خواندن ِغیر خدا
خواندن ِغیر خدا (بَـد خدا شناسى) توسـل ، تقـرب و تشفـع به فرشتگان
عبدالعلی بازرگان
کسی که به خیال ِ خطای خود نقش مستقلی برای غیر خدا قائل باشد و با قیاس بشری گمان کند در دستگاه الهی همچون دستگاه سلاطین سلسله مراتبی حاکم است و نمی توان مستقیما با او ارتباط بر قرار کرد، طبیعی است که درحوادث روزگار متوسل به واسطه و شفیع گردد و به اصطلاح پارتی تراشی کند.
مشرکین معاصر پیامبر چنین تصوراتی داشتند . آنها بر خلاف تصور بیشتر مردم ، کاملا به وجود خدا معتقد بودند، ولی می پنداشتند خدا خالقی است که اداره جهان را به فرشتگان سپرده است و باید برای جلب منفعت یا دفع شردر امور دنیا به آنها متوسل شد و شفاعت آنان را طلب کرد!! در واقع به نقل قرآن، آنها فرشتگان را وسیله ای برای تقرب به خدا تلقی می کردند.
اما چگونه میتوان با فرشتگان که موجودات غیر مادی هستند ارتباط بر قرار کرد!؟ پاسخش را مشرکین به سادگی با ساختن بت هائی سنگی یا چوبی برای خود تراشیده بودند! … بت ها نشانه و نماد محسوس و ملموس فرشتگان بودند که می توانستند به آنها متوسل شوند و با تقدیم نذوراتی از قربانی و هدایا شفاعتشان را برای شفای بیماری، نزول باران، رفع گرفتاری و …. طلب نمایند.
کسی که با فرهنگ قرآن آشنا باشد، به سادگی در می یابد که آیات مربوط به شفاعت و توسل دراین کتاب، تماماً در ارتباط با دستگاه فکری مشرکین معاصر پیامبر اسلام بوده است. آنها نه باوری به آخرت داشتند، که شفاعت درآن روز را بخواهند! و نه اعتقادی به امکان ارتباط مستقیم انسان با خدا، که توسل به اشخاص را طلب کنند. تمام تصورشان شفاعت فرشتگان (از طریق نماد بت ها)، آنهم برای منافع " دنیائی" (نه اخروی) بوده است!!
درک امروز ما از توسل و شفاعت، واسطه شدن انسان های بزرگواری برای رفع گرفتاری های دنیا و نجات در آخرت است، که به کلی با زمینه طرح آن درزمان نزول قرآن متفاوت است. باید دید که ما تا چه حد میتوانیم از این آیات برای اثبات مسئله شفاعت و توسل با دیدگاه عامیانه (نه قرآنی) امروزی استفاده کنیم؟
این سئوال همواره مطرح است که وقتی آنها حق نداشتند و نمیتوانستند از فرشتگان، غیر از وظایف و نقشهائی که خدا بر عهده آنان گذارده است، انتظار امداد ونجاتی داشته باشند، آیا ما می توانیم همان انتظارات را از پیامبران یا پیشوایان پاکمان داشته باشیم!؟
توسـل ، تقـرب و تشفـع به فرشتگان
نیاز به موجودی فراتر از خود ، در بیم و امیدهای زندگی ، و پناه بردن به آن در حوادث هولناک و ترس و طمع های دنیائی ، از دورترین ادوار تاریخی همواره همراه بنی آدم بوده است . این حس که در کنار حواس یا ابعاد دیگر روح انسانی ، همچون حس قدرت و ثروت ، حس کنجکاوی علمی و شناخت و حس هنرهای متنوع حضور و ظهور یافته است، ریشه در اعماق فطرت و نهاد آدمی داشته ، عشق وپرستش و نیاز به رشد و تعالی را در پرتو موجودی برتر پدید آورده است.
روان شناسان و دانشمندان علوم انسانی ، خداپرستی ، دینداری ، اخلاق و همه ارزش های معنوی انسان را از آثار این بُعد شگفت انگیز روح انسانی می دانند و در زمینه انحراف و افراط و غلیان این حس تحقیقات گسترده ای انجام داده اند.
انسان های اولیه به دلیل نا آگاهی نسبت به نیروهای طبیعت ، حوادث ناگوار را به خشم خدایان و نیروهای ناشناختهای نسبت میدادند و به سنگ و چوب و نشانه های دیگر پناه می بردند . با توسعه و پیشرفت جوامع انسانی، به تدریج ایده ها و عناصر ذهنی جانشین بت های سنگی شد و خدایان فرضی و فرشتگان خیالی نقش آفرین تصور شدند؛ خدای جنگ، خدای صلح، الهه آب، خاک، آتش، عشق و غیره.
نگاه بشر در این ادوار از نمادهای نزدیک ظاهری به پدیده های پنهانی و دورتر تکامل یافت و ستاره و ماه و خورشید مورد پرستش قرار گرفت.
ممکن است تصور شود دوران چند خدائی و مؤثر شناختن نیروهای متعدد در جهان به سر آمده و انسان امروز، اگر به خدائی معتقد باشد ، لااقل او را "واحد" می شناسد . صرفنظر از مسئله "تثلیث" در مسیحیت و "ثنویت" (دوگانگی) در برخی مذاهب ، به نظر می رسد همچنان موضوع "توحید" محور منازعات دنیای امروزو مسئله اصلی انسان مدرن در هزاره سوم باشد.
درست است که از بتِ "ایسم ها" و " ایدئولوژی" های خود ساخته و تئوری های خیالی تا حدودی خلاص شده است، ولی قدرت های سیاسی و اقتصادی جهانی را تعیین کننده سرنوشت جوامع شناختن، " انسان محوری"، "عقلانیت خود بنیاد" و حقوق بشرِ بدون تکلیف و تعهد را آرمان انسان متعالی تصور کردن، به نوع دیگری، هر چند پیچیده و پر ابهام تر، انحراف از توحید است و نقش مستقل قائل شدن برای مخلوقات و نسبت دادن برخی تصورات و تاثیرات تعیینکننده برای آنهاست.
از آن جمله است سایه خدا دانستن و فره ایزدی شمردن شاهان، ولایت ویژه قائل شدن برای برخی متولیان دینی، تبعیض و تمایز طبقاتی و اصالت دادن به طبقه ای خاص ، کشف و کرامات و صفات غیر بشری نسبت دادن به رهبران و امثال این ادعاها که نشانه شرک و دور شدن از مبانی توحیدی است.
بررسى قرآنى
نقطه مشترک همه این انحرافات، نادیده گرفتن نیروی واحد و نسبت دادن توانمندی های تصور شده به خدایان متعدد (ارباب انواع) و قدرت های پراکنده بوده است. برحسب آنچه قرآن از امتهای پیشین نقل کرده، اصلیترین تلاش انبیاء، "توحید" یعنی یکتائی نیروهای مؤثردرجهان هستی و توصیه: "لا تعبدوا الا اله" (جز خدای یکتا به هیچ چیز تعبد و تسلیم نداشته باشید) بوده که در رسالت پیامبر خاتم در شعار: "قولوا لا اله الااله تفلحوا" (بگوئید معبودی جز خدای یکتا نیست تا رستگار شوید) تبلور یافته است.
اصطلاحی که قرآن برای چنین انحرافاتی به کار برده است ،" تسمیه" یعنی اسم و عنوان و نقش مستقل و من درآوردی!! قائل شدن برای غیر خداست . در زبان فارسی " اسم" را نام ترجمه می کنند . یعنی لفظی که بر چیزی گذاشته میشود تا آنرا از دیگر اشیاء متمایز سازد . اما در فرهنگ قرآن " اسم" مفهومی را که ما از"صفت" مراد میکنیم دارد. "اسماء الهی" یعنی صفات او ، نه الفاظ و علامت های بی محتوا و بی مسمی!
پس اسم قائل شدن (تسمیه) بر چیزی، نسبت دادن صفات و قابلیت های ویژه به آن است که در عالم واقع اصلا وجود ندارد!؟
نسبت دادن نقش های انحصاری آفریدگار به فرشتگان ، پیامبران ، پیشوایان دینی ، قدیسین و زمام داران سیاسی، همان طور که ذکر گردید، پا به پای تاریخ پیش آمده است که قرآن به نمونه هائی از آن به شرح زیر اشاره می کند:
نجم ۲۶ تا ۳۰ ــ وَکَم مِّن مَّلَکٍ فِی السَّمَاوَاتِ لَا تُغْنِی شَفَاعَتُهُمْ شَیْئًا إِلَّا مِن بَعْدِ أَن یَأْذَنَ اللَّهُ لِمَن یَشَاء وَیَرْضَى
إِنَّ الَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَهِ لَیُسَمُّونَ الْمَلَائِکَهَ تَسْمِیَهَ الْأُنثَى
وَمَا لَهُم بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِن یَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنَّ الظَّنَّ لَا یُغْنِی مِنَ الْحَقِّ شَیْئًا….
ذَلِکَ مَبْلَغُهُم مِّنَ الْعِلْمِ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِیلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اهْتَدَى
چه بسیار فرشتگانی در آسمانها که شفاعتشان ( نقش امدادی شان برای ما) به هیچ وجه مؤثرنخواهد بود، مگر پس از آنکه خدا برای کسی که بخواهد و خشنود باشد اجازه دهد ( در چارچوب نظامات الهی باشد).
کسانی که به آخرت باور ندارند ، فرشتگان را مؤنث می نامند (آنان را دختران خدا می دانند)!
هیچ علمی بر این ادعا ندارند، تنها از گمان خود پیروی می کنند، در حالی که گمان برای درک حقیقت کافی نیست…
منتهای درکشان همین است؛ محققاً پروردگار تو به حال کسانی که از راه ما منحرف شده اند آگاه تر است، و نیز به حال راه یافتگان.
یونس ۱۸ ــ وَیَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللّهِ مَا لاَ یَضُرُّهُمْ وَلاَ یَنفَعُهُمْ وَیَقُولُونَ هَـؤُلاء شُفَعَاؤُنَا عِندَ اللّهِ قُلْ أَتُنَبِّئُونَ اللّهَ بِمَا لاَ یَعْلَمُ فِی السَّمَاوَاتِ وَلاَ فِی الأَرْضِ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى عَمَّا یُشْرِکُونَ
و غیر از خدا چیزهائی را عبادت می کردند که نه ضرری و نه نفعی بر ایشان داشت و می گفتند اینها شفیعان ما نزد خدا هستند!؟ بگو: آیا خدا را به چیزی آگاهی می دهید که سراغی از آن در آسمانها و زمین ندارد؟ او منزه و متعالی است از آنچه شرک می ورزید.
زُمر آیات ۳ و ۴ ــ أَلَا لِلَّهِ الدِّینُ الْخَالِصُ وَالَّذِینَ اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ أَوْلِیَاء مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِیُقَرِّبُونَا إِلَى اللَّهِ زُلْفَى إِنَّ اللَّهَ یَحْکُمُ بَیْنَهُمْ فِی مَا هُمْ فِیهِ یَخْتَلِفُونَ إِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی مَنْ هُوَ کَاذِبٌ کَفَّارٌ
لَوْ أَرَادَ اللَّهُ أَنْ یَتَّخِذَ وَلَدًا لَّاصْطَفَى مِمَّا یَخْلُقُ مَا یَشَاء سُبْحَانَهُ هُوَ اللَّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ
آگاه باشید که دینداری باید خالصانه برای خدا باشد . و کسانی که غیر خدا را کارساز خود گرفته اند (استدلالشان این است که) ما فقط به خاطر تقرب به خدا به آنها اظهارتعبد و تسلیم می کنیم!! قطعا خداوند به خاطر این اختلافشان (از توحید و اخلاص) داوری خواهد کرد؛ محققاً خدا کسی را که (با ادعای باطل) دروغ پردازی کند هدایت نخواهد کرد .
اگر خدا می خواست (فرشتگان را به) فرزندی بگیرد، از میان آفریدگان خویش هر چه می خواست خودش بر میگزید. او منزه از این نسبت هاست، او خدای یگانه چیره بر همه چیز است .
زُمر آیات ۴۳ تا ۴۵ ــ أَمِ اتَّخَذُوا مِن دُونِ اللَّهِ شُفَعَاء قُلْ أَوَلَوْ کَانُوا لَا یَمْلِکُونَ شَیْئًا وَلَا یَعْقِلُونَ
قُل لِّلَّهِ الشَّفَاعَهُ جَمِیعًا لَّهُ مُلْکُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ثُمَّ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ
وَإِذَا ذُکِرَ اللَّهُ وَحْدَهُ اشْمَأَزَّتْ قُلُوبُ الَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَهِ وَإِذَا ذُکِرَ الَّذِینَ مِن دُونِهِ إِذَا هُمْ یَسْتَبْشِرُونَ
آیا ( درست است که) به غیر خدا شفیع خود گرفته اند؟ بگو: حتی اگر توان و درکی هم (برای انجام کار شما) نداشته باشند (آیا باز هم از آنها شفاعت طلب می کنید؟
بگو: شفاعت به تمامی در اختیار خداست ( زیرا) حاکمیت آسمانها و زمین منحصراً از آن اوست و نهایتا به سوی او بازگردانده می شوید.
هنگامی که یکتائی خدا (در شفاعت و امور دیگر) مطرح می شود، دلهای کسانی که به آخرت باور ندارد بیزار و فراری می شود و چون از غیر خدا یاد شود، بناگاه شادمان می گردند!!
احقاف آیه ۲۸ ــ فَلَوْلَا نَصَرَهُمُ الَّذِینَ اتَّخَذُوا مِن دُونِ اللَّهِ قُرْبَانًا آلِهَهً بَلْ ضَلُّوا عَنْهُمْ وَذَلِکَ إِفْکُهُمْ وَمَا کَانُوا یَفْتَرُونَ
چرا کسانی که به جای خدا، برای تقرّب (وسیله برآورده شدن حاجات) معبود خود گرفتند، (هنگام مصیبت) یاریشان نکردند؟ این چنین دستشان به جائی نرسید وهمین سرانجام دروغ و بافته هایشان بود.
سبا ۲۱ و ۲۲ ــ قُلِ ادْعُوا الَّذِینَ زَعَمْتُم مِّن دُونِ اللَّهِ لَا یَمْلِکُونَ مِثْقَالَ ذَرَّهٍ فِی السَّمَاوَاتِ وَلَا فِی الْأَرْضِ وَمَا لَهُمْ فِیهِمَا مِن شِرْکٍ وَمَا لَهُ مِنْهُم مِّن ظَهِیرٍ
وَلَا تَنفَعُ الشَّفَاعَهُ عِندَهُ إِلَّا لِمَنْ أَذِنَ لَهُ ….
بگو: کسانی را که به جای خدا (حاجت دهنده) تصور کرده اید! بخوانید؛ آنها به اندازه ذره ای، نه در آسمانها و نه در زمین مالکیتی ندارند، (نه تنها سهمی ندارند، بلکه) مشارکتی هم دراداره آن دو ندارند و اصلاً هیچ پشتیبانی و حمایتی هم از آنها برای خداوجود ندارد.
شفاعت (امداد غیبی ملایک) در نظام الهی جز برای کسی که خدا برای از اذن داده باشد (در مسیر قوانین او باشد) فایده ای ندارد ….
زُخرف ۸۶ ــ وَلَا یَمْلِکُ الَّذِینَ یَدْعُونَ مِن دُونِهِ الشَّفَاعَهَ إِلَّا مَن شَهِدَ بِالْحَقِّ وَهُمْ یَعْلَمُونَ
کسانی که مردم آنها را (برای حاجت طلبی) می خوانند، قادر به هیچ شفاعتی نیستند. فقط کسانی که آگاهانه به حق گواهی می دهند (مستقیماً مورد حمایت خدا خواهند بود).
بی تاثیر بودن خواندن غیرِ خــدا
فاطر آیات ۱۳و ۱۴ــ …. ذَلِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمْ لَهُ الْمُلْکُ وَالَّذِینَ تَدْعُونَ مِن دُونِهِ مَا یَمْلِکُونَ مِن قِطْمِیرٍ
إِن تَدْعُوهُمْ لَا یَسْمَعُوا دُعَاءکُمْ وَلَوْ سَمِعُوا مَا اسْتَجَابُوا لَکُمْ وَیَوْمَ الْقِیَامَهِ یَکْفُرُونَ بِشِرْکِکُمْ وَلَا یُنَبِّئُکَ مِثْلُ خَبِیرٍ
…. این است خدا، پروردگار شما که فرمانروائی خاص اوست؛ و کسانی که به جای او می خوانید، کمترین اختیاری ندارند .
اگر (به حاجت دهی) بخوانیدشان، نمی شنوند؛ و به فرض اینکه بشنوند، پاسخ شما را نمی دهند؛ و روز قیامت این شرک شما را انکار می کنند (اظهارباطل بودن تصور شما را می کنند)! و هیچ کس همچون خدای آگاه تو را (از حقیقت امور) با خبر نخواهد کرد (فقط به سخن خدا گوش دل بسپار و از آداب شرک آمیز پرهیز کن).
احقاف ۵ – وَمَنْ أَضَلُّ مِمَّن یَدْعُوا مِن دُونِ اللَّهِ مَن لَّا یَسْتَجِیبُ لَهُ إِلَى یَومِ الْقِیَامَهِ وَهُمْ عَن دُعَائِهِمْ غَافِلُونَ
به راستی، کیست گمراه تر از آنکه به جای خدا کسانی را (برای حاجات خود) می خواند که ( نه تنها حالا ، بلکه) تا روز قیامت هم پاسخ او را نمی دهند و اساساً از درخواستشان بی خبرند!!
اِسراء ۵۶ و ۵۷ ــ قُلِ ادْعُواْ الَّذِینَ زَعَمْتُم مِّن دُونِهِ فَلاَ یَمْلِکُونَ کَشْفَ الضُّرِّ عَنکُمْ وَلاَ تَحْوِیلاً
أُولَـئِکَ الَّذِینَ یَدْعُونَ یَبْتَغُونَ إِلَى رَبِّهِمُ الْوَسِیلَهَ أَیُّهُمْ أَقْرَبُ وَیَرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَیَخَافُونَ عَذَابَهُ إِنَّ عَذَابَ رَبِّکَ کَانَ مَحْذُورًا
بگوکسانی را که به جای خدا (معبود خود) تصور کرده اید (برای برآوردن حاجات خود) بخوانید، آنها نه میتوانند گرفتاری شما را برطرف سازند و نه تغییر وضعی ایجاد کنند.
کسانی که (برای ادای حاجات خود) می خوانید، خود در طلب وسیله ای بسوی پروردگارشان هستند تا (در مسابقه خداپرستی معلوم شود) کدامیک مقرب ترند. آنها امیدوار به رحمت خدا و ترسان از عذاب او هستند (شما چرا بجای خدا به آنها پناه می برید)؟ قطعاً عذاب پروردگارت حذرکردنی است.
رعد ۱۴ ــ لَهُ دَعْوَهُ الْحَقِّ وَالَّذِینَ یَدْعُونَ مِن دُونِهِ لاَ یَسْتَجِیبُونَ لَهُم بِشَیْءٍ إِلاَّ کَبَاسِطِ کَفَّیْهِ إِلَى الْمَاء لِیَبْلُغَ فَاهُ وَمَا هُوَ بِبَالِغِهِ وَمَا دُعَاء الْکَافِرِینَ إِلاَّ فِی ضَلاَلٍ
دعای بحق (که اجابت می شود) منحصر به خواندن اوست؛ و کسانی که غیر از خدا را می خوانند، آن معبودان هیچ اجابتی برای آنها نمی کنند، مگر همچون کسی که دست خویش به سوی آبی دراز می کند تا به دهانش برساند، در حالی که هرگز نخواهد رسید (زیرا سراب است، نه آب)؛ و خواندن نا سپاسان جز به پوچی نمی رسد.
حج ۷۳ ــ یَا أَیُّهَا النَّاسُ ضُرِبَ مَثَلٌ فَاسْتَمِعُوا لَهُ إِنَّ الَّذِینَ تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ لَن یَخْلُقُوا ذُبَابًا وَلَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ وَإِن یَسْلُبْهُمُ الذُّبَابُ شَیْئًا لَّا یَسْتَنقِذُوهُ مِنْهُ ضَعُفَ الطَّالِبُ وَالْمَطْلُوبُ
ای مردم، مثلی زده شده، بدان گوش فرادارید: کسانی که به جای خدا (برای حاجاتتان) می خوانیدشان، هرگز بر آفرینش مگسی هم قادر نیستند، هرچند همگی همدست شوند؛ و اگر مگس چیزی از آنها بردارد، بر بازگرفتنش قدرتی نخواهند داشت؛ طلب کننده و مطلوب هر دو ضعیف اند.
بی تاثیر بودن خواندن غیرِ خــدا
مریم ۸۲و۸۱ ــ وَاتَّخَذُوا مِن دُونِ اللَّهِ آلِهَهً لِّیَکُونُوا لَهُمْ عِزًّا
کَلَّا سَیَکْفُرُونَ بِعِبَادَتِهِمْ وَیَکُونُونَ عَلَیْهِمْ ضِدًّا
به جای خدا معبودهائی برگزیدند تا (تکیه بر قدرت و اعتبار آنها) مایه عزتشان گردد!
هرگز(چنین نخواهد شد)! آنها به زودی منکر چنین خواندن هائی خواهند شد و بر ضدشان موضع خواهند گرفت.
فاطر آیات ۱۳و ۱۴ــ …. وَالَّذِینَ تَدْعُونَ مِن دُونِهِ ….وَیَوْمَ الْقِیَامَهِ یَکْفُرُونَ بِشِرْکِکُمْ وَلَا یُنَبِّئُکَ مِثْلُ خَبِیرٍ
…. و کسانی که به جای او می خوانید، ….و روز قیامت )مؤثر بودن) بندگی شما(نسبت به خودشان) را انکار میکنند (اظهارباطل بودن تصور شما را می کنند)! و هیچ کس همچون خدای آگاه تو را (از حقیقت امور) با خبر نخواهد کرد ( فقط به سخن خدا گوش دل بسپار و از آداب شرک آمیز پرهیز کن).
یونس ۲۸ و ۲۹- وَیَوْمَ نَحْشُرُهُمْ جَمِیعًا ثُمَّ نَقُولُ لِلَّذِینَ أَشْرَکُواْ مَکَانَکُمْ أَنتُمْ وَشُرَکَآؤُکُمْ فَزَیَّلْنَا بَیْنَهُمْ وَقَالَ شُرَکَآؤُهُم مَّا کُنتُمْ إِیَّانَا تَعْبُدُونَ َکَفَى بِاللّهِ شَهِیدًا بَیْنَنَا وَبَیْنَکُمْ إِن کُنَّا عَنْ عِبَادَتِکُمْ لَغَافِلِینَ
و (بترسید از) روزی که آنها را (درقیامت) گرد آوریم، آنگاه به شرک ورزان خطاب کنیم: شما و معبودهایتان به جای خود بایستید (تا به کارنامه تان رسیدگی شود)؛ آنگاه میانشان جدائی افکنیم و معبودانشان گویند: شما (درحقیقت) بندگی ما را نمی کردید (منافع خود را در بندگی ما می دیدید).
و خدا بعنوان گواه میان ما و شما کافی است، براستی ما در مورد بندگی شما (نسبت به خود) بکلی بی خبر بودیم.
حذر از تعبّد نسبت به علمـای منحـرف دینـی
آل عمران ۷۹ و ۸۰ ــ مَا کَانَ لِبَشَرٍ أَن یُؤْتِیَهُ اللّهُ الْکِتَابَ وَالْحُکْمَ وَالنُّبُوَّهَ ثُمَّ یَقُولَ لِلنَّاسِ کُونُواْ عِبَادًا لِّی مِن دُونِ اللّهِ وَلَـکِن کُونُواْ رَبَّانِیِّینَ بِمَا کُنتُمْ تُعَلِّمُونَ الْکِتَابَ وَبِمَا کُنتُمْ تَدْرُسُونَ
وَلاَ یَأْمُرَکُمْ أَن تَتَّخِذُواْ الْمَلاَئِکَهَ وَالنِّبِیِّیْنَ أَرْبَابًا أَیَأْمُرُکُم بِالْکُفْرِ بَعْدَ إِذْ أَنتُم مُّسْلِمُونَ
هیچ بشری که خدا به او کتاب و حکمت و نبوت بخشیده باشد، سزاوار نیست که به مردم بگوید: بنده من باشید نه بنده خدا. بلکه (حق چنین است که بگوید) با آموختن کتاب الهی و درس ِ (دین) گرفتن عالم ربانی باشید.
خدا هرگز به شما فرمان نداده فرشتگان و پیامبران را ارباب بگیرید، آیا پس از آنکه به اسلام گرویده اید، شما را به کفر دعوت می کند!؟
آیات فوق هرگونه شفاعت و توسل غیر توحیدی را، که در میان توده های بی خبر مردم برای حاجت طلبی های مادی رایج است، نفی میکند.
برگرفته از سایت بازرگان