كردستان
بررسی مشکلات علمای اهل سنّت کردستان در مصاحبه با استاد هاشم حکیمی
بررسی مشکلات علمای اهل سنّت کردستان در مصاحبه با استاد هاشم حکیمی
صابر کریمی
اشاره
اهمیت و جایگاه ویژهی روحانیت و ماموستایان اهل سنّت در تاریخ و فرهنگسازی مناطق کردنشین، بر کسی پوشیده نیست. این بزرگواران در طول تاریخ کرد با وجود کمبودهای فراوان مادی؛ اما به دلیل غنای فکری و علمی و همچنین ارتباط مستقیم با عامه مردم از طریق مساجد، مشارکت در غمها و شادیهای آنان حل مشکلات خانوادگی و حتّی قومی و طایفهای آنان از یک طرف و از طرفی دیگر با نقشی که در حجرهها (مدارس سنّتی علوم دینی اهل سنّت) در تربیت و پرورش ماموستایان جوان و طلبهها ایفا میکنند از جایگاه ویژه و بسیار مهمی برخوردار بوده و هستند. در این رابطه گفتگویی ترتیب دادهایم با استاد ارجمند جناب آقای ماموستا هاشم حکیمی و از ایشان در خصوص قوت و ضعف این جایگاه و همچنین کمرنگ و یا پررنگ شدن آن نسبت به سالهای گذشته با توجّه به تغییراتی که در سطح جهانی و به تبع آن در مناطق ما روی داده است؛ با سؤالاتی از ایشان موضوع را بررسی خواهیم کرد.
-لطفاً ضمن معرفی خود مختصری از سوابق تحصیلی خویش را در مدارس علوم دینی بیان نمایید.
بسم الله الرّحمن الرّحیم الحمد لله رب العالمین وصلّی الله تعالی وسلّم علی محمّد وعلی آله وأصحابه و أتباعه أجمعین.
من هم خدمت شما و خوانندگان عزیز عرض سلام و احترام دارم و از صمیم قلب به شما خوشآمد میگویم بنده «هاشم حکیمی» متولد ۱۳۵۰روستای شرکان از توابع «نوسود» هستم. آغاز تحصیلات حوزوی من ابتدا با تشویق خانواده بهویژه ارشاد عمویم مرحوم ماموستا «سیدعبدالکریم حکیمی» که خود از روحانیون نامی و مدرسان مدرسهی علوم دینی بود در سال ۱۳۶۳آغاز شد و به مدت هفت سال در مناطق پاوه، پیرانشهر، بانه، مریوان و سنندج به کسب علم ادامه دادم و سرانجام در مهر ماه ۱۳۷۰در مسجد آقا حبیبالله در محضر استاد فرزانه مرحوم ماموستا سیدنجمالدین طه اجازهنامهی علمی گرفته و فارغالتحصیل شدم.
-ماموستا میتوانید چند تن از اساتید خود را که در خدمت آنها کسب علم نمودهاید نام ببرید؟
بله من اساتید زیادی داشتهام و در خدمت همه استفاده نمودهام اما کسانی که بیشتر در خدمتشان استفاده نمودهام میتوانم به افراد زیر اشاره کنم: ماموستا احمد بهرامی و ماموستا عمر حسنزاده در پاوه، ماموستا عبدالکریم امامی و ماموستا احمد شافعی در بانه، ماموستا محمدیوسف رهنمون در مریوان، ماموستا عبدالله ایرانی و ماموستا «سید نجمالدین طه» در سنندج. خداوند به همه پاداش خیر بدهد.
البته باید بگویم کسی که در ابتدای تحصیل در خدمت او بسیار استفاده نمودم و در سرنوشت من واقعاً تأثیر مبارکی داشت برادر و استاد عزیزم جناب «شهید محمد کوهی» بود. ایشان طلبهای جوان، با استعداد، عالم و بسیار وارع و پرهیزگار بود که متاسفانه در اواخر تحصیلات طلبگی بر اثر بمباران سال ۱۳۶۷ در پاوه به شهادت رسید.
-آنچنانکه فرمودید تحصیلات شما هفت سال طول کشیده است لطفاً بفرمایید شرایط تحصیلی شما چگونه بود و یک طلبه، چگونه تحصیلات خود را در مدارس علوم دینی به اتمام میرساند؟
بهطور کلی آموزش علوم دینی از نظر ساختاری به دو شیوه سنّتی و نوین صورت میگیرد. شیوه سنّتی همان نظام حجرهای است که از صدها سال پیش رایج بوده است. در کنار مساجد شهرها و روستاهای مناطق کردنشین اتاق یا حجرهای وجود داشت که ماموستای مسجد چند نفر طلبه را در آن آموزش میداد. در این روش معمولا هر طلبه روزانه دو ماده درسی از محضر استاد فرا میگرفت. ویژگی دیگر این روش آن بود که طلّاب با سابقه که اصطلاحا آنها را (مستعد) مینامیدند در آموزش طلّاب مبتدی ماموستا را یاری میکردند. اما شیوه نوین روش مدرسهای است که چند تن از روحانیون با همکاری یکدیگر مدرسهای را با طلّاب بیشتر اداره میکنند در این روش معمولا مواد درسی بیشتری بهطور همزمان آموزش داده میشود.
-منابع آموزشی علوم دینی چگونه انتخاب میشود؛ آیا برنامهی آموزشی قابل تغییر است یانه؟
آموزش علوم دینی از نظر مواد و برنامه آموزشی نیز دچار تغییر شده است. در نظام قدیم با توجه به کمبود منابع و محدودیت ارتباط علما با مراکز علمی مناطق و کشورهای دیگر، مواد آموزشی بهندرت تغییر میکرد و یک مجموعه از کتابهای علمی که از قدیم مورد تأیید علمای وقت قرار گرفته بودند در میان طلّاب و مدرسان نوعی قداست پیدا کرده و میتوان گفت آموزش آنها نوعی اجبار عرفی بود مشکل منابع یادشده آن بود که مؤلفان بهخاطر آنکه متون آن کتابها برای طلّاب آسان حفظ شود تلاش کرده بودند بیشترین قواعد و تعریفات علمی را در عباراتی کوتاه و رسالههایی مختصر بگنجاند که بهطور طبیعی موجب سنگین و مشکل شدن متون یادشده میگردید. اما در نظام نوین بهجای تکیه بر یادگیری کتاب و حفظ متون، بیشتر بر یادگیری علوم و قواعد تکیه میگردد و مدرسان با توجه به توان طلّاب و تنوع منابع علمی در انتخاب ماده درسی آزادی عمل بیشتری دارند و معمولا کتابهایی مورد استقبال قرار میگیرند که توضیح و مثال بیشتر بیان نموده و امکان تمرین و فعالیت بیشتری برای طلّاب در آن پیشبینی شده باشد.
البته از نظر موضوع درسها امروزه به دروسی مانند اصول فقه، علوم قرآن، علوم حدیث، تفسیر و عقیده [کلام] اهتمام بیشتری داده میشود.
-در میان عامه مردم معمولا به فارغ التحصیلان علوم دینی «ملّای دوازده علم» میگویند میشود آن علوم را برای ما ذکر کنید؟
در واقع اصطلاح ۱۲علم برای من هم مبهم است؛ چون علوم رایج مدارس دینی به ویژه در قدیم بیشتر بودهاند برای مثال به علوم زیر میتوانیم اشاره کنیم: صرف، نحو، بلاغت، منطق، فقه، حدیث، علوم قرآن، تفسیر، علوم حدیث، اصول فقه، عقیده (کلام) آداب (مناظره)، تاریخ اسلام، اخلاق، ریاضیات، فلکیات و فلسفه (حکمت).
البته سه علم اخیر اینک در مدارس علوم دینی آموزش داده نمیشود و برخی مدارس کوشیدهاند به آموزش زبان انگلیسی، زبان محلی و کامپیوتر نیز اهتمام دهند.
-جناب ماموستا مشهور است که تحصیلات علوم دینی در زمان بیش از ۱۰سال بهطول میانجامد، اما امروزه خیلی سریعتر از آن است، علت چیست؟ آیا علت همان تغییر مواد آموزشی است؟
اگر چه در نظام قدیم، طلّاب وقت بیشتری برای حفظ متون صرف میکردند؛ اما علت اصلی طولانی شدن دوران تحصیل به آن برمیگردد که طلّاب سواد اولیه و خواندن و نوشتن را در حجره آغاز میکردند و سالها از وقت خود را با آموزش روخوانی قرآن و کتابهایی مانند گلستان و بوستان سعدی، تمرین کتابت و حفظ اشعار سپری میکردند. اما امروزه طلّاب علوم دینی معمولا پس از أخذ مدرک دیپلم یا حتی مدارک دانشگاهی وارد حوزه میشوند و در دوران تحصیل خود را با روخوانی قرآن، صرف، نحو، فقه و عقیده آشنایی هر چند مختصری پیدا کردهاند، لذا در زمان کمتری میتوانند علوم رایج را فرا گیرند.
-هزینههای جاری مراکز علوم دینی و روحانیون چگونه تأمین میشود؟
هزینههای آنها بهطور کلی از جانب مسلمانان خیّر تأمین میشود. هزینههای طلّاب در حجرههای قدیمی که فقط در تغذیه آنها خلاصه میشد بهصورت (راتبه) تأمین میگردید. در قدیم جمعآوری غذای آماده توسط طلّاب را راتبه میگفتند و طلّاب برای هر وعده غذا بایستی به خانههای محله یا روستا مراجعه کنند. البته این کار طلّاب را برای خود برکت میدانستند و با احترام از طلّاب استقبال میکردند؛ اما امروزه با توجه تغییر شرایط مردم خیّر کمکهای خود را بهصورت نقدی تحویل مدیر مدرسه یا ماموستای حجره میدهند تا بهوسیله آن غذای لازم و دیگر نیازهای طلّاب تأمین گردد. البته با توجه به این مردم طبق عادت سنّتی خود فقط نیازهای غذایی طلّاب را مدّ نظر دارند کمکهای آنان برای تأمین امکانات آموزشی و کمک آموزشی، رفاهی و… کفایت نمی کند و مدارسش علوم دینی از این نظر همچنان در سطح ابتدایی و ساده باقی ماندهاند درآمد روحانیون نیز از طرف مردم تأمین میگردد. در زمان قدیم که سطح زندگی پایین بود تأمین معیشت یک روحانی چندان مشکل نبود و آنها با تمام وجود بهصورت شبانهروز در خدمت مردم بودند و در تمام شادیها و غمهای مردم شریک بودند و اما امروزه سطح زندگی بالا رفته و بانک مرکزی خط فقر برای هر خانوار ایرانی را بالا تر از ۴۰۰صد هزار تومان در ماه اعلام میکند پس وضع معیشت یک روحانی با در آمد کمتر از ۲۰۰هزار تومان درماه باید چگونه باشد؟
این امر سبب شده است که بسیاری از روحانیون توانمند ما به شغلهای اداری و آزاد روی آورند که این به نوبه خود رکود بزرگی را در فعالیت مساجد و حجرهها سبب شدهاست.
-آیا دولت به روحانیون و مراکز علوم دینی کمک نمیکند؟
متأسفانه در کشور ما هیچ وزارت و نهادی طلّاب و روحانیون را تحت پوشش قرار نداده و آنان فاقد ردیف حقوقیاند و کمکهای غیر رسمی که از طرف نهادی مانند دایره روحانیت اهل سنّت کرمانشاه به برخی مدارس و روحانیون داده میشود بسیار ناچیز است بهطوریکه حقوق یک ماه آنها کمتر از درآمد دو روز یک کارگر ساده است.
– به نظر میرسد حضور روحانیون و طلّاب در مساجد شهرها و روستاها کم رنگ شده، بیشتر حجرههای قدیمی خالی از طلبه است اسباب این پدیده را چگونه ارزیابی میکنید؟ و چگونه میتوان از ادامه این روند پیشگیری کرد؟
بله این پدیده واقعاً ناخوشایند و غمانگیز است. و مسلماً عواقب تأسفباری نیز به دنبال خواهد داشت. برای پدید آمدن چنین شرایطی معمولا علل مختلفی باید وجود داشته باشد که از جمله آنها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
۱) مبهم بودن آینده اقتصادی. امروزه با توجه به سنگین شدن هزینههای زندگی، دغدغه اصلی خانوادهها و جوانان مسأله معیشت و تأمین امنیت اقتصادی است بهطوری که هر دانشآموز دبیرستانی در ابتدای انتخاب رشته تحصیلی به آینده شغلی آن مینگرد. یک خانواده روحانی نیز مانند بقیه مردم به امکانات معیشتی، بهداشتی، آموزشی، رفاهی و… نیاز دارد و با درآمدی که از آن صحبت شد تأمین این نیازها امکانپذیر نیست؛ بنابراین جوانان امروز جرأت ریسک ورود به این وادی را ندارند و خانوادهها نیز تمایلی به تشویق فرزندان خود بدان نشان نمیدهند.
۲) یکی دیگر از اسباب یادشده عدم درک ضرورت آگاهی به علوم شرعی است. این غفلت سبب میشود که مردم از حلقههای آموزشی مساجد فاصله گرفته و روحانیون عملاً بیکار بمانند و دیگر مردم ضرورت چندانی در وجود آنها نمیبینند. در نتیجه نه فرزندان خود را به تحصیل علوم دینی ترغیب میکنند و نه از طلّاب و روحانیون دیگر حمایت مینمایند.
۳) مردم احساس میکنند بسیاری از روحانیون دیگر آنچنانکه انتظار میرود، پاسخگوی نیازهای فکری و فقهی جامعه نیستند و دچار یک نوع جمود فکری و علمی شدهاند؛ در نتیجه از حمایت مادی و معنوی آنها فاصله میگیرند.
۴) وجود محدودیتها و حاشیههای سیاسی- امنیتی پیرامون برخی از مدارس و روحانیون به نوبه خود یکی دیگر از علل رکود مراکز علوم دینی است.
با توجه به عللی که بیان انجام اقدامات زیر برای مقابله با این روند بیگمان سودمند خواهد بود:
۱) روشنگری و تبلیغ در میان عموم مسلمانان و ایجاد این باور که آگاهی به علوم اسلامی برای همه مسلمانان یک ضرورت شرعی است و آگاهی هر مسلمان به علوم شرعی باید به حدی برسد که حدود توحید و شرک در عقیده و حلال و حرام در عمل را شناخته و رعایت نماید. شناخت اهمیت این موضوع جایگاه ممتاز روحانیت متعمد و مراکز علوم دینی را بهتر نمایان میکند.
۲) وجود مجتهد و متخصص علوم شرعی در جامعه یک واجب شرعی است پس بر همه واجب است برای ادای فریضه با هر طریق ممکن فعالیت نمایند.
۳) روحانیون ما باید همواره در جهت تقویت علمی خود کوشا باشند و معلومات خود را پیوسته به روز نموده و بتوانند پاسخگوی نیازهای فکری و سؤالات شرعی جامعه باشند. در این صورت هم تکلیف شرعی خود را ادا نموده و هم اعتماد مردم را به خود جلب مینمایند.
۴) ایمان و توکل جوانان و خانوادهها نسبت به خدا و رازق بودن او باید تقویت شود؛ چرا که آینده انسان و رزق و روزی در دست خداست. چه بسیارند تحصیلکردههایی که بیکار میمانند و چه بسیارند بیسوادانی که ثروتمند شدهاند. پس نباید وجود مشکل اقتصادی مانع سر راه جوانان و خانوادهها برای تحصیل در مدارس علوم دینی شود.
۵) لازم است موضوع رسمیت بخشیدن به مدارس علوم دینی و مدارک تحصیلی آنان و تسهیل ادامه طلّاب علوم دینی در مراکز دانشگاهی در رأس موضوعات مورد مذاکره شخصیتهای اهل سنّت با مسؤلین ذیربط قرار گیرد. و تلاش شود خدمت در مساجد و مراکز علوم دینی همانند دیگر کشورهای اسلامی دارای ردیف استخدامی شود گر چه این امر به نوبه خود خالی از اشکال نیست.
۶) برای جلب حمایت اقتصادی مسلمانان از روحانیون و مراکز علوم دینی باید اقدام جدی و عملی صورت گیرد و در این راستا میتوان توجه آنانرا به موارد زیر جلب کرد:
همچنانکه زندگی دنیا به فعالیت و هزینه کردن مال نیاز دارد، دین و آخرت انسان نیز به تلاش و صرف مال نیاز دارد با این تفاوت که آخرت از دنیا مهمتر و بهشت بهتر و بادوامتر است.
حمایت از گسترش و تقویت علوم شرعی و دعوت اسلامی حمایت از راه انبیاست و انفاق مال در این زمینه بهویژه در شرایط حساس کنونی جهادی مالی و یک صدقه جاریه است.
ثروتمندان مسلمان میتوانند سهم «فی سبیل الله» از زکات خود را به این راه اختصاص دهند.
احیای سنّت حسنه «وقف» یکی از بهترین راهها برای حفظ و تقویت مراکز علوم دینی است.
در شرایطی که دشمنان اسلام، از شیوههای متعدد بهویژه رسانههای مختلف دیداری و شنیداری برای ترویج افکار انحرافی خود و مقابله با اعتقادات مسلمانان استفاده کرده و هزینههای گزافی صرف مینمایند غفلت و بیتفاوتی مسلمانان و عدم اقدام مناسب آنان گناهی بس بزرگ و نابخشودنی خواهد بود.
تضعیف روحانیت و مراکز علوم دینی موجب گسترش جهل و ترویج انحرافات اعتقادی و اخلاقی و در نتیجه بروز ناهنجاریهای اجتماعی میگردد و این ضربه سنگینی به مصالح دنیا و آخرت مسلمانان وارد خواهد کرد.
بنابراین مسلمانان باید حساسیت موضوع را درک نموده و بهصورت جدی برای همدیگر یادآوری نموده و با احساس مسئولیت بهموقع برای حل مشکل اقدام عملی نمایند. إنشآءالله.
-مردم از اختلاف نظر ماموستایان در صدور فتوا شکایت دارند. علت این پدیده چیست و چه راهکاری برای حل آن سراغ دارید؟
ببینید در شرایط کنونی اختلاف نظر یک امر طبیعی است. امروزه جمعی از روحانیون سنّتی ما به مکتب و نظرات فقهی علمای قدیمی مذهب شافعی چسپیده و هر نوع عدول از آنها را بدعت و انحراف در دین میدانند. در مقابل جوانانی پرشور و احساساتی رشد نمودهاند که با مشاهده یک حدیث یا دیدگاه فقهی جدید اقدام به صدور فتوا مینمایند، بدون آنکه شروط و ضوابط فتوا را در نظر بگیرند، آنها نیز هرگونه التزام به مذهب خاص را بدعت و انحراف از دین میدانند. در این میان گروهی دیگر دیگر از علما وجود دارند گه با مطالعه و بررسی منابع فقهی و آرای مجتهدین قدیم و معاصر با رعایت اصول و ضوابط مربوطه اقدام به صدور فتوا میکنند. این روش گرچه واقعیتر و صحیحتر است اما بهطور طبیعی موجب اختلاف فتوا خواهد گردید. لذا مناسبترین راه برای برونرفت از این مشکل تشکیل «شوراهای فتوا» در سطح شهرستان، استان و کشور است تا علما با هماندیشی بیشتر فرصت مناسبی برای بررسی دیدگاههای مختلف و حل و فصل مسایل شرعی داشته باشند. در این صورت فتوای آنها به واقعیت نزدیکتر بوده و مردم نیز اعتماد بیشتری به فتاوای آنها پیدا خواهند کرد. بهنظر میرسد این حرکت اخیراً شروع شده است اما هنوز در ابتدای راه است و برای بهثمر رسیدن و پربار کردن آن جهود و تلاش دلسوزان و روحانیان توانمند را میطلبد.
-ماموستا از خودتان بگویید. ظاهراَ علاوه بر تحصیلات حوزوی دارای تحصیلات دانشگاهی و شغل اداری هستید، لطفاً مختصری از فعالیت اداری و ماموستایی خود را بیان کنید.
بله من پس از فراغت از تحصیلات حوزوی تحصیلات ناتمام مدرسهای خود را بهصورت داوطلب آزاد ادامه دادم در سال ۱۳۷۷ مدرک سطح دو (لیسانس ) را از دانشگاه تهران دریافت نمودم در سال ۱۳۸۳ موفق به اخذ مدرک فوق لیسانس از دانشکدهی الهیات و معارف اسلامی آن دانشگاه شدم. و اینک بهعنوان دبیر رسمی در مدارس متوسطه و پیشدانشگاهی شهر پاوه به تدریس «زبان و ادبیات عرب» مشغول هستم؛ همزمان در مسجد جامع «دوریسان» بهعنوان امام جماعت، خطیب و مدرّس فعالیت میکنم.
-جناب ماموستا بهعنوان آخرین سؤال بفرمایید چند سال است بهعنوان ماموستا در مسجد رسماً فعالیت دارید و آیا آثاری علمی یا فرهنگی هم دارید؟
من پس از فارغالتحصیل شدن از سال ۱۳۷۰ تاکنون، بهطور پیوسته در مسجد به خدمت مشغول بودهام و در این مدت علاوه بر کاستهایی که از خطبههای جمعه تهیه گردیده، در زمینه تألیف و ترجمه و سرودن شعر نیز فعالیتهایی داشتهام که امیدوارم در وقت مناسب چاپ شده و در اختیار خوانندگان عزیز قرار گیرد.
منبع : اصلاح وب