شفاعت چیست؟ شفیع کیست؟
شفاعت چیست؟ شفیع کیست؟
پژوهش و نگارش: رحمان جعفری.
بسم الله الرحمن الرحیم
مقدّمه
قضیهای سهل و ممتنع، که در طول تاریخ، کسانی در اثر کج فهمی و نفهمی در مورد آن به بیراهه رفتهاند و کسانی هم با سوء استفاده از نا آگاهی مردم، آن را بر طبق منافع شخصی خود تفسیر کردهاند، قضیهی شفاعت است. هر چند که مسئلهای با این اهمیت نیاز به تحقیق و پژوهش جامع و مانعی دارد، امّا بنا بر مثل مشهور «ما لایُدرَکُ کُلُّهُ لا یُترَکُ کُلُّهُ» و به قول شاعر پارسی زبان: آب دریا را گر نتوان کشید …..هم به قدر تشنگی باید چشید؛ بنده هم خلع نعلین(تکبّر و تعصّب) نموده و پا در این وادی مقدس می نهم به امید آنکه بتوانم در حد بضاعت علمی خود حق مطلب را ادا نمایم. وَ مَا ذَلِکَ عَلَى اللَّهِ بِعَزِیزٍ.
معنی شفاعت
«شفاعت»در لغت مصدر و از ریشهی«شفع» به معانی متفاوتی آمده است از جمله:
۱ـ میا نجیگری، کمک و یاری کردن
در قرآن کریم وارد شده: «مَّن یَشْفَعْ شَفَاعَهً حَسَنَهً یَکُن لَّهُ نَصِیبٌ مِّنْهَا وَمَن یَشْفَعْ شَفَاعَهً سَیِّئَهً یَکُن لَّهُ کِفْلٌ مِّنْهَا وَکَانَ اللّهُ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ مُّقِیتاً»کسی که (در میان مردم) میانجیگری کند و میانجیگری او پسندیده (شرع) باشد، نصیبی از (پاداش) آن خواهد داشت، و کسی که میانجیگری کند و میانجیگری او ناپسند (شرع) باشد، بهرهای از ( پادافره ) آن خواهد داشت، و (پشتیبانی از حق بیپاداش نمیماند، و پشتیبانی از باطل بیپادافره نخواهد بود) خداوند بر هر چیزی چیره است (و همه چیز را میپاید).
۲ـ زوج برخلاف فرد: همانند وَ الشَّفْعِ وَ الْوَتْرِ ـ و به جفت و تک (هر چیزی) سوگند!
۳ـ زیاد کردن و منضمّ کردن چیزى به چیزى. راغب اصفهانی میگوید: «الشّفع: ضَمُّ شىءٍ الَى مِثلِهِ» پیوستن و ضمیمه کردن چیزى به همانند خود.
شفاعت در اصطلاح به معنی دعا و استغفار و طلب خیر است برای کسی دیگر. ظاهراً شفاعت را از آن جهت شفاعت گویند که شفیع خواهش خویش را با ایمان و عمل ناقص طرف منضمّ میکند و هر دو مجموعاً پیش خدا اثر میکنند. مثلاً رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله وسلّم با اجازهی خدا، خواهش خویش را با عمل ناقص مؤمن توأم کرده و از خدا میخواهد که او را بیآمرزد.
شفاعت تکوینی و شفاعت تشریعی
با توجه به مفاهیم اسلامی میتوان، شفاعت را به دو نوع تقسیم کرد: یکى شفاعت تکوینی و دیگرى شفاعت تشریعی.
بعضى از آیات مفید این نکته است که تمامی اسباب و وسائل زندگى نسبت به مسبّبات و رساندن رحمت خدا به خلق، واسطه و شفیع هستند. از جمله: «إِنَّ رَبَّکُمُ اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فِی سِتَّهِ أَیَّامٍ ثُمَّ اسْتَوى عَلَى الْعَرْشِ یُدَبِّرُ الْأَمْرَ ما مِنْ شَفِیعٍ إِلَّا مِنْ بَعْدِ إِذْنِهِ … پروردگار شما خداوندی است که آسمانها و زمین را در شش دوره بیافرید، سپس به اداره جهان هستی پرداخت. زمام اداره جهان هستی به دست او است (و چرخش امور آن به فرمان او). کسی میانجی نمیتواند بشود مگر پس از اجازه او ….»( یونس: ۳).
جمله «ما مِنْ شَفِیعٍ إِلَّا مِنْ بَعْدِ إِذْنِهِ» پس از ذکر آفرینش آسمانها و زمین و تدبیر آنها، روشن میکند آنها نیز شفیع و واسطه رحمت خدا هستند.
بعضی دیگر از آیات بیانگر این نکته هستند که ایمان و تمامی اعمال صالحه، در جلب رحمت و مغفرت خداوند، وسائل و شفیع میباشند. از جمله: « یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ وَابْتَغُواْ إِلَیهِ الْوَسِیلَهَ وَجَاهِدُواْ فِی سَبِیلِهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ» ای مؤمنان، از خدا بترسید (و از اوامر او اطاعت کنید و از نواهی او اجتناب ورزید) و برای تقرّب به خدا وسیله بجوئید (که عبارت از طاعت و عبادت و اعمال شایسته و بایسته است)، و در راه او جهاد کنید تا این که رستگار شوید. (مائده: ۳۵).
وسیلهای که میتوان نسبت به خدا طلب کرد همان راهها و اعمالى است که خداوند قرار داده است.
شروط شفاعت
با توجه به آیاتی از قرآن که در مورد شفاعت وارد شده اند، در روز قیامت شفاعت به چهار شرط انجام میگیرد:
۱ – خدا به شفاعت کننده اجازه شفاعت دهد؛ همانطور که میفرماید: «مَن ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ»کیست آن که در پیشگاه او میانجیگری کند مگر با اجازه او ؟[بقره / ۲۵۵] همچنین میفرماید: «مَا مِن شَفِیعٍ إِلاَّ مِن بَعْدِ إِذْنِهِ»کسی میانجی نمیتواند بشود مگر پس از اجازه او [یونس / ۳] .
۲ – آنچه درخواست می شود خداپسند باشد ( یَوْمَئِذٍ لَّا تَنفَعُ الشَّفَاعَهُ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَنُ وَرَضِیَ لَهُ قَوْلاً » در آن روز شفاعت ( هیچ کسی ) سودی نمیبخشد، مگر ( شفاعت ) کسی که خداوند مهربان به او اجازه دهد و گفتارش را بپسندد .(طه / ۱۰۹ ). باید بدانیم که انسان مسلمان نباید بیشتر از آنچه که خداوند متعال براى بندهاش مقرر کرده است، براى او دعاى خیر کند؛ مثلاً: اگر فردى بنا به درجهى ایمان و اعمال صالحى که در دنیا داشته است، در یکى از درجات پایین بهشت قرار گیرد، تنها لیاقت و شایستگى این جایگاه و مقام را دارد؛ پس سایر بندگان صالح خدا ،که به آنها اجازهى دعاى خیر و شفاعت داده مىشود، حق ندارند در دعاى خود از خداوند متعال بخواهند که درجهاى بالاتر از آن را به آن بنده ببخشد. همانطور که در دنیا اگر کسى چیزى نخورد بر او جایز نیست که از خدا بخواهد که او را سیر کند. زیرا در این صورت درخواست او به این معنى است که خداوند به خاطر آن فرد، برنامه و قانون خود را تغییر دهد. چرا که خداوند چنین مقرر کرده است که براى سیر شدن، انسان باید غذا بخورد. حال اگر فردى بدون خوردن غذا از خدا بخواهد که او را سیر کند، در حقیقت از خدا خواسته است که نظم و برنامهى جهان را تغییر دهد. انسانى هم که ایمان و عمل صالح ندارد اگر از خدا بخواهد به او رحم کند یا از فرد دیگرى بخواهد برایش از خداوند درخواست بخشش و غفران نماید، در حقیقت از خداوند خواسته است تا برنامهى خود را به خاطر او تغییر دهد. یا اگر فردى از خدا بخواهد که بیشتر از آنچه او مستحق آن است، به او بدهد، چنین کارى غیر شرعى و غیر صحیح است. آنچه درست و صحیح مىباشد این است که براى هر فردى بنا به آنچه مستحق اوست دعاى خیر شود. این را نیز باید بدانیم که دعا هرگز چیزى بیشتر از آنچه خدا براى هر فرد مقرر کرده است، به انسان نمىرساند. این تنها خداوند متعال است که براى انسان معیّن مىکند که مستحق چه مقام و موقعیتى است. تنها پس از این مطلب و بر اساس مقام و موقعیت افراد است که بندگان صالح خدا مجاز هستند، براى یکدیگر دعاى خیر و درخواست شفاعت نمایند. در صدر همهى این بندگان صالح خدا که مجاز به شفاعت هستند پیامبر اسلام حضرت محمد مصطفى-صلّى الله علیه و سلّم- قرار دارد. این پیامبر بزرگ خدا-صلّى الله علیه و سلّم- به همهى مؤمنین علاقه دارد و همراه با سایر پیامبران – علیهم السلام – براى مؤمنین دعاى خیر مىکند و همگى از خدا مىخواهند که آنان را به آنچه که برایش تلاش کردهاند و مستحق آن هستند، برساند.
۳ـ خدا راضی شود از کسی که برای او شفاعت می گردد. خداند متعال میفرماید: « یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلَا یَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضَى وَهُم مِّنْ خَشْیَتِهِ مُشْفِقُونَ» خداوند اعمال گذشته و حال و آینده ایشان را میداند ( و از دنیا و آخرت و از وجود و پیش از وجود و بعد از وجودشان آگاه است ) و آنان هرگز برای کسی شفاعت نمیکنند مگر برای آن کسی که ( بدانند ) خدا از او خوشنود است و ( اجازه شفاعت او را داده است . به خاطر همین معرفت و آگاهی ) همیشه از خوف ( مقام کبریائی ) خدا ترسان و هراسانند . (انبیاء / ۲۸ )
همچنین میفرماید: «وَکَم مِّن مَّلَکٍ فِی السَّمَاوَاتِ لَا تُغْنِی شَفَاعَتُهُمْ شَیْئاً إِلَّا مِن بَعْدِ أَن یَأْذَنَ اللَّهُ لِمَن یَشَاءُ وَیَرْضَى» چهبسیار فرشتگانی که در آسمانها هستند و ( با وجود عظمت و بزرگواریشان ) شفاعت ایشان سودی نمیبخشد و کاری نمیسازد، مگر بعد از آنکه خدا بخواهد به کسی (که شفیع است)اجازه دهد، و (از مشفوعٌله )راضی و خوشنود گردد.(نجم / ۲۶ ).
۴ـ خداوند از شفیع(شفاعت کننده) راضی باشد، همان طور که میفرماید: «لَا یَمْلِکُونَ الشَّفَاعَهَ إِلَّا مَنِ اتَّخَذَ عِندَ الرَّحْمَنِ عَهْداً» ( در آن روز ، چه بندگان متّقی و چه بندگان مجرم مؤمن و غیر مؤمن ، هیچ یک از ) آنان نمیتوانند شفاعت بکنند ، مگر آن کسی که با خداوند مهربان عهد و پیمان دارد ( که یکتاپرستی و انجام کارهای شایسته در دنیا است ) .
با توجه به شرایط یاد شده به نتایجی می رسیم از این قرار:
الف ـ شفاعت مخصوص خداوند است ومالک اصلی شفاعت خداوند متعال می باشد:قُل لِّلَّهِ الشَّفَاعَهُجَمِیعاًلَّهُ مُلْکُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ثُمَّ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ (مریم/۴۴) بگو:هرگونه میانجیگری ازآن خدا است(و کسی نمیتواند کمترین میانجیگری بکند،مگر این که:کسی که برای او میانجیگری میشود مورد رضایت خدا بوده ، و به شخص میانجی هم اجازه این کار داده شود ، و شفاعت هم حَسَنه باشد ) . مالکیّت و حاکمیّت آسمانها و زمین از آن خدا است . ( پس در این جهان کاری از دست کسی بر نمیآید ) . بعد ( هم در آخرت که روز جزا و سزا است ) به سوی خدا برگردانده میشوید ( و کسی دارای کوچکترین اختیار و توانی نیست تا برای شما کاری بکند ) .
احادیث وفرمودههای پیامبر(ص)نیز در این راستا هستند. أَبَوهُرَیْرَهَ (رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ)میگوید: «قَامَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ حِینَ أَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ{ وَأَنْذِرْ عَشِیرَتَکَ الْأَقْرَبِینَ }قَالَ یَا مَعْشَرَ قُرَیْشٍ أَوْ کَلِمَهً نَحْوَهَا اشْتَرُوا أَنْفُسَکُمْ لَا أُغْنِی عَنْکُمْ مِنْ اللَّهِ شَیْئًا یَا بَنِی عَبْدِ مَنَافٍ لَا أُغْنِی عَنْکُمْ مِنْ اللَّهِ شَیْئًا یَا عَبَّاسُ بْنَ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ لَا أُغْنِی عَنْکَ مِنْ اللَّهِ شَیْئًا وَیَا صَفِیَّهُ عَمَّهَ رَسُولِ اللَّهِ لَا أُغْنِی عَنْکِ مِنْ اللَّهِ شَیْئًا وَیَا فَاطِمَهُ بِنْتَ مُحَمَّدٍ سَلِینِی مَا شِئْتِ مِنْ مَالِی لَا أُغْنِی عَنْکِ مِنْ اللَّهِ شَیْئًا» صحیح البخاری – (۹ / ۲۹۱) هنگامی که آیهی { وَأَنذِرْ عَشِیرَتَکَ الأَقْرَبِینَ } یعنی خویشاوندان نزدیک ات را بترسان، نازل شد، رسول خدا – صلى الله علیه وسلم – برخاست و فرمود: «ای قریش! ـ یا خطابی مانند این ـ خود را از عذاب الهی، نجات دهید. زیرا من نمی توانم شما را از عذاب خدا، نجات دهم. ای فرزندان عبد مناف! من نمی توانم برای شما نزد خدا، کاری بکنم. ای عباس بن عبد المطلب! من نمی توانم برای تو نزد خدا، کاری انجام دهم. ای صفیه؛ عمهی رسول خدا! من نمی توانم برای تو، نزد خدا، کاری انجام دهم. و ای فاطمه دختر محمد! از مالم هر چه می خواهی، طلب کن. ولی من نمی توانم برای تو نزد خدا، کاری انجام دهم».
بنابراین پندار مشرکین که بتها و مجسمهها و مخلوقات غیر خدا را شفیع مستقل میدانستند باطل است. وَیَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللّهِ مَا لاَ یَضُرُّهُمْ وَلاَ یَنفَعُهُمْ وَیَقُولُونَ هَؤُلاء شُفَعَاؤُنَا عِندَ اللّهِ قُلْ أَتُنَبِّئُونَ اللّهَ بِمَا لاَ یَعْلَمُ فِی السَّمَاوَاتِ وَلاَ فِی الأَرْضِ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى عَمَّا یُشْرِکُونَ (یونس/۱۸) اینان غیر از خدا ، چیزهائی را میپرستند که نه بدیشان زیان میرسانند و نه سودی عائدشان میسازند ، و میگویند : اینها میانجیهای ما در نزد خدایند ( و در آخرت رستگارمان مینمایند ! ) بگو : آیا خدا را از وجود چیزهائی ( به نام بتان و انبازهای یزدان ) باخبر میسازید که خداوند در آسمانها و زمین سراغی از آنها ندارد؟ ( مگر شما بتها را نماینده خدا نمیدانید ؟ آیا ممکن است خدا اگر نمایندهای میداشت از بودن آن بیخبر میگشت ، ولی شما باخبر از آن میشدید ؟ ! ) . خداوند منزّه ( از هرگونه انبازی ) و فراتر از آن چیزهائی است که مشرکان انبازشان میدانند .
ب ـ شفاعتی که در دنیا مرسوم و معمول است در روز قیامت به هیچ عنوان وجود ندارد و آیاتی که به طور مطلق شفاعت را نفی می کنند باید ناظر بر این قضیه دانست. از جمله آیه ی: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ أَنفِقُواْ مِمَّا رَزَقْنَاکُم مِّن قَبْلِ أَن یَأْتِیَ یَوْمٌ لاَّ بَیْعٌ فِیهِ وَلاَ خُلَّهٌ وَلاَ شَفَاعَهٌ وَالْکَافِرُونَ هُمُ الظَّالِمُونَ» (بقره/۲۵۴) ای کسانی که ایمان آوردهاید ! ( برخی ) از آنچه بهره شما کردهایم ( در راه خدا ) صرف کنید، پیش از آن که روزی فرا رسد که در آن نه داد و ستدی و نه دوستی و رفاقتی و نه میانجیگری و شفاعتی است، و کافران ستمگرند ( و به خود و جامعه خود ظلم میکنند ، و نتیجه ظلم آنان در آن روز ظاهر خواهد شد ).
در دنیا چنین مرسوم است که متخلفان از قوانین موجود در جامعه، بازداشت و سپس دادگاهى شوند. مجرمى که دچار جرم شده، براى نجات خود وکیل مدافعى را گرفته تا او را کمک کند و نجات دهد. وکیل مدافع نزد قاضى رفته و سعى مىکند فرد مجرم و جرم او را به گونهاى جلوه دهد که از محکومیت و مجازات نجات یابد. اگر در این کار موفق شد چه بهتر، در غیر این صورت از راه دیگرى وارد مىشود و آن این که دست به دامن یک واسطه مىشود تا آن واسطه از هر طریق ممکن قاضى را راضى کند و مجرم را نجات دهد.البته گاه گاهى نیز پیش مىآید که کسى واقعاً مجرم نیست و بىگناه است؛ اما قاضى چون «علم محیط بر اوضاع و احوال ندارد»، یعنى چون «جاهل» است، او را مجرم معرفى مىکند و حکم زندان یا… را برای او صادر مىکند. چنین فرد بىگناهى مجبور است براى نجات خود دست به دامن حامى و پشتیبان و وکیل مدافعى شود تا از این طریق واقعیت امر و بىگناهى او براى قاضى روشن شود و نجات یابد.
گاهى هم قاضى واقعا مىداند که فردى بىگناه است؛ اما چون »تابع هوا و هوس و آرزوهاى نفسانى» خود است به هر دلیلى – مثلاً: تطمیع یا…- او را مجرم مىشناسد. در چنین حالتى فرد بىگناه دست به دامن واسطهاى مىشود تا از آن طریق از صدور یا اجراى حکم جلوگیرى کند. در دادگاهها و محاکم دنیایى و حکومتهاى جاهلى چنین چیزهایى زیاد به چشم مىخورد.حال به خاطر این که مردم چنین فکر نکنند که دادگاه خدا نیز اینگونه است و در آنجا نیز چنین چیزهایى مطرح است، قرآن در بسیارى از آیات به این مطلب اشاره مىکند که در دادگاه خداوند نه پشتیبان و نه وکیل مدافعى وجود دارد و نه نیازى به واسطه و پارتى هست؛ زیرا حاکم آن روز تنها خداست و هیچ چیز بر ذات خداوند متعال پوشیده نیست. یعنى خداوند علم محیط بر همه چیز و همه کس دارد. در آنجا اینگونه نیست که فرد مجرم، غیر مجرم و غیر مجرم، مجرم و گناهکار شناخته شود و علیه یکى و به نفع دیگرى حکم صادر شود. از طرف دیگر خداوند متعال تابع هوا و هوس و آرزوهاى نفسانى نیست و اصلاً چنین مسائلى براى او – جلّ جلاله – مطرح نیست تا فرد بىگناهى را مجرم و مجرمى را بى گناه بشناسد. علاوه بر این، هر آنچه فرشتگان و بندگان صالح خدا مىدانند، خداوند متعال خود، آنها را از آن مطالب آگاه کرده است؛ پس دیگر نیازى نیست که کسى نزد خدا برود و او را از واقعیت امر یا مسایل دیگر آگاه کند تا مبادا حکمى به ناحق صادر شود. واقعیت امر این است که نه چیزى بر خداوند متعال پوشیده است که نیاز به روشن کردن داشته باشد و نه خداوند متعال – معاذ الله – تابع هوا و آرزوهاى نفسانى است که کار نابجا و حکمى به ناحق صادر کند. به همین دلیل است که مىفرماید: در دادگاه خداوند جاى واسطهگرى نیست و نیازى به وکیل مدافع نمىرود و در آنجا از آنچه در دادگاههاى دنیایى مطرح است، خبرى نیست. در آنجا هر فردى در گرو اعمالى است که خود در دنیا انجام داده است و بر اساس آنها محاکمه مىشود و حکم صادر مىگردد. در آنجا هر فردى به تنهایى در دادگاه حاضر مىشود و جوابگوى اعمال و کردار خود است: «وَ کُلُّهُم ءَاتِیْهِ یَوْمَ الْقِیامَهِ فَرْدًا» (مریم/۹۵) هر کدام از آنان (هر انسانى) در روز قیامت به تنهایى در حضور خدا قرار مىگیرد.
در دادگاه خداوند متعال، هر فردى بر اساس ایمان و عمل صالح یا بر اساس کفر و اعمال زشتى که در دنیا داشته است، محاکمه مىشود. در آنجا هر فردى به تنهایى در دادگاه حاضر مىشود و کسى به خاطر اعمال دیگران مؤاخذه نمىشود و هر کس در گرو اعمال خود است و در این زمینه به کسى کوچکترین ظلمى نخواهد شد:« فَالْیَومَ لاتُظْلَمُ نَفْسٌ شَیْئًا وَ لاتُجْزَونَ إِلاَّ ما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ»(یس/۵۴) در چنین روزی به هیچ کس کمترین ستمی نمیگردد، و به شما جز پاداش و پادافره کارهائی که در دنیا میکردهاید داده نمیشود .
ج ـ شفاعت قانون عمل و جزاء را باطل نمی کند و تشویق به تنبلی نمی کند. امروزه کسانی را مشاهده می کنیم که امید به شفاعت پیامبران و صالحین را دست آویز خود قرار داده و با این امید واهی، دست روی دست گذاشته و برای تأمین سعادت و خوشبختی خود دست به هیچ گونه عملی نمی زنند. غافل از اینکه نیل به شفاعت عمل میخواهد و بدون عمل و دست خالی نه کسی شفاعت می کند و نه کسی شفاعت می شود. زیرا که شفاعت کنندگان هم به وسیله ی عمل صالح و تلاش و کوشش و شب بیداری و سحر خیزی و جان باختن در راه خدا به مقام شفیع بودن رسیده اند. آیهی: «وَ مِنَ اللَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَهً لَّکَ عَسَى أَن یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقَاماً مَّحْمُوداً» (اسراء/۷۹)در پاسی از شب از خواب برخیز و در آن نماز تهجّد بخوان ، این یک فریضه اضافی ( و افزون بر نمازهای پنجگانه ) برای تو است . باشد که ( در پرتو این عمل ) خداوند تو را به مقام ستودهای ( و مکان برجستهای در دنیا و آخرت که موجب ستایش همگان باشد ) برساند ( و مقام شفاعت کبری را به تو ارمغان دارد ). گواه مدّعای ما است.
بر این اساس کسی که میخواهد مشمول شفاعت پیامبران و صالحین و شهداء واقع شود باید در راستای جلب رضایت خدا حرکت کند و خدا را از خود خشنود گرداند تا استحقاق آن را پیدا کند که پیامبران و صالحین برای او شفاعت و دعا و استغفار کنند. زیرا کسی که مستحق دعای خیر نباشد و خود در زمینهی خیر و نیکی اسباب و وسایل مناسب و لازم را به کار نبرده باشد، هیچ کس حتی پیامبران حق ندارند ـ نه در دنیا و نه در آخرت ـ برای او دعای خیر و استغفار کنند. خداوند متعال میفرماید: «مَا کَانَ لِلنَّبِیِّ وَالَّذِینَ آمَنُواْ أَن یَسْتَغْفِرُواْ لِلْمُشْرِکِینَ وَلَوْ کَانُواْ أُوْلِی قُرْبَى مِن بَعْدِ مَا تَبَیَّنَ لَهُمْ أَنَّهُمْ أَصْحَابُ الْجَحِیمِ» (توبه/۱۱۳) پیغمبر و مؤمنان را نسزد که برای مشرکان طلب آمرزش کنند، هرچند که خویشاوند باشند، هنگامی که برای آنان روشن شود که ( با کفر و شرک از دنیا رفتهاند، و) مشرکان اهل دوزخند.
فائده و حکمت شفاعت
شاید سؤال شود که: وقتى انسان به آنچه مستحق اوست مىرسد پس چه نیازى به دعاى پیامبران و….دارد؟ وآیا با این تعریف شفاعت به معنی تحصیل حاصل نیست؟ در جواب چنین باید گفت: فائده و حکمت شفاعت را می توان بدینگونه خلاصه نمود:
۱ـ عدم کفایت ایمان و عمل صالح به تنهایی برای سعادت آفرینی
انسان باید این را بداند که اینگونه نیست که هر فردى که ایمان و عمل صالح داشته باشد باید نسبت به جایگاه خود در بهشت مطمئن باشد و دیگر به اراده و مشیت خدا توجه نکند و آن را فراموش کند و چنین معتقد باشد که این ایمان و اعمال صالح او را به خوشبختى مىرسانند. هرگز چنین نیست. – مثلاً- براى سیر شدن دو چیز لازم است: یکى تهیهى غذا و خوردن آن و دیگرى توکل بر خدا و طلب نتیجه (سیر شدن) از او. به همین ترتیب ایمان و عمل صالح نیز اسبابى براى رسیدن به سعادت و خوشبختى هستند و علاوه بر این، توکل بر خدا نیز لازم و ضرورى است. بر هر فردى لازم است که بعد از فراهم کردن آن اسباب ـ ایمان و عمل صالح ـ به درگاه خدا روى آورد و بر او توکل کند و بگوید: خدایا! من براى رسیدن به خوشبختى و سعادت، ایمان و عمل صالح انجام مىدهم پس تو نیز در این اسباب تأثیر بگذار تا به خوشبختى و سعادت واقعى برسم و از بدبختى و شقاوت نجات یابم. بندگان صالح خدا نیز براى او چنین دعا مىکنند و او را اینگونه شفاعت مىکنند که: خدایا! این شخص در دنیا به تو ایمان داشته و اعمال صالح انجام داده است، از تو مىخواهیم که به او رحم کنى. دعاى خیر اینگونه انجام مىشود.در قرآن کریم دعاهاى زیادى از زبان بندگان صالح خدا نقل شده و خداوند متعال آنها را بیان کرده است تا مؤمنان آنگونه براى یکدیگر دعا کنند. به عنوان نمونه دعای حواریون: «رَبَّنَا آمَنَّا بِمَا أَنزَلَتْ وَ اتَّبَعْنَا الرَّسُولَ فَاکْتُبْنَا مَعَ الشَّاهِدِینَ»(آل عمران/۵۳) پرودرگارا ! ما بدانچه نازل فرمودهای ایمان آوردهایم و از پیغمبر پیروی نمودهایم ، پس ما را از زمره گواهان ( بر تبلیغ پیغمبر و انکار بنیاسرائیل ) بنویس .
روح و محتواى همهى این دعاها این است که انسان باید نخست و قبل از هر کارى اسباب را آماده کند و آنها را به کار گیرد و پس از آن حق دارد که دست به دعا بردارد و بگوید: خدایا! من سبب فلان کار را فراهم کردم پس تو نیز در آن تأثیر بگذار و آن کار را برایم انجام بده. همانطور که گفتیم: ایمان و عمل صالح تنها اسباب رسیدن به سعادت و خوشبختى دنیا و قیامت هستند و انسان موظّف است بعد از فراهم کردن آن اسباب بر خدا توکل کند و به او امیدوار باشد و از او بخواهد که در آن اسباب تأثیر بگذارد و او را به خوشبختى و سعادت دنیا و قیامت برساند.در چندی از آیات قرآن چنین آمده است: «إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ الَّذینَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فِی سَبیلِ اللَّهِ أُولئِکَ یَرْجُونَ رَحْمَتَ اللَّهِ»،[۶۱] کسانى که ایمان آوردند و به خاطر خدا تمام هست و نیست خود را رها کردند و هجرت نمودند و با تمام قدرت و توانایى خود، در راه خدا تلاش کردند، اینان به رحمت خدا امید دارند.[
در این آیه خوب دقت کنید. خداوند مىفرماید: چنین افراد مؤمنى پس از آن همه تلاش و کوشش و هجرت، به رحمت خداوند امیدوارند؛ زیرا آن ایمان و هجرت و آن کوشش و تلاش، همگى اسباب جلب رحمت خداوند هستند و بدون اراده و مشیت خدا نمىتوانند انسان را به خوشبختى و سعادت برسانند. انسان اگر میلیاردها عمل صالح نیز انجام دهد باز هم باید تنها به خداوند امیدوار باشد و هرگز چنین تصور نکند که اعمال صالح به تنهایى او را به بهشت خواهند برد. ابوهریره از پیامبر صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ روایت می کند که فرمود: قَارِبُوا وَسَدِّدُوا وَاعْلَمُوا أَنَّهُ لَنْ یَنْجُوَ أَحَدٌ مِنْکُمْ بِعَمَلِهِ قَالُوا یَا رَسُولَ اللَّهِ وَلَا أَنْتَ قَالَ وَلَا أَنَا إِلَّا أَنْ یَتَغَمَّدَنِیَ اللَّهُ بِرَحْمَهٍ مِنْهُ وَفَضْلٍ(صحیح مسلم – (۱۳ / ۴۳۶) میانه روی کنید و بر حق استقامت ورزید و بدانید که هیچیک از شما به عملش نجات نمی یابد (هیچ کس با اعمال صالح خود به بهشت نمىرود). یارانش عرض کردند: اى پیامبر خدا! حتى شخص شما؟ پیامبر-صلّى الله علیه وسلّم- فرمود: «بله، حتى شخص من. مگر این که خداوند به من رحم کند [چرا که اعمال صالح سبب هستند و اگر خداوند نخواهد اعمال صالح هرگز انسان را خوشبخت نخواهند کرد].
۲ـ اظهار فضیلت و منزلت شفیع
یکی دیگر از حکمتهای شفاعت اظهار فضیلت و منزلت شفیع است. همچنانکه در مقام شفاعت عظمای پیامبر (ص) همگان او را میستایند و به این مناسبت این شفاعت پیامبر به اسم مقام محمود نیز مشهور می باشد «و َمِنَ اللَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَهً لَّکَ عَسَى أَن یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقَاماً مَّحْمُوداً» در پاسی از شب از خواب برخیز و در آن نماز تهجّد بخوان ، این یک فریضه اضافی ( و افزون بر نمازهای پنجگانه ) برای تو است . باشد که ( در پرتو این عمل ) خداوند تو را به مقام ستودهای ( و مکان برجستهای در دنیا و آخرت که موجب ستایش همگان باشد ) برساند ( و مقام شفاعت کبری را به تو ارمغان دارد ).
۳ـ کثرت چنین دعاهایی در مفاهیم دینی
در مفاهیم دینی از این نوع دعاها بسیار یافت می شود به عنوان نمونه دو تا را یاد آور میشوم:
الف) قضیه ی صلوات فرستادن به نبی رحمت که خداوند متعال می فرماید: « إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِیماً » (احزاب/۵۶) خداوند و فرشتگانش بر پیغمبر درود میفرستند ، ای مؤمنان ! شما هم بر او درود بفرستید و چنان که باید سلام بگوئید.
این آیه به صراحت بیان میکند که خداوند متعال بر پیامبرش درود می فرستد؛ امّا با این حال از ما میخواهد که از خدا بخواهیم که بر پیامبرش درود و صلوات بفرستد.
ب) قضیه ی دعای خشنودی خداوند از اصحاب مهاجرین و انصار و پیروان واقعی آنان که خداوند متعال صراحتاً از آنان اعلان رضایت و خشنودی میکند و میفرماید: « وَالسَّابِقُونَ الأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِینَ وَالأَنصَارِ وَالَّذِینَ اتَّبَعُوهُم بِإِحْسَانٍ رَّضِیَ اللّهُ عَنْهُمْ وَرَضُواْ عَنْهُ….» (توبه/۱۰۰) پیشگامان نخستین مهاجران و انصار ، و کسانی که به نیکی روش آنان را در پیش گرفتند و راه ایشان را به خوبی پیمودند ، خداوند از آنان خوشنود است و ایشان هم از خدا خوشنودند…
امّا با این حال ما به عنوان وظیفه ی انسانی مکلّفیم که از خدا بخواهیم از آنان راضی و خشنود باشد و هر گاه نامی از آنان برده شد، رضی الله عنهم بگوییم. با توجه به این مطلب آشکار میگردد که یکی دیگر از فوائد شفاعت، همنوایی وهمآهنگی و اتّحاد بندگان خدا می باشد و مسلمان احساس عزّت می کند و خود را در جمع ایمانی و مستحقین رحمت الهی میبیند و افتخار این را دارد که بندگان شایسته ی خداوند برای او استغفار و دعا خیر کنند.
اسباب رسیدن به شفاعت
۱ـ گفتن لا إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ ازته دل و با اخلاص
عَنْ أَبِی هُرَیْرَهَ – رضی الله عنه – أَنَّهُ قَالَ: قُلْتُ: یَا رَسُولَ اللَّهِ، مَنْ أَسْعَدُ النَّاسِ بِشَفَاعَتِکَ یَوْمَ الْقِیَامَهِ؟ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ – صلى الله علیه وسلم – : «لَقَدْ ظَنَنْتُ یَا أَبَا هُرَیْرَهَ أَنْ لا یَسْأَلُنِی عَنْ هَذَا الْحَدِیثِ أَحَدٌ أَوَّلُ مِنْکَ، لِمَا رَأَیْتُ مِنْ حِرْصِکَ عَلَى الْحَدِیثِ، أَسْعَدُ النَّاسِ بِشَفَاعَتِی یَوْمَ الْقِیَامَهِ، مَنْ قَالَ: لا إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ خَالِصًا مِنْ قَلْبِهِ، أَوْ نَفْسِهِ». صحیح البخاری – (۱ / ۱۷۴)ابوهریره – رضی الله عنه – می گوید: عرض کردم: ای رسول خدا ! چه کسانی روز قیامت برای شفاعت شما سعادت بیشتری دارند؟ رسول الله – صلى الله علیه وسلم – فرمود: «ای ابوهریره ! چون عشق و علاقه تو را نسبت به حدیث دیدم، می دانستم که کسی قبل از تو، این سؤال را از من نخواهد پرسید. کسانی روز قیامت برای شفاعت من سعادت بیشتری دارند که با اخلاص و از صمیم قلب، لا إله إلا الله بگویند».
۲ـ درود فرستادن بر پیامبر(ص) و درخواست وسیله برای ایشان
وَعَنْ عبْدِ اللَّهِ بْنِ عَمرِو بْنِ العاصِ رضِیَ اللَّه عنْهُما أَنه سَمِع رسُولَ اللَّهِ صَلّى اللهُ عَلَیْهِ وسَلَّم یقُولُ: “إِذا سمِعْتُمُ النِّداءَ فَقُولُوا مِثْلَ ما یَقُولُ، ثُمَّ صَلُّوا علَیَّ، فَإِنَّهُ مَنْ صَلَّى علَیَّ صَلاهً صَلَّى اللَّه عَلَیْهِ بِهَا عشْراً، ثُمَّ سلُوا اللَّه لی الْوسِیلَهَ، فَإِنَّهَا مَنزِلَهٌ فی الجنَّهِ لا تَنْبَغِی إِلاَّ لعَبْدٍ منْ عِباد اللَّه وَأَرْجُو أَنْ أَکُونَ أَنَا هُو، فَمنْ سَأَل لیَ الْوسِیلَه حَلَّتْ لَهُ الشَّفاعَهُ” رواه مسلم از عبدالله بن عمرو بن عاص (رض) روایت شده است که وی از پیامبرص شنید که میفرمود: “وقتی اذان را از مؤذن شنیدید، هرچه میگوید، مثل آن را تکرار کنید و سپس بر من صلوات بفرستید؛ زیرا هر کس بر من درودی بفرستد، خداوند به سبب آن ده مرتبه بر او درود میفرستد، سپس از خدا برای من، “وسیله” را مسألت کنید که آن منزلتی بزرگ است در بهشت و تنها سزاوار یکی از بندگان خداست و من امیدوارم که آن عبد من باشم و هر کس از خدا برای من وسیله خواست، شفاعت من برای او واجب خواهد شد”.
وعن ابن مسْعُودٍ رضی اللَّه عنْهُ أنَّ رسُول اللَّهِ صَلّى اللهُ عَلَیْهِ وسَلَّم قال: « أَوْلى النَّاسِ بی یوْمَ الْقِیامهِ أَکْثَرُهُم عَلیَّ صلاهً » رواه الترمذی وقال: حدیثٌ حسن.از ابن مسعود رضی الله عنه روایت است که:رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود: نزدیکترین مردم به من در روز قیامت (برای شفاعت) آنانی اند که از همه بیشتر بر من درود می فرستند.
۳ـ سجدهی فراوان
عن أبی فِراس رَبِیعهَ بنِ کَعْبٍ الأسْلَمِیِّ خادِم رسولِ اللَّهِ صَلّى اللهُ عَلَیْهِ وسَلَّم، ومِنْ أَهْلِ الصُّفَّهِ رضی اللَّهُ عنه قال: کُنْتُ أبیتُ مع رسول اللَّه صَلّى اللهُ عَلَیْهِ وسَلَّم، فآتِیهِ بِوَضوئِهِ، وحاجتِهِ فقال: «سلْنی» فقُلْت: أسْألُکَ مُرافَقَتَکَ فی الجنَّهِ. فقالَ: «أوَ غَیْرَ ذلِک؟» قُلْت: أسْألُکَ مُرافَقَتَکَ فی الجنَّهِ. فقالَ: «أوَ غَیْرَ ذلِک؟» قُلْت: هو ذَاک. قال: «فأَعِنِّی على نَفْسِکَ بِکَثْرهِ السجُودِ» رواه مسلم.از ابی فراس ربیعه بن کعب اسلمی رضی الله عنه، خادم رسول الله صلی الله علیه وسلم که از اصحاب صفه بود، روایت است که گفت:من شبها را با پیامبر صلی الله علیه وسلم می گذراندم، آب وضوء بر ایشان مهیا می کردم و نیازهای شان را بر طرف می ساختم.به من گفتند: از من چیزی بخواه.گفتم: می خواهم که همراهت در بهشت باشم.فرمودند: آیا غیر از این هم درخواستی داری؟گفتم: همانست که گفتم.فرمود: هان کثرت سجود بر خویشتن یاریم ده .
امام احمد بن حنبل این حدیث رابا این عبارت روایت نموده است:عن زیاد بن أبی زیاد عن خادم رسول الله – صلى الله علیه وسلم – رجل أو امرأه- قال: کان رسول الله – صلى الله علیه وسلم – یقول: ألک حاجه؟ حتى کان ذات یوم فقال: یا رسول الله حاجتی. قال: وما حاجتک؟ قال: حاجتی أن تشفع لی یوم القیامه. قال: ومن دلک على هذا؟ قال: ربی. قال: فأعنی بکثره السجود “. زیاد بن أبی زیاد روایت می کند از مردی یا از زنی که خدمت گذار پیامبر بود،می گوید:پیامبر به من فرمود:آیا خواسته ای داری تا برایت برآورده کنم؟تا روزی که دوباره پیامبر(ص) این سؤال را ازاو پرسید! او هم گفت :خواسته ی من آن است که در روز قیامت مرا شفاعت کنی!پیامبر فرمود چه کسی تورا راهنمایی کرد؟ گفت:پروردگارم!فرمود: هان مرا با کثرت سجود یاری ده.
۴ـ همکاری کردن دیگران و رفع نیازهای مردم
ابو نعیم در الحلیه از ابن عمر(رضی الله عنه) روایت میکند که پیامبر(ص) فرمود: «من مشى لأخیه فى حاجه فإنى قائم یوم القیامه حرار میزانه إن رجح وإلا شفعت له» جمع الجوامع أو الجامع الکبیر للسیوطی – (۱ / ۲۴۶۴۰) هرکس که برای رفع نیازهای برادرش اقدام کند در روز قیامت نزد ترازو(هنگام سنجش کردارش )وا می ایستم اگرنجات یابد چه بهتر وگر نه برای او شفاعت می کنم..
۵- قرائت قرآن
عن أَبی أُمامَهَ رضی اللَّه عنهُ قال: سمِعتُ رسولَ اللَّهِ صَلّى اللهُ عَلَیْهِ وسَلَّم یقول: « اقْرَؤُا القُرْآنَ فإِنَّهُ یَأْتی یَوْم القیامهِ شَفِیعاً لأصْحابِهِ » رواه مسلم.از ابو امامه رضی الله عنه روایت شده که گفت:از رسول الله صلی الله علیه وسلم شنیدم که می فرمود: قرآن را تلاوت کنید، زیرا قرآن در روز قیامت آمده و برای یارانش شفاعت می کند.مراد از یاران و رفقای قرآن کسانی هستند که قرآن را خوانده و بدان مشغول بوده و به اوامر و نواهی آن اهتمام ورزند.
۶- روزه داری
عبدالله بن عمر (رضی الله عنهما) میگوید: پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود: « الصیام والقرآن یشفعان للعبد، یقول الصیام: رب إنی منعته الطعام والشهوات بالنهار فشفعنی فیه، ویقول القرآن: منعته النوم باللیل فیشفعان ». (هذا حدیث صحیح على شرط مسلم، المستدرک على الصحیحین للحاکم -۵ / ۱۰۰) روزه و قرآن برای بنده شفاعت میکنند، روزه میگوید: پروردگارا من این بنده را در طول روز از طعام و آرزوهای شهوانی بازداشتم، پس شفاعت مرا درمورد او بپذیر و قرآن هم میگوید پروردگارا من این بنده را در طول شب از خوابیدن بازداشتم، پس شفاعت مرا در مورد او بپذیر، سپس شفاعت هر دو مورد قبول خداوند متعال واقع میشود.
خلاصه ایمان و عمل صالح اسباب رسیدن به شفاعت هستند.
شفاعت کنندگان
الف- أنبیاء و علماء
(یشفع یوم القیامه ثلاثه: الأنبیاء ثم العلماء ثم الشهداء ابن ماجه و البیهقی و البزار ـ سه گروه در قیامت شفاعت مى کنند، پیامبران، علما و شهیدان.
ب- شهداء
فَإِنِّی سَمِعْتُ أَبَا الدَّرْدَاءَ یَقُولُ قالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یُشَفَّعُ الشَّهِیدُ فِی سَبْعِینَ مِنْ أَهْلِ بَیْتِهِ سنن أبی داود – (۷ / ۴)ـ شفاعت شهید درباره هفتاد نفر از خانواده اش پذیرفته مى شود.
ج ـ ایمانداران
عَنْ أَبِی سَعِیدٍ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ إِنَّ مِنْ أُمَّتِی مَنْ یَشْفَعُ لِلْفِئَامِ مِنْ النَّاسِ وَمِنْهُمْ مَنْ یَشْفَعُ لِلْقَبِیلَهِ وَمِنْهُمْ مَنْ یَشْفَعُ لِلْعَصَبَهِ وَمِنْهُمْ مَنْ یَشْفَعُ لِلرَّجُلِ حَتَّى یَدْخُلُوا الْجَنَّهَ قَالَ أَبُو عِیسَى هَذَا حَدِیثٌ حَسَنٌ سنن الترمذی – (۸ / ۴۷۶)در میان امتم هستند کسانی که برای گروهی از مردم وکسانی برای قبیله ای وکسانی برای قومی وکسانی برای یک نفرشفاعت می کنند تا وارد بهشت می شوند.
د -فرزندان برای والدین
أن رجلا کان یأتی النبی صلى الله علیه وسلم ومعه ابن له ، فقال له النبی صلى الله علیه وسلم : « أتحبه ؟ » فقال : أحبک الله کما أحببته ففقده النبی صلى الله علیه وسلم ، فقال : « ما فعل فلان؟» قالوا مات ابنه، فقال النبی صلى الله علیه و سلّم : « أما یسرک أن لا تأتی بابا من أبواب الجنه إلا وجدته ینتظرک؟» فقال رجل : أله خاصه أو لکلنا قال : « بل لکلکم » « هذا حدیث صحیح الإسناد المستدرک على الصحیحین للحاکم – (۳ / ۴۴۶)مردی همیشه همراه فرزندش نزد پیامبر (ص) می آمد،پیامبر(ص) از او پرسید:دوستش داری؟ خدا تورا دوست بداردهمچنان که تو او را دوست داری!مدتی این مرد ناپیدا بود،پیامبر جویای احوالش شد وپرسید فلانی کجاست ؟ گفتند: پسرش فوت کرد!پیامبر به او گفت آیا دوست داری هردری از بهشت که می روی اورا درآن جا ببینی که منتظرت باشد!؟مردی پرسید:ای پیامبرخدا(ص)این چیز فقط مخصوص آن مرد است یا برای همگان می باشد؟پیامبر فرمود:برای همه ی شماست.
خلاصه تمام بندگان صالح و مطیع خداوند اعم از ملائکه و جن و انس برای همدیگر شفاعت و طلب مغفرت و رحمت میکنند.
و آخر دعوانا ان الحمد لله رب العالمین.
منابع:
تفسیرنورـ دکترمصطفی خرم دل
پایگاه اطلاع رسانی اصلاح ـ شفاعت ممکن و شفاعت غیرممکن ـ شهید ناصر سبحانی
بقیه ی منابع در ذیل مطالب ذکر شده است.