پیامبران ارزشهای نادرست و هاله قداست ساختگی و ارجگذاری نادانانه را از رسالت خود نفی میکنند!
? پیامبران ارزشهای نادرست و هاله قداست ساختگی و ارجگذاری نادانانه را از رسالت خود نفی میکنند!
?نوح نمونهای از اصحاب دعوت در همۀ عصرها برای روبرو شدن با صاحبان قدرت و تبلیغ حقّ!
وَلَآ أَقُولُ لَکُمۡ عِندِی خَزَآئِنُ ٱللَّهِ وَلَآ أَعۡلَمُ ٱلۡغَیۡبَ وَلَآ أَقُولُ إِنِّی مَلَکٞ وَلَآ أَقُولُ لِلَّذِینَ تَزۡدَرِیٓ أَعۡیُنُکُمۡ لَن یُؤۡتِیَهُمُ ٱللَّهُ خَیۡرًاۖ ٱللَّهُ أَعۡلَمُ بِمَا فِیٓ أَنفُسِهِمۡ إِنِّیٓ إِذٗا لَّمِنَ ٱلظَّٰلِمِینَ (هود۳۱)
❌من به شما نمیگویم که گنجینههای (رزق و روزی) خدا در دست من است (و هر گونه که بخواهم در آن دخل و تصرّف میکنم و کسانی را که از من پیروی کنند، ثروتمند میسازم).
من ادّعای ثروتمندی، یا قدرت بر ثروتمند کردن ندارم.
(وَلا أَعْلَمُ الْغَیْبَ)
❌ و به شما نمیگویم که من غیب میدانم(و آگاه از علم خدا میباشم و از چیزهائی باخبرم که دیگران از آنها بیخبرند)
❌من ادّعا نمیکنم که قدرتی دارم که انسانها ندارند، یا پیوندی با خدا جز پیوند رسالت دارم.
(وَلا أَقُولُ إِنِّی مَلَکٌ)
❌ و من نمیگویم که من فرشتهام.
من نمیگویم فرشتهام و ادّعای بالاتر از صفت انسانی را بکنم تا به گمان شما برتر شوم، و در مقابل دیدگانتان بزرگتر گردم، و خویشتن را بر شما بالاتر گیرم.
(وَلا أَقُولُ لِلَّذِینَ تَزْدَرِی أَعْیُنُکُمْ لَنْ یُؤْتِیَهُمُ اللَّهُ خَیْرًا)
❌ و من (هرگز برای خوشایند شما) نمیگویم آنان که در نظر شما خوار میآیند، خداوند هیچگونه خوبی و نیکی بهرۀ ایشان نمیسازد (و اجر و پاداش فراوان و قابل توجّهی بدانان عطاء نمیکند).
❌ برای خشنودی و خوشایند بزرگانتان، یا برای همگامی با برداشتهای زمینی و ارزشهای گذرای ناپایدارتان، چنین سخنانی نخواهم زد.
(اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا فِی أَنْفُسِهِمْ)
خدا از چیزهائی کـه در اندرون دارند آگاهتر (از هر کسی) است.
✔️جز ظاهر ایشان به من مربوط نیست. ظاهر ایشان هم قابل تکریم و تمجید است و امید میرود که یزدان خیر و خوبی بهرۀ آنان گرداند.
? (إِنِّی إِذًا لَمِنَ الظَّالِمِینَ)
(اگر آنچه شما دوست دارید بگویم و بکنم) در این صورت من از زمرۀ ستمکاران (به خود و بـه دیگران) خواهم بود.
✅ اگر هر یک از ایـن ادّعاها را داشته باشم، از زمرۀ ستمگران خواهم بود، ستمگرانی که به حقّ و حقیقت ستم میکنند، در حالی که آمدهام تا حقّ و حقیقت را تبلیغ کنم و به دیگران برسانم.
✖️ و از جملۀ ستمگران به خویشتن خواهم بود، چون خود را به خشم خدا عرضه میدارم و گرفتار میسازم.
✖️ و نیز از زمرۀ ستمگران به مردم خواهم بود، چه مردمان را در جایی مینشانم که یزدان ایشان را در آنجا ننشانده است.
✔️بدین منوال حضرت نوح علیه السّلام از خود و از رسالت خویش هر ارج و ارزش نادرست و قلبی را، و هر هالۀ قداست ساختگی را نفی میکند، ارج و ارزش و هالهای که سران قوم نوح از پیغمبر و پیغمبری، یا به عبارت دیگر از رسول و رسالت انتظار داشتند و خواستار میشدند.
✔️ حضرت نوح رسالت خود را بدون هر گونه پیرایه و آرایۀ پوچی مینمایاند، و تنها پیرایه و آرایهای که رسالت را در آن نشان میدهد حقیقت عظیمی است که خود رسالت از آن برخوردار است و بدین چیزهای فرعی و سطحی ناپایدار نـیازی ندارد.
✔️ مردمان را در پرتو درخشانی که حقّ دارد و با نیروئی که حقّ از آن بهره مند است، و با سخنان بزرگوارانه و مهربانانهای، به سوی حقیقت برمیگرداند تا با آن چنان که هست روبرو شوند، و در پرتو هدایت و رهنمود آن راهی را برای خود درپیش گیرند.
✔️حضرت نوح رسالت خود را اینگونه روشن و آشکار، بدون هر نوع چاپلوسی و کجی به مردمان نشان میدهد، و تلاش نمیکند برای خشنودی و خوشایندی ایشان، رسالت و حقیقت سادۀ آن را فدا سازد.
✅ بدین ترتیب نوح نمونهای از اصحاب دعوت در همۀ قرون و اعصار میشود، و درسی در روبرو شدن با صاحبان قدرت برای تبلیغ حقّ به دور از آرایهها و پیرایههای زائد میدهد، بدون این که با جهانبینیها و اندیشههای صاحب سلطه و قدرت سازش کند، و بدون این که بدیشان بگراید و ایشان را کمک نماید.
❌ در ضمن مودّت و محبّت و مهر و عطوفت هم نشان میدهد، ولی سر را خم نمیکند و کرنش نمیبرد.
❗️چون سران قوم نوح از مبارزه حجّت و برهان با حجّت و برهان ناامید شدند و دریافتند از این طریق با او برنمیآیند، ناگهان آنان افتخار به گناه ایشان را گرفت و بزرگی فروختند و از مباحثه دست کشیدند و خویشتن را بزرگتر از آن دیدند که حجّت و برهان ایشان را مغلوب و ناتوان کند، و در برابر برهان عقلی و فطری اقرار و اعتراف نمایند.
————————————–
منبع: فی ظلال القرآن ، نویسنده: سیدقطب ، مترجم: دکتر مصطفی خرمدل، نشر احسان
مطالب مرتبط: دروسی از فی ظلال القرآن
? @eslahe