زن خانواده

جایگاه و اهمیت خانواده + ویژگیهای خانواده مط

بررسی  جایگاه و اهمیت خانواده

بهنام سلیمی

سبحان الذی خلق الازواج کلهامما تنبت الارض و من انفسهم ومما لا یعلمون (یس/۳۶)

پاک خدایی که از آنچه زمین می رو یاند و نیز از خودشان و از آنچه نمی دانند همه را نر و ماده گردانیده است.

شاهکار  خلقت خداوندی در آسمانها و زمین تزیین مخلوقات به زوجیت است که این سنت را بر جماد و نبات و صد البته بر انسان حاکم نمود و هنگامی که زوجیت انسانی همراه با خرد خدادادی انسان عجین می گردد محصولی به نام خانواده بهمراه دارد که از بزرگترین ارمغان های خداوند منان بر جامعه بشری به بلندای تاریخ محسوب می شود که خانواده در زندگی بشر بس کهن می باشد و امری طبیعی.

آری تدبیرالهی درآفرینش بر این تعلق گرفت که تنها شهوت نفس میان زن ومردحاکم نباشد وعشق به خانواده متولد شد.

ومن آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنواالیهاوجعل بینکم موده ورحمه(روم/۲۱)

بدین ترتیب محیط خانواده برای زندگی انسانی فضایی آکنده از تسکین وآرامش گشت تا در کنار  همسر خود در فرازونشیب های زندگی همدیگر رایار ویاور باشند۰

 

هن لباس لکم وانتم لباس هن.  گویی که برای تربیت آدمی باید محفلی ایجاد گردد که هم زن وهم مرد خود درآن به تکمیل شخصیت نایل آیندوهم کانونی گرددبرای پرورش نسل آینده وجامعه.

خانواده کوچکترین واحد اجتماعی ودرعین حال بزگترین و  تاثیر گذارترین واحد تربیتی در جوامع  به شمار می آید به طوریکه این نهاد می تواند منشا تحولات عظیم فردی اجتماعی ورشد ارزشهای انسانی در میان اعضای آن باشد خانواده مهم ترین  نهادی است که فرد درآن پرورش می یابد.

بنابر این سرمایه گذاری وتوجه هرچه بیشتر به خانواده در دستور کار معلمان عالم ودر راس آنان پیامبران و پیشوایان ادیان قرار گرفته است وامروز هم بشریت به جایی رسیده است  که خود را ملزم به این رویکرد می داند تا جاییکه دولتها  توجه خاصی نسبت به رشد وتوسعه کیفی خانواده مبذول داشته و سعی دارند با در اختیار قرار دادن امتیازات و تسهیلات رفاهی وآموزشی  ومشاوره ای وبه طور کلی ارتقا ء سطح بهداشت وسلامت خانواده سعی بر افزایش کیفیت زندگی خانوادها دارندزیرا این امر تاثیر مستقیمی بر تر بیت نسل آینده جامعه خواهد داشت وخانواده مکانی  برای تربیت وپرورش انسانهاست که تنها در صورت وجود  سلامت روحی وروانی  می تواند انسانهای پاک و سالم تحویل اجتماع  دهد.

براساس آنچه که درجامعه خودمان می گذرد می توان خانواده هارابر اساس نوع عملکردشان  در زمینه های تربیتی به سه قسمت تقسیم نمود وخصوصیاتی را برای هر کدام برشمارد :

 

 ۱)خانوادهای سهل انگار  ۲)خانوادهایی باتعصب خاص  ۳)خانواده مطلوب

 الف-خانوادهای سهل انگار

در میان بعضی از خانوادها می توان به ضعف سرمایه های علمی وفکری والدین اشاره نمود که آنان را درایجاد فضای تربیتی مناسب دچار اشکال می کند وباعث می شود که محوریت خانواده در انتقال ارزشها تحت الشعاع قرار  گیرد از خصوصیات این خانوادها می توان به نکات زیر اشاره نمود:

۱-عدم توجه به احساسات وروحیات فرزند که خود رادراین زمینه ها جلوه می دهد:

الف-عدم دخالت دادن آنان در امورات وتصمیمات خانوادگی

ب- عدم احترام به شخصیت فردی آنان

ج- عدم پذیرش پیشنهادات آنان

فرزندان خانواده برای شکل گیری روحیات خود نیاز به رعایت ودرک احساسات خود دارند ولیکن هنگامیکه آنان را درامورات خانواده اجازه ای برای دخالت  نباشد وبه تبع آن به شخصیت آنان  بی اعتنایی شود وپیشنهادات ونظراتشان را بهایی ندهند با عقده های روانی وروحی مواجه شده واین تزلزل روحی را به پیکر اجتماع نیز منتقل خواهند نمود.

۲-عدم سعی وتلاش برای ورود به دنیای فرزند

معمولا برای تاثیر گذاری و تربیت افراد باید دنیایشان را شناخت و موفق به ورود در آن دنیا شد تا بتوان در آن سهم و نقشی داشت اگر چه این خانواده ها با فرزندانشان در زیر یک سقف زندگی می کنند و لیکن از هم دیگر بیگانه می باشند و این بیگانگی نقش تربیتی والدین را بر فرزندان به صفر می رساند زیرا اولین شرط برای پذیرش سخن مربی ، باور و پذیرفتن او از سوی متربی در دنیای ذهنیش می باشد.

۳- عدم دقت برای شنیدن سخنان و نپرداختن به امورات روحی فرزند

روند زندکی اجتماعی ،  ما را گاه بدان سو می کشاند که تنها فرصت  رفع نیازهای ظاهری فرزندان را داشته باشیم غافل از اینکه نیازهای فرزندان تنها در نیازهای مادی و ظاهری خلاصه نمی شود بسیار اتفاق می افتد که فرزندان از والدینشان می خواهند شنونده ای هنر مند و منصف برای آنان باشند . هنر شنیدن و گوش دادن به درد و دلهای فرزندان از وظایف والدین است و گرنه رویکرد فرزندان به جستجوی سنگ صبورشان در محیطی خارج از خانواده آغاز می گردد و چه بسا در یافتن این سنگ صبور ها دچار لغزشهای جبران ناشدنی بگردند.

۴- انتقال جوانب منفی به فرزندان

یقینا « فاقد الشی لا یعطی» آنکه از خوبیها نصیبی نبرده نمی تواند انتقال دهنده ی خوبیها به دیگران باشد گاه والدینی را می توان یافت که نه تنها منتقل کننده ارزش ها به خانواده نیستندبلکه به علت ضعف در اعتقاد و باورهای خود ، ضد ارزش ها را به خانواده ی خود القاء می نمایند و هنگامیکه فضایی مسموم از تقید به تعلقات ضد اخلاقی و ضد دینی در خانواده سیطره پیدا کند فرزندانی به جامعه تحویل داده خواهد شد که بنای اندیشه و تفکرشان سست و لرزان بوده و گاه در نقطه ی مقابل ارزش ها به رویارویی با آن می پردازند.

به عنوان مثال اگر پرداختن به قمار و خوردن مشروبات الکلی در  خانواده ای عادی گردد و اگر عدم رعایت عفاف و حجاب سایه ی خود را بر خانواده بگسترد از فرزندان تربیت یافته در این خانواده چه انتظار می رود .

هنگامیکه جاری نمودن سخنان رکیک بر زبان و هجوم بر شخصیت همدیگر از سوی والدین امری عادی و روزمره گردد چگونه می توان عفت کلام و آداب سخن را از تربیت یافتگان این خانه انتظار داشت .

۵- پرداختن به امورات ظاهری و عدم دقت به باورهای معنوی و اخلاقی

در میان بعضی از خانواده های سهل انگار گاه  تنها به امورات رفاهی و معیشتی فرزند توجه می شود وبهایی به  بنیانهای اخلاقی و معنوی آنان نمی نمایند بسیار اتفاق می افتد که فرزند دانشجویی را روانه دانشگاه می نمایند اما در جهت ساختار فکری و اخلاقی او برای اینکه در محیط خوابگاه و دانشگاه دچار لغزشهای اخلاقی و فکری نشود و سرمایه گذاری ننموده اند ساک فرزندشان را هنگام بازگشت به دانشگاه پر از ترشی و گردو و… می نمایند اما انبانه ی فکری او را هرگز فربه ننموده وبه آن توجهی ندارند و یا توان پرداختن به سازندگی فکری او را ندارند و یا هیچگاه خود را ملزم بدان نمی دانند که نقصها و کاستیهای فکری فرزند را ترمیم نمایند .

 

ب- خانواده هایی با تعصب خاص

گاهی والدین به علت توجهات عقیدتی و یا اخلاقی افراطی خود عرصه را آنچنان بر فرزندان تنگ می نمایند که حاصل آن بهتر از خانواده های دسته ی اول نیست .

 

۱-                 ابراز تعصب و توجهات افراطی به درس فرزند

چه بسا بعضی از والدین بدون توجه به استعداهای ذهنی و تحصیلی فرزند تنها هر آنچه را که خود دوست دارند ویا هر آنچه را برای آنان از لحاظ اجتماعی آبروی بیشتری ! را جمع می کند بر آنان تحمیل می نمایند و آنان را ملزم به اطاعت از خود هم می نمایند و حق هیچگونه ابراز نظری را هم به آنها نمی دهند .

 

۲-                 ابراز تعصب و توجهات افراطی مذهبی

در بعضی از خانواده ها که جوی مذهبی بر آنان حاکم است گاه مشاهده می شود که تنها انجام تکالیف مطلوب والدین قرار می گیرد و می خواهند فرزندانشان به هر قیمتی که شده است تنها ظاهر شرع را رعایت نمایند و یا بعضی از والدین  نه تنها ظاهر شرع بلکه  درونی شدن را  هم می خواهند  و لیکن در انتقال آن مفاهیم به صورت صحیح به فرزندشان راه را اشتباه می روند آنان خواهان اطاعت و فر مانبرداری بدون توجیه و منطق هستند و بسیاری اوقات بعلت نداشتن سرمایه معرفتی و علمی کافی از یک سو و خواست اجرای آن مفاهیم از سوی دیگر از راه شدت عمل وارد می شوند و فرزند ان را به بی باوری و سست اعتقادی متهم می نمایند . یقینا درک آگاهانه از ایمان ، مقصود شارع مقدس می باشد و در این حالت است که جوانه های ایمان به درخت های پر ثمر تنومند تبدیل خواهد شد که هیچگاه بادهای مسموم وزنده ی اعتقادات مادیگرایانه بر پیکر شان موثر نخواهد افتاد .

پیامبر اکرم (ص) می فرمایند: بشروا و لا تنفروا یسروا و لا تعسروا ( بشارت دهنده باشید متنفر کننده نباشید بر مردم آسان بگیرید سخت گیر نباشید) اتفاقا بسیاری اوقات شدت عمل در زمینه ی اخلاق و دین نتیجه ی عکس می دهد کم نیستند جوانان دختر و پسری که تا در چارچوب خانواده بوده اند تابع قوانین آن بوده و لیکن به محض اینکه فرصتی یافتند و از آن فشار رهیدند (مثل قبولی در دانشگاه و رفتن به شهری دیگر) بر همه ی ارزشهای تحمیلی شک می کنند و به قالبی دیگر در خواهند آمد اشتباه نشود این وضعیت نتیجه ی بد بودن ارزش ها نیست بلکه بیان این قانون است که حتی ارزش ها باید از راه صواب و صحیح انتقال یابند و گر نه به ضد ارزش تبدیل می شوند .

 

ج- خانواده های مطلوب

اگر قدم نخست در تشکیل خانواده سنجیده بر داشته شود یعنی در انتخاب همسر معیار های ارزشی و اخلاقی و ایمانی لحاظ گردد سیر حرکتی خانواده در ادامه مسیر به سوی تشکیل یک خانواده ی مطلوب خواهد بود . این خانوادها ضمن استفاده از برخورداریهای طبیعی و رفاهی زندگی خود را بر اساس شاخص های والای معنوی بنیان نهاده اند و کانونی را ساخته اند که حضور در آن هم برای پدر و مادر لذت بخش و فرح آور است و هم برای فرزندان بهترین مأمن و پناه

 

این خانواده کانونی خواهد بود برای پرورش صحیح نسل آینده و محلی برای انتقال صحیح ارزش هاو فرهنگ های صحیح گذشته تا هیچگاه فرزندان خود را بدون هویت ندانسته واز گذشته خود منقطع نگردند و انقطاع فرهنگی در جامعه ریشه ندواند .

 بر اساس نصایح مندرج در سوره ی لقمان از وظایف و خصوصیات این خانواده ها می توان به نکات زیر توجه نمود :

توجه دادن فرزندان به حضور خداوند در زندگی تا که آنان در آشفته بازار دنیا خود را نه تنها تنها ندانند بلکه ایمان و باور به حضور خدا آنان را از پر تگاه های پر خطر عافیت مندانه عبور دهد .

توجه دادن فرزندان به لزوم ارتباطی تنگاتنگ با خدا .( در قالب نماز) . نماز  می تواندهم ذکر خدا را در دلشان نگاه دارد و هم آنانرا از فحشا و منکر بر حذر دارد .

توجه دادن فرزندان به خوشرفتاری و خوش خلقی و دور نمودن شان از پستیها و خیره سریها و اجتناب از غرور و تکبر در برخورد با مردم .

آموزش بردباری و مقابله صحیح با مشکلات زندگی .

آموزش فرزندان به اعتدال و میانه روی.

خانواده مطلوب خانواده ای است که پدر و مادر هر از چند گاهی برای فرزندانشان تنها گوش باشند و هنر شنیدن را در خود تقویت نمایند تا بتوانند هر چه بیشتر به فرزندان خود نزدیک شوند و دردنیایشان وارد آیند آنگاه خواهند توانست براین دنیا تاثیرگذار باشند و سهمی مهم از دنیای فرزندشان را داشته باشند و اگر این اتفاق میمون در یک خانواده بیفتد والدین خواهند توانست از راههای شناخته شده و منطقی و مطابق با روحیات فرزند بر آنان کنترل داشته و آنان را جهت دهند.

در این گونه خانواده ها به شخصیت فرزندان بها داده می شود و آنان را در تصمیم گیریها و امورات خانواده سهیم می کنند و صرفا آنان را ابزاری مطیع و فرمانبردار نمی دانند .

در پایان اشاره می شود به اینکه هر چه توجه جامعه و دولتمردان به خانواده و تصحیح نظام خانوادگی بیشتر باشد جامعه سلامت و سعادت بیشتری را نصیب خواهد داشت آرزومندم خانواده هایی داشته باشیم که برای زن و شوهر کعبه ی دلها بوده و برای فرزندانشان مأمن و پناهگاهی آسوده باشد .   

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا