سياسي اجتماعيمطالب جدیدمقالات

یوسف قرضاوی و داعش و رابطه ابوبکر البغدادی با اخوان المسلمین

یوسف قرضاوی و داعش و رابطه ابوبکر البغدادی با اخوان المسلمین

مترجم: امین سلیمانی – سقّز

پروردگارت گفته است: وای بر کسانی که مست هستند؛ در حالیکه این را هم فرموده: وای بر نماز گذاران.

منعکس کردن آیه و حق را باطل جلوه دادن، همگی با یک حیله ی بلاغی امکان پذیر است. در حالیکه این امر فایده ای در بر ندارد. بر اساس دیدگاه ابونُواس می بینیم که انقلاب به مفهوم دگرگون نمودن تمامی ارزش ها، مبادی و سازمان هاست، چنانکه در این نوع انقلاب، عدل به قاضی وابسته شده و آنان به ابزار ظلم و ستم تبدیل می شوند و دستگاه های امنیتی نیز به سرچشمه ی ترور هموطنان و ایجاد رُعب و وحشت در آنان مبدّل می گردند. و انعکاس حقایق وابسته به خبرنگاران و روزنامه نگاران می شود. آگاهی بخشیدن به مردم نیز به معنای تقلّب و دروغگویی درآمده است.

– ناگهان مردم با یک فایل ویدیویی قطعه قطعه شده، غافلگیر شدند. این ویدیو را به جناب شیخ یوسف قرضاوی رئیس اتحادیه ی جهانی علمای اسلامی نسبت داده اند. در این ویدیو چیزی را القاء کرده اند که دکتر قرضاوی مد نظر نداشته است. کسانی که این قضیه برایشان اهمیّت دارد باید بدانند، که این ویدیو قسمتی از مصاحبه ی دکتر قرضاوی با شبکه ی خبری آناتولی است، که بیش از سه ماه از آن می گذرد.

– جیره خواران کودتای نظامی [ در مصر ] این ویدیو را فرصتی دانسته اند تا با آن به دشمنان سیاسی خویش ( یعنی جماعت إخوان المسلمین ) ضربه بزنند. همان کسانی که اجازه ی دفاع عادلانه از خویش را ندارند و آنان را یا شهید نموده اند یا دستگیر کرده اند و یا در تبعید هستند.

– در این ویدیو به دکتر قرضاوی نسبت داده اند که ایشان گفته است: « ابوبکر بغدادی جزو جماعت إخوان المسلمین است »، و دیگر به نقل این گفته ی ایشان نپرداخته اند که در رابطه با داعش گفته است: « آنان مسلمانان را تکفیر می کنند و اَتباع خارجی را به ناحق به قتل می رسانند، ما در مقابل این افراط گرایی ایستادگی می کنیم؛ زیرا افراط گرایی مسلمانان را از بین می برد. » آنان از این فرموده ی ایشان خود را به کوری زده اند آنجا که گفته است: « کار بی معنایی است که جماعتی قیام کنند و خواهان تشکیل خلافت اسلامی شوند، بازگرداندن خلافت از این راه ممکن نیست؛ بلکه لازم است تمام سرزمین های اسلامی با هم متّحد شوند و به شریعت الهی حکم کنند و به اسلام گرایش یابند و با یکدیگر اتّحاد داشته باشند. »

– از این سخن ایشان غفلت کرده اند که گفته است: « لازم نیست تشکیل خلافت اسلامی در جهان امروز همانند خلافت اسلامی در ابتدای شکل گیری آن باشد؛ بلکه می توان آن را به صورت فدرالی یا اتحادیه ی کنفدراسیون ها تشکیل داد؛ حتّی می توان آن را به صورت اتحادیه ی اروپا درآورد و سپس به تدریج آن را دگرگون ساخت. » در مورد این سخن صریح ایشان سهل انگاری کرده اند که گفته است: « ناگزیر باید دیدگاه میانه روانه و فقه اعتدال در میدان اندیشه ی اسلامی حاکم شود؛ زیرا فضای اندیشه ی اسلامی از فقه اعتدال و میانه روانه کم دارد، و ناگزیر باید این نوع فقه حاکم گردد و فقه افراط و تفریط رخت بربندد … ما خواهان تندروی و بی بندوباری [ در عرصه فقه اسلامی ] نیستیم و افراط گرایی و تفریط و قصور را نمی پذیریم. »

آنان تمام این مسائل را رها کرده و به بیان چیزی پرداخته اند که دکتر قرضاوی به نقل از بعضی از آنان با شک و تردید گفته است: « این جوان [ ابوبکر بغدادی ] زمانی از لحاظ فکری به إخوان المسلمین نزدیک بوده؛ امّا جذب آراء میانه روانه ی آنان نشد، در نتیجه به دیدگاه های غیر إخوان گرایش پیدا کرد، همان کسانی که مرتباً در حال کم و زیاد شدن و ابراز خشم، انجام تهدید و وعده دادن هستند. » انگار شیخ حجّت هایشان را به آنان تلقین می کند. جناب شیخ، دور و نزدیک ابوبکر بغدادی را نمی شناسد [ اصلاً شناختی از او ندارد ] و کسی که سخنان ایشان را دنبال کند موضع گیری او در قبال داعش و دیگر حرکات افراطی و به دور از منهج اعتدال اسلامی را می فهمد. ایشان در منهج، وسائل و ابزارهای دعوت اسلامی با این گروه ها مخالف است، و با سهل انگاری و تساهل آنان در ریختن خون های پاک، مخالف بوده و راه های زشت و غیر انسانی را که آنان مخالفانشان را با آن به قتل می رسانند را به شدّت مردود می داند. گروه های تندرو، با اندیشه ی میانه روانه ی اسلامی که شیخ نماد آن است دشمنی می کنند. داعش و امثال آن، نه تنها جماعت إخوان را تکفیر می کنند و به مرجعیت علمای میانه رو اعتماد ندارند؛ بلکه آنان را مرتد دانسته و به بریدن سر تهدیدشان می کنند.

– پس با وجود این حقایق، این ادعا چگونه قابل اثبات است که این مرد [ ابوبکر بغدادی ] یا دیگر جماعت های تکفیری را به جماعت إخوان المسلمین نسبت دهند؟ به هر حال إخوان المسلمین در عراق و شام نسبت این مرد را به خود و پیوستنش را به آنها انکار می کنند، [ به قول معروف ] اهل یک ناحیه، بهتر از هر کس دیگری به درّ های آن آگاه هستند و وطن انسان بهتر از هرجای دیگری او را می شناسد.

– ما تمام مؤسسه های روزنامه نگاری و رسانه های خبری را به رعایت اصول حرفه ای خود، امانتداری، و التزام به معاهده ها و توافقات ارزشمند روزنامه نگاری بین المللی، دعوت می کنیم. پُست و منصب و حکّام مستبد رفتنی هستند و آنچه باقی می ماند سخن است، حال یا به نفع گوینده ی آن یا به زیان او.

خداوندا ما خواهان خشیّت از خودت در نهان و آشکار، عدالت ورزی در خشم و آرامش و میانه روی و اعتدال در فقر و توانگری هستیم.

                         دفتر دکتر یوسف قرضاوی، رئیس اتحادیه ی جهانی علمای اسلامی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا