اولین خطبه حضرت ابوبکر صدیق پس از انتخاب شدن
اولین خطبه حضرت ابوبکر صدیق پس از انتخاب شدن و تحلیل آن
سید عبدالرحیم خطیب رحمه
الله
حضرت ابوبکر پس از این بیعت که کمی قبل از
وقت ظهر خاتمه یافت، روی منبر رسول الله به پا ایستاد و پس از اینکه خدا را سپاس
کرد و پیغمبرش را ستود، چنین گفت: ای مردم! همانا من اکنون حکمفرمای شما شدم، ولی
نمیخواهم از این جهت که حکمفرما هستم خود را بهتر از شما بدانم، پس هرگاه در
انجام امورتان خوب کار کردم، مرا یاری کنید و هر گاه بد کار کردم، مرا به راه راست
راهنمایی کنید، راستی امانت است (باید رعایت کرد) دروغ خیانت است ِ(باید از آن
پرهیز کرد) هر ضعیف و ناتوانی از شما نزد من قوی و توانا است تا آنگاه که ان
شاءالله حقش را از ستمکار گرفته به او بازگردانم و بالعکس هر شخص قوی از شما نزد
من ضعیف و ناتوان بود تا آن که ان شاءالله حق ستمدیدگان را از او باز ستانم هر
قومی که سستی نمایند و از جهاد در راه خدا دست بکشند، قطعاً خدا آنها را خوار و
ذلیل خواهد فرمود. هر گاه فحشاء و معصیت در قومی شیوع یابد خداوند قطعاً آنها را
به بلای عام خود گرفتار خواهد ساخت. مرا فرمان برید مادام که خدا و رسول خدا را
فرمان برم و هر گاه بر خلاف حکم خدا یا مخالف امر رسولش عمل نمایم، حق ندارم مرا
فرمان برید.
چون در این هنگام وقت ظهر رسیده بود، در
آخر خطبهاش فرمود: برخیزید برای نمازتان، خدا شما را به رحمت خود گیرد.[۱]
تحلیل محتوایی خطبه ابوبکر (رضی الله عنه)
این خطبه تاریخی اولین خطبهای است که
اولین خلیفه و فرمانروای حکومت اسلامی پس از وفات رسول الله (صلى الله علیه وسلم)
در اولین اجتماع مسلمین در مسجد مدینه منوره روی منبر مقدس رسول خدا القاء و خط
مشی سیاسی خود را بیان کرد، در این خطبه به خوبی دیده میشود
که خلیفه مسلمین حکومت اسلامی را کاملاً بر اساس شورى و عدالت اجتماعی قرار داده
است، زیرا:
اولاً: میبینیم که خلیفه علناً در این اجتماع میگوید:
(با آن که فرمانروای شما هستم، ولی خود را از جهت این مقام و منصب بهتر از شما نمیدانم).
ثانیاً: خود را مطیع قانون اسلام (قرآن خدا و سنت
رسول الله) میداند نه مستبد و دیکتاتور. لذا صریحاً به امت حق داده تا بر اعمالش
نه تنها نظارت نمایند بلکه عملاً دخالت نمایند. چنان که میگوید: هر گاه (در
اجراء امور امت) بر طبق احکام خدا و رسولش عمل کنم، مرا یاری کنید و در غیر این
صورت جلوگیری نموده، راهنمایی ام کنید.
ثالثاً: امت را تا آنگاه موظف به اطاعت امر خود
نمود که او طبق قانون حکومت اسلام عمل نماید، نه خودخواهانه و بر طبق هوا و میل
شخص خودش. چنان که در خطبه خود میگوید: (مرا فرمان برید مادام که خدا و رسولش را
فرمان برم).
خلیفه در این خطبه هم امت را مکلف نمود تا
مطیع خلیفه باشند و هم به آنها حق داد تا در کارش نظارت و مداخله نمایند، تا آن که
امور عمومی امت محمد -صلى الله علیه وسلم- بر وفق قانون حکومت اسلامی انجام و رونق
گیرد و هرگاه در امری بر خلاف قانون رفتار نماید، دستش را گرفته مانع شوند.
رابعاً: افراد امت را از حیث حقوق مدنی در مقابل
قانون و عدالت برابر هم دانسته است، تا آنجا که میگوید: برای احقاق حق و رفع
مظلمه فرقی نمیداند که ستمگر توانا باشد و ستمدیده ناتوان، یا بر عکس آن باشد،
زیرا مناط صدور حکم، قانون و عدالت است. هدف از صدور حکم اجرای عدالت و محافظت
حقوق افراد امت است، و آنچه نباید در این باره به نظر آورد، همان توان و ناتوانی
طرفین قضیه است.
خامساً: برای حفظ حقوق و شئون اجتماع و محافظت دین
و پاسداری از مرزهای کشور و بسط عدالت اجتماعی و نشر دین خدا، امت محمد -صلى الله
علیه وسلم- را به شجاعت و سلحشوری دعوت و ترغیب مینماید، بدون آن که در اجرای این
امر مهم که بقاء یا عزل خلیفه در اختیار این قدرت قرار میگیرد، به نفع خود و برای
بقاء خود شرایطی پیشبینی نماید، تا شالوده بقای خود را زیر سایه این قدرت مستحکم
کند، چه مسلم است که همین قوه است که اگر خواست خلیفه بماند، خواهد ماند و هرگاه
اراده کند نباشد، نمیتواند بماند.
خلیفه مسلمین در آخر خطبه خود کاملاً
دلبستگی خود را نسبت به امت نشان میدهد. آنها را به اخلاق حسنه دعوت مینماید، از
دروغ که مفاسد فردی و اجتماعی زیادی در بر دارد بر حذر میدارد، آنها را به
راستگویی که یکی از خصایص عظیم انسانی و منشأ حصول اطمینان و لازمه حیاتی هر فرد و
هر قومی است، ترغیب مینماید و به علاوه عواقب خانمانسوز فواحش و معاصی را به آنها
تذکر میدهد تا بپرهیزند و بدین سان جامعه اسلامی، یک جامعه فاضله و آراسته به
کمالات انسانی، جامعهای که شایستگی حیات مطلوب و قابلیت تحرک، ترقی و پیشرفت
داشته باشند در بین خود به وجود آورند.
——————————————–
منبع : شیخین (ابوبکر و عمر)
تألیف: سید عبدالرحیم خطیب رحمه
الله
[۱] متن خطبه عربی ابوبکر -رضی الله عنه-: (أیها
الناس، إنی قد ولیت علیکم ولم أجعل لهذا المکان أن أکون خیرکم. فإن أحسنت فأعینونی،
وإن أسأت فقومونی. الصدق أمانه، والکذب خیانه، والضعیف فیکم قوی عندی حتى آخذ الحق
له إن شاءالله والقوی عندی ضعیف حتى أخذ الحق منه إن شاء الله. لا یدع قوم الجهاد
فی سبیل الله إلا ضربهم الله بالذل. ولا تشیع الفاحشه فی قوم قط إلا عمهم الله بالبلاء.
أطیعونی ما أطعت الله ورسوله، فإذا عصیت فلا طاعه لی علیکم. قوموا إلى صلاتکم،
یرحمکم الله).