امام حسن البنا و روش تربیت بر اساس محبّت
امام حسن البنا و روش تربیت بر اساس محبّت
امام بنا در شیوههای تربیتی خود در
پروراندن اعضاء و رادمردان دعوت بر اساس مفاهیم و ارزشهای اسلامی، انسانی بینظیر
بود. مهمترین مفاهیم و ارزشهایی که امام بنا سخت به آنها مشتاق بود، محبت، برادری
و ارتباط بود. امام بنا این مفاهیم را درتربیت و ساختن افراد، از اصول مهم تلقی
کرده بود و در مؤلفههای یک شخصیت مسلمان الگو، از عناصر بنیادی شمرده بود. حتی
برادری و اخوت را یکی از ده رکن بیعت مجاهدان اخوان قرار داده بود. در اینجا گوشههایی
از شیوهتربیتی ایشان را در اثنای نشست ” عاطفه التلاتا” بررسی خواهیم
کرد تا ببینیم چگونه دلهای صدها یا هزارها تن از پیروان و مریدانش را به هم نزدیک
میکرد و روح برادری و اتحاد را در آنان میدمید و عواطف محبت و ارتباط رادر آنان
تعمیق میکرد.
نخست، چرا با هم دیدار میکنیم؟
امام بنا میگوید: ” بسیار نیکوست که
انسان نسبت به این گروه پاک و نخبگان و جوانان پاک و با ایمان در چنین مکانی بایستد،
بیگمان جز دعوت شایسته و کلمه شایسته و غایت شایسته چیز دیگری این گروه را در اینجا
گرد نیاورده و چنین دلهایشان را بههم نزدیک نکرده است. بهراستی در این محفل
ارجمند که بهخاطر خدا برگزار میشود. چه آمرزشها، چه رحمتها و چه فیضهایی فرو میآید؟
بهراستی که ما در باغی از باغستانهای بهشت گرد آمدهایم، چه فیضی بر ما فرو میآید.
مگر اجتماع ما از حلقههای ذکر نیست؟ که خداوند درباره آنها میفرماید:” هرگاه
باغهای بهشت را دیدید از آنها بهرهمند شوید. گفتند: ای رسول خدا، باغهای بهشت
کدامند؟ فرمود حلقههای ذکر.” باز فرمود: “هر گروه که از خانهای از
خانههای خدا گرد آیند تا کتاب خدا را برخوانند و مدارسه کنند، قطعا رحمت آنان را
در بر میگیرد و آرامش بر آنان فرو میآید و فرشتگان آنان را احاطه میکنند و
خداوند در جمعی که نزد اوست، از آنان یاد میکند.”
برادران و دوستان، مگر ما در خانهای از
خانههای خدا گرد نیامدهایم؟ اگر این مکان مسجد نیست، در هدفی که مسجد برایش پدید
آمده مشترک است. مگر در این مکان نماز بر پا نمیشود؟ و جمعیت در آن نماز نمیگزارند؟
اعضای اخوان با هدف همکاری در راه نیکی و تقوا، پیوسته در اینجا گرد میآیند. مگر
در اینجا ما کتاب خدا را نمیخوانیم؟ پس ای اعضای اخوان خوش باشید که فرشتگان ما
را احاطه کردهاند و رحمت خداوند ما را فرو میپوشاند و آرامش بر ما فرو میآید.
در دنیا چیزی استوارتر و شکستناپذیرتر از
رشته اسلام نیست. هر مقدار سرزمین مسلمانان از هم دور باشد و مسافت بسیار بین آنان
باشد، کلمه “لا اله الا الله محمد رسول الله ” آنان را کنار هم قرار میدهد.
این کلمه دلهایشان را به هم نزدیک میکند و روحهایشان را با هم یکی میکند. اگر
چنین نبود چه چیز شما را به این نشست که جز برخورداری روح هیچ سودی ندارد، کشانده
است. تنها روح ماندن بهرهمند میشود. هنگامیکه این لحظهها را در سخن گفتن از
اسلام به سپری میکنیم از لذت آن احساس شادی میکنیم. شما در اینجا تأثیر ژرفی را
حس میکنید که جز فیض خدا چیز دیگری نمیتواند باشد.
اصول دعوت ما: ایمان و محبت
میخواهم نگاه شما را به این اندیشه اسلامی
متوجه کنم. این اندیشه عبارت است از مفهوم برادری به خاطر خدا و برای خشنودی خدا. پیامبر
(ص) میفرماید: “مگر ایمان جز حب و بغض است؟”
این ایمان بود که که جامعه اسلام را به خیزش
در آورد و تبدیل به بخشی از زندگانی آنان شد و نام و آوازهیشان را ابدی و گلدستهشان
را بر فراز ساخت؛ ” مردانی که به پیمانی که با خدا بسته بودند، وفا کردند. پس
برخی از آنان نیازش را بر آورده کرد و برخی از آن چشم براه است و هیچ تغییری نیاوردهاند
” (احزاب /۲۳) میتوانم بگویم که تنها این ایمان منجر به بهشت میشود و حتی
به بلندترین فردوس آن میرساند، بویژه هنگامی که بر اساس محبت به خاطر خدا و
برادری به خاطر خدا استوار باشد. تنها این عمر است که امت را دوباره کنار هم میآورد
و دشواریهایش را حل میکند ” و مردان و زنان مؤمن دوستان همدیگراند”(توبه
/ ۷۱ )
اسلام با این دوبال ایمان و محبت توانست در
آسمان مجد و عظمت پرواز کند. سخن به گزاف نیست اگر بگویم هیچ ایمانی بدون محبت و هیچ
محبتی بدون ایمان متصور نیست.
خداوند میفرماید: “و چگونه کفر میورزید
در حالی که آیات خدا بر شما خوانده میشود و پیامبرش در میان شماست و هر کس به (ریسمان)
خدا چنگ زند، براستی که به راهی راست هدایت شده است” آلعمران
اما مسلمانان پس از اتحاد دچار اختلاف شدند
پس از کنار هم قرار گرفتن، دچار تفرقه شدند و این امر با ایمان منافات دارد و در
حالی که ایمان جز اتحاد و محبت نیست. باور کنید که مسلمانان با از دست دادن این دو
عنصر چیزهایی از دست میدهند که با هیچ چیز دیگر از دست نمیدهند. مؤمنان همچون یک
ساختمان هستند که بخشهای گوناگون آن همدیگر را مستحکم میکنند. و نیز مانند یک پیکرند
که هر گاه عضوی از آن گرفتار درد شوند، دیگر اعضا با آن همدردی میکنند. به نظر
شما کدامیک از جنبههای خیر از این جنبه بلندتر و شمالیتر است؟ پیامبر (ص) فرمود:
“از بندگان خدا کسانی هستند که نه پیامبرند و نه شهید، اما پیامبران و شهیدان
در روز قیامت بر آنان رشک میبرند، به خاطر جایگاهی که نزد خدا دارند گفتند ای
رسول خدا به ما بگویید که آنان چه کسانی هستند؟ فرمود آنان مردمانی هستند که به
خاطر خدا بیآنکه هیچ خویشاوندی با هم داشته باشند و یا اموالی بین همدیگر رد و
بدل کنند، همدیگر را دوست میداشتهاند، به خدا سوگند چهرههایشان پرنور است، و
آنان بر نور نشستهاند. هنگامیکه مردمان بترسند آنان نمیترسند و هنگامیکه
مردمان اندهگین شوند، آنان اندوهگین نمیشوند” سپس این حضرت این آیه را خواند:
“هان، دوستان خدا نه بیمی بر آنان است و نه آنان اندوهگین میشوند. یونس/۶۲
منبع : وبلاگ اخوان المسلمین