ایمان به خداوند چگونه آشفتگی و نابسامانی روحی و فکری ما را برطرف می کند؟
ایمان به خداوند چگونه آشفتگی و نابسامانی روحی و فکر ما را برطرف می کند؟
نویسنده : عبدالرزاق نوفل / مترجم: احمد مام آقایی
اولین رکن از ارکان اسلام و مهمترین اصل از اصول آن، ایمان و باور به وجود خداوند تبارک و تعالی است، تمام شرایع و ادیان آسمانی برای ایمان به خداوند فریاد زده اند و دعوت همه ی پیامبران و انبیا که با مرور زمان آمده اند این بوده که ای مردم به خداوند ایمان بیاورید. اسلام صفات خداوند را به جوری که در قرآن کریم از نشانه های این صفات بیان نموده برای مردم توضیح داده است.
قرآن کریم توحید و یگانگی خداوند را قاطعانه به دور از هر شریک و مانندی بیان کرده است که نه فرزندی زاده و نه زاده شده و منزه از هر شبیهی است و همتا و مانندی هم ندارد.
( قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ اللَّهُ الصَّمَدُ لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ وَلَمْ یَکُن لَّهُ کُفُواً أَحَدٌ ) (اخلاص: ۱-۴)
« بگو : خدا ، یگانه یکتا است . خدا ، سَرورِ والای برآورنده امیدها و برطرف کننده نیازمندیها است . نزاده است و زاده نشده است . و کسی همتا و همگون او نمیباشد . »
(وَمَا مِنْ إِلَهٍ إِلاَّ إِلَهٌ وَاحِدٌ) (مائده: ۷۳)
« معبودی جز معبود یگانه وجود ندارد.»
(فَاعْلَمْ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَاسْتَغْفِرْ لِذَنبِکَ) (محمد: ۱۹)
« بدان که قطعاً هیچ معبودی جز الله وجود ندارد . برای گناهان خود طلب آمرزش کنید.»
(وَاعْبُدُواْ اللّهَ وَلاَ تُشْرِکُواْ بِهِ شَیْئاً) ( نساء: ۳۶)
« ( تنها ) خدا را عبادت کنید و ( بس . و هیچ کس و ) هیچ چیزی را شریک او مکنید.»
(مَا اتَّخَذَ اللَّهُ مِن وَلَدٍ وَمَا کَانَ مَعَهُ مِنْ إِلَهٍ) (مؤمنون: ۹۱)
«خداوند نه فرزندی برای خود برگرفته است و نه خدائی با او ( انباز ) بوده است.»
(لَوْ کَانَ فِیهِمَا آلِهَهٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتَا) (انبیا: ۲۲)
« اگر در آسمانها و زمین ، غیر از یزدان ، معبودها و خدایانی میبودند و ( امور جهان را میچرخاندند ) قطعاً آسمانها و زمین تباه میگردید.»
اسلام ثابت کرده است که خداوند جل شأنه پروردگار همه اشیا در عالم وجود است. پروردگار عالمیان در بالا و پایین در ظاهر و باطن و مافوق او چیزی نیست و در همه چیزها وجود دارد. اول است و پیش از او چیزی نبوده و آخر است و بعد از او چیزی وجود نخواهد داشت.
هیچ حرکت و جنبشی جز به یاری او نیست و لا حول و لا قوه الا بالله.
فرمان روای ملک زمین و آسمانهاست. بی شریک است و معبودی جز او نیست، بازگشت به سوی اوست، مالک امر است، مرگ و حیات به فرمان او است، پروردگار آسمان ها و زمین و مابین آنها است و صاحب عرش بزرگ است.
(أَلاَ لَهُ الْخَلْقُ وَالأَمْرُ تَبَارَکَ اللّهُ رَبُّ الْعَالَمِینَ) (اعراف: ۵۴)
«آگاه باشید که تنها او میآفریند و تنها او فرمان میدهد . بزرگوار و جاویدان و دارای خیرات فراوان ، خداوندی است که پروردگار جهانیان است.»
(قُلْ مَن رَّبُّ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ قُلِ اللّهُ) (رعد: ۱۶)
«( ای محمّد ! به مشرکان ) بگو : چه کسی پروردگار آسمانها و زمین است ؟ ( و آنها را میگرداند و میپاید ؟ جواب درست را برای آنان بیان کن و ) بگو : الله.»
(رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَیْنَهُمَا فَاعْبُدْهُ وَاصْطَبِرْ لِعِبَادَتِهِ) (مریم: ۶۵)
«پروردگار آسمانها و زمین و آنچه در میان این دو است . پس ( حال که چنین است و همه خطوط بدو منتهی میشود ) تنها او را پرستش کن ، و بر عبادت او بر دوام و شکیبا باش.»
( اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ ) (نمل: ۲۶)
« جز خدا که صاحب عرش عظیم ( و حکمفرمائی بر کائنات ) است معبودی نیست . ( پس چرا باید جز او را بپرستند ؟ ! ) .»
(ذَلِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمْ فَتَبَارَکَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِینَ) (غافر: ۶۴)
« آن که چنین ( الطافی ) در حق شما کرده است الله است . پس بالا و والا خداوند تعالی است که پروردگار جهانیان است .»
(قُلِ اللّهُ خَالِقُ کُلِّ شَیْءٍ وَهُوَ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ) (رعد: ۱۶)
« بگو : خدا آفریننده همه چیز است و او یکتا و توانا ( بر انجام آفرینش و چرخش هستی ) است.»
(الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَجَعَلَ الظُّلُمَاتِ وَالنُّورَ) (انعام: ۱)
« ستایش خداوندی را سزا است که آسمانها و زمین را آفریده است و تاریکیها و روشنائی را ایجاد کرده است.»
( إِنَّ فِی اخْتِلاَفِ اللَّیْلِ وَالنَّهَارِ وَمَا خَلَقَ اللّهُ فِی السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ لآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَتَّقُونَ ) (یونس: ۶)
« بیگمان در آمدوشدِ شب و روز ( و تفاوت کیفی و کمی آنها ) و در چیزهائی که خداوند در آسمانها و زمین آفریده است ، نشانههائی ( بر وجود آفریدگار و دلائلی بر عظمت پروردگار ) برای کسانی است که پرهیزگارند ( و هراس از عقاب و عذاب خدا را در مدّنظر دارند ).»
ایمان و باور به خداوندی که دارای این صفات و نشان ها و دارای این قدرت و توانایی ها است، در انسان ایمان دار کاری می کند که علم طب با همه تواناییش نمی تواند به آن دست بزند.
دکتر کارل یونگ از بزرگترین پزشکان روانی است در کتابش به نام «انسان معاصر به دنبال خود می گردد» می گوید: همه بیمارانی که در خلال سی سال گذشته در همه گوشه و کنار جهان با من مشورت کرده اند، سبب بیماریشان نقص ایمان و سستی عقاید بوده که نتوانسته اند شفا یابند مگر این که ایمانشان را به خود برگردانند؟
افلاطون گفته است اغلب اشتباهات پزشکان این بوده است که ایشان به معالجه جسم بدون عقل و شعور می پردازند. در صورتی که عقل و جسم هر دو یک مبنا دارند. پس دو روی یک سکه هستند نمی توان تنها به معالجه یکی از آن دو پرداخت و بعد از دو هزار و سیصد سال که علم پزشکی در تحقیق و بررسی بر سر درستی این گفته گذراند و بعد از این که بیماری های روانی و روحی خسارتی ده هزار برابر بیشتر از خسارت و زیان های بیماری آبله را به وجود آورده بود پزشکی روانی – جسمی به وجود آمد که دولت ها برای مبارزه با آن جلساتی منعقد می کردند تا جهانیان از شر آن محفوظ بمانند و بیماری های روحی غیر از بیماری وهمی و خیالی است.
دکتر جوبر که از بزرگترین پزشکان اتحادیه بیمارستان های آمریکا است می گوید: بیماری های روانی و روحی بیماری های وهمی نیستند، بلکه دارای حقیقت و یک چیزی واقعی است. دردی معادل درد دندان های پوسیده و گاهی صد برابر هم بیشتر دارد و بیماری های سوء هاضمه و بیماری اعصاب، زخم معده و ناآرامی های قلبی و بی خوابی و سر درد می تواند امثالی برای آن باشد. بشریت در همه کشورها از بیماری های روانی رنج می برند که این امر باعث شده طب روانی اکنون در مقدمه شاخه های پزشکی قرار گیرد و همه مؤسسه ها و کارخانه ها و انستیتوهای علمی در همه کشورها به خاطر اهمیت اثرات این بیماری مجهز به مطب های بیماری های روانی شده اند.
دکتر مایو که یکی از همکاران بیمارستانی معروف به همین اسم در آمریکا است تصریح کرده است که بیشتر از نیمی از اتاق ها را در همه بیمارستان ها کسانی پر کرده اند که آشفتگی های روانی و عصبی دارند نه جسمانی.
در این اواخر بر این تصمیم گیری شده است که زخم معده از آشفتگی ناشی می شود.
دکتر جوبر می گوید: آشفتگی ترشحات و آب های هاضمه را تبدیل به ترشحاتی می کند که در اغلب موارد منجر به زخم معده می شود.
دکتر جوزیف مونتاجی در کتابش به نام «اختلال های عصبی معده» می گوید: زخم معده از چیزی که می خورید به وجود نمی آید، بلکه از چیزی پیدا می شود که شما را می خورد.
دکتر الکیس کارل برنده ی جایزه ی نوبل در پزشکی می گوید: کسانی که با آشفتگی و نگرانی روانی مبارزه نمی کنند، به مرگ زودرس دچار می شوند.
بسی جای شگفتی است که پزشکان و پژوهش گران به این نتیجه رسیده اند که راه علاجی برای مصونیت از این بیماری ها وجود ندارد مگر ایمان آوردن به خداوند قادر و توانا …
ویلیام جیمز استاد فلسفه در دانشگاه هاروارد آمریکا می گوید: بزرگترین راه علاج آشفتگی بدون شک تنها ایمان به خداوند است. و دکتر بریل می گوید: انسان متدین واقعی هیچ وقت مبتلا به بیماری روانی نمی شود. و دیل کارنگی می گوید: پزشکان روان شناسی به این واقعیت پی برده اند که ایمان قوی و تمسک به دین متضمن غلبه بر آشفتگی و ناراحتی اعصاب هستند و این بیماری ها را شفا می دهند.
خانم دکتر ساره جوردان متخصص جهانی امراض داخلی می گوید: آرامش نفس برای صحت و تندرستی ضرورت کامل دارد.
دکتر هربرت اسناک مدیر انستیتوی راهنمایی و رانندگی در آمریکا عقیده دارد که بیشتر حوادث اتومبیل رانی که حدود دو میلیون کشته و زخمی در سال به همراه دارد و بیش از یک میلیون اتومبیل خورد و نابود و غیرقابل استفاده می گردند، همه ناشی از اضطراب و ناآرامی رانندگان مانند ترس و اندوه و خشم و حتی خوشحالی بیش از حد است.[۱]
آیا ایمانی قوی تر از ایمانی که اسلام در آیه های قرآن کریم به آن دعوت می کند، وجود دارد؟
آیا دعوت اسلام برای ایمان مطلق به خداوند یک ایمان کامل و قوی نیست، تا بلکه بتواند محافظ و معالج خوبی برای انسان از همه بیماری های روانی و بسیاری دیگر از بیماری های عضوی باشد.
و از جمله صفت هایی که اسلام خداوند را به آن توصیف کرده است، صفت روزی دهنده ای است که غیر او مرزوق هستند و او صاحب رزق و تقسیم کننده آن است، اگر خواست بی حساب می دهد و اگر خواست از آن کم می کند …
( اللَّهُ لَطِیفٌ بِعِبَادِهِ یَرْزُقُ مَن یَشَاءُ وَهُوَ الْقَوِیُّ العَزِیزُ ) (شوری:۱۹)
« خداوند نسبت به بندگانش بسیار لطف و مرحمت دارد ، و به هر کس که خود بخواهد روزی میرساند ( و بدو نعمت فراوان میدهد و خوبی میکند ) ، و او نیرومند و چیره است ( و قادر بر انجام هر کاری ، و وفای به عهدها و وعدههای خویش است ) . »
(وَاللّهُ یَرْزُقُ مَن یَشَاءُ بِغَیْرِ حِسَابٍ) (بقره: ۲۱۲)
« و خداوند به هرکس که بخواهد بدون ( در نظر داشتن ) حساب روزی میرساند.»
( إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّهِ الْمَتِینُ ) (ذاریات: ۵۸)
« تنها خدا روزیرسان و صاحب قدرت و نیرومند است و بس. »
(اللّهُ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشَاءُ وَیَقَدِرُ) (رعد: ۲۶)
«خدا روزی را برای هرکس که بخواهد ( و او را متمسّک به اسباب و علل ظاهری ببیند ) فراوان و فراخ میگرداند ، و آن را برای هرکس که بخواهد ( و او را غیر متمسّک به اسباب و علل ظاهری ببیند ) کم و تنگ مینماید.»
پس انسان در کار و روزی اش صاحب چیزی نیست، به جز تلاش و کوشش برای به دست آوردن آن بدون این که از آن کم و زیاد کند. پس هدف اسلام از آن چیست؟
آمار نشان می دهد که در هر ۳۵ دقیقه یک حادثه ی خودکشی روی می دهد و در هر یکصد و بیست ثانیه شخصی به جنون و دیوانگی مبتلا می شود و در میان مردم چیزی به نام ریزش اعصاب شایع شده که خطرناکترین بیماری های روانی و عضوی است. منشأ بیشتر این حالات اگر نگوییم همه اش به مسأله روزی و دست یابی به آن و حرص و طمع ورزی برای ازدیاد و یا غم و اندوه در جهت از دست رفتن آن برمی گردد.
در آماری که مجله ی «لیدیز هوم جورنال» منتشر ساخته آمده است که ۷۰ درصد آشفتگی که به مردم می رسد ناشی از این مسأله است و تنها راه علاج از این حوادث ایمان به خداوند رزاق است که روزی را میان بندگانش بدون این که آن ها دخالتی در آن داشته باشند، تقسیم می کند.
دیل کارنگی می گوید: پدر و مادرم روزانه شانزده ساعت هم چون برده زیر دست با زحمت کار می کردند، با این وضع بدهی وام بر ما سنگینی می کرد و بد شانسی همیشه بر دوشمان بود، سیل ها و طوفان های پی در پی موجب غرق شدن و از دست رفتن زمین شد و همزمان با این سیل ها، بیماری و با هر سال دام های ما را به نابودی می کشاند و چند سال متوالی در این مشقت و ذلت زندگی می کردیم و در معرض بدهی یک وام سنگین هم قرار گرفته بودیم که سرانجام کار به جایی کشید که همه کشتزارهای ما در رهن بستانکاران قرار گرفته و هم چنین زیر بار ذلت ها و تنگناهایی رفته بودیم و تحمل می کردیم و از دست رفتن مالکیت زمین که تنها امید زندگی ما بود ما را تهدید می کرد که عاقبت پدرم دچار آشفتگی فکری شد صحت و سلامتی را از دست داد. وزنش کم شد و پزشک به مادرم خبر داد که گویا پدرم امید به حیات و زندگی را از دست داده است و چه بسیار از مادرم هنگامی که پدرم دیر به خانه می آمد می شنیدم می ترسید به سویش برود و جسد پیچیده به طناب محکمی را ببیند.
روزی بانک پیام تازه ای به پدرم می دهد که مزرعه ما از دست می رود و از ما خواهند گرفت. پدرم هنگام بازگشت به خانه به یک پلی بر رودخانه گذشت می کند درشکه اش را متوقف می کند و پریشان و آشفته از آن پیاده می شود و در آبی که در زیر می گذرد به تأمل می پردازد گویا می خواهد خود را به رودخانه بیاندازد و بعد از چند سالی پدرم به من گفت: آنچه از من ممانعت می کرد که خود را به رودخانه نیاندازم تنها اعتقاد و باور راسخ من به خداوند بود و خداوند بدون شک به دنبال هر مشکل و سختی، آسایش و راحتی می آورد و پدرم بر عقیده درست بود و گشایش و رهایی بعد از مصیبت و گرفتاری فرار رسید و بعد از آن مسأله در رفاه و آسایش چهل و دو سال زندگی کرد.
این یکی از هدف های ایمان مطلق به روزی دهنده بودن خداوند است و اگر هر انسانی بداند روزی اش همان گونه است که خداوند برایش خواسته است آیا هیچ شریکی به رفیقش زیان می رساند؟ و آیا هیچ ایمان داری به جز حق خود از راه تهمت یا دروغ حق کسی دیگری را می گرفت؟ آیا انسان به خاطر زیاده روی روزی دیگری بر او بخل می ورزید؟ آیا این همه اختلاف ها و حادثه ها که ناشی از طمع ورزی و حرص بر دیگری است که خداوند به او داده و برایش مقرر کرده است، روی می داد؟
آیا فضیلت و برتری ایمان به خداوند تنها محصور بر این است؟
قرآن کریم به ما می آموزد که خدای سبحان به همه چیز دانا است. و هیچ چیزی از او مخفی و پوشیده نیست، حتی برگ درختی که می ریزد و دانه ای که در تاریکی وجود دارد و بلکه دانا است به هر آن چه در سینه ها هست.
( إِنَّ اللَّهَ عَالِمُ غَیْبِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ إِنَّهُ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ) (فاطر: ۳۸)
« خداوند داننده غیب آسمانها و زمین است و مسلّماً از چیرهائی که در درون دلها است کاملاً آگاه است . »
( إِنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ غَیْبَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاللَّهُ بَصِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ ) (حجرات: ۱۸)
« خداوند رازها و نهانیهای آسمانها و زمین را میداند ، و او میبیند آنچه را که انجام میدهید . »
( یَعْلَمُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَیَعْلَمُ مَا تُسِرُّونَ وَمَا تُعْلِنُونَ وَاللَّهُ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ) (تغابن: ۴)
« او میداند که در آسمانها و زمین چه چیزهائی است ، و از آنچه شما پنهان یا آشکار میدارید با خبر است ، و خدا بس آگاه از عقائد و نیّاتی است که در درون سینهها است . »
( وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَیْبِ لاَ یَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ وَیَعْلَمُ مَا فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَا تَسْقُطُ مِن وَرَقَهٍ إِلاَّ یَعْلَمُهَا وَلاَ حَبَّهٍ فِی ظُلُمَاتِ الأَرْضِ وَلاَ رَطْبٍ وَلاَ یَابِسٍ إِلاَّ فِی کِتَابٍ مُّبِینٍ ) (انعام: ۵۹)
« گنجینههای غیب و کلید آنها در دست خدا است و کسی جز او از آنها آگاه نیست . و خداوند از آنچه در خشکی و دریا است آگاه است . و هیچ برگی ( از گیاهی و درختی ) فرو نمیافتد مگر این که از آن خبردار است . و هیچ دانهای در تاریکیهای ( درون ) زمین ، و هیچچیز تر و یا خشکی نیست که فرو افتد ، مگر این که ( خدا از آن آگاه ، و در علم خدا پیدا است و ) در لوح محفوظ ضبط و ثبت است . »
هرگاه قلب انسان پر از ایمان باشد به این که او در هر لحظه و آنی و در هر مکان و زمانی می بیند و می شنود آیا می تواند نافرمانیش بکند؟ دزد که دست به سرقت نمی زند مگر در غفلت پلیس که از قدرت و زور برخوردار است و هیچ مجرمی نمی تواند دست به جرمی بزند مگر در تاریکی شب تا از مسئولان قانون در امان باشد. آیا انسان اگر ایمانی که اسلام به آن دعوت می کند داشته باشد می تواند دست به سرقت بزند؟ … آیا دزدی می کند در حالی که می داند خداوند با اوست و او را می بیند؟ آیا زنا انجام می دهد در حالی که می داند خداوند مراقب بر اوست؟ آیا به قتل دست می زند وقتی که ایمان داشته باشد به این که خداوند از او قصاص می گیرد و به حسابش رسیدگی می کند؟ آیا به خیانت یا فحشا دست می زند خواه این خیانت به قول باشد یا به عمل؟ حضور از خود بزرگتر هر کس باشد چه برادر یا رئیس یا قاضی او را از چنین کارهای زشتی باز می دارد. پس چطور می تواند به خلاف دست بزند در حالی که بداند خدای آسمان ها و زمین با او است.
انسان همیشه از مخالفت قانون می ترسد می کوشد در غفلت و پنهانی کار خلاف قانونی را انجام بدهد. پس چرا از شلاق نیرومند خداوند نمی ترسد که در هر وقت و زمانی او را می بیند و او را از حالی به حالی می گرداند؟ آیا راه علاج جامعه از ارتکاب جرایم در ضرورت فهم انسان مسلمان نسبت به آن دعوت به ایمان که خداوند در اسلام خواسته، نیست؟
اسلام خداوند را به صفت رحمت توصیف کرده و تنها او دارای رحمت است و مغفرت و گذشت به او لایق و شایسته است.
( نَبِّئْ عِبَادِی أَنِّی أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِیمُ ) (حجر: ۴۹)
« ( ای پیغمبر ! ) بندگان مرا آگاه کن که من دارای گذشت زیاد و مهر فراوان هستم ( در حق کسانی که توبه بکنند و ایمان بیاورند و کار نیک انجام بدهند ) . »
( قُلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَهِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ ) (زمر: ۵۳)
« ( از قول خدا به مردمان ) بگو : ای بندگانم ! ای آنان که در معاصی زیادهروی هم کردهاید ! از لطف و مرحمت خدا مأیوس و ناامید نگردید . قطعاً خداوند همه گناهان را میآمرزد . چرا که او بسیار آمرزگار و بس مهربان است . »
( وَمَن یَعْمَلْ سُوءاً أَوْ یَظْلِمْ نَفْسَهُ ثُمَّ یَسْتَغْفِرِ اللّهَ یَجِدِ اللّهَ غَفُوراً رَّحِیماً ) (نساء: ۱۱۰)
« هرکس که کار بدی بکند یا ( با ارتکاب معاصی ) بر خود ستم کند ، سپس ( دست دعا به سوی خدا بردارد و ) از خدا آمرزش بطلبد ، ( از آنجا که درگاه توبه همیشه باز است ) خدا را آمرزنده ( گناهان خویش و ) مهربان ( در حق خود ) خواهد یافت . »
ایمان و باور انسان به این که خداوند از همه گناهان گذشت می کند و هرگاه انسان طلب مغفرت کند از او گذشت خواهد کرد از جمله راه علاجی است که پزشکی و طب به آن نرسیده مگر در این عصر جدید با این که هنوز آنچه طب اسلام در این آیه های شریفه به آن دسترسی پیدا کرده نرسیده است.
روانشناسان و در رأس آن ها فروید بنیان گذار مکتب روان پزشکی ثابت کرده است که همه بیماری ها و ناراحتی های روانی به شکست روحی برمی گردد که باعث ایجاد عقده ای روانی می گردد که غیرقابل علاج است مگر از طریق روانکاوی، به این شیوه که شخص مبتلا به بیماری روانی باید در مطب روان پزشک بنشیند و در حضور وی به گناهان و خطاهایش اعتراف نماید.
روانشناسان در مورد این شیوه می گویند آن یک روش روانی منطقی و درست است که گناهان و اشتباهات بیمار را برملا می سازد و آن را می بیند و احساس می کند و آرامش و صلحی بین روان و وجدان حاصل می شود و وجدان به تسامح می گراید، هرگاه شخص بیمار آرامش و گذشت وجدان را مشاهده کند و احساس کند که او را بخشیده است عقده روانی از بین می رود و انسان به حالت طبیعی اش برمی گردد.
عقده روانی وهم و خیال نیست و آنچه از بیماری ها ناشی می شود و نیز وهم نیست، همان طور که درد و پدیده هایی که با این بیماری ها همراه است از بیماری های جسمی شدیدتر است و در نشانه ها مشابهند و چه بسا این عقده باعث سردرد و سرگیجه و آشفتگی های قلبی و فشار بالا و … می شود.
وقتی که عقده روانی با اعتراف و اقرار به گناهان نزد یک روان پزشک گشوده و حل می شود، و وجدان شخص با این کار راضی می گردد و شخص را عفو می کند، پس چه فرقی بین اعتراف در پیشگاه خداوند و اعتراف در نزد پزشک هست؟ و چه فرقی بین بخشش و گذشت خداوند و بخشش وجدان هست؟ این است فرق بین دعوت اسلام به ایمان به خداوند و بین هر دعوتی دیگر.
اسلام همه مردم را به سوی ایمان به خداوند فرا می خواند، به این که خداوند همیشه و در همه حال با همه انسان ها است. لذا انسان در دنیا تنها نیست:
( هُوَ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِی سِتَّهِ أَیَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ یَعْلَمُ مَا یَلِجُ فِی الْأَرْضِ وَمَا یَخْرُجُ مِنْهَا وَمَا یَنزِلُ مِنَ السَّمَاء وَمَا یَعْرُجُ فِیهَا وَهُوَ مَعَکُمْ أَیْنَ مَا کُنتُمْ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ ) (حدید: ۴)
« او است که آسمانها و زمین را در شش دوره آفرید و سپس بر تخت ( فرمانروائی کائنات ) قرار گرفت . و او میداند چه چیز به زمین نازل و از آن خارج میشود ، و چه چیز از آسمان پائین میآید و بدان بالا میرود . و او در هر کجا که باشید ، با شما است . و خدا میبیند هر چیزی را که میکنید . »
( إِنَّ اللّهَ مَعَ الَّذِینَ اتَّقَواْ وَّالَّذِینَ هُم مُّحْسِنُونَ ) (نحل: ۱۲۸)
« بیگمان خدا ( مرحمت و معونت و حفاظت و رعایت همه جانبهاش ) همراه کسانی است که تقوا پیشه کنند و ( با دوری از نواهی ، خود را از خشم خدا به دور دارند ، و با تمام نیرو و قدرت ) با کسانی است که نیکوکار باشند و ( با انجام اوامر الهی خویشتن را به الطاف ایزد نزدیک سازند ) . »
( أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ مَا یَکُونُ مِن نَّجْوَى ثَلَاثَهٍ إِلَّا هُوَ رَابِعُهُمْ وَلَا خَمْسَهٍ إِلَّا هُوَ سَادِسُهُمْ وَلَا أَدْنَى مِن ذَلِکَ وَلَا أَکْثَرَ إِلَّا هُوَ مَعَهُمْ أَیْنَ مَا کَانُوا ثُمَّ یُنَبِّئُهُم بِمَا عَمِلُوا یَوْمَ الْقِیَامَهِ إِنَّ اللَّهَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ ) (مجادله: ۷)
« مگر ندیدهای که خداوند میداند چیزی را که در آسمانها و چیزی را که در زمین است ؟ هیچ سه نفری نیست که با همدیگر رازگوئی کنند ، مگر این که خدا چهارمین ایشان است ، و نه پنج نفری مگر این که او ششمین ایشان است ، و نه کمتر از این و نه بیشتر از این ، مگر این که خدا با ایشان است در هر کجا که باشند ( و رازشان را میداند ) . بعداً خدا در روز قیامت آنان را از چیزهائی که کردهاند آگاه میسازد . چرا که خدا از هر چیزی باخبر و آگاه است . »
( إِلاَّ تَنصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللّهُ إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذِینَ کَفَرُواْ ثَانِیَ اثْنَیْنِ إِذْ هُمَا فِی الْغَارِ إِذْ یَقُولُ لِصَاحِبِهِ لاَ تَحْزَنْ إِنَّ اللّهَ مَعَنَا فَأَنزَلَ اللّهُ سَکِینَتَهُ عَلَیْهِ وَأَیَّدَهُ بِجُنُودٍ لَّمْ تَرَوْهَا وَجَعَلَ کَلِمَهَ الَّذِینَ کَفَرُواْ السُّفْلَى وَکَلِمَهُ اللّهِ هِیَ الْعُلْیَا وَاللّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ ) (توبه: ۴۰)
« اگر پیغمبر را یاری نکنید ( خدا او را یاری میکند ، همان گونه که قبلاً ) خدا او را یاری کرد ، بدان گاه که کافران او را ( از مکّه ) بیرون کردند ، در حالی که ( دو نفر بیشتر نبودند و ) او دومین نفر بود ( و تنها یک نفر به همراه داشت که رفیق دلسوزش ابوبکر بود ) . هنگامی که آن دو در غار ( ثور جای گزیدند و در آن سه روز ماندگار ) شدند ( ابوبکر نگران شد که از سوی قریشیان به جان پیغمبر گزندی رسد ، ) در این هنگام پیغمبر خطاب به رفیقش گفت : غم مخور که خدا با ما است ( و ما را حفظ مینماید و کمک میکند و از دست قریشیان میرهاند و به عزّت و شوکت میرساند . در این وقت بود که ) خداوند آرامش خود را بهره او ساخت ( و ابوبکر از این پرتو الطاف ، آرام گرفت ) و پیغمبر را با سپاهیانی ( از فرشتگان در همان زمان و همچنین بعدها در جنگ بدر و حُنَین ) یاری داد که شما آنان را نمیدیدید ، و سرانجام سخن کافران را فروکشید ( و شوکت و آئین آنان را از هم گسیخت ) و سخن الهی پیوسته بالا بوده است ( و نور توحید بر ظلمت کفر چیره شده است و مکتب آسمانی ، مکتبهای زمینی را از میان برده است ) و خدا باعزّت است ( و هرکاری را میتواند بکند و ) حکیم است ( و کارها را بجا و از روی حکمت انجام میدهد ).»
( قَالَ لَا تَخَافَا إِنَّنِی مَعَکُمَا أَسْمَعُ وَأَرَى ) (طه: ۴۶)
« فرمود : نترسید ! من با شما هستم و ( حرفهایشان را ) میشنوم و ( اعمالشان را ) میبینم ( و ایشان را از کشتن و آزار شما باز میدارم ) . »
انسان اگر ایمان داشت به این که تنها نیست و خداوند با اوست، این رفاقت بهترین کمکی به شمار می رود که انسان را از خطرناک ترین مصیبتی که در تنهایی به او می رسد نجات می دهد. در بسیاری وقت ها بچه از مردم به هر علتی منزوی می شود، تنها و منفرد می ماند و این گوشه گیری و تنهایی به سبب چیزی به اسم نکوص یا بازگشت می گردد و آن بازگشتن روان به دور خود و قطع رابطه با دیگران است. روان پزشکان این جور حالت را از خطرناک ترین مشکل رشد می دانند که برای انسان روی می دهد و بدون شک همیشه به شکل و صورت ناراحتی و بیماری در او نمایان می شود نشانه ها و حتی بیماری های ویژه ای دارد که نتیجه این احساسات است از قبیل سودازدگی که از نشانه های آن افسردگی و ترس و بدبینی و بی میلی به زندگی و میل به خودکشی است که بسیار زیاد بیمار به آن پناه می برد تا از این احساسات رهایی یابد.
و همچنین از بیماری های بازگشت یا نکوص بازماندن از تصمیم کار و منزوی شدن است که گاهی در سن بلوغ روی می دهد و نشانه هایش مانند سودازدگی است جز این که علاوه بر آن شخص به خودش تلقین می کند که فاقد هر نوع حقیقت واقعیت و مادیت است و اگر این بیماری شدت پیدا کند سبب آن بیماری می شود که جنون یا دیوانگی هذیان گویی نامیده می شود. مهمترین راه علاج که روان پزشکان و دانشمندان روانشناس برای حل این معضل تدارک دیده اند، شرکت دادن بیمار در فعالیت اجتماعی است تا احساس کند که با مردم رابطه دارد و یک عضو جامعه است و هم رابطه دوستی با افراد جامعه برقرار می کند تا جایی آن تنهایی و پیچیدگی پر شود. و همچنین مهمترین چیزی که پزشکان روانکاوی برای علاج این گونه بیماری ها توصیه می کنند، ایجاد دوستی با بیمار است تا بتواند فکر احساس به کناره گیری و عزلت را از وی بزداید. آیا رابطه و نسبتی میان این دوست – هر که باشد – با خداوند متعال هست؟
اگر انسان از روزی که زندگی را درک می کند احساس کند که خداوند با او است، او را می بیند و می شنود و دستش را می گیرد و از او مراقبت می کند آیا احساس تنهایی و عزلت و گوشه گیری خواهد کرد و آیا نیاز به درمان خواهد داشت یا آیا اصلاً به چنین بیماری هایی دچار می شد؟
چقدر راست گفته است جون انتونی وکیل دادگستری در شهر هدستون ایالت تگزاس که می گوید: مردی که به تنهایی می جنگد چقدر آسان شکست می خورد! اما مردی که از خداوند کمک و پشتیبانی می گیرد از شکست خوردن به دور است.
از جمله ی صفات خداوند که در قرآن کریم وارد شده و اسلام سراسر به ایمان به آن دعوت می نماید، این که او بر هر کاری تواناست، هر چه در هستی و جهان آفرینش روی می دهد پیش از آفرینش تا پایان همه چیز کار اوست و همچنان که خداوند گردش و دور زدن تمام عالم هستی را مقدر کرده است، همین طور نیز سهم و روزی هر زنده ای از آغاز حیات تا انتهای زندگی را تعیین نموده است. این صفات از آن خداوند است بر انسان لازم است ایمان بیاورد به این که هر موجودی از جاتب خدا نهاده شده:
(هُوَ الَّذِی یُصَوِّرُکُمْ فِی الأَرْحَامِ کَیْفَ یَشَاءُ) (آل عمران: ۶)
«او است که شما را در رحمهای ( مادران ) هر آن گونه که بخواهد شکل میبخشد.»
( وَرَبُّکَ یَخْلُقُ مَا یَشَاءُ وَیَخْتَارُ مَا کَانَ لَهُمُ الْخِیَرَهُ) (قصص: ۶۸)
« پروردگار تو هر چه را بخواهد میآفریند ، و هر کس را بخواهد برمیگزیند ، و مردمان ( پس از صدور فرمان خدا درباره چیزی و کسی ) حق انتخاب و اختیار ندارند. »
( قُل لَّن یُصِیبَنَا إِلاَّ مَا کَتَبَ اللّهُ لَنَا هُوَ مَوْلاَنَا وَعَلَى اللّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ ) (توبه: ۵۱)
« بگو : هرگز چیزی ( از خیر و شر ) به ما نمیرسد ، مگر چیزی که خدا برای ما مقدّر کرده باشد . ( این است که نه در برابر خیر مغرور میشویم و نه در برابر شر به جزع و فزع میپردازیم ، بلکه کاروبار خود را به خدا حواله میسازیم ، و ) او مولی و سرپرست ما است ، و مؤمنان باید تنها بر خدا توکّل کنند و بس . »
( إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَیْئاً أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ ) (یس: ۸۲)
« هر گاه خدا چیزی را بخواهد که بشود ، کار او تنها این است که خطاب بدان بگوید : بشو ! و آن هم میشود . »
هم چنان که خداوند جل شأنه برای مدار ستارگان نظام هایی ترسیم کرده که از مدار خارج نمی شوند، مگر به اراده ی او. همچنین برای انسان که یکی از موجودهای زنده این جهان هستی است، نظام و مقرراتی را تنظیم و ترسیم نموده که هیچ دخل و تصرفی در آن ندارد، مثلاً روزی و مرگ و عقل او از جمله چیزهای است که انسان در آن دخالتی ندارد و اما کارهای نیکو و غیر نیکو از عملکرد انسان است. خداوند می فرماید:
( قُلْ یَا أَیُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءکُمُ الْحَقُّ مِن رَّبِّکُمْ فَمَنِ اهْتَدَى فَإِنَّمَا یَهْتَدِی لِنَفْسِهِ وَمَن ضَلَّ فَإِنَّمَا یَضِلُّ عَلَیْهَا وَمَا أَنَاْ عَلَیْکُم بِوَکِیلٍ ) (یونس: ۱۰۸)
« بگو : ای مردمان ( سراسر جهان ، اعم از همعصران و آیندگان ) ، از سوی پروردگارتان ، حق ( که کتاب راستین قرآن است ، توسّط پیغمبر صادق آخرالزمان ) به سویتان آمده است . هرکس که ( با ایمان آوردن به شریعت خدا ) راهیاب گردد ، بیگمان به سود خود راهیاب میشود ( و نفع ایمان عائد خودش میگردد ) و هرکس که ( با گردن نهادن به کفر و پیروی از وسوسههای شیطان ) گمراه و سرگشته شود ، به زیان خود گمراه و سرگشته میشود ( و زیان کفر و بیدینی گریبانگیر خودش میگردد . کار من تنها تبلیغ فرمودههای خدا است ) و من مأمور ( مراقبت از اعمال ، و مسؤول نظارت ) بر ( افعال ) شما نیستم ( و قدرت آن را ندارم که شما را از کفر باز دارم و به پذیرش ایمان وادارم ) . »
( إِنَّا هَدَیْنَاهُ السَّبِیلَ إِمَّا شَاکِراً وَإِمَّا کَفُوراً ) (انسان: ۳)
« ما راه را بدو نمودهایم ، چه او سپاسگزار باشد یا بسیار ناسپاس . »
ایمان به قضا و قدر از روزی که اسلام در مورد آن بحث کرده است، موضوع پژوهش ها و تحقیق های زیادی بوده است و دشمنان اسلام از این تسلیم مطلق خداوند شدن وسیله ای ساخته اند تا بگویند اسلام دین اعتماد و تسلیم به دیگری است و علم جدید بعد از پیشرفت بررسیهای علوم روان شناسی و جامعه شناسی ثابت کرده است که هدف اسلام از ایمان به قضا و قدر خیرخواهی اسلام و مسلمان چیز دیگری نیست.
ایمان و باور به قضا و قدر در جان انسان یک نوع رضایت مندی ایجاد می کند که هر نوع مصیبت نامطلوب را قبول می کند و به خداوند پناهنده می شود و می گوید:
( الَّذِینَ إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِیبَهٌ قَالُواْ إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعونَ ) (بقره: ۱۵۶)
« آن کسانی که هنگامی که بلائی بدانان میرسد ، میگویند : ما از آنِ خدائیم و به سوی او بازمیگردیم . »
آیا هیچ تسلای روحی و شکیبایی برای شخص مصیبت زده بیشتر از این وجود دارد؟ احساس رضامندی نسبت به چیزی که گریزی از آن نیست، از جمله چیزهایی است که روانکاوان و دانشمندان عصر جدید به آن توصیه می کنند.
نصیحت ویلیام جیمز که یکی از بزرگان مشهور فلاسفه است و روان شناسان سخن او را به دیده اعتماد و اعتبار می نگرند می گوید: آماده باش تا چیزی را که چاره ای جز آن نیست بپذیری؛ زیرا تحمل و پذیرفتن کاری که اتفاق افتاده گام نخست به سوی چیره شدن بر سختی های این رویداد است.
و اما شوپنهاور فیلسوف مشهور در نتیجه بررسی هایش در امور زندگی این سخن حکیمانه را برای ما به جا گذاشته است: که تسلیم رویداد شدن ذخیره ای است که در سفرهایمان در طول زندگی از آن بی نیاز نیستیم.
خانم مرگریت فوللر یکی از رهبران نهضت زنان در نیوانگلند در یک اجتماع بزرگی گفته بود: من به همه حوادثات و پیش آمدهای روزگار راضیم.
توماس کارلیل نویسنده مشهور در مورد این سخن گفته است: قسم به خدا این بهترین کاری است که انجام می دهی.
یکی از فلاسفه بزرگ رومانی به نام سینیکا می گوید: اگر هر چه در تملک داری، به نظرت کم بیاید و پیش تو ناچیز باشد، بدان اگر دنیا هم در ملکیت تو قرار گیرد، گمان می کنی آنچه که داری کم است.
دیل کارنگی می گوید: من در فاصله هشت سال گذشته همه کتاب ها و مجله ها و مقاله هایی را که موضوع آشفتگی و نارسایی فکری را بررسی کرده، خوانده ام آیا می خواهی بهترین و شایسته ترین سخن حکیمانه ای را که در طول مطالعه و بررسی هایم استخراج کرده ام بدانی؟ این است: به هر چه که چاره ای جز از آن نیست راضی باش.
اگر مردم ایمان داشته باشند به این که هر پیشامدی که به آن دچار می شوند از سوی خداوند است، آن ها را به صورتی می سازد که در همه معاملات صفا و صمیمیت و برادری و دوستی را در نظر بگیرند. وقتی که سودمند می داند که سود و نفعش از جانب خداوند است و شخص زیان دیده می داند که این زیان هم با اراده ی خداوند است، آن وقت کینه و حسودی وجود نخواهد داشت و هر چه هست صفا و محبت است و هر خیری که به انسان وارد می شود و هر نعمتی که به شکرش می پردازد، بداند که از جانب خداوند است. این عقیده و باور در جسم و عقل انسان بسیار مفید و مؤثر است. خداوند در این مورد می فرماید:
(وَإِن تَعُدُّواْ نِعْمَهَ اللّهِ لاَ تُحْصُوهَا) (نحل: ۱۸)
«و اگر بخواهید نعمتهای خدا را برشمارید ، نمیتوانید آنها را سرشماری کنید.»
اسلام می خواهد که نعمت های خداوند را شمارش کنیم و هم مقرر کرده است که به شکرانه نعمت های خداوند بپردازیم تا در دنیا و آخرت بهره مند باشیم. در آخرت خداوند به آنچه خود می داند پاداش می دهد و اما در دنیا، علم روان شناسی توضیح داده است که با خود سخن گفتن از چیزهایی که مستحق شکر خداوند باشد وسیله رستگاری دنیا و رهایی از عقده های روانی است که به انسان وارد می شود. دیل کارنگی مؤسس انستیتوی روابط انسانی در نیویورک می گوید: کالنتبورن بعد از به دست آوردن پیروزی بزرگ در رشته خود از وی درخواست گردید که پیامی و نصیحتی به جوانان مبتلا به غم و اندوه و شکست خورده بدهد. وی گفت: باید هر روزی از درون خود حرف بزنند هم چون من که این کار را می کردم، این کار تشویق برای کار کردن و نیرو دادن به میل و اراده را بیشتر می کند، زیرا که چون زندگی ما از تار و پود افکار و خاطرات ما تشکیل گردیده، با حرف زدن با خودت در هر صبح گاهی می توانی خودت را به افکار شجاعت و خوش بختی و نیرومندی و سلامتی مجهز بسازی. با خود سخن گفتن از چیزهایی که شایسته آن هستند که خداوند را بر آن ها شکر بکنید، ذهن پر از شادمانی و لذت می گردد و هرگاه ذهن پر از افکار صحیح و درست شود، آن وقت می توان از هر کاری هر چند مشکل باشد بهره مند شد.
جون میللر نویسنده کتاب «نگاهی به خودت بیانداز» می گوید: من در زندگیم پابند راهی بوده ام که دکتر سر ویلیام اوسلر که از بزرگ مردان پزشکی و در پرداختن و درمان زندگی نابغه عصر و زمان به شمار می رفت، طی کرد و آن این است: گذشت شب و روز خود به خود آشفتگی و نارسایی فکری را نابود می کند. به همین دلیل من هیچ وقت به مشکلی که برخورد می کنم و مرا به تشنج و آشفتگی وا می دارد، فکر نمی کنم تا یک هفته بگذرد و بدیهی است بعد از این مدت یا مشکل حل می شود یا فکر کردن در موردش عوض می شود.
بودلی در کتابش به نام «من در بهشت خدا زندگی کردم» می گوید: من هرگز دچار آشفتگی نمی شوم چون من در صحرا و بلکه در بهشت خدا زندگی می کنم که در آنجا آرامش و قناعت و رضا وجود دارد و بسیاری هستند به جبریت که اعراب به آن ایمان دارند استهزا می کنند شاید عرب ها حقیقت را به دست آورده باشند چون من هرگاه به ذهنم مراجعه می کنم و زندگی خود را مجسم می کنم من آشکارا می دانم که ذهن من از حوادث های گوناگون تشکیل شده است که نمی توانم آن ها را برطرف و دفع نمایم که عرب ها با این نوع حادثه ها اسم نوشته شده یا قسمت یا قضای خدا یا هر اسمی دیگر گذاشته اند. و من بعد از انقضای ۱۷ سال که صحرا را ترک نمودم در مورد قضای خدا که روش عرب است انتخاب کردم و با آرامش و تسلیم و سکون با حادثه های که نمی توان جلوگیری کرد برخورد می کنم و این روش را که از عرب ها به دست آورده ام اعصاب مرا بهتر تسکین داده است از هزارها مسکن های آرام بخش.
ادوارد ایفانز در یادداشت هایش چنین گفته است: بعد از این که من دچار یک مشکل مالی شدم که به زندگیم نزدیک بود خاتمه دهد و خوردن و خواب را از من سلب کرده بود و مبتلا به بیماری که منجر به تشویش و آشفتگی فکری بود شدم. روزی که پیاده به راه می رفتم در وسط راه افتادم. مردم مرا به خانه ام بردند دیری نپائید زخم های دردناکی در بدنم پیدا شد و نمی توانستم در بستر خواب بمانم روز به روز لاغرتر می شدم و حتی به من تذکر داده شد که بیشتر از دو هفته زنده نخواهم بود. من این را باور کردم، وصیت نامه را نوشتم هم چنان در بستر خواب منتظر مرگ بودم. خوف و آشفتگی به من راه نیافت و خود را تسلیم مقدرات نمودم و به خوابی عمیق رفتم. بعد از بیدار شدن احساس کردم که ناراحتی ها دارند برطرف می شوند و امید زندگی برگشت. و بعد از چند هفته توانایی راه رفتن را پیدا کردم و بعد از توانستم یک بار دیگر به سر کار برگردم. ایفانز در عقیده اش پیروز شد، از بیماری نجات یافت به صورت مردی آمد از پیروزمندترین مردان در آمریکا به شمار می رفت که همین الان در جرینلاند فرودگاهی به نام وی وجود دارد.
آیا برگشت او به حالت صحت سببش تسلیم شدن به قضای خدا نبود. این بعضی از هدف های اسلام است که انسان را به ایمان به آن دعوت می کند و پیشرفت علمی جدید حالا به آن دست یافته است. این ایمانی است که اسلام به آن دعوت می کند، ایمان به خداوندی که حول و قوت تنها در دست او است و ملجأ و پناهی به جز او نیست و هیچ مورچه سیاهی در شب تاریک بر تخته سنگ راه نمی رود مگر این که او را می بیند و هیچ تپش در رگ های بدن در هر جای نیست مگر به اراده ی او است. غفلت از چیزی و مشغول شدن به هر کاری و نیروی حیات در هر زنده ای به امر و مشیت او است. هرگاه خداوند اراده کند تنها می گوید بشو پس او می شود این ایمان به خداوند چیزی است که اسلام برایش دعوت می کند تا بلکه گوشه های قلب و فکر و روح و شعور انسان را پر از ایمان کند تا اسلام مالکیت حواس و شعور انسان را به دست بیاورد و خداوند را به یک حقیقت بزرگی بشناسد. جیمز متجز در این باره می گوید: من بیشتر در میان مسلمانان زندگی می کنم و احساس کردم که خداوند در نزد ایشان یک حقیقت بزرگتر است از آنچه در میان مسیحی ها وجود دارد.
خداوند راست فرموده است:
( یَوْمَ تَرَى الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ یَسْعَى نُورُهُم بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَبِأَیْمَانِهِم بُشْرَاکُمُ الْیَوْمَ جَنَّاتٌ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا ذَلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ ) (حدید: ۱۲)
« روزی مردان مؤمن و زنان مؤمن را خواهی دید که ( به سوی بهشت حرکت میکنند و ) نور ( ایمان و اعمال خوب ) ایشان ، پیشاپیش آنان و در سمت راستشان در تلألؤ و درخشش است ( و فرشتگان بدیشان مبارکبادی میگویند و میفرمایند : ) مژده باد ! که امروز به بهشتی درمیآئید که در زیر ( کاخها و درختان ) آن ، رودبارها جاری است و جاودانه در آنجا بسر میبرید و میمانید . پیروزی بزرگ و رستگاری سترگ ، این است ( خوش باشید ) . »
—————————————————————————————
منبع: اسلام و علم جدید / مؤلف: عبدالرزاق نوفل / مترجم: احمد مام آقایی / انتشارات: نشر احسان ۱۳۸۲
[۱] – نقل از کتاب قرآن و علم جدید همین مؤلف.
سلام:
عموی عالمم ممنونم از مطالب مفیدی که به اشتراک گذاشتی
اجرکم عندالله
باسلام.
مطالب بسیار بسیار مفید و آموزنده ای بود.
باسپاس فراوان.
فوق العاده تاثیرگذار، فوق العاده عمیق و مفهومی…
واقعا متشکرم بخاطر اشتراک گذاری چنین مطالبی
خدا یار و یاورتون باشه