خویشاوندان خدا …
خویشاوندان خدا …
نویسنده : امین الرحمن کیانی
چون غنچه گرچه فروبستگی است کار جهان
تو همچون باد بهاری گره گشا می باش
پسرک فقیر از پشت ویترین مغازه به کودکانی خیره شده بود که همراه والدین خود برای خرید آمده بودند. فردا روز عید بود و همه خود را برای آن روز آماده می کردند. او کودکانی را می دید که دست در دست پدران و مادران خود وارد مغازه می شوند و از سوی دیگر با دستانی پر از هدایا از مغازه خارج می شوند. همان طور که به آن ها می نگریست در دل از خداوند چیزی درخواست نمود. هم چنان که مشغول تماشای لباس ها و کفش های نو از پشت شیشه مغازه بود ناگهان زن جوانی از مغازه خارج شد و چشمانش در چشمان پسرک فقیر افتاد. آرزو و اشتیاق را در چشمان او خواند. دست او را گرفت و به مغازه برد و برای او یک جفت کفش و لباس های نو خرید و سپس هدیه روز عید را برای او در جعبه ای بسته بندی کرد و به او تحویل داد و گفت « عیدت مبارک ! حالا به خانه ات برگرد».
پسرک با نگاه معصومانه ی خود به خانم جوان نگریست و از او پرسید « ببخشید خانم شما خدا هستید؟»
زن جوان با تعجب جواب داد: « نه من خدا نیستم، اما بنده ی خدا هستم » پسرک در حالی که اشک در چشمان معصومش حلقه زده بود گفت: « می دانستم نسبتی با خدا دارید».
یاداشت: انسان ها در هیچ یک از ویژگی هایشان به اندازه نیکی کردن به هم نوعان خود، خدای گونه نیستند.
یاداشت: وقتی به آن سوی حیات رخت بر بندیم، از ما نخواهند پرسید: « چه برنامه ای در سر داشتی؟ بلکه پرسیده خواهد شد: « چه کرده ای؟» پس همیشه دعا کنیم: « خدایا مرا بیاموز، تهیدستان و از پا افتادگان را، در برکت وافری که بر من نازل کرده ای سهیم کنم».
یاداشت: خداوند برکتی عظیم به تو بخشیده است. تو چه چیزی به او تقدیم می کنی؟ هر روز چیزی هر چند کوچک به او تقدیم کن، از روی عشق و به نیازمندان. زیرا آن چه از روی عشق به خدا، برای خدمت به فقرا، شکستگان، از پا افتادگان و بی کسان می دهید، در پس انداز آسمانی تان اندوخته می شود.
یاداشت: غذای خود را نخورید مگر زمانی که سهمی از آن را برای گرسنه ای کنار نهاده باشید همچون ابراهیم خلیل، حال آن گرسنه می تواند انسان یا حیوان یا پرنده ای باشد. اگر از دادن غذا به گرسنه ای امتناع ورزید، آن غذا باری می شود که حتی بعد از مرگ هم هم وبال گردنتان خواهد بود.
یاداشت: خداوند در حدیث قدسی خطاب به بندگانش می فرماید:
« ای فرزند آدم، چگونه با شکم سیر مشتاق عبادتی؟
چگونه با وجود دوست داشتن مال، آرزومند دوستی خدایی؟
چگونه با این که از فقر می هراسی، آرزومند خوف خدایی؟
چگونه با علاقه شدیدی که به مال دنیا داری آرزومند پرهیز گار بودنی؟
چگونه خشنودی خدا را می جویی بی آن که مسکینی را خشنود کنی؟
چگونه آرزومند رضای خدایی با آن که بخل می ورزی؟
چگونه با وجود عشق به دنیا و ثنای مردم آرزومند بهشتی؟
چگونه بدون علم، در صدد کسب سعادتی؟»[۱]
—————————–
منبع: یاداشتی از طرف خدا / مؤلف: امین الرحمن کیانی / نشر احسان
[۱] موعظه نوزدهم بر گرفته از کتاب اندرزهای الهی تألیف امام محمد غزالی ترجمه صادق تبریزی