اندوه مبر که خدا با ماست ای قرضاوی تروریست !!!
اندوه مبر که خدا با ماست ای قرضاوی تروریست !!!
نویسنده : دکتر فضل مراد / ترجمه: وفا حسنپور
برای امام یوسف قرضاوی
۱۴۰۰ پیش سال بود که سرکردهی اینترپل نشست بسیار مهم و حساسی را در دار الندوه تشکیل داد و خود شخصاً ریاست آن را بر عهده گرفت تا بر جلسه نظارت کند و در واقع بر ضد خود توطئه نماید. جالب این است که او با شکل و قیافه و پوشش و نوع سخنش توانست عربهای آن روز را هم فریب دهد چرا که در حقیقت او کسی جز ابلیس نبود. در کتابهای سیره و تاریخ بارها آمده است که شیطان این طرح در نهایت شکستخورده را در برابر سلاح سنگین «لاتحزن إن الله معنا» قرار داد و با شکست مواجه شد؛ سلاحی که رسول خدا و پیروانش در زمین خود را به آن مسلح کردند.
بگذار از جای دیگر بگویم؛ای امام همام خطرناکترین نمایندهی اینترپل کودک شیرخوارهای را در لیست افراد تحت پیگرد خود قرار داد و مشخصات او را به سراسر شبکهی اطلاعاتی خود سپرد؛ خداوند هم در مقابل او را به چالش کشید و همان کودک را به دربارش فرستاد تا قدرت زورگویان را به آنان نشان دهد. آنجا بود که همهی این سامانه و تشکیلات قدرتمند در برابر «ولتصنع علی عینی» (تا زیر نظر من پرورش یابى) فرو ریخت. پس از تلاشی مذبوحانه دانستند که متهم ردیف اولی که تحت پیگرد است همان است که در دربار پادشاه تحت شدیدترین تدابیر امنیتی با خیالی آرام زندگی میکند و او کسی جز موسی شیرخوار نبود. کوچکترین اسمی که در لیست تروریسم جای گرفته است تنها به خاطر آنکه «واصطنعتک لنفسی» (و تو را براى خود پروردم).
و توای امام همام در زیر نظر خدا هستی؛ پس اندوه مبر که خدا با ماست.
تو را از که میترسانند… «ویخوفونک بالذین من دونه» تو را از پایینتر از خدا میترسانند؟ به کلمهی «دونه» نگاه کن و با اطمینان خاطر زندگی کن که خداوند قرنها پیش به پیامبرش فرمودای محمد دشمنانت پست و و فرومایه بیارزشاند.
بارها به واو حالیهای که در ابتدای جمله «ویخوفونک» آمده است نگاه کردهام و در این باب حرفی نیافتم که بتواند تا این حد بیارزشی و بیمحتوایی و مسخرگی دشمنان خدا را نشان دهد… چه حرف اسرار آمیزی که اعماق روح آدمی را در امنیت کامل پوشش میدهد.
حرف پر رمز و رازی که حالت روانی انسان را در برابر پروردگار و مولایش در محک امتحان قرار میدهد و بر او منت مینهد؛ وقتی دیگر امیدها از انسان سلب میشود، در حالت روانی تحقیرآمیز و نوکرمآبانه قرار میگیرد اما وقتی به آن تصمیم کبریایی و نهایی خداوندی که پیشتر آمده است مینگرد؛ تصمیمی که هیچگاه نقض نمیشود و قابل تجدید نظر نیست «ألیس الله بکاف عبده» (آیا خدا برای بندهاش کافی نیست) آن وقت است که به آرامش میرسد.
«ألیس الله بکاف عبده» این همزهی تقریر و استفهام و عتاب روح پریشان آدمی را آرامش میدهد تا به او بگوید که تو در حمایت مطلق و امنیت کامل و پشتیبانی همهجانبهای هستی از نوعی که خداوند آن را پرداخته است پس اندوه مبر که خدا با ماست.