شبکه جهانی اخوان المسلمین-۷
شبکه جهانی اخوان المسلمین هادی صبا
اخوان المسلمین نخستین جنبشی است که جهانی شدن را هم در ایده و هم در عمل با موفقیت آزمود. این جریان که از یک شهر کوچک مصر اسماعیلیه آغاز شد، طولی نکشید که به فراگیرترین تشکیلات در سراسر مصر مبدل گردید و سپس تأسیس شاخه های خود در جهان اسلام و آنگاه سراسر گیتی را در دستور کار قرار داد. از اواسط قرن نوزدهم بود که رفته رفته تمام شمال آفریقا، خاورمیانه و دیگرکشورهای اسلامی مهم نظیر ترکیه، پاکستان، مالزی، اندونزی، شاهد شکل گیری و رشد سریع شاخه های اخوان گردید
بیداری اسلامی گرایشی بود که از اواخر قرن نوزدهم میلادی پدیدار شده بود. عقب افتادگی نسبت به جهان غرب و وضعیت اسفباری که دامنگیر کشورهای اسلامی و عموم مسلمانان گردیده بود، نخبگان دلسوز را بر آن داشت تا چاره ای اندیشند و طرحی نو دراندازند.نخستین گام در این مسیر احیای سنت فراموش و یا تضعیف شده اجتهاد بود. اجتهادی که با پویایی خود بتواند مقتضیات زمانه را به دقت در نظر گیرد.اما هراس از واقع شدن در م سیر انحراف و دوری از حقیقت اسلام موجب می شد که مکانیزم دقیقی برای این امر طراحی شود که چارچوب لایتغیر اسلام یعنی قرآن و سنت بر روند بیداری حاکم بماند. چیره دستی اندیشه پردازان بزرگ اسلامی و طرح های نوی آنان چاره ساز بود. اما نه همه نخبگان چنین توانی داشتند و نه پیچیدگی شرایط اجازه می داد که افراد بسیاری در این عرصه مدعی باشند.بدین ترتیب فقط چند احیاگر در صحنه ماندند: سیدجمال الدین اسدآبادی، حسن البنا، سید قطب و بالأخره امام خمینی. پرواضح است که رجال بزرگی همچون رشیدرضا، محمد عبده، محمد غزالی، شهید مطهری، دکتر علی شریعتی، ابوالاعلی مردودی، فتحی یکن. در این مسیر نقش به سزایی ایفا کردند لیکن سیدجمال به عنوان آغازگر روند بیداری، حسن البنا به عنوان فردی که فراگیرترین جنبش روشنفکری اسلامی را پایه گذاری کرد و امام خمینی که با به ثمر رسانیدن بزرگترین انقلاب اسلامی تاریخ، جنبش بیداری اسلامی را به عنصری فعال و پیشتاز در عرصه بین الملل مبدل ساخت به عنوان قلّه های رفیع و احیاگران بزرگ در تاریخ ماندگاری یافتند. پرواضح است که نقش امام خمینی در روند بیداری اسلامی یکی از ابعاد شخصیتی آن بزرگوار است و هرگز نمی توان او را که تجدیدگر حیات اسلام در دوران معاصر بود همسان دیگران دانست.جنبش بیداری اسلامی گرچه طیف وسیعی از گرایشهای مختلف را شامل می شد، اما سلف گرایی ویژگی مشترک همه این گرایشها بود. سلف گرایی به معنای بازگشت به اسلام اصیل و ستیز با پیرایه ها، شعاری است که همه جنبشهای اسلامی برافراشته اند. سلف گرایی الزاماً به معنای سلفی گری نیست. گرچه سلفی ها نیز به عنوان بخشی از جریانهای اسلامی با ادعای مبارزه با پیرایه ها و بازگشت به اسلام اصیل راه انحراف پیموده به تکفیر گروهی از مسلمانان به ویژه شیعیان رسیدند.از این نگاه اخوان المسلمین یک جنبش سلف گراست که در تربیت کادرهای خود بازگشت به اسلام اصیل را مبنای کار قرار داد. اما اخوان المسلمین با درک دقیق از فراگیری اسلام و ضرورت برخورداری از تعادل و میانه روی در کنار سلف گرایی، پایبندی به سنت پیامبر(ص) را نیز مدّ نظر داشت. اخوان المسلمین در عین حال بر اهمیت میراث گرانبهای اسلامی وقوف داشت لذا از تصوف نیز بهره جست و در برنامه های کادرسازی خود زهد و تزکیه فردی را نیز مهم می انگاشت. اما سلف گرایی، سنتی بودن و زهد پیشه بودن این جنبش را از پرداختن به امور اجتماعی، سیاسی، علمی و فرهنگی بازنداشت؛ لذا ویژگی عموم کادرهای تربیت شده در مدرسه اخوان جامعیت و تعادل آن ها است.امّا اخوان المسلمین که میانه روی و تعادل را از امت وسط بودن برگرفته بود و سنت برادری و اخوت میان مسلمانان را به عنوان دستورالعمل تعامل تمام مسلمانان با یکدیگر قرارداده بود؛ به این ترتیب شاید نخستین جنبشی بود که جهانی شدن را هم در ایده و هم در عمل با موفقیت آزمود. این جریان که از یک شهر کوچک مصر اسماعیلیه آغاز شد، طولی نکشید که به فراگیرترین تشکیلات در سراسر مصر مبدل گردید و سپس تأسیس شاخه های خود در جهان اسلام و آنگاه سراسر گیتی را در دستور کار قرار داد. تقریباً در اواسط قرن نوزدهم بود که شاخه های اخوان به قوی ترین سازمانهای کشورهای خاورمیانه تبدیل شده بودند، و رفته رفته تمام شمال آفریقا و کشورهای اسلامی مهم نظیر ترکیه، پاکستان، مالزی، اندونزی، شاهد شکل گیری و رشد سریع شاخه های اخوان گردید.آنچه همه این شاخه ها را به هم متصل می ساخت در وهله نخست عقیده بود. تلاش مشترک برای برقراری حکومت اسلامی که شاه بیت آن در اجرای احکام اسلامی نهفته بود. مشخصه های فکری اخوان در مقالات متعددی که در این شماره منتشر شده در اختیار خوانندگان گرامی قرار دارد تبیین شده است. اما اتصال شاخه های مختلف اخوان به یکدیگر از نظر تشکیلاتی نیز ضابطه مند بود. مکتب ارشاد عالیترین مرجع تصمیم گیری اخوان المسلمین بود که ۸ تن از اعضای ۱۳ نفره آن را رهبران اخوان مصر تشکیل می دادند. البته مرشد عام اخوان در کشورهایی نظیر اردن، سوریه، سودان نیز به عنوان نمایندگان شاخه های مختلف به عضویت مکتب ارشاد درمی آمدند. بدین ترتیب مکتب ارشاد که تحت سیطره اخوان مصر بود و مرشد عام اخوان در رأس آن قرار می گرفت به عنوان عالی ترین مرجع تصمیم گیری همه شاخه ها را زیر نظر داشت. سرکوب شدید اخوان از سوی عبدالناصر نتوانسته بود که ارتباط تشکیلات مادر در مصر را با دیگر شاخه های آن را به طور کامل قطع کند هر چند که به همین دلیل فرصتی فراهم شد تا دیگر شاخه های اخوان که در این دوره از آزادی عمل بیشتری برخوردار بودند از رشد بیشتری برخوردار گردند.مصطفی مشهور یقیناً توانمندترین چهره ای است که اخوان المسلمین مصر پس از حسن البنا به خود دیده است. او رهبری تشکیلات سری اخوان را در دهه های ۵۰ و ۶۰ میلادی بر عهده داشت. پس از خروج از زندان عبدالناصر نقش ویژه ای در بازسازی تشکیلات ایفا نمود. حتی وقتی که هضیبی، تلمسانی و ابوالنصر به عنوان مرشد عام اخوان برگزیده شده بودند، این مشهور بود که تشکیلات را مدیریت می کرد. مشهور توانسته بود بسیاری از کادرهای خود را در درون ارتش و سازمانهای امنیتی دست ناخورده حفظ کند. به همین دلیل در آستانه دستگیریهای گسترده ای که در ۵ سپتامبر سال ۱۹۸۱ در مصر روی داد و طی آن انورالسادات طیف گسترده ای از مخالفان خود اعم از ناصریست، چپ و اسلام گرا را به حبس درآورد، نفوذیهای اخوان او را از این تصمیم آگاه ساخته بودند. پیش از آنکه احدی از این تصمیم آگاهی یابد، مشهور از قاهره خارج شد و به کویت رفت تا از آنجا به آلمان برود و مدتی را به عنوان مهاجر در اروپا سپری کند.در این دوره اخوان با وضعیت جدیدی مواجه بود. بسیاری از کادرهای اخوان که پیش از آن به اروپا و آمریکا رفته بودند، با ارتقاء توانایی های شخصی در حرفه های مختلف توانایی های ویژه ای یافته بودند که می توانست در خدمت تشکیلات قرار گیرد. از سوی دیگر سیر تحولات در کشورهای مختلف اسلامی شاخه های مختلف اخوان را با چالش های جدیدی مواجه ساخته بود که معالجه ای درخور می طلبید. مشهور در این دوره دو راهکار برای اخوان یافت که کارآیی آنها با گذر زمان به اثبات رسید. او به این نتیجه رسیده بود که مکتب ارشاد که عالیترین مرجع تشکیلاتی به شمار می رفت به دلیل واقع بودن در کشور مصر و مشکلات عدیده ای که هر از چندی پیش روی تشکیلات اخوان در مصر قرار می گرفت شاید توان تحرک لازم برای مدیریت یک تشکیلات جهانی را نداشته باشد. لذا ایده تأسیس تشکیلات بین المللی مطرح گردید که وظیفه آن تنظیم رابطه رهبری و شاخه ها بود. شاخه ها همچنان موظف بودند که به دستورات و تصمیمات اتخاذ شده از سوی رهبری یعنی مکتب ارشاد پایبند باشند اما تشکیلات بین المللی علاوه بر ۱۳ عضو مکتب ارشاد، مجلس ۳۰ نفره دیگری را تأسیس کرد که نمایندگان شاخه های مختلف اخوان در اقصی نقاط گیتی در آن عضویت داشتند. بدین ترتیب گرچه همچنان مکتب ارشاد اداره امور اخوان را در دست داشت لیکن شورای ۳۰ نفره تشکیلات بین المللی که دبیرخانه آن در یکی از کشورهای اروپایی بود سوئیس به دلیل برخورداری از توان تحرک بیشتر نقش مؤثرتری در اداره تشکیلات و ایجاد هماهنگی میان شاخه های مختلف به دست آورد. البته این تشکیلات نیز تقریباً به طور کامل در اختیار مشهور بود.اما مشهور و رهبری اخوان در بعد نظری نیز طرحی نو درانداختند تا مشکلات تشکیلات را حل کند. بومی سازی شاخه های مختلف اخوان از این به بعد به طور جدی در دستور کار قرار گرفت. اگرچه پیش از آن نیز شاخه های اصلی اخوان در مصر، سودان، سوریه و اردن هر یک شرایط خاص کشور خود را در سیاستگذاری ئ تنظیم استراتژی برای دستیابی به هدف واحد یعنی برقراری حکومت اسلامی را مدّنظر داشتند؛ اما از اوایل دهه ۸۰ میلادی به بعد بومی سازی در گستره وسیعتری مورد توجه قرار گرفت. حاصل این دوره از سیاست جهانی اخوان، شکل گیری رنگین کمانی است که شاخه های مختلف اخوان با هدف و ماهیت واحد آن را به نمایش گزارده اند. شاید بتوان در دوسوی این رنگین کمان شاخه های ترکی و فلسطینی اخوان را قرار داد. یکی راه تفاهم و سازش با نظام لائیک ترکیه را در پیش می گیرد و حاصل سیاست بومی سازی تشکیلات، منش اربکانی و پس از آن روش اردوغانی را به صحنه می آورد که گرچه همچنان به هدف تشکیلات پایبند است، لیکن راه صعود به قلّه حاکمیت لائیک را می گشاید و دیگری جنبش حماس است که با تأثیرپذیری از فضای به شدت رادیکال داخل فلسطین به بزرگترین تشکیلات مقاومت تبدیل می شود که بیش از ۱۳۰ عملیات شهادت طلبانه حاصل کار آن از سال ۲۰۰۰ میلادی تاکنون است. در این میان ناگزیر باید به شاخه سودانی تشکیلات نیز اشاره کرد، که گرچه به دلیل اختلافات تشکیلاتی رسماً از عضویت تشکیلات بین المللی به کنار گذاشته می شود اما همچنان رهبر آن حسن ترابی به عنوان یکی از شخصیتهای تاریخی اخوان مورد احترام بوده و در مواقع سرنوشت ساز به یاری اخوان می شتابد و اخوان نیز او را به عنوان رئیس هیئت شاخه های مختلف خود برمی گزیند که به هنگام اشغال کویت توسط عراق به کشورهای مختلف سفر کرد تا راه حلی اسلامی برای این بحران بیابد. رنگین کمان اخوان، گاه در درون یک شاخه نیز نمودار می شود آن گونه که در عراق حاصل شد و حزب اسلامی عراق در شورای حکومت انتقالی که از سوی آمریکا تشکیل شده بود مشارکت نمود حال آنکه برخی دیگر از اخوانیهای عراقی راه مقاومت را در پیش گرفتند و اکثر شاخه های اخوان نیز موضع ضدآمریکایی اتخاذ کردند. اما با اینهمه محسن عبدالحمید رئیس حزب اسلامی عراق که ساختار حکومتی جدید را پذیرفته بود در همه حال به این نکته توجه داشت که باید به سرنوشت دیگر اعضای اخوان که بر خلاف او به مقاومت پیوسته بودند بیندیشد و نقش حامی آنان را ایفا کند.اشغال افغانستان توسط شوروی توجه اخوان را همچون دیگر جریانهای اسلامی سنی به خود معطوف داشت، و دو شاخه اخوان در میان مجاهدین، یعنی حزب اسلامی حکمتیار که تشکیلات رسمی اخوان به شمار می رفت و جمعیت اسلامی که رهبر آن برهان الدین ربانی یکی از چهره های تاریخی اخوان محسوب می شود، مسئولیت سازماندهی داوطلبان اخوانی که از نقاط مختلف جهان برای مشارکت در جهاد بر علیه شوروی به افغانستان می آمدند را بر عهده داشتند، اما تمایز اصلی اخوان با دیگر جریانهای اسلامی سلفی در این بود که همچنان فلسطین را به عنوان محور فعالیتهای خویش برگزیده بود. حاصل کار آن بود که تطور تشکیلاتی اخوان به تولد دو تشکیلات جدید در صحنه فلسطین انجامید؛ یکی حرکه الاسلامیه فی فلسطین به رهبری شیخ صلاح راشد است که محدوده جغرافیایی سرزمین های اشغال شده در سال ۱۹۴۸ را برای فعالیت برگزیده است و دیگری جنبش حماس به شمار می آید که از ادغام تشکیلات اخوان در غزه و کرانه باختری به وجود آمد.لازم به ذکر است که پیش از شکل گیری حماس، اخوان غزه بخشی از اخوان مصر و اخوان کرانه باختری بخشی از تشکیلات اخوان در اردن بودند.می توان گفت گرچه اخوان در مصر شکل گرفت و همچنان تمام شاخه های آن رنگ و بوی اخوان مصر را با خود دارند، لیکن مسئله فلسطین عنوانی است که تمام شاخه های اخوان در سراسر گیتی را به خود مشغول داشته است. ناگفته نماند که اخوان از ابتدای تأسیس خود هیچگاه در صدد نبود تا با آمریکا و یا اروپا به ستیز درآید. هر چند که به دلیل برخورد ایدئولوژیک غرب هیچگاه نتوانست به یک رابطه گرم با آن نایل آید. اما پس از تشکیل حماس و حمایت همه جانبه شاخه های مختلف اخوان، امریکا و سپس اروپا ستیز با اخوان را در دستور کار خود قرار دادند و حتی برجسته ترین چهره اخوان در اروپا یعنی یوسف ندا در فهرست تروریستی آمریکا قرار گرفت و با تعقیب شدید نیروهای امنیتی غرب توان تحرک را تا حد زیادی از دست داد و همچنین یکی از منابع مالی اخوان یعنی بانک التقوی که او ریاستش را بر عهده داشت به افلاس کشیده شد.
چشم انداز آینده اخوان در منطقه خاورمیانه و جهان اسلام تا حد زیادی روشن است. اخوان به عنوان یک جنبش میانه روی اسلامی از پایگاه وسیع مردمی برخوردار است. لذا در هر جا که باب انتخابات آزاد گشوده شود، اخوان می تواند با تکیه بر تشکیلات نیرومند خود ملتها را بسیج کرده و با کسب رأی آنان در حاکمیت برای خود جایگاهی دست و پا کند. در ترکیه، مصر، فلسطین، یمن جلوه هایی ولو متفاوت از این واقعیت به نمایش درآمده است. دیگر کشورهای اسلامی به ویژه کشورهای خاورمیانه از چنین امکانی برخوردارند که در صورت برگزاری انتخابات آزاد، اخوان و یا شاخه های مختلف آن را به حکومت برسانند. اما به نظر می رسد که تلاش غرب برای گسترش فرهنگ لایسیته و اسلام ستیزی و مقابله با هرگونه جنبش دینی، مانع جدی به قدرت رسیدن اخوان است. هر چند که شاید سیر تحولات، آمریکا و غرب را به نوعی تفاهم ولو نانوشته با اخوان مجبور سازد. ولی در هر حال اخوان و رهبران آن پیش از هر چیز به ملّی بودن می اندیشند. موضع ستودنی عاکف مرشد اخوان مصر در برابر تقاضای ملاقات سفیر آمریکا با وی نمونه ای از این ملّی بودن است. در حالی که دولت مصر هنوز این تشکیلات را غیرقانونی می داند، عاکف شرط دیدار خود با سفیر آمریکا را انجام تقاضا از طریق وزارت خارجه مصر اعلام کرد. البته او نیک می داند که سفیر امریکا در قاهره برای دیدار با هیچکس نیازی به موافقت وزارت خارجه مصر ندارد.
——————-
منبع : همشهری ۹۰