ایمان و کسب جایگاه اجتماعی ، اما چگونه؟!
ایمان و کسب جایگاه اجتماعی ، اما چگونه؟!
نویسنده: دکتر محمد کمال الشریف/ مترجم: عبدالرحمن زمانپور
خداوند مردم را از جهت توانمندی های بدنی و هوشی متفاوت آفریده است، همچنین در برخورداری آنان از فضل خداوند از جهت ثروت، مقام و مرتبت و فرصت مناسب برای کسب علم و دیگر عوامل مؤثری که در نقش آنان در جامعه تاثیرگذار است نابرابرند.
اما پروردگار نه با برتری دادن کسی بر دیگران قصد گرامی داشتن او را دارد و و نه در تنگنا قرار دادن کسی قصد تحقیر و خوار کردن او را، بلکه این نابرابری از حکمت اوست تا هر کس به گونه ای با توجه به موقعیت و زمینه ای که به او مربوط است در جامعه ایفای نقش کند، و بدین ترتیب انسانها در رفع نیازها مکمل همدیگر باشند و در جامعه پست و شغلی باقی نماند که کسی حاضر به انجام آن نباشد .
خداوند والا مرتبه می فرماید:
(وَ قالُوا لَوْ لا نُزِّلَ هذَا الْقُرْآنُ عَلى رَجُل مِنَ الْقَرْیَتَیْنِ عَظِیم،أَ هُمْ یَقْسِمُونَ رَحْمَتَ رَبِّکَ نَحْنُ قَسَمْنا بَیْنَهُمْ مَعِیشَتَهُمْ فِی الْحَیاهِ الدُّنْیا وَ رَفَعْنا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْض دَرَجات لِیَتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً سُخْرِیًّا وَ رَحْمَتُ رَبِّکَ خَیْرٌ مِمّا یَجْمَعُونَ)(زخرف: ۳۲ – ۳۱)
« و گفتند: چرا این قرآن بر مردی بزرگ از [آن ] دو شهر فرود نیامده است ؟ آیا آنانند که رحمت پروردگارت را تقسیم می کنند؟ ما [وسایل] معاش آنان را در زندگی دنیا میانشان تقسیم کرده ایم، وبرخی از آنان را از [نظر] درجات، بالاتر از بعضی [دیگر] قرار داده ایم تا بعضی از آنها بعضی [دیگر] را در خدمت گیرند، ورحمت پروردگار تو از آنچه آنان می اندوزند بهتر است.»
از این رو این تفاوت خواسته ی الهی است تا انسانها در خدمت یکدیگرباشند و هر کدام نقش مربوط به خود را در جامعه ایفا کند.
ولی وقتی مردم از مسیر هدایت خداوند غافل شوند برخی از پست ها و شغل ها را از پست و شغل دیگر برتر و شرافتمندانه تر تلقی می کنند، در نتیجه بعضی از شغل ها را شریف و بعضی را کم ارزش می پندارند، بنابراین فکر می کنند کسی که شغلی آبرومندانه تر دارد از لحاظ قدر و منزلت از دیگران برتر است، و به خود این حق را می دهند که خود را از دیگران بالاتر ببیند، از این رو ثروتمند را از فقیر با ارزش تر و گرامی تر می دانند، برای صاحبان موقعیت یا قدرت ارزش بیشتری قائل می شوند و آن کسی که شغل پر درآمدی دارد یا با نفوذتر است را از صاحبان شغل های دیگر گرامی تر می بینند … در حالی که حقیقت غیر از این است. گهگاهی در شهرهای متمدن و بزرگ اعتصاب کارگران رخ می دهد و کارگران شغل معینی دست به اعتصاب می زنند تا به جامعه یادآور شوند که نقشی که آنان ایفا می کنند نقشی مهم است و باید جامعه مزد منصفانه ای برای آنان در نظر بگیرد، لذا هنگامی که در شهرهای بزرگی چون لندن یا پاریس رفتگرهای شهرداری دست به اعتصاب می زنند، مردم ارزش رفتگر را یادآور می شوند، چون اگر این ها نباشند شهر زیبایشان غرق در آشغال و کثافت می شود، اینجاست که مزد رفتگرها افزایش می یابد.
ولی در صورت نبود ایمان انسان دچار تکبر می شود، و این باعث می شود پزشک، مهندس و یا مدیر خودش را از رفتگر شهرداری برتر ببیند … این واقعیت رایج در اغلب جوامع، انسان را وامی دارد تا پیوسته تلاش کند تا از طریق شغل، ثروت، قدرت و موارد دیگر منزلت اجتماعی خود را بالا ببرد، بنابراین می بینیم کسی که به مکانتی که شایسته و حتی خود می داند، دست نیافته است احساس ناکامی، خشم و محرومیت بر او چیره می شود و زبان به شکایت می گشاید.
اما کسانی که در جامعه از جایگاه قابل قبولی برخوردار هستند. نیز از نگرانی رنج می برند، زیرا می ترسند به مصیبتی در جسم و مال و منصب شان دچار شوند و آنان را از مقام و منزلت بالاتر به مقام پایین تر تنزل دهد، چون هیچ کس جز شکرگزاران از تداوم نعمت خداوند اطمینان ندارد.
تنها ایمان است که ما را از نگرانی نشات گرفته از ترس از دست دادن جایگاه اجتماعی رهایی می بخشد؛ زیرا ایمان مقرر می دارد که شأن و منزلت انسان ارتباطی به فقر و ثروت، پست و منصب، شغل، نوع ماشین با خانه ی مجلاش ندارد، بلکه کرامت انسان در گرو چیزی است که خداوند فرموده است:
«إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ» (حجرات: ۱۳)
«در حقیقت ارجمندترین شما نزد خدا پرهیزگارترین شماست.»
بنابراین قبل از هر چیز باید خاطرنشان کرد که مقصد و هدف مؤمن دست یابی به جایگاه اجتماعی نیست؛ زیرا تلاش برای رسیدن به مقام و منزلت و احساس خود برتربینی، نوعی برتری جویی است که خداوند درباره ی آن فرموده است:
«تِلْکَ الدَّارُ الْآخِرَهُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِینَ لَا یُرِیدُونَ عُلُوًّا فِی الْأَرْضِ وَلَا فَسَادًا ۚ وَالْعَاقِبَهُ لِلْمُتَّقِینَ» (قصص: ۸۳)
«آن سرای آخرت را برای کسانی قرار میدهیم که در زمین خواستاربرتری و فساد نیستند، و فرجام [خوش] از آن پرهیزگاران است.»
مؤمن برای کسب جایگاه و موقعیت با دیگران مسابقه نمی دهد، زیرا مردم در این زندگی شبیه کاروان در حال سفر هستند، بنابراین آنانی که برای به دست آوردن جایگاه اجتماعی با همدیگر رقابت می کنند هدف را فراموش کرده اند وسفر خود را محل تاخت و تاز و رقابت قرار داده اند، در نتیجه خود را بیشتر خسته می کنند، ولی مؤمن وارد این مسابقه نمی شود، بلکه مسیری را می پیماید تا با زمان رقابت کند و با مردم به رقابت پردازد، زیرا مؤمن به دنبال کسب جایگاه نزد خداوند است نه مردم.
پیامبر ﷺ می فرماید: (إنَّ مِنْ عِبَادِ اللَّهِ مَنْ لَوْ أَقْسَمَ عَلَى اللَّهِ لَأَبَرَّهُ) «خدا بندگانی دارد که اگر به خدا قسم یاد کنند خداوند قسمشان را عملی می سازد.»
همچنین فرموده است: (أَلاَ أُخْبِرُکُمْ بِأَهْلِ الجَنَّهِ؟ کُلُّ ضَعِیفٍ مُتَضَاعِفٍ، لَوْ أَقْسَمَ عَلَى اللَّهِ لَأَبَرَّهُ. أَلاَ أُخْبِرُکُمْ بِأَهْلِ النَّارِ؟ کُلُّ عُتُلٍّ جَوَّاظٍ مْتَکْبِرٍ) «آیا شما را از بهشتیان آگاه سازم؟ هر شخص ناتوان ناتوان شده ای که اگر به خدا سوگند یاد کند خدا سوگندش را عملی می سازد، آیا شما را از دوزخیان آگاه سازم؟ هر تندخوی بد اخلاقی مغروری »
مؤمنی که برای کسب جایگاه نزد خداوند تلاش می کند از رنج و سختی مسابقه ی جاری بین مردم آسوده است، ولی با این وجود در تلاش است؛ چون تلاش برای به دست آوردن مقام و منزلت نزد خداوند اضطراب آفرین نیست و انسان را دچار احساس سرخوردگی نمی کند، بلکه سراسر وجود انسان را آرامش، آسایش و رضایت فرا می گیرد.
————————–
منبع: آرامش ایمان (تحلیل مفاهیم ایمانی از دیدگاه روانشناسی)/ مؤلف: دکتر محمد کمال الشریف/ مترجم: عبدالرحمن زمانپور