وسوسه، انواع وسوسه ، راههای علاج وسوسه
وسوسه، انواع وسوسه ، راههای علاج وسوسه
محمد عیدالعباسی ترجمه: اسمعیل ابراهیمیان.حمزه آباد
باید دانست که وسوسه از جمله اُموری است که نزد خدا بسیار ناپسند است و دین برعلیه آن جنگیده واز آن تبری جسته، چون یکی از حیله های شیطان بحساب می آید،وبرای همه مبرهن است که شیطان طبق آیات کثیری از قرآن دشمن آشکار ماست از جمله آیه ۶سوره فاطر که می فرماید إنَّ الشَّیطَانَ لَکُم عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوّا إنَمَا یَدعُوا حِزبَهُ لِیَکُونُوا مِن أصحَابِ السَّعِیر. ترجمه: بیگمان اهریمن دشمن شما است،پس شما هم اورا دشمن بدانیداوپیروان خود را فرا می خواندتا از ساکنان آتش سوزان جهنم شوند.
شیطان خواهان این است که انسان را به سختی وعذاب ومشقت واضطراب ونگرانی دچار سازد و وبزرگترین آرزو ونهایت تلاشش این است که تمام انسانها راگرفتار کفر، وسرانجام همه را با خود وارد دوزخ گرداند ودر عذاب سخت ورسوایی همیشگی با وی شریک گردند تا بدین وسیله کینه ای را که ازدیرباز نسبت به انسان در دل گرفته،خالی گرداند.
علت این کینه به دل گرفتن نیز معلوم است خداوند متعال درجاهای زیادی ازقرآن ما را از آن باخبرنموده است که خلاصه آن از این قرار است:هنگامی که خداآدم ابوالبشر را خلق نمودبه ابلیس وتمام ملائکه دستور دادکه آدم را سجده کنند؛همه جز ابلیس سجده بردند اما اوسرپیچی کرد وتکبر ورزید ومعترضانه گفت أأسجُدُلِمُن خَلَقتَ طِینَاً. اسراء/ ۶۱ ترجمه:
آیا برای کسی کرنش کنم که از گِل آفریده شده است.. و متکبرانه گفت که أنَا خَیرٌ مِنهُ. أعراف/ ۱۲.ترجمه:من از او بهترم وبخاطر سفه ونادانی خویش، وبدون توجه به سرنوشت وعاقبت وخیمش بر گفته خود اصرار ورزیدتا اینکه موجبات لعن دائمی از رحمت خدا وعذاب ماندگار ومحرومیت از بهشت همراه با رسوایی وغضب پروردگاررا فراهم آورد.وقتی که عاقبت خویش را چنین دید از خدا خواست که وی را مهلت دهدوتا برپایی قیامت او را زنده نگه دارد خداوند متعال نیز بخاطر آزمایش وابتلای مردم توسط وی(شیطان) در خواستش را اجابت نمود تا ماهیت هریک از مردم را معلوم گرداندکه آیا دستور خدا راترجیح می دهند یا با دشمنش همپیمان، وبرعلیه خدای خویش پشتیبان وی می گردد؟
از آن زمان بودکه ابلیس جنگ تمام عیار را برعلیه انسان شروع نمود وسوگند یادکرد که(جهت گمراهی او)برسر راهش بنشیند واز هیچ تلاش وحیله ای برای اذیت وتعذیب وانتقام از وی دریغ نورزد چون به گمان خویش این انسان بودکه موجب گردید غضب خدا ودوری از رحمت وی نصیبش گردد در حالی که انسان سبب دوری وی از رحمت خدانبود بلکه علت طرد او همین نفس اماره به سوء،تکبر،عناد وغرورخودش بود.در صورتی که اگرعقل خویش را به خرج می دادواز هوای نفس خویش اطاعت نمی نمودپی می برد که(درحقیقت او)بنده خداوآفریده ای از آفریده های خداست(بنا بر این)بر وی لازم بودکه از خدا اطاعت، وتسلیم مولای خویش باشد ودر برابرآفریده های خدا متواضع، وهر بنده صالحی را برادر و دوست خویش بداند اما او بجای همه اینها، سبکسری کرد وبر رأی ونظر خود اصرار ورزید واز ذریه واتباع آدم ابراز تنفر کرد وتمام نیروی خود رابه سبب کینه ای که پنهان کرده بود- کینه ای که نه ضعیف می شود ونه به سستی می گرایدبلکه با گذشت زمان غلیان وجوششش زیاد وزیادتر می شود- جهت انتقام از آدم ونوادگان وی برگرفت.این بود که خواست، خدا وی را با انسان تنها بگذارد تا بلکه نیازهایش را از آن برآورده سازد وبدین وسیله تشنگی غیظ وکینه اش رافروکش کند که اگر به چنین خواسته ای دست پیدا می کرد هیچکس از شرش در امان نمی بود چون علاوه بر اینکه او انسان را می بیند وانسان از دیدن او عاجزاست، دارای نیروی جسمانی حیرت انگیز وقوت سر سام آور وعزم و همتی است که یأس وخستگی را نمی شناسد.ولی خداوند مهربان بخاطر رأفت ورحمتی که نسبت به بندگان خود دارد ابلیس را از این خواسته منع نمود وبرای انسان نگهبانانی از ملائکه قرار دادکه از وی محافظت نمایند همچنانکه می فرماید لَهُ مُعَقِّباتٌ مِن بَینِ یَدَیهِ وَمِن خَلفِهِ یَحفَظُونَهُ مِن أمرِ اللَّه. ترجمه: انسان دارای فرشتگانی است که به(نوبت عوض می شوند و)پیاپی از روبرو واز پشت سربه فرمان خدااز او مراقبت مینمایند. رعد/۱۱. بنا به این آیه کریمه این نگهبانان نمی گذارند هیچ یک از شیاطین_جز به امر خدا_ به انسان زیان رسانند وحائل میان شیاطین وانسانها می گردند واجازه نمی دهندجزاز راه وسوسه بر انسان چیره گردندمگر در بعضی از حالات که آن هم بدون حکمت الهی نمی باشد.
از ابن عباس نقل است که مردی خدمت پیامبر آمد وگفت ای رسول خدا در دل بعضی از ما چیزهایی می گذرد که اگر بمیرد برایش دوست داشتنی تر است از اینکه آنرا بازگو نماید پیامبر(ص)سه بارالله اکبرگفت وفرمود سپاس خدایی را که حیله شیطان را_مگر از راه وسوسه_باطل وخنثی نموده است. در روایتی دیگرآمده که سپاس خدایی را حیله اش را به وسوسه تبدیل نموده است.ونیزدر روایت دیگری به همین مضمون آمده که سپاس خدایی راکه_ جز از راه وسوسه_نگذاشت شیطان برشما چیره گردد.
انواع وسوسه وخطرات آن:
بایدآگاه بود که وسوسه امری ساده وغیر قابل اعتنایی نیست (چون)
– از طریق وسوسه است که شیطان براغلب بشریت از افراد،جامعه، وحتی دولتها فائق آمده واهواء ونیازهای آنها را استغلال نموده ودر میان آنهاآتش تفرقه واختلاف ونژادپرستی ودشمنی را شعله ور ساخته است وآنها رابه جان هم انداخته تا یکدیگر را از میان ببرند وبا دست خویش حیات وامنیت خویش را به خطر اندازند.
– از طریق وسوسه است که با روی گردانی از دین وشریعت خدا وآراستن دنیا برایشان حیات وزندگیشان را به بدبختی وهلاکت ونابودی کشانده وبا زیبا جلوه دادن نظام های کافر ی که ضد خدا ورسول اند مخدرات ومواد الکلی را به بهانه اینکه مشروباتی روحی هستند وباعث نشاط روح وروان می شود در میان مردم منتشر ساخته است همانگونه که گناهان وهتک حرمات خدا وفساد وبی بند وباری وفحشا وهرزگی را به بهانه آزادی وپیشرفت، واینکه جزو امور شخصی است وکسی حق دخالت در آن را ندارد در میان جامعه رواج داده است.
– از انواع وسوسه هایی که ابلیس توانسته بوسیله آن بر مردم زیادی فائق آید وسوسه در امور عبادات ومعاملات است که اکثرکسانی که دراین نوع قربانی می گردند دینداران وصالحان اند.
درزمینه مقدسات دین – خدا،پیامبر،آخرت، قدر وقضا وهمچنین در مورد ایمان وعاقبتشان نزد خدا وعاقبت عبادات ومعاملاتشان آنها را به شک واضطراب ونگرانی دائم وترس شدید می اندازد.
-گاهاٌ در زمینه غسل، وضو وطهارتِ لباس ومکان آنها را به شک می اندازدتا جایی که بعضی از آنها وقت زیادی رابه مسائلی مانند استنجا وشستن لباسها ووسایل خانه هدر می دهند. وضو را چندین بار تکرار می کنند،مبادا که آب به بعضی از اعضا نرسیده یا در تعداد شستن ها اشتباهی روی داده باشد.
-گاهی آنهارادر صحت نماز،خشوع، وعدد رکعات آن به شبهه می اندازد تا جایی که چندین بارمجبور به تکراریک نمازمی شوند وخیلی اوقات این امر باعث فوت نماز جماعت و یا بسر رفتن وقت نماز می گرددوهکذا..
این شبهه و وسوسه گاهاً در مسائلی مانند ازدواج،طلاق،حج،معاملات،اغذیه ومشروباتِ آن موسوسین مسکین نیز نمود پیدا می کند. شکی نیست که این امر انسان را به سختی ومشقت وعذاب می اندازد، خواب واستراحت را بر وی تلخ می کند وقتش را هدر،اعصابش را داغان،ومالش رانابود می گرداند وبر عباداتش نیز تأثیر،وبه سبب خطاها وتکرار های بیش از حد باعث باطل نمودن آنها نیز می شود. حتی در زمینه شغلیش همراه با دوستان وکسانی که با وی در تعاملند نیز مشاکل زیادی ببار می آورد وگاهاً در اثر این وسوسه ها از کار وشغلش اخراج می گرددومشکل دیگری به مشاکلش اضافه می گردد وبه صحت وسلامتی وی در چگونگی تعامل با خانواده واقارب ودوستانش تاثیر می گذارد واحیاناٌ برای نجات وخلاصی از این عذاب و بیچارگی به خودکشی وانتحار روی می آوردوبا این کار دنیا وآخرت خود را تباه می گرداند.وشیطان به وَهم موسوس می اندازد که این وسوسه تماماً بخاطر ورع وحرص بر اجرای دستور خدا ودرستی عبادت وعقیده اش می باشد.این است که بخاطر مشقت وعذابی که برایش رخ داده است نزد اهل علم می رود ویکی پس از دیگری از آنها سؤال می کند وجواب اغلب آنها جز به عذاب وی نمی افزاید چون به علم اکثر آنها به دیده شک می نگرد به همین خاطر سؤال خود را تنها متوجه یک یا دو نفر نمی کند بلکه سؤالاتش را به عده کثیری از آنها عرضه می کند وبه نظری بسنده نمی کند واطمینان پیدا نمی کند.مصیبت بزرگ وقتی رخ می دهد که باعالمان متکلف و سخت گیری در بیفتد که وسوسه را در وجودش تغذیه وبر ضد وی معین ویاور ابلیس گردند.
«برای علاج این درد خطرناک وشر فراگیر جهت رهایی از آن آگاهی بر امور ذیل لازم میباشد»
1- اینکه بداند وسوسه از عمل شیطان است چنانچه گذشت.
2- بداند که دراسلام سماحت و آسانگیری وجود دارد.آنچه نزد علما مورد اتفاق است این است که از جمله مهمترین صفات ومزایای شریعت اسلامی آسانگیری آن است،تکالیفش آسان وبدور از سختی ومشقت می باشد.این کتاب خداست که با صراحت و وضوح تمام وبدون غموض وپیچیدگی این آسانگیری را اعلان می داردآنجا که می فرماید یُرِیدُاللهُ بِکُمُ الیُسرَوَلا یُرِیدُ بِکُمُ العُسرَ ترجمه:خداوند آسایش شما را میخواهدوخواهان زحمت شما نیست. بقره/ ۱۸۵
در جایی دیگر می فرماید وَمَا جَعَلَ عَلَیکُم فِی الدِّینِ مِن حَرَج
ترجمه:خداوند در دین، کارهای دشوار وسنگین را بر دوش شما نگذاشته است. حج/۷۸ وهمچنین می فرمایدیَرِیدُاللهُ أن یُخَفِّفَ عَنکُم وَخُلِقَ الإنسَانُ ضَعِیفَاً.
ترجمه:خداوند میخواهدکار را برشماآسان کند وانسان ضعیف آفریده شده است. نساء/۲۸.
پیامبر خویش را در قرآن چنین توصیف می کند ألَّذِین یَتَّبِعُون الرَّسولَ النَّبِیَّ الاُمِّیَّ الذِی یَجِدُونَهُ مَکتوباً عندَهُم فی التَوراه وَالإنجیلِ یَأمُرُهُم بِالمعروف و ینهاهم عن المنکرِ وَیَحلُّ لهم الطَّیِّبات ویحرم علیهِمُ الخَبائثَ وَ یضعُ عنهُم إصرَهُم والأغلالَ الَّتی کانت علیهم فالَّذین آمَنُوا بِهِ وَعَزّروه وَنَصَرُوه واتَّبَعُوا النُّورالذی اُنزِل معه اُلئکَ هُمُ المُفلِحُون.
ترجمه:کسانی که پیروی می کنند از فرستاده (خدا)پیغمبر امی که(خواندن ونوشتن را نمی داند و وصف او را) در تورات وانجیل نگاشته می یابند.او آنان را به کار نیک دستور میدهد واز کار زشت باز می دارد وپاکیزه ها را برایشان حلال مینماید وناپاکی هارا برآنان حرام میسازد وفرومی اندازد وبند وزنجیر(احکام طاقت فرسا) را از ایشان بدر میآورد پس کسانی که به او ایمان بیاورند واز او حمایت کنند ووی را یاری دهندواز نوری پیروی کنند که(قرآن است و)بهمراه او نازل شده است، بیگمان آنان رستگارند. اعراف/۱۵۷.
خداوند مهربان در این آیه بر امت محمد منت نهاده وتکالیف سختی که بر امتهای پیشین وضع نموده بود ازآنها برداشته ودین را برایشان آسان نمود ونعمت (اسلام) را بر آنها تمام کرد خداوند متعال بیان می داردکه اگر می خواست ما را به چیزی که توانش نداشتیم مکلف می ساخت اما بخاطر فضل ورحمتی که بر ما نهاده است آنرا از دوش ما برداشته است چنانچه می فرماید وَلَوشَاء الله لَأعنَتَکُم بقره/.۲۲۰ ترجمه:اگر خدا می خواست شما را به زحمت می انداخت..بازهم می فرماید وَما یَفعَلُ اللَّهُ بِعَذَابِکُم إن شَکَرتُم وَآمَنتُم. نساء/۱۴۷.
ترجمه:خداوند چه نیازی به عذاب دادن شما دارد اگر شکرگذاری کنید وایمان بیاورید.
او بی نیاز است از اینکه بندگانش را به عذاب وسختی بیندازد بلکه می خواهد آنها را امتحان وآزمایش نمایدوبه آنها رحم کند وتمام آنچه را که از آنها می خواهد توحید خالص همراه با صداقت واطاعت از وی است وهرگاه به خطا رفته ومرتکب گناه شدند بازگرداند وتوبه نمایند به آنا خبر می دهدکه اوست گناهان را می بخشاید هرچند که بنده بارها مرتکب گناهان کبیره شود. او بنده ای را که توبه می کند وبه سوی پروردگار خویش برمی گردد دوست می دارد وما را چنین یاد می دهد که وی را چنین بخواهیم آنجا که می فرماید :
لَا یُکَلّفُ اللهُ نَفساً الّا وُسعَها لها ما کسبَت وَعَلَیهَا ما اکتَسَبَت رَبَّنا لا تُؤاخِذنا إن نَسینا أو أخطَأنَا رَبَّنا وَلا تَحمِل عَلَینا إصراً کَمَا حَمَلتَهُ عَلَی الَّذِینَ مِن قَبلِنَا رَبَنا وَلا تُحَمِّلنا مَا لا طَاقَهَ لَنَا بِهِ. بقره/۲۸۶.
ترجمه:خداوندبه هیچ کس جز به اندازه توانائیش تکلیف نمیکندهر کار(نیکی که) انجام دهد برای خود انجام داده وهر کار (بدی که) بکند به زیان خود کرده است.پروردگارا!اگر مافراموش کردیم یا به خطا رفتیم،ما را (بدان) مگیر،پروردگارا!بارسنگین(تکالیف دشوار) را بر(دوش) ما مگذار آن چنان که(بخاطر گناه وطغیان) بر(دوش) کسانی که پیش ازما بودند گذاشتی. پروردگارا!آنچه را که یارای آن رانداریم بر ما بار مکن.
در همین ارتباط رسول اکرم احادیثی داردکه ما به بعضی از آنها اشاره می کنیم:
– «إنِّی بُعِثتُ بِالحَنِیفِیَّه السَّمحَهِ» با(دین) پاک وآسان مبعوث شده ام.
– «إنَّ أحَبَّ الأدیانِ إلَی اللَّهِ الحَنِیفِیَّه السَّمحَهُ» محبوبترین دینه نزدخدا دینی است که آسان باشد.
واصحاب وامتش را به تبشیر وآسانگیری سفارش می کندآنجاکه می فرماید«یَسِّرُوا وَلا تُعَسِّرُوا،بَشِّروا وَلا تُنَفِّرُوا»(برمردم)آسان بگیرید وسخت گیری نکنید وبه آنان نوید دهید وآنها را(ازدین)متنفر نکنید. همچنین متکلفین وسختگیران را برحذر می داردومی تر ساند آنجا که سه با پشت سر هم می فرماید«ألا هَلَکَ المُتَنَطِّعُون» هان!سختگیران هلاک گشتند.
بعضی از صحابه به سفر رفته بودندیکی از آنها که جراحات زیادی برداشته بودمحتلم شد واز همسفرانش سؤال کردکه چکار کندآنها گفتندکه بایستی الزاماً غسل نمایداو نیز غسل کرد وبه همین علت جان به جان آفرین تسلیم کرد این واقعه به پیامبر رسیداو نیز سخت برآشفت وخطاب به کسانی که این قدر به وی سخت گرفته بودندفرمود:«قَتَلُوه قَتَلَهُمُ الله؛ ألا سَألُوا إذا لَم یَعلَمُوا، فَإنَّما شِفَاءُ العَیِّ السّؤال» او را کشتند خدایشان بکشد آیا نبایدوقتی چیزی را نمی دانند(از اهل آن)بپرسندهمانا علاج نادانی سؤال کردن است کافی بوداین شخص محل زخم خود را با چیزی(چون پارچه وغیره)می بست وآنگاه تیمم می کرد.ابن عباس روایت می کندکه روزی پیامبر درحال خطبه خواندن بود که ناگهان نگاهش به مردی اُفتادکه زیر گرمای شدید خورشید ایستاده بودقضیه را از اصحاب پرسید آنهاجواب دادند که این مرد نذر کرده که بایستد وننشیند زیر سایه نرود وسخن نگوید ومدام روزه باشد. پیامبر دستوردادکه بروند ووی را وادار کنند تا لب به سخن بگشاید،بنشیندوزیر سایه برود وبه روزه گرفتن پایان دهد.انس بن مالک روایت می کند: که پیامبر (ص)مردی را دید که پیاده می آمد وبخاطر ضعف پسرانش از راست وچپ زیر بغلش را گرفته بودندوخمیده راه می رفت درباره آن از اصحاب پرسید،آنها نیز جواب دادندکه وی نذر نموده پیاده راه برود پیامبر(ص) فرمود خدا نیازی به این ندارد که این مرد خود را اذیت نماید وبه وی دستور دادکه برالاغی سوار شود.
صحابه کرام نیز این توجیه بزرگوارانه(واین آسانگیری) را از ایشان(ص) یاد گرفته بودند،عمربن عاص را می بینیم که پیامبر وی را مأمور سریه ذات السلاسل می کندوضعیت خویش را چنین بیان می کندو می گوید در شبی سرد محتلم شدم ترسیدم از اینکه غسل کنم هلاک شوم این بود که تیمم نمودم ونماز صبح را با اصحاب خواندم گروهی که شاهد این رفتار بودند نزد رسول خدا(ص) شکایت کردند پیامبر(ص) فرمود با اصحاب نماز خواندی در حالی که جنب بودی؟ من هم ماجرا را برایش تعریف کردم وگفتم ای رسول خدابرای توجیه این کار به آیه قرآن استنادنمودم که می فرماید وَلا تَقتُلُوا أنفُسَکُم إنَّ اللهَ کانَ بِکُم رَحِیماً
ترجمه:خودکشی مکنید بیگمان خداوند نسبت به شما مهربان است.نساء/۲۹ رسول خدا نیز تبسمی نمود وچیزی نگفت در این باره احادیث فراوانی موجوداست که مابه احادث مذکور بسنده می کنیم.
آسانگیری شریعت اسلامی در اُمور کثیری تجلی پیدامی کند ازجمله آنها:
-برداشته شدن فرض روزه نسبت به انسان مریض ومسافر، زن حامله وشیرده،تا عذر پایان می یابد.
-آسانگیری نسبت به کسی که نمی تواند ایستاده نماز بخواند که در اینصورت می تواند نشسته آن را ادا نماید واگر نشسته هم نتوانست برپهلو خوابیده آن را ادا کند.
-مباح شدن محرمات درهنگام ضرورت؛ مانند مباح شدن تناول گوشت مردار وخوک، در صورتی که غذای حلال وجود نداشته باشد وانسان ترس هلاک شدن را داشته باشد.
-عدم مُؤاخذه سوگند لغو،مباح شدن غیبت،دروغ، ونمامی در بعضی حالات
-عدم مُؤاخذه کسانی که از روی خطا وفراموشی یا اجبار، کارهای[مخالف شرع] راانجام می دهنددر این رابطه پیامبر(ص) می فرماید«إنَّ اللهَ وَضَعَ عَن اُمَّتِی الخَطَأ وَالنِّسیانُ وَما استُکرِهُوا عَلَیهِ». خداوند از اشتباهات[غیرعمد]وفراموشی وکارهای به اجبار انجام پذیرفته امتم درگذشته است.
3- کسی که به وسوسه دچار شده وخواهان رهایی از آن است باید بداند که او برخطورات درون مؤاخذه نمی گردد.رسول اکرم(ص) در حدیثی می فرماید«إنَّ اللهَ تَجَاوَزَ لِاُمَّتِی عَمّا وَسوَسَت أو حَدَثَت بِهِ أنفُسَهَا مَا لَم تَعمَل بِِهِ أوتَکَلَّمَ». خداوند از وسوسه ها وخطورات قلبی امتم درگذشته مادام با آن عمل نکنند ویا آنرا ابراز ندارند.که این نعمت وفضل بزرگی از سوی خداوند مهربان به شمار میآید.
بارها اتفاق اُفتاده که از سوی شیطان تخیل های سوئی در باره خدا،دین،قرآن وپیامبر به موسوس القا گردیده،گمان می بردکه با این تخیلات، از دین خارج شده وبه تبع آن برتمام عبادتهایش نیزخط بطلان کشیده شده تا جایی که می پندارد که حتی باید از زنش جدا گردد،وقتی که برایش هویدا گردیدکه این تمام این خیالات بی تأثیرندوگناه وعقابی در پی ندارند،آسوده خاطر می شود وآرام می گیرد.
گاهی اتفاق می اُفتدکه خطوراتی نظیر بطلان نماز وروزه وحرام شدن همسر از سوی شیطان به انسان القا می گردد،باید دانست که تمام این وسوسه ها بی تأثیرندوهیچ گناهی عائد انسان نمی گردد،ولازم است که انسان برانجام عباداتش مصر وهیچ شکی به خود راه ندهد وبه آن وساوس وقعی ننهد.
به رحمت وبزرگی خداوند بنگرکه تنها به این اکتفا نکرده که انسان نه تنها بر چنین وساوس وخطوراتی سوئی مورد مؤاخذه قرار نمی گیرد بلکه آنها را نشانه قوت ایمان فردتلقی نموده است.
در حدیث آمده که برخی از مردم خدمت پیامبر(ص) رسیده وازایشان سؤال کردندکه ما در درون خودبه چیزهایی فکر می کنیم که هیچ کدام از ما جرأت به زبان راندن آنها را ندارد پیامبر(ص)فرمود (نگران مباشید) که این خطورتهای قلبی نشانه ایمان درست انسان است.
در روایت دیگری آمده که اصحاب شکایت خود را نزد پیامبر(ص)بردند وگفتند ای رسول خدا ما در درون خود به چیزهایی فکر می کنیم که اگر ازآسمان به پایین پرت شویم نزد ما خوشایندتر است از اینکه آنرا بازگو نماییم پیامبر فرمود این نشانه ایمان محض است.
سلف صالح این وساوس را اُموری ساده وعادی وغیر قابل اعتنا تلقی می نمودند وآنرا جزواُموری می دانستندکه هیچ کس از آن در امان نیست ودر صورت عارض شدن این شک یکدیگر را به قرائت این آیه سفارش می نمودندکه می فرماید: هُوَالأوَّلُ وَالأخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالبَاطِنُ وَهُوَبِکُلِّ شَیءٍ قَدِیر. حدید/۳
۴- کسی که گرفتار وسوسه است جهت ریشه کن کردن آن باید تابع ارشادات عملی رسول اکرم باشد،که ذکر بعضی از آنها گذشت وبه بعضی دیگراز آنهانیز می پردازیم.
-ابوهریره(رض) روایت می کند که پیامبر(ص)فرمود مردم مدام از یکدیگر می پرسند که این مخلوقات را خدا خلق نموده پس خدا را چه کسی خلق کرده است هرگاه برای شما این سؤال پیش آمدبگویدآمنتُ بالله.
در روایت دیگری آمده شیطان نزدیک شما می آید ومی گویدچه کسی فلان وفلان را آفریده تا جایی که می گوید چه کسی خدا را آفریده است در این هنگام بایدبه خدا پناه برد وبه قضیه پایان دهد.
امام نووی در توضیح این حدیث می فرماید هرگاه این وساوس عارض شدند باید از شر آنها به خدا پناه بُرد واز تفکر درآن رویگردان شد وبداند که این خطورتها ی درونی کار ابلیس است پس از اهتمام دادن به آنها باید اعراض کرد وبه چیزهای دیگر مشغول شود.
-یکی دیگر از ارشادات عملی جهت ازبین بردن وسوسه،حدیث عبدالله بن عمر بن عاص است که می گوید بادیه نشینی نزد پیامبر آمد واز چگونگی وضو از ایشان سؤال نمود او هم با شستن هر عضو سه با رطریقه وضو را به او نشان داد وفرمود که وضو اینگونه است هرکس از سه با زیادتر اعضای وضویش را بشوید از حد گذشته وسنت را رعایت ننموده است.
مفاد این حدیث این است که کسی که از این حد بگذرد خلاف دستور پیامبر عمل نموده است.
این برحذر داشتن برای کسی که در وضو گرفتن دچار وسوسه شده واعضایش را چندین وچندین بار می شویدکفایت می کند.
-ابو سعید خِدری روایت میکند از رسول خدا در باره چاه خضاعه که حاوی چیزهای ناپاکی بود سؤال شد درجواب فرمود آب پاک است واشیاء وارده آن را آلوده نمی کند.
– از عائشه(رض) روایت است که فرمود: من ورسول خدا در حالی که هردو جنب بودیم دریک تشت باهم غسل نمودیم.
– عبدالله بن عمر می گوید همه مردم در زمان رسول خدا از زن ومرد در یک ظرف وضو می گرفتند.
– انس بن مالک روایت می کند که بادیه نشینی در مسجد ادرارکرد وگروهی از اصحاب برآشفتند وقصد تنبیه وی را داشتند،پیامبر فرمود او را به حال خودش واگذاریدتا ادرارش بپایان برسد، آنگاه دستور داد مقداری آب را برآن بپاشند.
معلوم است که پاشیدن آب برمحل جز ازاله بوی آن موجب ازبین رفتن تمامی آن نمی شودولی پیامبر به این قدر اکتفا نمود ودستور به برداشتن خاک ننمود.
-ابوهریره روایت می کند که رسول اکرم(ص) فرمودهرگاه کفش یکی از شما در اثر پیاده روی به شیء ناپاکی برخوردنمود (نگران مباشید چون بعد ازآن در اثر راه رفتن) گل، آن را پاک می کند.
– ام سلمه روایت می کند که زنی از قبیله ابشیهی از پیامبر سؤال کرد که ای رسول خدا:راهی که ما را به مسجدمی رساند ناپاک است ودامن لباسهایمان به زمین برخوردمی کند هنگامی که ببارد دامن لباسهایمان خیس وکثیف می شود در اینصورت ماچکارکنیم؟ پیامبر فرمودآیا بعد ازآن راه پاکی وجود ندارد؟ آن زن گفت بله ای رسول خدا؛ ایشان فرمودنداین در مقابل آن[یعنی آن راه پاک موجب زدودن آن ناپاکی ها می شود].
از این دو حدیث اخیر سماحت وآسانگیری اسلام در رابطه با مسائل طهارت کاملاً به چشم می خورد.
پس ای کسی که مبتلا به وسوسه گشته ای، بدان که:این احادیث در تمام زمینه های عبادات،طهارت وسایر امورزندگی نمونه های بارز عملی هستند وبیان می دارندکه پیامبر(ص) چگونه این درد را علاج نموده وچطور امتش را یاد داده که برآن فائق آید وتمام سختی ومشقتهایی که در اثر وسوسه بوجود می آیند را از میان بردارد.
آگاه باش که ابلیس از باب حرصِ بردرستی عبادات و شروط وارکان،نواقض ومبطِلات آن در درونت نفوذ (وتورا وسوسه)می کند، به وساوسش گوش مده ودر امور عبادات متشدد وسخت گیر مباش،چون سختگیری راه یهود بشمار می آیدکه مشمول لعن وغضب خدا شدند،آنگاه که موسی(ع)آنها را به ذبح گاوی(هرچه باشد) دستور داد اما آنها نزدموسی آمدند ودرباره عمر،شکل وعلاماتش ازوی سؤال کردند آنها برخود سخت گرفتند خدا نیز برآنها سخت گرفت تا جایی که بعد ازتلاش وزحمات زیادی تنها گاوی را با این صفات گیرآوردندوآن را به بهای گزافی خریداری کردند.
رسالتی که پیامبر مأمور ابلاغ آن است از هرگونه تشدد وسختگیری بدور است خداوند متعال درقرآن پیامبر را مورد خطاب قرار می دهدکه:قُل لا أسئَلُکُم عَلَیهِ مِن أجرٍ وَمَا أنَا مِنَ المُتَکَلِّفِین ص/۸۶. ترجمه(ای پیامبر!) بگو من از شما در مقابل تبلیغ قرآن ورساندن دین خدا هیچ پاداشی نمی طلبم وسخت گیر هم نیستم.
حضرت عمر می فرماید ما از تکلف بازداشته شده ایم.پیامبر در حدیثی روبه اصحاب می فرماید:من در هرچه شمارا آزاد گذاشته ام شما نیز مرا رها سازید چون پیشینیان شما را همین پرسشهای فراوان واختلاف پیدا کردن آنها بر سر[تلقی وتطبیق اوامر ونواهی] پیامبرشان، به هلاکت انداخت پس هر وقت شما را به چیزی فرمان دادم در حدتوانایی خویش آن را انجام دهید واگر شما را از چیزی بازداشتم از آن اجتناب ورزید.
حضرت عائشه رض) روایت می کندکه عادت پیامبر(ص) چنین بود که کاری را انجام می داد که درآن سهولت دیده می شدخبربه پیامبر رسید که مردم از انجام آن[کارسهل] خودداری میکنند ایشان نیز بعد از حمد وستایش خدا فرمود این مردم را چه شده که کاری را که من آنرا(بخاطرسهولتش)انجام می دهم از آن خودداری میکنند قسم به خدا من آگاهترین وازخداترسترین شما هستم.
عمل به این احادیث برای کسی که مبتلا به وسوسه گشته (وخواهان رهایی از آن است) کافی وبسنده است.
5- مبتلا شده به وسوسه بایدباذکرو دعا خدا را به کمک ویاری بطلبدتا وی را از وساوس شیطان پناه دهد.
خداست که ملکوت آسمان وزمین را در اختیار دارد دلهای مردمان در ید پرقدرت اوست، هرطوربخواهدآنها را منقلب می سازد هرگاه انسان مسلمان با خشوع وخضوع واخلاص وصداقت به او پناه بَرَد واز وی بخواهد که او را از وساوس شیطان حفظ نماید واوقاتی را غنیمت بشمارد که در آنها دعا اجابت می شودمانند ثلث اخیر شب،هنگان سجده، پیش از اتمام نماز، ساعات پایانی روز جمعه، واز آنها استفاده نماید، خداوند دعاهای وی را اجابت می نماید واو را از نزغات و وساوس ابلیس محفوظ می دارد.از جمله زیباترین ادعیه ومعوذاتی که در قرآن وسنت آمده اند می توان به موارد زیر اشاره کرد
-وَقُل رَبِّ أعُوذُ بِکَ مِن هَمَزَاتِ الشَّیَاطِین وَأعُوذُ بّکَ رَبِّ أن یَحضُرُون. مؤمنون۹۷/۹۸.
ترجمه:بگو پروردگارا!خویشتن را از وسوسه های اهریمنان درپناه تو می دارم.
-وَإمَّا یَنزَغَنَّکَ مِنَ الشَّیطَانِ نَزغٌ فَاستَعِذ بِاللَهِ إنَّهُ هُوَالسَّمِیعُ العَلِیم. فصلت/۳۶.ترجمه:هرگاه وسوسه ای از شیطان متوجه تو گردید خود را به خدا بسپارکه او بس شنوا وآگاه است.
از این دو آیه چنین برداشت می شود که خداوند متعهد شده کسانی راکه به او پناه می برند از مکائد وحیله های شیطان حفظ بدارد.ورو به شیطان لعین چنین فرمود إنَّ عِبادی لَیسَ لَکَ عَلَیهِم سُلطانٌ إلا مَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الغاوِین. الحجر/۴۲.
ترجمه:بیگمان تو هیچگونه تسلط وقدرتی بربندگان من نداری،مگر آن گمراهانی که(به وسوسه تو گوش فرا بدهندو) به دنبال تو راه بیفتند. شیطان طریقه حیله اش را بازگو کرد وگفت قَالَ رَبِّ بِما أغوَیتَنِی لاُزَیِّنَنَّ لَهُم فِی الأرضِ و لاُغوِینَّهُم أجمَعِین إلّا عِبادَکَ مِنهُم المُخلَصِین الحجر/۳۹/۴۰
ترجمه:گفت پروردگارا!به سبب اینکه مرا گمراه ساختی در زمین برایشان می آرایم وجملگی آنان را گمراه مینمایم مگر بندگان گزیده وپاکیزه تو ازایشان.
پروردگار مهربان در حدیث قدسی در باره بندگان صالح وکسانی که بوسیله ادای فرائض ونوافل به او نزدیک می گردند می فرماید بنده ام همچنان از طریق [افزودن] نوافل بر[فرائض]به من نزدیکتر می شودتا آنگاه که محبوب من گردد وآنگاه که محبوب من گردیدمن آن گوشی خواهم بود که او با آن می شنودوآن چشمی خواهم بودکه او با آن می بیندوآن دستهایی خواهم بود که اوبا آن اعمال قدرت می کندوآن پاهایی خواهم بود که او با آنها راه می رود هرگاه ازمن درخواست چیزی کرد حتما آن را به او عطا خواهم کرد وهرگاه به من پناه بیاورد حتما به او پناه می دهم.
رسول اکرم،سُوَر،آیات ودعاهایی را به ما خاطر نشان نموده تا آنها را در مناسبات مختلف بخوانیم و بعنوان سپری در برابر مکائد شیطان از آنها استفاده کنیم که در اینصورت ازمکروکیدآن در امان می مانیم.ازجمله:
-خواندن سوره بقره:پیامبر امر فرموده است که سوره بقره را در خانه هایتان تلاوت کنید چون شیطان به خانه ای که سوره مذکور در آن خوانده شود وارد نمی شود.
– خواندن آیت الکرسی.
-خواندم مُعَوَّذَتَین، پیامبر روبه ابن عباس فرمود آیا تو را ازافضلترین چیزی که انسانها بوسیله آن به خدا پناه میبرند با خبر سازم ودو سوره معوذتین را برایش قرائت نمود.در روایتی آمده که پیامبر فرمود دوسوره برمن نازل شده اند توسط آنهابه خدا پناه برید زیرا هیچ کس نمی تواند بمانند این دوسوره به خدا پناه برد این دوسوره معوذتین هستند.
– وهمچنین ادعیه واوراد کثیری که در کتابهای اذکارموجودند.
مرتبط: وسوسه و راههای علاج آن