سید قطب می میرد تا زندگی کند !
سید قطب می میرد تا زندگی کند !
بامداد آن روز، یعنی دوشنبه ۱۳ جُمادَی الاولی ۱۳۶۸ ه. ق برابر با ۲۹/۸/۱۹۶۶ سید قطب و دو برادرش، عبدالفتاح اسماعیل و محمد یوسف هواش، با حشمت و وقار و گامهایی استوار به سمت دار اعدام پیش رفتند.
و صبح بر منظره این سه قهرمان شهید، که اجسادشان از طناب های اعدام آویزان شده و جانهایشان به سوی آسمان پر کشیده بود، چشم گشود… فرشتگان آسمان فرود آمده بودند تا این جانهای پاک را در سفر به جهان ابدی همراهی کنند… مؤمنان و شهدا برای خوشامد گویی به این کاروان سرافراز صف کشیده بودند… حوریان بهشتی هم برای استقبال از همسرانشان خود را آرایش کرده بودند… و بهشت برای این تازه واردان نزدیک گردانده شد!
بدین ترتیب بر آخرین ورق زندگی پیشوای شهید در این سرای ناپایدار، پرده کشیده شد تا إن شاء الله زندگی راستینش را در بهشت جاویدان و در جوار پروردگارش آغاز کند. این نیک فرجامیِ عزّتمندانه و برخوردار شدن سید از نعمت شهادت – ان شاءالله- نشانگر این است که خداوند بزرگ به این شخصیت بزرگ، لطف و عنایت ویژه داشت.
مردم زندگی میکنند و می میرند، حال آنکه شهدا زندگی می کنند و زنده میشوند! مرگ پایان زندگی مردم است، اما آغاز زندگی شهدا.
سید قطب با شهادت جان سپرد، تا زندگی شهیدان را در پیش گیرد- ان شاء الله- بر این اساس میتوان او را به حق«شهید زنده» نام نهاد!
آری او شهید زنده است، به معنی وسیع شهادت و زندگی!
معنای نزدیک شهید، کسی است که در راه رضای خدا جان می سپارد… اما مفهوم حقیقی شهید، گسترده تر و بزرگتر از این معنای ظاهری است.
شهید را خداوند، بر میگزیند و او را به گواهی میطلبد، او هم حقانیت انحصاری الوهیت آفریدگارش را [با صلاه و نسک و مرگ و زندگی خود، عملاً] تأیید میکند.
شهید سید قطب خود در تفسیر آیه «یَتَّخِذَ مِنْکُمْ شُهَداءَ» چنین میگوید:«این تعبیر، تعبیری است شگفت آور از مفهومی ژرف. شهدا نخبگان و برگزیدگان هستند، آنان را خداوند از میان مجاهدان، شناسایی و برای خود گزینش میکند. از این رو شهید شدن باختن و زیانبار شدن نیست، بلکه گزینش شدن و تکریم و برخوردار شدن از عنایت ویژه خداست… شهیدان کسانی اند که پروردگار آنها را به اضافه و عنایت مخصوص داشته و از نعمت شهادت برخوردار فرموده است تا وجودشان را برای خود، پاک و پیراسته نموده و امتیاز زندگی ویژه مقربانش را به ایشان عطا فرماید.
از نگاه دیگر، شهداء، انسانهایی هستند که خداوند آنها را از میان بندگانش انتخاب میکند و در باره برنامه درستی که برای بشر فرستاده است، از ایشان طلب گواهی میکند. آری، خداوند شهدا را به گواهی میطلبد و آنان هم بدون هیچگونه تردید و چون و چرا قاطعانه حقانیت قوانین الهی را تایید میکنند. این شهادت را با پویش مداوم و جهاد گری تا دم مرگ در راه احقاق این حق و اثبات آن برای جهانیان، ادا میکنند…».
و چه زیباست تفسیری که سید قطب در جواب یکی از مأموران، از معنای اصطلاح «شهید» به دست داده است:
برادر ممدوح دیری نقل میکند که در اثنای محاکمه سید قطب – ممدوح و دوستانش در میان قفس بوده اند- یکی از افسران به شهید نزدیک شد و در باره معنای «شهید» از او سؤال کرد. سید چنین پاسخ داد:«شهید یعنی کسی که شهادت میدهد، دین خدا از جان و زندگیش گرانبها تر است!».
اما در توضیح معنای شهید، که در آیه:«و لا تَقولوا لِمَنْ یُقْتَلُ فی سَبیلِ اللهِ أموات، بَلْ أحیاءٌ و لکِنْ لا تَشْعُرون»، به آن اشاره شده است، سید قطب چنین میگوید:«هستند کشتگانی که در حمایت از حق شهید می شوند و بر خاک می افتند… شهیدان راه خدا. کشتگانی عزیز و محبوب، کشتگانی جوانمرد و پاکنهاد…
این کشته شدگان راه خدا مرده به حساب نمی آیند، آنان واقعاً زنده اند، لذا نباید آنها را مرده خواند، نباید آنان را مرده احساس کرد و نباید لفظ مرده را در باره ایشان به کار برد… آنها به واسطه شهادت در راه خدا واقعاً زنده اند… پس ناگزیر زنده هستند…
آنان فقط در ظاهر امر و در نگاه چشم ها کشته شده اند…
اما حقیقت مرگ و حقیقت زندگی را با این دید قشری و ظاهری نمی توان دریافت…
نخستین نشانه زندگی، کُنش گری و رشد و تداوم است و نخستین نشانه مرگ، انفعال و سکون و توقف…
کنش گری کشتگان راه خدا در حمایت از حقیقتی که جان خود را بر سر آن نهاده اند، یک کنش گریِ اثر گذار و فعال است. اندیشه ای هم که به خاطر آن کشته شده اند، با خونشان آبیاری میشود و تداوم می یابد و اثر پذیری دیگران از شهادت آنها نیز، تقویت میگردد و ادامه پیدا میکند… از این رو آنان در عرصه شکل دادن به زندگی و جهت دهی آن همچنان حضور فعال، اثر بخش و محرک دارند… که این همان علامت اصلی زنده بودن است و لذا شهدا بر اساس این معیار عینی، در دنیای مردم، حاضر و زنده اند!».
این در باره زنده بودن شهید در دنیای مردم… و اما در باره زنده بودن شهید نزد خدا در بهشت- که امیدواریم سید در آنجا از این زندگی برخوردار باشد- به حدیثی صحیح از پیامبر خدا (ص) استناد می کنیم:
امام مسلم (رح) از عبدالله بن مسعود(رض) نقل میکند که رسول خدا (ص) درباره شهدا فرموده است:
«أَرواحُهُم فی جَوْفِ طَیْرٍ خُضْرٍ، لَها قَنادیلُ مُعَلَّقَهٌ بِالْعَرْشِ، تَسْرَحُ مِنَ الْجَنََّهِ حَیْثُ شاءَتْ، ثُمَُّ تَأْوی إلی تِلْکَ الْقنادیلِ. فَاطَّلَعَ الَیْهِمْ رَبُّهُمْ إطِّلاعَهً، فَقَالَ: هَلْ تَشْتَهونَ شَیْئاً؟ قالوا: أَیَّ شَیْ ءٍ نَشْتَهی وَ نَحْنُ نَسْرَحُ مِنَ الْجَنَّهِ حَیْثُ شِئْنا؟ فَفَعَلَ ذلِکَ بِهِمْ ثَلاثَ مَرّاتٍ، فَلَمّا رَأَوْا أَنَّهُمْ لَنْ یَتْرَکوا مِنْ أَنْ یُسْأَلوا، قالو: یا رَبِّ! نرید أَنْ تَرُدَّ أَرواحَنا فی أَجسادِنا حَتّی نُقْتَلَ فی سَبیلِکَ مَرَّهً أخری، فَلَمّا رَأی أنْ لَیْسَ لَهُمْ حاجهٌ تُرِِکوا»
«ارواح شهدا در سینه پرندگان سبز رنگی قرار دارند، دارای چراغدان هایی هستند که از عرش آویزانند، به هر کجای بهشت که بخواهند پرواز میکنند، سپس به آن چراغدانها باز می گردند. پروردگارشان نگاهی به آن ارواح کرد و فرمود: هوسی، و آرزویی ندارید؟ عرض کردند: ما که در بهشت هر جا که بخواهیم آزادانه میگردیم، دیگر چه آرزویی داشته باشیم؟ و خداوند سه بار این سؤال را از آنها پرسید. لذا با مشاهده اصرار پروردگار، گفتند: تقاضای ما این است که جانهایمان را به اجسادمان بازگردانی، تا یک بار دیگر هم در راه تو کشته شویم. وقتی خداوند ملاحضه فرمود که حاجتی ندارند، آنان را به حال خودشان گذاشت».
با شهادت سید، اندیشه هایش جان یافتند
سید قطب با شهادت خویش به زندگی حقیقی دست یافت و لذا«شهید زنده» است-إن شاء الله-! همچنانکه افکارش نیز از شهادت وی جان یافتند و زنده شدند و در احوال، زندگی و جهاد دینداران دعوتگر نمود یافتند.
سید(رح) خود پیرامون«نیروی سخن» و زندگی و پویایی آن میگوید: «بی گمان چنین نیست که هر سخنی که به قلوب دیگران میرسد، آنها را تحریک، متمرکز و فعال سازد… این کار، کار سخنانی است که آغشته به قطرات خون هستند، آن هم به دلیل اینکه تپش قلب یک انسان زنده را متوقف ساخته اند…
بی گمان هر سخنی که زنده مانده، جانِ قلب یک انسان را گرفته است!
صاحبان قلم میتوانند کار بزرگی عرضه کنند، اما به یک شرط… آن هم اینکه بمیرند تا افکارشان زنده بماند… افکارشان را با گوشت و خون خود تغذیه کنند… آنچه را حق میدانند بیان دارند و خونشان را برای سخن حق فدا کنند.
اندیشه ها و سخنان ما همچنان به صورت اجسادی مرده باقی خواهند بود، تا آنگاه که در راهشان جان بسپاریم و با خون خود آبیاریشان کنیم، که در این صورت جان خواهند یافت و در میان زندگان خواهند زیست…».
خداوند، امام شهید، اندیشمند پیشرو و دعوتگر مجاهد، «سید قطب» را رحمت کند و تلاش و جهادش را قبول فرماید.
ان شاء الله وی از مصادیق این آیه مبارکه است:«و لا تَحْسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فِی سَبیلِ الله أمواتاً، بَلْ أَحیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقونَ»: کسانی را که در راه خدا کشته شده اند، مرده مپندارید، بلکه آنان زنده اند و بدیشان نزد پروردگارشان روزی داده می شود.
و همچنین مصداق این بیت شعر است:
عُلُوٌّ فی الحیاهِ و فی المماتِ لَحَقٌّ تِلْکَ إِحْدَی الْمَکْرُماتِ
زندگی و مرگ سرافرازانه، واقعاً یکی از والاترین امتیاز هاست.
———————————————–
منبع : از ولادت تا شهادت
مولف : عبدالفتاح خالد
مترجم : جلیل بهرامی نیا
انتشارات : نشر احسان
رحمه الله علیه