اندیشه

سنخ شناسی جریان های فکری

سنخ شناسی جریان های فکری

نحله سنت گرایی ، نص
گرایی سَلفی ، اصلاح طلبی سَلَفی ، سلفیه سیاسی نصّ گرا ، اصلاح طلبی لیبرال  یا عقلانی ، تصوف

استاد طارق رمضان / مترجم:امیر
رضایی

گرایش های مختلفی که
در اینجا تحلیل می کنیم در جهان حضور دارند ،همان قدر در غرب حضور دارند که در
کشور هایی که اکثریت شان مسلمان اند. این گرایش ها سنت سنی و شیعی را ، البته با
تمایزاتی گسترده ، در می نوردند و بنابر قاره ،منطقه یا کشور مورد بررسی کم و بیش
دارای نماینده و هوادارند. سنخ شناسی پیشنهادی بر پایه اصولی است که ضمن آنکه دقیق
است وارد جزئیات نمی شود وهدفش تعین خود وویژگی های این یا آن گروه در این یا آن
قاره نیست . با توجه به این داده ها به نظر می رسد توضیح روش مورد استفاده
برای  تشخیص جریان ها مفید است .

اصول طبقه بندی

این یا دآوری مهم است
که تمام جریان های فکری منابع واحدی دارند و اصول اساسی که دین اسلام را بنیاد می
نهد ، بجز موارد استسنایی و نادر ، همگی شنا خته شده اند . از این رو گفتیم«اسلام
یکی است »و چارچوبی دارد که محور های اساسی آن قابل شناسایی است و جریان های مختلف
یا مکاتب فکری به رغم تنوع گسترده شان  آن
ها را پذیرفته اند. این تنوع به سادگی نمی تواند با صیغه جمع بیان شود چنان که در
برخی مطالعات اخیر خوانده ایم : برای پیشنهاد به ظاهر نا ممکن یک طبقه بندی حقوقی
، سیاسی یا ایدئولوژیک از فرمول «اسلام ها» استفاده می شود واین پیشنهاد را ساده
می کنند . کاربد صیغه جمع که در آغاز می خواست روشن کننده باشد ، مسئله ساز است .
کاربرد صیغه جمع ضمن دلالت بر تنوع و قرائت همگرایی های آشکار را مختل می کند و به
ویژه از قلمرو های دقیق و اغلب مشخص اختلافات دید گاه هیچ نمی گوید . فرمول به کار
رفته در تنوع و اختلافات نه می می تواند علل و روابط آن ها را توجیه کند ونه تو
ضیح دهد ، حتی صاحب نظر را در خصوص ماهیت همین شرایط خاص به اشتباه می اندازد . در
این صورت این روش علمی نیست .[۱]

به نظر ما لازم است که
اصل روشنی مطرح شود که بر پایه آن مطالعه گرایش های گوناگون بتواند معنایی داشته
باشد. اگرمتفق القول پذیرفته شود که منابع مقدس اسلام، قران وسنت است ( برای تمام
مکاتب فکری هر دو منبع اصلی بی چون چراو مسلم است )، به نظر می رسد پرسش از جریان
های مختلف بر اساس شیوه ای که با آن به متون رجوع می کنند ، مشروع است . خواهیم
دید این  رویکرد یکی از روشنگر ترین
رویکردهاست زیرا از نگرش های بسیار نزدیک به بیان و کنش دینی ، اجتماعی یا سیاسی
پرسش می کند، این رویکرد تعلق بنیادین آن ها را به اسلام مورد تردید قرار نمی
دهدولی در پی روشن ساختن رویه های قرائت منابع آنهاست : جایگاه متن ، حد تفسیری ،
امکان یا عدم امکان قرائت زمینه مند ، نقش 
عقل، الزام نص صریح و… از جمله عواملی اند که بیانگر  تعهدات مختلف و متفاوت اند . اسلام یکی است اما
متن مرجع آن به وضوح زمینه قرائت های متکثر را فراهم می آورند ( هر چند آن ها برای
آنکه پذیرفته شوند باید به  برخی ملاک های
تجویزی احترام گذارند چنان که ما بعدا آن را خاطر نشان کرد خواهیم کرد).

در اینجا نمی توانیم
تمام جریان های فکری را یک به یک بررسی کنیم . آن ها پر شمارند ونامشان از کشوری
تا کشوری دیگر تفاوت دارد ، حتی یک اسم ممکن است بیانگر گرایش های کاملا‌‍‍ً متضاد
باشد بسته به قارهای که در آن است . لذا هر کشور نیازمند بررسی متفاوتی است و در
واقع این حرف فوق العاده مبهم وبی حاصل است . از این رو اینجا اکتفا می کنیم به
طراحی خطوط متمایز برخی گرایش های گسترده که در جهانتوسط گروه هایی نمایندگی می
شود که نام متفاوتی دارند ، اما با وجود این ،

شش گرایش بزرگ[۲]

نحله سنت گرایی

منظور گرایشی است که
در غرب پیروانی دارد ودر مناطق مختلف جهان اسلام حضور دارد. متون مقدس مرجع قران
وسنت ، نزد طرفداران این جریان فکری اساسی اند ، آن ها ضمن قبول این ویژگی به این
یا آن مکتب فقهی ( حنفی ، مالکی ، شافعی، حنبلی ، زیدی، جعفری یا دیگر مکاتب) به
طور اکید وگاه خیلی انحصاری استناد می کنند و حق نقض آرای فقهی موجود در چارچوب
مکتب مورد نظر را به خود نمی دهند . قران و سنت منابع مورد توجه هستند ، عالمان
شناخته شده  یک مکتب معین فهم و کاربرد آن
ها را مشروط و مقید کرده اند . حد تفسیری متون بسیار کم است وبه واقع اجازه تحول
نمی دهد. جریان های زیادی به نحوی از انحا به این نوع قرائت با واسطه و مدرسی از متون
مرجع وارد می شوند.  چه این قرائت در میان
دئو باندی [۳] برلوی[۴]، «
اهل سنت» و طالبان افغانستان باشد ، وجه در میان «تبلیغ جامعه»[۵] ، این
سنت گرایی است که بر وجوه اصلی آیین دینی ، کیفیت پوشش و قواعد  کاربرد اسلام با تکیه بر رأی عالمان تدوین
کننده قوانین بین قرن هشتم و یازدهم پا فشاری می کند. در این نحله اصلآ « اجتهاد»
یا قرائت جدید ، به عنوان افسار گسیختگی ها یا « امروزی کردن های » بی اساس و غیر
قابل قبول تلقی شده، وجود ندارد.

جنبش های تحله سنت گرا
در غرب و به ویژه در ایالات متحده آمریکا ودر انگلستان در میان هندی ها و پاکستانی
ها یا در آلمان در میان ترک ها وجود دارد . 
جماعت های کوچکی از این نوع جنبش ها در دیگر کشور ها پراکنده اند . دغدغه
های آن ها پیش از هر چیز ، فر هنگی است ودر غرب تعهد اجتماعی ، شهروندی یا سیاسی
را در نظر نمی آورند. قرائت آن ها از متون و اولویتی که به حمایت از عادات سنتی
خشک می دهند، شرکت در عرصه  اجتماعی غرب را
– که تصور نمی کنند به راحتی بتوانند در آن مشارکت کنند- برایشان از اعتبار
انداخته و حتی مردود می دانند.                                                  

گفتمانی که می
پرورانند و تعلیم و تر بیتی که می دهند ، از رهگذر قرائت سنتی اصول فقهی یک مکتب
معین یا شناخته شده [۶]،
مبتنی بر امر دینی است.

نص گرایی سَلفی

این جریان اغلب با
جریان قبلی عوضی گرفته می شود . در واقع ،نصِِّ گرایان سَلَفی ، بر خلاف سنت
گرایان ، میانجی گری مکاتب فقهی و عالمان مرجع آن ها را در خصوص رویکرد و قرائت
متون نمی پذیرند.آن ها خود را «سَلَفی »می نامند . زیرا دغدغه پیروی « سَلَف» را
دارند که عنوانی است که به صحابه پیامبر و مسلمانانمتقی سه نسل اول اسلام داده شده
است. از این رو تفسیر  قران وسنت به طور بی
واسطه ودر ورای مَدْرسی صورت می گیرد. رویکرد شخصیت «نصّ گرا» به این جریان نیز
ساحتی سنت گرا می بخشد .ارجاع به متون اجتناب ناپذیر است ولی از قرائتی تفسیری
اجتناب می کند. این مکتب فکری در ردیف کسانی است که در گذشته «اهل حدیث» نامیده می
شدندکه با تفسیرهای مبتنی بر استقصای «قصد» حکم یا دستور_که رویکرد خاص «اهل رای »
است- مخالفت می ورزیدند.

سَلَفی ها در هر
شرایطی بر ضرورت مرجعیت وسندیت متون مذکور تاکید می کنند تا این نگرش یا کنش را در
زمینه فرهنگی ،پوششی یا اجتماعی تاکید می کنند. متن ، در شکل وسویه ادبی اش ، تنها
ارزش الزام آور داردو تفاسیری را که فی نفسه دارای ابهام یا بدعت اند[۷]   نمی
تواند بپذیرد . دیدگاه مکتبی نصّ گرایان سَلَفی وگروهشان در غرب ، در پیوند مستمر
با علما، که اکثرا در عربستان سعودی ،اردن ،مصر یا سوریه مستقرند (اغلب اوقات به
واسطه طلاب سابق حوزه های علمیه مربوطه ) ،هر نوع شرکت در فضای غیر اسلامی را رد
می کند. مفاهیم دارالکفر یا دار الحرب[۸]
کاربردی اندوهمجنان رابطه سَلَفی ها را با محیط توضیح می دهندکه بیشتر با انزوا
وعمل بدون قوه ابتکار_ که مورد حمایت عوامل مؤثر فرهنگی غرب است_تعریف می شود.

اصلاح طلبی سَلَفی

اصلاح طلبان سَلَفی
ونصّ گرایان سَلَفی این دغدغه مشترک را دارند که از حصار مکاتب فقهی فراتر روند تا
قدرت خلاقه آغازین را برای قرائت بی واسطه قران وسنت باز یابند . لذا آن ها نیز به
سَلُف ، به مسلمانان نسل اول استناد می کنند با هدف اجتناب از حاشیه هایی که
مرجعیت واحد از قرن هشتم تا دهم به تفسیر ها زده است. با این حال آن ها ، برخلاف
نصّ گرایان ، به قرائتی مبتنی بر اهداف و مقاصد اصول فقه روی می آورند، اگرچه متون
برای اینان نیزغیرقابل صرف نظر است . آن ها که در این زمینه به نحله اهل رای
نزدیکترند ، معتقدند اجتهاد یک عنصر عینی ، ضروری و دائمی برای کاربرد فقه در
هرمرحله وهر مکان است.

اغلب جریان های اصلح
طلب سَلَفی موجود در غرب زاده نفوذ متفکران اصلاح طلب پایان قرن اخیر ونیمه نخست
قرن بیستم اند که در جهان اسلام مخاطب زیادی داشته اند . اسامی افغانی [۹]
،عبده،رضان، نرسی ،اقبال ،ابن بادیس، البّنا ،فاسی،بن نبی،مودودی،قطب، شریعتی را
می شناسیم؛به این ها باید اسامی بسیار دیگری را بیفزاییم که نفوذشان در قلمرو ملی
بسیار محدود بوده و هست. تمام این اصلاح طلبان هم عقیده نبوده اند و اصلاح طلبی
شان کم وبیش واضح وآشکار است . در اینجا نمی توان اختلافات آن ها را نشان داد ،
ولی چیزی که آن ها را به هم پیوند می دهد ، یک رابطه بسیار پویا با متون مقدس است
با عزمی راسخ برای به کارگیری عقلانیت در بررسی متون تا به چالش های جدید دوران
خود و تحول جوامع در سطوح اجتماعی ، اقتصادی و سیاسی پاسخ دهند.

ورود روشنفکران اصلاح
طلب سَلَفی به غرب نتیجه سر کوب تظاهراتی بود که پس از استقلال ها ، در مصر یا در
سوریه علیه اخوان مسلمین ( در سال های 
۷۰،۶۰ ) یا بعدها در پی دیگر حوادث سیاسی گسترده ، در تونس علیه جنبش
«النهضه» در مراکش علیه «عدل و الاحسان» یا در الجزایر علیه هواداران الجزره
استفاده می شد.

این نفوذ های زیاد در
کل جهان اسلام دو جریان متفاوت را به وجود می آورد . جریان اول ، یکی از مشهورترین
اصلح طلبان سَلَفی از تبار سنت شریعت گرا، اصلاح طلبی را در بستر غربی دنبال می
کند . این مکتب فکری یک مرجع باقی می ماند در حالی که روش شناسی رویکرد متون برای
تفسیر گشوده است و کاربرد ضروری اجتهاد را متناسب با بستر جدید زندگی تحمیل می کند
. وفاداری به اندیشه و روش شناسی اصلاحی که از این پس بسیار مهم است ، مستلزم تعلق
به ساختاری منسجم نیست . این اندیشه ، مر جعیت این یا آن گروه ، این یا آن سازمان
را پشت سر گذاشته است. تفکر در غرب  بسیار
تحول یافته است ودر این بستر این تفکر به اصلاح طلبی نخستین وفادار باقی می ماند.
منظور این است که از هویت مسلمانی و روش فرهنگی اش حمایت می کند، چارچوب قانون
اساسی غرب را به رسمیت می شناسد ، به منزله شهروند به عرصه اجتماعی وارد می شود
وبا وفاداری صادقانه به کشوری که به آن تعلق دارد ،زیست می کند. اندیشه اصلاحی
سَلَفی بیش از حد در غرب رواج یافته و بسیاری از انجمن ها متاثر از شیوه قرائت
متون اند ،متناسب با نیازها و نو آوری ها از متون وام می گیرندو اقتباس می کنند.[۱۰]

سلفیه سیاسی نصّ گرا

جریان دومی که در بالا
از آن سخن گفتیم اساسا زاده سرکوبی است که در جهان اسلام در پی آمد . علما و
روشنفکران وابسته به نحله اصلاحی شریعت گرا ، سخت به موضعگیری سیاسی پرداختند (در
حالی که هنوز به جهان اسلام متکی بودند ) . آن ها فقط اندیشه کنش اجتماعی وسیاسی
اصلاح طلبی را نگه داشتند وآن را به قرائتی نصّ گرا از متون با بار معنایی سیاسی
در خصوص  مدیریت قدرت، خلافت، اقتدار ،
قانون و… پیوند دادند. این ها معجون پیچیده ای به بار می آورد که به کنش انقلابی
رادیکال متمایل است. منظور مخالفت با صا حبان قدرت ،حتی در غرب ، مبارزه برای
استقرار «حکومت اسلامی » وبه اصطلاح خلافت است.

این گفتمان قاطع ،
سیاسی ، رادیکالو مخالفت با هر برنامه تعامل وهمکاری _ که به خیانت آشکار شباهت
دارد _ با جوامع غربی است. جنبش های حزب التحریر یا المهاجران در اروپا بسیار
شناخته شده اند و «جهاد» نامیده می شوند وبا تمام توان با غرب (که همیشه به عنوان
دار الحرب تلقی شده) در تقابل اند. این جریان ، که از آن ها بسیار سخن می رود ،
فقط ساختار ها، شبکه ها و گروه ها ی کوچک را نمایندگی می کنند.[۱۱]

 

اصلاح طلبی لیبرال  یا عقلانی

نحله اصلاح طلبی که
اساسا زلده نفوذ اندیشه غربی از دوره استعمار است، خود را به عنوان لیبرال یا عقل گرا
معرفی می کند، ودر جهان اسلام ، طرفدار کاربرد شیوه سازماندهی اجتماعی وسیاسی زاده
فرایند دنیوی سازی در غرب است .[۱۲]

برای نمونه لیبرالها
مدافع طرح غیر دینی کردن مصطفی کمال آتاتورک در ترکیه و تفکیک مطلق عرصه دینی
مدیریت زندگی عمومی و حیطه سیاسی اند. در غرب ، طرفداران اصلاح طلبی لیبرال
یکپارچه سازی _همانند سازی مسلمانان را توصیه می کنند واز آن ها همسازی کامل با
روش زندگی غربی را انتظار دارند. آن ها بر کاربرد روزانه دین تاکید نمی ورزند و
اساسا ساحت معنویت ، که به طور فردی و خصوصی تجربه می شود ، یا دل بستگی به فرهنگ
مبدا را حفظ می کنند.

با تمام اشکال حجاب ،
اغلب مخالفند وآن را مترادف محدودیت و بنیاد گرایی می دانند . ارزیابی آن ها با
توجه به تحول جوامع این است که قران وسنت دیگر نمی توانند مرجع الگوی رفتاری باشند
واین  « عقل عملی » است که از این پس باید
ملاک های رفتار اجتماعی را مقید کند . از این رو در این جا مفهوم لیبرال به معنایی
باز می گردد که این کلمه در گستره ی غرب _ که عقلانیت را ترجیح می دهد وبر برتری
فرد تکیه می کند _ به خود گرفته است.[۱۳] 

تصوف

شایسته است که در غرب
جریان های صوفی از قلم نیفتد . این جریان ها به واقع پرشمار وبسیار متنوع اند .
محافل صوفی ، چه نقش بندی ها، قادری ها ، شاذیلی ها باشند وچه طریقت های دیگر ،
اساسا به سوی زندگی معنوی و تعلیم عرفانی جهت گیری کرده اند . این به دین معنا
نیست که مریدان هیچ تعامل گروهی یا اجتماعی ندارند، اغلب عکس آن پیش می آید . د
رمجموع ، اولویت هایی مطرح است که به گونه ای دیگر تقسیم شده اند : متون مقدس
معنای عمیقی دارند که ، طبق تعالیم صوفی ، درک آن مستلزم مراقبه ودر یافت است.
تصوف ، دور از اضطراب و ناهماهنگی ها ، دعوتی است به زندگی باطنی .در تصوف ، متن
مرجع نهایی است زیرا طریق ذکر وتقرب است؛ متن برای تجربه قرب ، معبر ضروری است .
طریقت ها انواع  محافل اموزش سازمان یافته
درونی است ، با سلسله مراتبی خاص که از مریدان به شیخ منتهی می شود . هر مرتبه
کارکرد خاص خود را دارد . همچنین باید متذکر شد که در غرب جمعیت های اخوت بسیار
ساختمندی وجود دارد که به طور مستقیم به جمعیت های اخوت آسیا ، آفریقای شمالی یا
غربی وابسته اند. برای نمونه ، ظرفیت تشکیلاتی مریدها [۱۴]یا
تیجان های [۱۵]سنگال
را می شناسیم که اغلب اوقات در مدار بسته عمل می کنند اما یک بافت درونی با
پشتیبانی و همبستگی بسیار مؤثر در اروپا ودر ایالات متحده آمریکا دارند[۱۶]

 معرفی گرایش های بزرگ اسلام معاصر کامل وهمه
جانبه نیست اما امیدواریم دست کم بتواند چند تفاوت ظریف معنایی را در قرائت های
دوتایی ساده انگارانه روشن سازد که لیبرال ها را رودروی ناب گرایان ، رادیکال ها ،
بنیاد گرایان و… قرار می دهد . اوضاع از این پیچیده تر و تمایزات ظریف تر است .
البته آن ریشه های خود را در تاریخ فرو می برند اما متون مرجع را به نحوی خاص درک
می کنند . متن قران معبر ضروری تعلیم سنت های صوفیان است از نظر نحله های سنت گرا
،نصّ گرایان سَلَفی ، سَلَفی های سیاسی شده و رادیکال شده ،متون ، چه قران ، چه
سنت یا حتی آرای علمای بزرگ ، نه تفسیر پذیرند ونه تحریف پذیر . عقل برای فهم نصّ
صریح مفید است ونه برای تعین هدف آن . البته متن از دید اصلاح طلبان سَلَفی ، مرجع
باقی می ماند اما عقل ، متکی بر قواعد استنباط از آزادی عمل تاویل و تفسیر معتبر
از طریق اجتهاد بهره مند می شود [۱۷].
اصلاح طلبی لیبرال ،که در منتهی الیه دیگر موضع گیری های مرامی است،به تفسیر
عقلانی اولویت می دهد حال آنکه متون مقدس به ویژه نقش راهنمای معنوی و احکام
اخلاقی وسیعی دارند ،اما همیشه فردی اند(بر انگاره آنچه متون دینی در غرب شده اند
از لحاظ سازماندهی اجتماعی وسیاسی). وما با تکیه بر طرز بیان دلالت های متون _عقل،
می توانیم مسائل را مطابق با تابلو زیر معرفی کنیم. در رابطه با این معرفی خلاصه
،مهم است خاطر نشان کنیم در غرب جریان های کوچک دیگری وجود دارد که اغلب شبیه فرقه
ها هستند . آن ها ویژگی های خود را برچند بند از مرام بسیار معنادار بنا نهاده اند
که می تواند آن ها را از تمام مسلمانان دیگر متمایز سازد ،حتی آن
ها را تکفیر کند. از
این فرقه ها تنوعی در ایالا متحده آمریکا،انگلستان ، فرانسه، المان ،اسپانیاو…
وجود دارد  

____________________________

منبع: مسلمانان غرب
وآینده اسلام

مؤلف:طارق رمضان

مترجم:امیر رضایی

ناشر: پژوهشکده
مطالعات فرهنگی واجتماعی

 



[۱] به مسئله وحدت و تنوع در
حیطه فرهنگ در قسمت «در غرب : مهمترین شا خص های یک اصلاح » دوباره خواهیم پرداخت.

در مقیاس وسیع قرئتی
یکسان از متون دارند با رویکرد مرامی و اغلب اجتماعی که از آن نا شی می شود.

 

[۲] در اینجا از گرایش های
مختلف که به اسلام استناد می کنند سخن می گوییم برای ساماندهی اندیشه ، گفتمان و
تعهدشان . مسلمانان ملقب به «جامعه شناس» یا «فرهیخته»، حتی اگر شرعا به عنوان
مسلمان قلمدادشان کنیم، به این سنخ شناسی وارد نمی شوند زیرا به اعتراف خودشان
ارجاع به اسلام نقش ویژه ای در تفکرات و کنش های آن ها ندارد.

 

[۳] deobandi

[۴] barelwi

[۵] لازم نیست که برای تعلق
به این گرایش گسترده گروه های مختلف با هم موافق باشند ؛ بر عکس ، استناد به آن ها
به یک مکتب فقهی ، نگرش های انحصار طلبانه و رد نحله های دیگر همین گرایش را
افزایش می دهد. موضوعات بحث چه تاریخی باشد وچه مرامی می تواند موجب تضاد های شدید
همانند تضاد بین دئو باندی و برلوی شود . برلوی نیز از منظر مرامی با طرفداران

«تبلیغ جامعه» رودرومی شود که مکتب فکری آن مبتنی بربه رسمیت شناختن
دیگرتعلقات مَدْرسی  است، مبنای عمل آن ها
اجتناب از مو ضوعات مجادله آمیز است و متمرکز شدن برمو ضوعات بسیار مهم و اصلی
امور عبادی.

[۶] به طور کلی ا[۶] لازم نیست که برای تعلق
به این گرایش گسترده گروه های مختلف با هم موافق باشند ؛ بر عکس ، استناد به آن ها
به یک مکتب فقهی ، نگرش های انحصار طلبانه و رد نحله های دیگر همین گرایش را
افزایش می دهد. موضوعات بحث چه تاریخی باشد وچه مرامی می تواند موجب تضاد های شدید
همانند تضاد بین دئو باندی و برلوی شود . برلوی نیز از منظر مرامی با طرفداران

«تبلیغ جامعه» رودرومی شود که مکتب فکری آن مبتنی بربه رسمیت شناختن
دیگرتعلقات مَدْرسی  است، مبنای عمل آن ها
اجتناب از مو ضوعات مجادله آمیز است و متمرکز شدن برمو ضوعات بسیار مهم و اصلی
امور عبادی.

[۶] به طور کلی این جنبش ها
در جهان اسلام به سیاست نمی پردازند. در کشوری که اکثرا مسلمان اند ، اقتدار قدرت
مستقر را به رسمیت می شناسندو «مخالف» ظاهر نمی شوند. اگر بخواهیم از واژگان علوم
سیاسی استفاده کنیم  آن ها «محافظه کار »
ارزیابی می شوند. با  وجود این راست است که
برخی از جریان های نحله سنتگرا در برخی شرایط نا آرام و پر آشوب اجتماعی مداخله
سیاسی مشخصی کرده اند . این مداخله اغلب به موقع و موردی بوده است(در پاکستان ،در
هند ،در ترکیه یا در برخی مناطق آفریقا) . وضعیت طالبان افغان معنادار است زیرااز
نظرتمام کارشناسان، هیچ چیز این طلاب را ملزم به مداخله در عرصه سیاسی نکرده بود.
پاکستان آن ها را به این کار ترغیب ودعوت کرد(با حمایت ایالات متحده آمریکا و
عربستان سعودی).    

[۶] در جهان اسلام این جریان
مشهورترین علما را در علوم اسلامی دارد (به ویژه در علوم حدیث) با مراجعی هم چون
آلبانی ،ابن عثیمن یا ابن باز، که شهرت جهانی دارند وبه خاطر دقت علمی وگسترده
شناخت شان مورد احترام اند . اینان در عرصه سیاسی همان نگرش محافظه کار سنت گرایان
را دارند ، اقتدار قدرت را ،هر چه باشد وبدون اعتراض به رسمیت می شناسند، زیرا
اسلامی است واز استفاده از اصطلاحات انتخابات ،پارلمان یا دموکراسی – که قرانی و
پیامبرانه نیست- خوداری می کنند. آن ها در حالی که از ورود به عرصه سیاسی خوداری
میکنند اغلب به رغم میل خود به مشروعیت مقامات حاکم ین جنبش ها در جهان اسلام به
سیاست نمی پردازند. در کشوری که اکثرا مسلمان اند ، اقتدار قدرت مستقر را به رسمیت
می شناسندو «مخالف» ظاهر نمی شوند. اگر بخواهیم از واژگان علوم سیاسی استفاده
کنیم  آن ها «محافظه کار » ارزیابی می شوند.
با  وجود این راست است که برخی از جریان
های نحله سنتگرا در برخی شرایط نا آرام و پر آشوب اجتماعی مداخله سیاسی مشخصی کرده
اند . این مداخله اغلب به موقع و موردی بوده است(در پاکستان ،در هند ،در ترکیه یا
در برخی مناطق آفریقا) . وضعیت طالبان افغان معنادار است زیرااز نظرتمام
کارشناسان، هیچ چیز این طلاب را ملزم به مداخله در عرصه سیاسی نکرده بود. پاکستان
آن ها را به این کار ترغیب ودعوت کرد(با حمایت ایالات متحده آمریکا و عربستان
سعودی).    

[۷] در جهان اسلام این جریان
مشهورترین علما را در علوم اسلامی دارد (به ویژه در علوم حدیث) با مراجعی هم چون
آلبانی ،ابن عثیمن یا ابن باز، که شهرت جهانی دارند وبه خاطر دقت علمی وگسترده
شناخت شان مورد احترام اند . اینان در عرصه سیاسی همان نگرش محافظه کار سنت گرایان
را دارند ، اقتدار قدرت را ،هر چه باشد وبدون اعتراض به رسمیت می شناسند، زیرا
اسلامی است واز استفاده از اصطلاحات انتخابات ،پارلمان یا دموکراسی – که قرانی و
پیامبرانه نیست- خوداری می کنند. آن ها در حالی که از ورود به عرصه سیاسی خوداری
میکنند اغلب به رغم میل خود به مشروعیت مقامات حاکم کمک میکنند چ ه نصّ گرایی
وگفتمان متمایز آن ها ، تا وقتی که قدرت سیاسی رقیب را ندارند ،مزاحمتی ایجاد نمی
کند.

[۸] بنگرید به قسمت سوم از
بخش اول ،« در غرب:مهمترین شاخص های یک اصلاح»

[۹] منظور سید جمال الدین
اسد آبادی _م

[۱۰] در جهان اسلام جنبش های
اصلاحی سَلَفی شریعت گرا به حیطه سیاسی وارد می شوند و اغلب موضع مخالف دارند .
اغلب از ایده الگوی جامعه اسلامی دفاع می کنند که به منابع اسلامی احترام می گذارد
(به ویژه در حیطه اجتماعی وسیاسی ، حکومت قانونی ، کثرت گرایی سیاسی ،نظام
پارلمانی ، انتخابات با آرای عمومی )، بی آنکه این ، تبعیت از الگوی غربی معنا
دهد. آن ها اصلی دارندکه نقش مشروعیت بنیادین را بازی می کند تقریبا همه جا ، به
نسبت های مختلف ، در زندان،در شکنجه و آزارند. مواضع گروه های مختلف  به نسبت تاریخ و جوامعی که در آن ها فعالیت می
کنند، متفاوت است.

 

[۱۱]این جنبش ها در جهان
اسلام وجود دارند و تقریبا همه جا گروه های کوچکی هستند . آن ها با اعمال خشن و چشمگیر
خود عرصه را اشغال می کنند. در الجزایر ، بخشی از جبهه نجات اسلامی پس از توقف
فرایند انتخابات و سرکوبی که در پی آمد ، به این نگرش روی آوردند شبکه های بسیار
حاشیه ای به صورت فراملی و کاملا در حاشیه جماعات مسلمان در غرب تشکیل شده اند.

[۱۲] برخی عقل گرایان یا
لیبرال ها به من تذکر دادند که  میان شکل
گیری نگرش دینی آن ها با نفوذ استعمار رابطه ای وجود ندارد .آن ها تصریح کردند که
به سنت اسلامی _ تاریخی معتزله دلبسته اند که به وسیله برخی متفکران خود ،شیوه
تفکری را ارائه کرده که گرچه به نتایج عقلانی معاصر دست نیافته ،اما چارچوب و
قرائت بسیار بارزی از منابع مقدس به دست داده است. این نکته دقیق کاملا موجه و به
جاست. این نکته یک مطالعه تاریخی بسیار جدی و به ویژه کوشش همه روشنفکران فعال در
چالش های معاصر را ایجاب می کند.

[۱۳] اصلاح طلبان لیبرال در
جهان اسلام ، که یا در قدرت اند یا در گروه های مخالف (اغلب در گروه های چپ)، در
اقلیت اند . آن ها پایگاه های بسیاری در غرب دارند واغلب به عنوان تنها دموکرات
های واقعی در کشور های مسلمان نشین معرفی می شوند. دلیل آن بیشتر ناشی از این است
که طرز بیان گفتمان آن ها برای گوشهای غربی محسوس وآشنا است زیرا با خطوط منابع
شناخته شده در ( کشورهای ) شمال پیوند دارد . با این حال واقعیت نگرش دموکراتیک
آنها نیازمند بررسی است زیرا برخی اصلاح طلبان لیبرال در دفاع از نظام های
دموکراتیک  هم چون در سوریه ، در تونس یا
در دفاع از قلع وقمع کنندگان در الجزایر تردید نمی ورزند.از نظر آن ها مبارزه علیه
«بنیاد گرایان» پیوند شان را با مستبدان توجیه می کند.

[۱۴] mouride

[۱۵] tidjanes

[۱۶] این محافل صوفی در غرب
عملا و کاملا غیر سیاسی اند و شاخص متمایز آن ها در جهان اسلام نیز همین است. با
این نکته به شدت نسبی است زیرا طریقت های صوفی ، در شوروی سابق یا در ترکیه ، اغلب
سنگر محکم مقاومت سیاسی در برابر اشغالگر استعماری یا ستمگر بوده اند . اغلب
صوفیان طرفداران اسلام موسوم به « موازی» بودند که برای دفاع از یک ایمان حقیقی و
مستقل ، فارغ از رسوایی های برخی نهادهای دینی برای مزدوری مقامات و نمایندگان
اسلام رسمی ، وفاداری به مرجعیت را رد می کردند.

[۱۷] ما از این رویکرد پیش از
این دفاع کردیم و می توان از این پس آن را در سطح جریان های مختلف فکری شناسایی
کرد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا