سياسي اجتماعيمطالب جدید

سناریوی تونسی در ترکیه

سناریوی تونسی در ترکیه
نویسنده : عبدالوهاب افندی / ترجمه: حمید محمودپور – مهاباد

فرض می کنیم رای و نظر برخی از کردهای تندرو ترکیه که در باره ی حکومت اردوغان می گویند صحیح باشد و دولت ترکیه با داعش تبانی کرده و آنان را به کشتار هم وطنانش تشویق نموده و آنان را در بدگویی و اهانت و ابراز نظر علیه اکراد و حمل سلاح و بسیج لشکرها و ترتیب دادن جنگ ها در کشورهای همسایه کاملاً آزاد گذاشته است. پس چرا حکومتی که در پشتیبانی از سازمانی موفق شده که تمام جهان در بستن مرزهایش به روی تروریست های حقیقی – که شب و روز بین مرزهای ترکیه و سوریه در حرکت هستند و به حمل سلاح در داخل ترکیه و حتی کشتن سربازان و هم وطنان ترک افتخار می کنند – با او دشمنی می ورزند از یاری رساندن به کردها ناتوان است؟ و چگونه حکومتی که دارای قدرتمندترین ارتش در منطقه است از پاکسازی خاک کوبانی از وجود داعش در عرض چند دقیقه – اگر بخواهد – ناتوان است؟
حقیقتاً دیدگاه این گروه ها عجیب است؛ حکومتی دموکراتیک و بی نظیر در منطقه را به دیکتاتور بودن متهم می کنند که با کردها به گفتگو می پردازد و به آنان اجازه می دهد که به طور علنی در صحنه ی سیاسی حضور داشته باشند در حالی که حکومت های دیگری هستند که نه تنها به آنها اجازه نفس کشیدن نمی دهند؛ بلکه اقدام به کشتار و آواره ساختن آنها نموده اند!!بسیاری از اینان در مورد اردوغان و حزبش دست به بدگویی می زنند؛ زیرا او در انتخاباتی آزاد نزدیک به نیمی از آرا را به خود اختصاص داده و برای افرادی نظیر سیسی که در انتخابات- ی فرمایش و ساختگی- ۱۰۰% آرا را بدست آورده اند، کف می زنند؛ سپس داد و فریاد راه می اندازند که اردوغان دیکتاتور است!!!

ای شگفتی ها، واقعاً این اوضاع و احوال، ویژگی زمان تو است. « اپوزیسیون »،چپ گرایان و ملی گرایان در مصر بدون نظارت به سر می برند و مانند بره های سر به زیر در دوران مبارک و بن علی هستند و بیشتر آن ها با ادب زیر پاهای دیکتاتور می نشینند و تمام خدمات ضروری و مورد نیازشان، حتی بیش از آن را انجام می دهند؛ سپس هر یک از اینان با تمام توان در دوران مرسی و مرزوقی و جبالی به شیرانی درنده تبدیل شدند که شروع به مخالفت و بدگویی و تهدید و سرکشی نمودند، اما وقتی که باری دیگرشب سیاه استبداد فرارسید ودوباره دیکتاتور بداخلاق به منصب قدرت بازگشت، به او گفتند: بله قربان. و شروع به آراستن قهرمانی های خود علیه ظلم و ستم مرسی و جبالی کردند! واکنون آنها موش های کوچکی هستند که هیچ نقش و تاثیری ندارند و اصلاً وجودشان هیچ مفهومی ندارد و آنها به آن خوشحال و شادمانند، آن ها بازگشت خود را به خواری و بردگی، پیروزی به شمار می آورند و ترور دیکتاتوریت و همراه با آن به دست آوردن انسانیت خویش را فتح و پیروزی آشکاری می شمارند.
در نقد همیشگی مان، نظر خود را به این گفته ی خاورشناسان جلب می کنیم که می گویند: عرب و ملل خاورمیانه ، ملت هایی هستند که شایستگی دموکراسی و توان پذیرش آن را ندارند؛ البته حقیقتاً ما مردمانی هستیم که به بردگی و بندگی دل خوش کرده ایم و سزاوار آنیم.چگونه بدون آن می توان، استراتژی دشمنان دموکراسی را در گوشه و کنار سرزمین های اسلامی تفسیر و تحلیل کنیم، زمانی که آن ها بر سر راه دموکراسی بحران ها ایجاد کردند و سسپس خودشان را به عنوان قربانیان آن نمایش دادند و رقیبان مسالمت جوی خود را به خاطر این بحران ها سرزنش نمودند، همچنان که در مصر چنین کردند، زمانی که با نیروهای لباس شخصی اشان به پایگاه های سازمان اخوان و حزب آزادی و عدالت هجوم آوردند و حتی به کاخ ریاست جمهوری حمله بردند و با این حال، محاصره شدگان در آن پایگاه ها را سرزنش کردند؛ زیرا از خود دفاع نمودند، سپس آن را به بهانه ی جلوگیری از بروز جنگ داخلی که خود آتش آن را روشن کرده بودند با کودتا توجیه کردند.
این نمایشنامه در لیبی و تونس و یمن با متنوع سازی همان قطعه ی نمایشی و در قالب یک فرصت طلبی جنایت کارانه تکرار گردید و نیروهای زیان دیده از دموکراسی و رانده شدگان از مردم از هر قشر و صنفی آن را به اجرا درآوردند و این چنین بود که سلفیان و مارکسیست ها و ملی گرایان و لیبرال ها و چپی ها و راستی ها تصمیم به زنده به گور نمودن دموکراسی و ذبح آن کردند و یاران و هواداران خرافات و افراط گرایی و مدعیان نوگرایی و چپ گرایی را در آغوش گرفتند و همگی با هم با دیکتاتور برکنارشده و کسانی که منتظر چنین روزی بودندهم داستان شدند.

ما نمی خواهیم هواداران دموکراسی و مجریان آن را از هر عیبی مبرا و پاک بدانیم، ما در انتقادات خود از اخوان و دیگران صحبت به میان آورده ایم؛ اما می توان گفت که دگرپذیری یکی از وجه تمایز طرفداران دموکراسی از دیگران است. برای نمونه مرسی زندان هایی نداشت که آن را از مخالفان خود پر کرده باشد حتی اگر فرضاً به آن میل داشت، ولی اصلاً چنین میل و خواستی را به دل راه نداد. هواداران دموکراسی در یمن و سوریه و هر جایی دیگر با کمال میل پذیرای همه ی گروه ها و همکاری با آنان بودند؛ ولی مخالفان دموکراسی دیگران و حتی خودشان را فقط برای بندگی یا گورستان ها و تبعیدگاه ها و زندان ها می خواستند.
در ترکیه نیز شاهد این تمایل و گرایش مخالفان دموکراسی با توجیهات نامعقول تر و غیرمنطقی ترهستیم. زمانی که داعش به کوبانی حمله کرد، رهبر تروریست ها از زندان تهدید کرد که اگر کوبانی سقوط کند مذاکرات صلح در ترکیه پایان خواهد یافت. این از شگفت انگیزترین شگفتی ها است؛ زیرا بیانگر عجز و ناتوانی از رویارویی با داعش و جلب رضایت و محبت حکومت ترکیه نسبت به جنگ با داعش به جای آنان و تهدید به حمله به ترکیه می باشد آن هم از سوی کسی که از جنگ با گروهی از یاغیان عاجز است!! وآن ها اکنون ترکیه را متهم می کنند که در حمایت از آن ها کوتاهی نموده؛ در حالی که همان ها نیروهای پلیس ترکیه را که حافظ جان و مال شان هستند می کشند!!

در دوران جنگ کوبانی در تحلیل اتهامات عجیب تبلیغاتی در حق ترکیه، از جمله سستی در دفاع از آن شهر می توان گفت که بریتانیا و پارلمانش صرفاً در گیر شدن در بمباران داعش در سوریه از راه پایگاه های هزاران مایل از دور از منطقه را رد کردند؛ اما با این وصف آن ها از ترکیه ای که درگیری و جنگ در مرزهایش در جریان است، می خواهند که با تمام نیروهای ارتش خود وارد جنگ شود!!
اشتباهات ترکیه چه زیاد است، ولی ترکیه هنوز دموکرات باقی مانده و روند دموکراسی در حال افزایش است. از یکی از هواداران این احزاب شنیدم که می گفت:« حکومت ترکیه باید انتقام خود را به خاطر قتل سربازانش از حزب مخالف دولت نگیرد؛ زیرا وظیفه ی حکومت انتقام نیست؛ بلکه اصلاح است!!! ». آمریکا و بریتانیا زمانی که خاری در بدن یکی از هم وطنانشان فرو رود،ناوگان ها و هواپیماها را با خلبان و بدون خلبان می فرستند و ارتش خویش را برای حمله به کشورها و بمباران شرق و غرب مجهز می کنند؛ اما ترکیه ی دیکتاتورباید مانند بره ی سربه زیر برای تروریست های بیچاره اقدام به معالجه ی روانی و مراقبت بهداشتی نماید!

آنچه در ترکیه و کشورهای دیگر روی می دهد، فقط درگیری بین دو گروه است که سومی ندارد: هواداران دموکراسی و آزادی از یک طرف، و هواداران بردگی و بندگی و سرکوب و قلع و قمع از سویی دیگر. برای نمونه می توان در این جا از حزب عدالت و توسعه و جنبش نهضت و هم پیمانانش در تونس و جنبش اخوان و هوادارانش در مصر و احزاب دموکراتیک در یمن و لیبی و غیره، نام برد.صفت مشترک همه ی این احزاب، این است که مخالفان خویش را سرکوب نمی کنند و ملت شان را نمی کشند و از آزادی رقیبان خود حمایت می کنند. در دوران حکومت مرسی یا هادی یا جبالی زندان ها، خالی و رسانه ها، آزاد و اپوزیسیون، پویا و شکوفا و کشور در آسایش و امنیت بود. در ترکیه ی کنونی نیز وضعیت چنین است؛ و افزون بر این، شکوفایی و توسعه ی اقتصادی و آزادی های نامحدود وجود دارد. پس آیا آینده برای کسی است که آباد می سازد و از تعدد و دگرپذیری پشتیبانی می کند، یا از آنِ کسی است که کشور را ویران و زندان ها را آباد می گرداند؟ آیا پیروزی ازآنِ گورستان ها است یا از آنِ تریبون ها ؟

http://www.alquds.co.uk/?p=376678

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا