سياسي اجتماعي

جناب اردوغان، کُردها بیش از فلسطینی‌ها به شما نزدیکند!!

جلال معروفیانجناب اردوغان، کُردها بیش از فلسطینی‌ها به شما نزدیکند!!

جلال معروفیان

حادثه‌ی اخیر در منطقه‌ی شرناخ کردستان ترکیه که طی آن حدود ۴۰ نفر از فقرا و مستمندان کُرد بر اثر بمباران وحشیانه‌ی نیروی هوایی ارتش ترکیه به صورت دسته‌جمعی کشته شدند، وجدان انسان‌های آزادیخواه و بیدار در سراسر جهان را جریحه‌دار و وادار به واکنش نمود. تا جایی که دولت و ارتش ترکیه نیز ضمن عذرخواهی، قول دادند که علت رویداد و حقایق پشت پرده را کشف کنند.

 

  از سال ۲۰۰۲ که حزب عدالت و توسعه به رهبری اردوغان زمام قدرت و دولت را در ترکیه به دست گرفت، تا اواخر سال ۲۰۱۱، جهان اسلام و خاورمیانه و حتی سرمایه‌داری غرب، دچار تغییر و تحولاتی زیربنایی و سرنوشت‌ساز شده که محتمل است در نگاه تحلیلگران سیاسی بیش از اضمحلال بلوک شرق به رهبری اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی سابق و فروپاشی دیوار برلین، ارزش و وزن داشته باشد.

 

  ناظران سیاسی، نقش ترکیه به رهبری اردوغان به عنوان مرد اول حزب عدالت و توسعه در تغییر و تحولات داخلی ترکیه و جهان اسلام را تا این اواخر تأثیرگذار و پُر رنگ قلمداد نموده‌اند؛ اما از همان اوایل به قدرت رسیدن این حزب اسلام‌گرا، دو موضوع همیشگی و لاینحل که هیچ دولتی در ترکیه نتوانسته از کنار آن‌ها با خیال راحت گذر کند و هزینه‌هایی سنگین و کمرشکن آن دو را بر دوش خود حس نکند، خواب راحت را از چشمان ذوق‌زده‌ی رهبران دیروز و دولت‌مردان امروز عدالت‌ و توسعه ربوده بود و نیک می‌دانستندکه بی‌توجهی به این دو موضوع، یعنی بی‌توجهی به آینده‌ی خویش آن هم نه در حد یک بُرد و باخت سیاسی، بلکه در حد ماندن در صحنه‌ی سیاسی ترکیه و یا حذف و رفتن برای همیشه.

   با این دغدغه‌ها و نگرانی‌ها بود که دولتمردان ترک، در هر دو جبهه دست به‌کار شدند. بسیاری از سران و فرماندهان ارتش را دستگیر و یا اجباراً بازنشسته کردند و تقریباً ارتش ساکت و مهار شد و برای اولین ‌بار در ترکیه تشکیل انجمن‌های ادبی وتدریس به ‌زبان کردی در مناطق‌کردنشین آزادگردید و در این مناطق سرمایه‌گذاری‌هایی (البته نه چندان زیربنایی) انجام شد و مسأله‌ی کرد در پارلمان ترکیه علناً از سوی نخست‌وزیر مورد بحث قرار گرفت که عده‌ی زیادی از نمایندگان لائیک و نژادپرست ترکیه به ‌هنگام سخنرانی اردوغان در پارلمان به نشانه‌ی اعتراض به سخنان او در خصوص کردها مجلس را ترک کردند. نشست‌هایی به صورت رسمی و غیر رسمی با کردها انجام شد، ولی نتیجه‌ای که مدّ نظر هر دو طرف بود، حاصل نگردید.

   مدیریت نامطلوب دولت در زلزله‌ی‌ وان، فشار روزافزون و بیش از پیش بر روزنامه‌نگاران ‌کُرد و دستگیری آنان، بمباران‌های پی‌در‌پی، کور و بی‌هدف روستاهای‌ کردنشین همجوار کردستان عراق و ایران و سرانجام کشتار دسته‌جمعی و وحشیانه‌ی حدود ۴۰ نفر از فقیرترین و زحمتکش‌ترین مردم منطقه‌ی شرناخ، در حال حاضر دولت اسلام‌گرای عدالت و توسعه را با بحرانی شدید و سنگین روبرو ساخته است که چه بسا بهار عربی در ۲۰۱۱ را به خزان ترک در ۲۰۱۲ تبدیل کند. اکنون که کردهای ترکیه با روحیه‌ای خشمگین ناشی از ظلم و تبعیض و تحقیر انباشته‌شده یکصد سال اخیر و با الهام از الگوی جدید مبارزه در دنیای عرب، به خیابان‌ها آمده‌اند، چالش جدّی بر سر راه رسیدن به آرمان‌ها و بلندپروازهای رهبران عدالت و توسعه خواهند بود.

 

   تحلیل وضعیت پیش‌آمده در ترکیه ساده نیست. اگرچه عده‌ای همیشه نسخه‌ها و نوشته‌هایی از قبل آماده‌شده با قالب و فرمت‌های قومی- ایدئولوژیکی دارند و به راحتی و برای اینکه عرض‌ اندام و اظهار نظر سریع و به روز کرده باشند. بیان عواطف و احساسات خویش را به جای تحلیل و راهکار تبدیل تهدید به فرصت می‌کنند و افکار عمومی جامعه را به سوی آنچه خود می‌خواهند می‌کشانند! اما تحلیل وضعیت فعلی در ترکیه آن‌گونه که عده‌ای می‌پندارند، ساده نیست و هنوز حقایق زیادی در پشت پرده‌ی ماجرا پنهانند که می‌توانند در تحلیل مسأله بسیار تأثیرگذار باشند. مخصوصاً نقش گرگی درنده و به ظاهر بیمار و خفته‌ی ارتش، آن‌هم در زمانی‌ که سران دولت فعلی ترکیه حل و فصل قضایای پیچیده‌ی بهار عربی را در دستان خود می‌بینند و چه بسا ایده‌ی مدیریت جهان را نیز در سر دارند، در حالی‌که بسیار ساده و راحت انقلابیون جدید مصر و گروه‌هایی که به احتمال بسیار زیاد در آینده‌ای نه چندان دور، زمام قدرت را در دست خواهند گرفت، به الگوی عدالت و توسعه، «نه» گفتند و آن را ضعیف ارزیابی کردند که قابل تکرار در سایر کشورهای اسلامی نیست. اتفاقاً پاشنه آشیل اسلام‌گرایان به قدرت رسیده، نکاتی بسیار ظریف و باریکتر از مو است که متأسفانه از آن پند نمی‌گیرند و آن چیزی نیست جز:

۱. اهتمام و توجه به بیرون و غفلت از درون با استدالال کمک به سایر مسلمانان و یا حنثی‌کردن نقشه‌های دشمن.

۲. ادامه‌ی غلبه‌ی عواطف و احساسات، و ادبیات دوران نهضت به جای مدیریت در مسند قدرت.

۳. نداشتن برنامه‌ریزی‌های بلندمدت و استراتژیک و غرق شدن در امور روزمره، و واکنش به رویدادها و بحران‌هایی که دیگران برای آنان تدارک دیده‌اند.

 

  با کمال تأسف ‌و تعجب، اسلام‌گرایان زیادی را می‌بینیم که هنوز به ‌قدرت نرسیده و برای اطرافیان و هواداران خود، کاری نکرده و به‌میهن و وطن خویش خدمتی ننموده‌اند، داعیه‌ی استقرار حکومت جهانی اسلام و گسترش عدالت و دفاع از مظلومان عالم را دارند و زمین و زمان را به پرسش می‌گیرند و با اتهام به شرق و غرب که مانع رشد و بالندگی انسان و مایه‌ی فساد و عقب‌ماندگی جامعه هستند، همه را در دادگاه عدالت خود خوانده و خود ساخته، محکوم به مرگ و نابودی می‌کنند و در همین دنیا، بهشت و جهنم به پا می‌نمایند و خود را به جای رسول الله (ص) نماینده‌ی خدا می‌پندارند که در اسرع وقت همه را به حق و حقیقت و دوری از شرک و جهالت دعوت کنند. بماند که نام اسلام و اجرای شریعت، در اقصی نقاط جهانِ اسلام، چه خون‌هایی که ریخته شد و ارزش‌ها تخریب، و دیانت و معنویت لکه‌دار شد. اما در واقع به نام اسلام و به کام سیاست و کسب قدرت و ثروت بود.

  از طرف دیگر، با سر دادن شعارها و تحریک عواطف و احساسات پاک و خالص انسانی و اسلامی در قالب مفاهیمی چون امت مسلمان، وحدت و اخوت اسلامی، بیزاری و تنفر از هر نوع رنگ و نژاد و زبان و دلبستگی‌ها و وابستگی‌های مادی و زمینی و حتی سرکوب آنها، زمینه‌های رشد و شکوفایی و بالندگی در جامعه و استیفای حقوق انسانی و خدادادی همه‌ی اقلیت‌های زبانی، نژادی جنسیتی و حتی مذهبی در جامعه تضعیف و حتی نابود می‌شود.

 

   آقای اردوغان نیز دقیقاً چنین اشتباهاتی را مرتکب شد. ایشان در قالب جملات و کلمات عاطفی بارها از کردها و حل قضیه‌ی کردستان سخن گفت که می‌توان به سخنان او در پارلمان ترکیه و بیان رنج‌ها و دردهای مادران کرد که فرزندانشان را از دست داده‌اند، به عذرخواهی‌اش در «درسیم» از کشتار کردها در سال‌های دور و اعتراف به کوتاهی و قصور در زلزله‌ی وان و سرانجام تماس تلفنی شخصی با خانواده‌های قربانیان کشتار دسته‌جمعی شرناخ اشاره نمود. اما یقیناً همه‌ی این موارد، چیزی جز ابراز عواطف و احساسات و به تعویق انداختن اصل مشکل و به درجه‌ی انفجار رسانیدن آن نیست. قضیه‌ای تاریخی، بغرنج پیچیده‌ی کردهای ترکیه را که به قولی «راه ورود به اتحادیه‌ی اروپا از وان می‌گذرد»!! نمی‌توان با ادبیات عاطفی و احساسی حل و فصل نمود و نمی‌توان گفت که ۱۰ سال وقت نیز کافی نبوده است.

   موضوع دیگری که باعث شده اردوغان نتواند مسأله‌ی کرد در ترکیه را حل و فصل کند، بلندپروازی‌ها و نقش‌آفرین‌هایش در خارج از ترکیه است.

 همان‌گونه که اشاره شد، بسیاری از اسلام‌گرایان، با فهم نادرستی که از پاره‌ای از مفاهیم و اصطلاحات اسلامی و همچنین جایگاه خویش در جهان اسلام دارند، دائماً فکر حل و فصل مسایل و مشکلات جهان اسلام و حتی بلندپروازانه‌تر از آن، مدیریت جهان هستند. بسیاری از آنان به تغییر ساختارهای نظام بین‌الملل و حذف و اضافه‌ی ممالک و کشورهای جدید بر روی نقشه‌ی سیاسی جهان می‌اندیشند. اردوغان، قبل‌ از حل مسأله‌ی کرد در ترکیه، به فکر حل مناقشه‌ی تاریخی و بسیار پیچیده‌ی اعراب و اسرائیل است و برای اسرائیل خط و نشان می‌کشد. این در حالی است که می‌خواهد وارد اتحادیه‌ی اروپا شود. اروپایی که در آنجا، حرف اول را یهود می‌زند و نه اروپائیان! در فکر نشاندن طالبان و دولت افغانستان بر سر میز مذاکره است و با ایران در جمهوری‌های تازه استقلال‌یافته آسیای میانه و عراق در حال رقابت است و از طرفی هم بین غرب و ایران بر سر انرژی هسته‌ای، میانجیگری می‌کند. می‌خواهد در امتداد بهار عربی، الگوی جدیدی را برای انقلابیون عرب به منظور تشکیل حکومت ارائه دهد و سوریه را به شدت تحت فشار گذاشته که دست از قتل و کشتار و اذیت و آزار شهروندان خود بر دارد و به همراه همسر محجبه اش به سومالی سفر می‌کند و مبلغ ۱۵۰ میلیون دلار به قحطی‌زدگان آن کشور هدیه می‌دهد.

   اگر خلط انگیزه و انگیخته نکنیم، تمام اقدامات فوق‌الذکر، حداقل برای ترکیه، شایسته‌ی تقدیر و قابل احترام است. اما فکر نمی‌کنم آقای اردوغان این را نداند که در اسلام، معیارهایی برای انجام چنین اقداماتی وجود دارد و صرف حضور و خودنمایی حتی به قصد خیر و کمک به نجات هم‌کیشان و سایر مسلمانان، کار و عمل انسان مسلمان را مقبولیت و مشروعیت نمی‌بخشد. به هرحال، کارنامه‌ی اردوغان و حزب عدالت و توسعه در رابطه با قضیه‌ی کردهای ترکیه از چند جهت قابل نقد و غیرقابل قبول است:

اولاً) از لحاظ اخلاقی آیات و احادیث فراوانی مبنی بر اول اصلاح خود و بعد اصلاح دیگران و همچنین عمل به گفته‌ها و شعارهای انسان مسلمان وجود دارد که اقدامات سران احزاب و دولت‌های اسلام‌گرا را با هر قصد و نیّتی که داشته باشند به زیر سؤال می‌برد و نتیجه‌ی این روند یا اسلام‌گریزی است و یا عدم مقبولیت و مشروعیت آنان در آینده. زیرا زمانی که پروردگار مهربان در قرآن کریم می‌فرماید:

 

۱. « مَن قَتَلَ نَفْساً بِغَیْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِی الأَرْضِ فَکَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِیعاً وَمَنْ أَحْیَاهَا فَکَأَنَّمَا أَحْیَا النَّاسَ جَمِیعاً»؛ «هرکس انسانی را بدون ارتکاب قتل، یا فساد در زمین بکشد، چنان است که گویی همه انسانها را کشته است و هرکس انسانی را از مرگ رهایی بخشد، چنان است که گوئی همه مردم را زنده کرده است‌؛ (زیرا فرد نماینده‌ی جمع و عضوی از اعضای جامعه است ). » (مائده /۳۲)

 

واقعاً معلوم نیست آقای اردوغان کشتار مظلومانه‌ی ۳۵ نفر شهروند بی‌دفاع و محروم و مستضعف خود را چگونه توجیه می‌کند و چه جوابی دارد به خدای خویش بدهد.

 

۲. در سوره‌ی بقره آیه‌ی ۴۴ چنین می‌خوانیم: «أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّوَتَنسَوْنَ أَنفُسَکُمْ وَأَنتُمْ تَتْلُونَ الْکِتَابَ أَفَلاَ تَعْقِلُونَ‏»؛ «‏آیا مردم را به نیکوکاری فرمان می‌دهید (و از ایشان می‌خواهید که بیشتر به طاعت و نیکیها بپردازند و از گناهان دست بردارند ) و خود را فراموش می‌کنید (و به آنچه به دیگران می‌گویید، خودتان عمل نمی‌کنید؟) در حالی که شما کتاب می‌خوانید (و تورات را در اختیار دارید و در آن تهدید خدا را درباره آن که کردارش مخالف گفتار است، مطالعه می‌کنید؟). آیا نمی‌فهمید (و عقل ندارید تا شما را از این کردار زشت بازدارد؟ ). ‏»

 

۳. در سوره‌ی صف‌آیه‌های۲ و۳ کسانی‌ که به گفته‌های خویش عمل نمی‌کنند و چیزی را می‌گویند که نمی‌توانند به آن جامه‌ی عمل بپوشانند، شدیداً سرزنش و تهدید شده‌اند. «یَاأَیُّهَا الَّذِینَ آَمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَالَا تَفْعَلُونَ ‏* ‏کَبُرَ مَقْتاً عِندَ اللَّهِ أَن تَقُولُوا مَا لَا تَفْعَلُونَ ‏»؛ « ‏ای مؤمنان ! چرا سخنی (به دیگران) می‌گوئید که خودتان برابر آن عمل نمی‌کنید؟ ‏* ‏اگر سخنی را بگوئید و خودتان برابر آن عمل نکنید، موجب کینه و خشم عظیم خدا می‌گردد. ‏»

 

۴. پیامبر بزرگوار، در حدیثی بسیار زیبا و پر معنا هشدار می‌دهد که «طوبی لِمَنْ شَغَلَهّ عَیْبَهُ عَن عیوب الناس» «خوش به‌ حال کسی که پرداختن و اصلاح عیوب خویش، او را از پرداختن و پی‌گیری عیوب دیگران، باز دارد. »

 

واقعاً معلوم نیست آقای اردوغان چگونه به رژیم بشار اسد توصیه می‌کنند و حتی هشدار می‌دهند و برایش خط و نشان می‌کشند که دست از جنایت و قتل عام شهروندانش بردارد ولی مظلوم‌ترین، محروم‌ترین و  بی‌دفاع‌ترین شهروندان خود را که حتی به خیابان هم نیامده‌اند اینگونه قتل عام می‌کنند.

 

دیگران از شما می‌پرسند اگر حتی ۵ نفر شهروند ترک بی‌دفاع و محروم و مستضعف با این شرایط فجیع توسط یک هواپیمای بی‌سرنشین مثلاً اسرائیل کشته می‌شدند، آیا موضوع در شورای امنیت سازمان ملل هم مطرح و از مجامع حقوقی و بین‌المللی بر علیه اسرائیل شکایت نمی‌کردید؟ جواب قطعاً مثبت است.

 

پس جناب اردوغان! درحق این مظلومان این همه ستم و ناروایی چرا و برای جبران مافات چکار می‌کنید؟ چون مطمئناً با یک تماس تلفنی و باز هم از باب عواطف و احساسات اسلامی وارد معرکه‌شدن و ماجرا را پایان دادن کافی نیست.

 

۵. جناب آقای اردوغان! پیامبر بزرگ اسلام برای آموزش درس مهر و وفا به یارانش، از یک ستون چوبی یاد می‌کرد که به هنگام سخنرانی به آن تکیه داده بود!! آن بزرگوار از دوستان خدیجه (رض) که با او رفت و آمد کرده بودند پس از مرگش استقبال و پذیرایی می‌نمود فرمود: و این شخص، هنگامی که خدیجه زنده بود با ما رفت وآمد داشت!! روایت شده است که وقتی خواهر شیری‌اش«شیما» را در میان اسیران هوازن پیش او آوردند و او را معرفی کردند، عبایش را پهن نمود و به ایشان گفت: اگر دوست داری نزد ما با اکرام و احترام بمان؛ یا امکانات لازم را به تو می‌دهم تا به میان قومت برگردی. شیما قومش را برگزید و با کوله‌باری از امکانات و هدایای پیامبر (ص) به میان قومش بازگشت!! وفای شما کجا و وفاداری پیامبر کجا؟

 

جناب آقای اردوغان، پیروزی شما مرهون آرای بسیار زیادی است که در مناطق کردنشین به ویژه شاگردان مرحوم شیخ سعید نورسی به شما دادند. اما اقدامات شما برای حل مسأله‌ی کرد، فقط در حد شعار باقی ماند و بخش بسیار وسیعی از جامعه‌ی ترکیه را از اسلام‌گرایی و اسلام‌گرایان بیزار کردید و دولت شما باید پاسخگو باشد.

 

  ثانیاً) از نظر فقهی آقای اردوغان و همفکران ایشان در عدالت و توسعه به خوبی می‌دانند که طبق موازین شرعی به ویژه فقه اسلامی، احساس نیکوکاری و هر نوع خدمت‌رسانی و یا دفاع از حقوق محرومان و مظلومان، قبل از هر کس به خویشاوندان و سپس همسایگان و نزدیکان شایسته‌تر از دیگران است.

 

 *می‌پرسیم جناب آقای اردوغان کُردها به شما نزدیک‌ترند یا فلسطینی‌ها؟ کمک به مردم سومالی شایسته‌تر است یا مردم محرومی که شهروند و رعیت شما هستند و از فرط بی‌نوایی و گرسنگی شب و روز با اسب و قاطر و الاغ در کوه و دشت و بیابان بسر می‌برند و مورد هجوم هواپیماهای بی‌شعور و بی‌سرنشین شما قرار می‌گیرند. فلسطین و سومالی به شما نزدیکترند یا مردم استان «وان» که مورد بی‌مهری و بی‌توجهی دولتمردان شما قرار گرفتند.

 

 ثالثاً) شاه‌کلید اصلی بازی شطرنج در صحنه‌ی سیاسی ترکیه تنها ارتش نیست، بلکه ارتش و کردها هستند و هر بازیگری که وزیر را به دست می‌گیرد باید با این دو رقیب دیرینه و سرسخت طرف باشد. اینگونه نیست که اگر یک شاه کلید را کیش و مات کرد، کار را تمام کرده است و تمام دولت‌هایی که تاکنون در ترکیه قدرت را در دست گرفته‌اند، مرتکب این اشتباه گردیده‌اند که طرف اصلی خود را ارتش دانسته‌اند و نه کردها و این کار سه نتیجه را به دنبال داشته است:

 

۱. توسعه نیافتگی و عقب‌ماندگی.

 

۲. عدم امنیت و فضای دو قطبی بین دو نژاد اصلی یعنی ترک و کرد.

 

۳. و سرانجام پیامد چنین فضایی، ایجاد تنفر و بازتولید گفتمان خشونت بوده است!!

 

اردوغان که متوجه این قضیه شده بود، بازی با هر دو را شروع کرد، اما اشتباه فاحش و استراتژیک‌اش این بود که او هم ارتش را مهره‌ی اصلی قلمداد نمود ولی بر خلاف دولتهای قبلی که تنها عروسک‌هایی در دست ارتش بودند و نهایتاً به ‌نفع او (از سر جبر و یا اختیار، کنار می‌رفتند) این بار اردوغان با حربه‌ی ورود به اتحادیه‌ی اروپا و نفوذی که در کادرها و افسران ارتش داشت توانست آن را وادار به سکوت و تسلیم نماید. ولی غافل از این ‌بود که واقعاً شاه‌کلید اصلی توسعه و امنیت ترکیه حل قضیه‌ی کرد به شیوه‌ای ریشه‌ای و اساسی است. زیرا حضور، دخالت و ماندن ارتش در صحنه‌ی سیاسی، تاکنون به دو دلیل بوده: یکی چریک‌های پ.ک.ک و دیگری دفاع از نظام لائیک و پوسیده‌ی کمال اتاتورک.

 

 در حالی که به‌علت داشتن ریشه‌های تاریخی اسلام در ترکیه و موفقیت پروژه‌ی معنویت‌خواهی و احیای ایمان از سوی مرحوم سعید نورسی و کارنامه‌ی بسیار بد و ناموفق لائیک‌های تحت حمایت ژنرال‌ها، خط و نشان ارتش، سال‌هاست که برای مردم ترکیه، نه تنها منشأ اثری نیست، بلکه هیچ جذابیتی هم ندارد تا جایی که دادگاه قانون اساسی و کودتای ژنرال‌ها نیز توان سرپانگه‌داشتن نظام پوسیده و شکست خورده‌ی کمال اتاتورک را نداشته و این رسالت مهم و تاریخی و سنگین، خود به خود از دوش ارتش برداشته شده است و کارکنان و کارمندان این بخش از کاخ استبداد ارتش و لائیسم، برای همیشه به مرخصی استعلاجی رفته‌اند!!

 

اما ارتش هنوز هم حرفی برای گفتن و بهانه‌ای برای حضور و دخالت دارد و مجدداً می‌تواند کمالیست‌ها و لائیک‌های افسرده را دور خود جمع کند. از یک طرف، هر از گاهی دندان‌های تیز و آلوده به خون خود را به دولتمردان نشان می‌دهد که اگر از حمایت وحفظ لائیک‌ها و نظام کمالی صرف نظر نمودم، مواظب باشید در خصوص مسأله‌ی کردها، کوتاه نمی‌آیم و فعلاً تنها خط قرمز من همین است.

 

طبیعتاً دولتمردان عدالت و توسعه مجبور به حفظ موازنه با ارتش برای بقای خود هستند و از ارائه‌ی طرحی منسجم و سیاستی مشخص برای حل مسأله‌ی کرد اگر ناتوان نباشند، خودداری می‌کنند و این امر منجر به ایجاد شکاف و فاصله‌ی روز افزون بین عدالت و توسعه و کردها خواهد بود. کردها نیز با ریختن آرای خویش به نفع احزاب سکولار در صندوق‌های رأی از یک طرف و آمدن به خیابان با بهره‌گیری از تجارب بهار عربی از طرف دیگر، سطح مطالبات خود را افزایش می‌دهند و حضور و دخالت ارتش و نیروهای نظامی نیز، موجه جلوه می‌کند و برگ برنده قبل از همه به نفع ارتش و به ضرر عدالت و توسعه و سرانجام کردها و مردم ترکیه خواهد بود.

منبع: اصلاح وب

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا