سناریوهای محتمل روسیه علیه حامیان تروریسم
«عبدالباری عطوان» بررسی کرد
سناریوهای محتمل روسیه علیه حامیان تروریسم
یک تحلیلگر برجسته جهان عرب با اشاره به گزارش یک روزنامه رسمی روسی که قطر و عربستان را به دلیل حمایت از تروریسم قاطعانه تهدید کرده است، سناریوهای محتمل برای اجرایی کردن این تهدیدها را برشمرده است.
عبدالباری عطوان، سردبیر روزنامه اینترنتی «رای الیوم» در سرمقاله این روزنامه نوشت: چهبسا تهدید خشن و مستقیمی که دولت روسیه از طریق گزارش روزنامه دولتی و پرتیراژ «پراودا» علیه مثلث ترکیه- عربستان سعودی و قطر مطرح کرد و در آن تلویحا درباره حملههای موشکی در انتقام از این دولتها به دلیل حمایت از تروریسم هشدار داد، بسیار خطرناکتر از حملههای اخیر پاریس باشد؛ برای اینکه این تهدید ممکن است جرقه جنگ منطقهای یا حتی جهانی را شعلهور کند.
ممکن نیست روزنامه «پراودا» چنین تهدیدهایی را بدون توصیه شخص «ولادیمیر پوتین» رئیسجمهوری روسیه مطرح کند؛ زیرا این روزنامه از زمانیکه پوتین رئیس دستگاه اطلاعات «مخوف» روسیه (KGB) بود، بهعنوان سخنگو و قدرتمندترین بازوی رسانهای او بهشمار میرود. از اینرو، پراودا مشتاق بود اظهارات پوتین در سال ۱۹۹۱ را که در آن «به قتل تروریستها حتی اگر در سرویسهای بهداشتی باشند» تهدید کرده بود، یادآوری کند.
به نوشته این روزنامه، پوتین قول خود خطاب به «جنگسالاران چچنی» که تهدید کرده بود «گروزنی» پایتخت چچن را از طریق بمبارانهای گسترده تخریب میکند، اجرا و «سلیم خان یاندرباییف» رئیسجمهور اسبق چچن را تا «دوحه» پایتخت قطر تعقیب کرد و عناصر اطلاعاتی حاضر در کنسولگری روسیه در پایتخت قطر او را در فوریه ۲۰۰۴ پس از نماز جمعه ترور کردند. دولت قطر این ۳ مجری عملیات را بازداشت کرد ولی سپس آنها را به دلیل ترس از تهدیدهای انتقامجویانه روسیه، آزاد کرد.
موضوع جالب توجه این است که «پراودا» به هر دو کشور قطر و عربستان سعودی متمرکز شده است و اظهار داشت که مورد نخست یعنی قطر یکی از سازماندهندگان عملیات تروریستی در صحرای سینای مصر است و از اینکه عربستان سعودی بهعنوان یکی از عاملین حملات ۱۱ سپتامبر بدون مجازات مانده، ابراز تعجب کرده است.
روابط بین دولت قطر و دولت روسیه اصلا خوب نیست بلکه حتی به دلایل سیاسی و همچنین اقتصادی بسیار تنشزا است. قطر بههیچوجه حمایت خود از جنبش «اخوانالمسلمین» را کتمان نکرده است. مسئلهای که به واسطه آن حساسیتهای مسکو را برانگیخته است؛ چرا که روسیه با فعالیتهای گسترده گروههایی از این دست در جمهوریهای قفقاز روبهرو شده است و این گروهها با گرایشهای جداییطلبانه خود نگرانیهای امنیتی را برای دولت روسیه ایجاد کردهاند.
نظریهای که دولت روسیه ترویج میدهد این است که حمایت نامحدود قطر از معارضان مسلح سوریه، اصرار آن بر سرنگون کردن نظام سوریه و نیز پمپاژ میلیاردها دلار در این راستا به این دلیل است که «بشار اسد» رئیسجمهوری سوریه با انتقال لوله گاز قطر از طریق خاک کشورش به ترکیه به جهت رقابت با گاز روسیه، مخالفت کرده است.
درگیریهای لفظی زیادی بین «سرگئی لاوروف» وزیر خارجه روسیه و همتای سابق قطریاش «شیخ حمد بن جاسم بن جبر آلثانی» رخ داده است تا حدی که لاوروف در یکی از این (درگیریها) اندازه دولت قطر را به تمسخر گرفت و آن را به محو کامل از نقشه تهدید کرد و ملاحظه شد که «شیخ تمیم بن حمد» امیر کنونی قطر سفر خود به مسکو را که گفته میشد قرار بود ماه گذشته انجام شود، لغو کرد. تاکنون دولت روسیه درباره لغو این سفر که در روزنامههای قطری درز کرده است، هیچ واکنشی نشان نداده و با بیتوجهی کامل از آن رد شده است.
عربستان سعودی نیز تلاش کرد با اغوای دولت مسکو به قراردادهای تسلیحاتی، رآکتورهای هستهای و سرمایهگذاریهای اقتصادی به ارزش دهها میلیارد دلار به سمت خود متمایل کند. تنها خواسته آن نیز دست کشیدن (مسکو) از حمایت از بشار اسد، رئیسجمهوری سوریه بود. در همین راستا، شاهزاده «محمد بن سلمان» جانشین ولیعهد طی سال جاری حداقل ۲ بار به مسکو سفر کرد ولی روشن است که هیچیک از این انگیزههای مالی موضع حمایتی روسیه از نظام سوریه را تغییر نداده است.
پوتین نمیتواند نقش عربستان سعودی و دیگر کشورهای عضو شورای همکاری خلیجفارس در شکست خفتبار اتحاد جماهیر شوروی و نیروهای آن در افغانستان را فراموش کند. این کشورها بیش از ۲۰ میلیارد دلار در حمایت از مجاهدین افغان در دهه هشتاد قرن گذشته تزریق کردند. این عقیده وجود ندارد که او اجازه تکرار آن شکست را در سوریه بدهد.
در دوران جنگ افغانستان، اتحاد جماهیر شوروی در حال سقوط و تجزیه آمریکا در حال قدرتگیری بود. ولی الان وضعیت فرق کرده؛ روسیه دارای رهبری جوان و قوی است و به دنبال احیای بخش اعظمی از قوای نظامی و اقتصادی خود در حالت صعود قرار گرفته است در حالیکه نیروی آمریکا به دلیل اینکه در جنگهای خاورمیانه دچار فرسایش شدهاند، در موضع ضعیف و عقبنشینی قرار دارد.
اگر برای پوتین دشوار باشد که قطر و ترکیه را به دلیل نقششان در تلاش برای تخریب سلاح استراتژی کشورش (گاز) از طریق خط لوله گاز سوریه ببخشاید ولی ممکن نیست با نقش عربستان سعودی در سرازیر کردن نفت به بازارهای جهانی با هدف ضربه وارد کردن به اقتصاد روسیه و متحد آن یعنی ایران به دلیل حمایتشان از نظام سوریه، مسامحه کند. این جسارت (واژه دیگری را استفاده نمیکنیم) «عادل الجبیر» وزیر خارجه آن به حدی رسیده است که با لحنی آمیخته با غرور در یک کنفرانس خبری با همتای روسی خود در مسکو بر رفتن بشار اسد چه به صورت مسالمتآمیز و چه با زور، تاکید میکند. این مسئله باعث شد تا لاوروف پشت میکروفون روشن میهمان سعودی خود را احمق توصیف کند و بدون توجه به وی، گوشی همراه خود را برداشته و پیامکهای خود را مطالعه کند.
چه کاری میتواند مسکو انجام بدهد و آیا تهدیدهای خود را عملی خواهد کرد و چگونه؟ نمیدانیم در ذهن رئیسجمهور پوتین چه میگذرد ولی برخی احتمالها مطرح میشود:
نخست: تروریسم… پوتین که ریاست دستگاه مخابرات روسیه را برای چندین سال بر عهده داشت، میزان کارآیی این سلاح را میداند و تجریهای طولانی در اینباره دارد. پراودا بسیار جسورانه و چالشی به دست داشتن شخص او (پوتین) در پشت ترور رئیسجمهور چچن در دوحه اعتراف کرد.
دوم: بمباران با موشکهای بالستیک…در اشاره به این موضوع باید گفت که بمباران مواضع داعش در «الرقه» با استفاده از پایگاههای موشکی در دریای سیاه پیامی قوی به این دو کشور یعنی قطر و عربستان در این زمینه است.
سوم: تحریک گروههای معارض داخلی و حمایت مالی و تسلیحاتی از آنها.
چهارم: حمایت مالی و تسلیحاتی از جنبش «انصارالله» و نیروهای همپیمان آن در جنگ علیه ائتلاف عربی به رهبری عربستان سعودی.
روزنامه پراودا نوشت، «یوگئی ساتانوفسکی» رئیس «موسسه خاورمیانه» اظهاراتی تحریکآمیز و مستقیم علیه قطر و عربستان سعودی ایراد کرده و گفته است: «این دو کشور باید همانند طاعون از روسیه بترسند. نحوه برخورد کرملین برای ارعاب آنها نیز بر عهده خود روسهاست. روسیه در تسخیر برلین در سال ۱۹۴۵ با هیچ سازمان بینالمللی مشارکت نکرده بود.»
ولی روسیه با کدام مجوز قانونی میتواند به آغاز جنگ موشکی یا حملههای تروریستی علیه این ۲ کشور اقدام کند؟ جواب آن در گزارش پراودا آمده و در «متوسل شدن به ماده ۵۱ منشور سازمان ملل یعنی دفاع از خود که ایالات متحده از آن برای آغاز حملاتش به افغانستان در پی حادثه ۱۱ ستامبر استفاده کرد»، خلاصه شده است.
پوتین معتقد است که سرنگونی هواپیمای روسی پس از پرواز از «شرمالشیخ» و کشته شدن مسافران و خدمههای آن (۲۲۴ نفر) به منزله اعلام جنگ علیه دولت او است. او به صراحت قطر را به ایفای نقش در عملیات تروریستی متهم کرده است.
ائتلاف جدید که به رهبری روسیه شکل گرفته، مصر، ایران، اردن و چهبسا کشورهای دیگر را شامل میشود. روابط سیاسی و شخصی پادشاه اردن و پوتین بسیار قوی است. چنین وضعیت به رابطه او با «عبدالفتاح السیسی» رئیسجمهوری مصر حاکم است. پوتین در حال حاضر به ایران سفر میکند و پهبسار استراتژی یکپارچهای در این زمینه شکل بگیرد.
تنها راه برای جلوگیری از این رویارویی خطرناک نسبت به قطر و عربستان و تا حدودی به ترکیه بازنگری در سیاستهای «سفت و سختگیرانهشان» درقبال پرونده سوریه و جنگ با تروریسم است. این سیاستها طی ۵ سال گذشته هیچگونه موفقیت چشمگیری نداشته بلکه نتایج معکوسی داشته است.
این دو کشور باید دانند که زمان و همچنین معادلههای قدرت تغییر کرده است. بهای نفت و گاز و همزمان ظرفیتهای مالی هنگفت در سراشیبی شتابندهای قرار گرفتهاند و آمریکای اوباما هرگز به خاطر آنها علیه روسیه وارد جنگ نمیشود.
این امر به انعطافپذیری و خردوری نیاز دارد. نخستین گام در این چارچوب ساکت کردن الجبیر و پایان دادن به اظهارات تحریکآمیز او است. اعتقادم بر این است که سکوت او که در حال سپری کردن یکهفتگی خود هست انگیزههای بیشتری دارد… شاید پیام پوتین رسیده و در حال تاثیر گذاشتن است. خدا بهتر میداند
http://www.tasnimnews.com/fa/news/1394/09/02/924224.