اصلاحات و کودتا
اصلاحات و کودتا
حسین بشیریه
اصلاحات یا رفرمهای سیاسی خود یکی از عوامل عمده تحولات سیاسی بوده اند. اصلاحات ممکن است در آغاز محدود به عرصه معینی مثلا" اصلاحات ارضی باشد، لیکن سپس دامنه گسترده تری پیدا کند. ر کشورهای که امکان وقوع انقلاب از پایین پیدا نشد، انجام اصلاحات از بالا جانشین انقلاب شد. اصلاحات میجی در ژاپن در سال ۱۸۶۸، اصلاحات معروف بیسمارک در آلمان و اخیرا" اصلاحات گورباچف در اتحاد شوروی پیشین، پیامدهای بزرگ و انقلابی به همراه آوردند. برخی از اصلاحات بنابراین ممکن است از برخی انقلابات مؤثرتر باشند. درمورد شرایط اصلاحات باید گفت که انجام آنها مستلزم ایجاد نوعی شکاف در طبقه حاکمه و استقلال مصلحین از گروههای است که ممکن است در طی اصلاحات آسیب ببینند. پادشاهان، نظامیان، بخش هایی از طبقه اشراف و روشنفکران در انجام اصلاحات سیاسی در کشورهای مختلف نقش داشته اند. پیروزی اصلاحات از جمله نیازمند وقوع آنها در موقعیت های خاصی است. معمولا" وقتی رژیم های سیاسی دچار بحران آشکار و فزاینده شوند، اصلاحات از موضع ضعف و در واکنش به بحران صورت می گیرد و به همین دلیل ممکن است خود موجب تشدید بحران شود و اثر مطلوب را باقی نگذارد. برعکس وقتی اصلاحات در موضع قدرت و پیش از بحران صورت گیرد، کارساز تر است. از حیث نوع نظامی که اصلاحات در آن صورت می گیرد، رژیم های بسته و اقتدار طلب را باید از رژیم های دموکراتیک جدا نمود. رژیم های اقتدار طلب از این حیث آسیب پذیرند و ممکن است اندکی اصلاحات، کنترل رژیم ها را اندک اندک تضعیف کند و به تشویق و تقویت مخالفان نظام و احتمالا" سرنگونی را فروپاشی آنان منجر شود. برعکس نظام های دموکراتیک تر ظرفیت بیشتری را پذیرش رفرم دارند. از لحاظ نوع، هدف اصلاحات ممکن است پاسخ گویی به بحران مشروعیت رژیم و ترمیم مبانی اقتدار آن و یا پاسخ گویی به بحران مشارکت و گسترش تقویت مجاری مشارکت عمومی در سیاست باشد. همچنین ممکن است اصلاحات برای تقویت توانایی های مختلف دولت در امر گردآوری و توزیع منابع مختلف باشد. اصلاحات اقتصادی در زمینه توزیع عادلانه تر ثروت و تقلیل تعارضات اجتماعی اغلب خصلت سیاسی پیدا می کند و مستلزم دست به دست شدن منابع قدرت و امتیازات است. اغلب پیروزی اصلاح طلبان به همکاری بخش های عمده ای از نیروهای مخالف و اصلاح طلب در خارج از حیطه حاکمیت سیاسی نیاز دارد.
برخی از نویسندگان، اصلاحات را مقابل انقلابات به کار می برند، در حالی که تعمیق انقلابات نیازمند اصلاحات از بالاست. از حیث رابطه اصلاح و انقاب، اصلاحات ممکن است _ چنانکه اشاره کردیم _ مشوق و تسریع کننده انقلاب یا فروپاشی رژیم های سیاسی باشد. نوعی از اصلاحات سیاسی و محدود در دوره های بلافاصله پیش از وقوع انقلابها مشاهده شده است. در شرایط متفاوت، اصلاحات ممکن است از وقوع انقلابات جلوگیری کند، چنانکه در بسیاری از کشورهای اروپایی که شاهد انقلاب از پایین نبودند، دستاوردهای مشابهی از طریق اصلاحات حاصل شد. در خاتمه باید اصلاحات را از حیث این که در درون نظام های سنتی، یا نظام های دموکراتیک و یا نظام های ایدئولوژیک رخ می دهن، تقسیم بندی کنیم. اصلاحات در نظام های دموکراتیک جزئی از فرایند عادی سیاسی هستند و بر کارائی و ثبات نظام می افزایند. اما اصلاحات چه در نظام های سنتی و چه در نظام های ایدئولوژیک به معنی خروج از فرایند عادی سیاسی و از همین رو متضمن خطرات و موجد بی ثباتی سیاسی هستند.
کودتاها
کودتاها معمولا" به وسیله گروههای کوچک به ویژه در درون نیروهای مسلح به منظور جابه جایی سریع گروه حاکمه و دگرگونی در برخی سیاسی های داخلی یا خارجی، به شیوه ای کم و بیش پنهانی و بدون بسیج نیروهای اجتماعی صورت می گیرند و پس از قبضه و انتقال قدرت، در فاصله زمانی کوتاهی نظام سیاسی جدیدی مشتقر کنند. شرایط وقوع کودتاها در مقایسه با انقلاب ها بسیار ساده تر است برای وقوع کودتا باید گروه یا گروه هایی تصمیم گرفته باشند با کاربرد خشونت و از طرق غیر قانونی حکومت را سرنگون کنند و وسایل لازم برای این کار را در اختیار داشته باشند و بر اساس طرح و نقشه دقیق عمل کنند. در صورتی که نیروهای مسلح منسحم و یکپارچه باشند، احتمال وقوع کودتا کاهش می یابد. ممکن است کودتا به تحریک قدرت های خارجی صورت بگیرد.
در یک تحلیل عمیق تر وقوع کودتا از یک سو به خواست و انگیزه آگاهانه برخی از نیروهای نظامی و از سوی دیگر به شرایط سیاسی و اجتماعی بستگی دارد. هر چه جامعه مدنی و ساختار حزبی و فرهنگ سیاسی منسجم تر و پیچیده تر باشد، احتمال وقوع کودتا کاهش می باد. به عبارتی دیگر وقتی مشروعیت سیاسی نظام، کارایی نهادهای سیاسی و مشارکت مردم بالاست، احتمال وقوع کودتا کاهش می یابد. در چنین شایطی میزان مقاومت در مقابل اقدامات نظامیان افزایش می یابد. از لحاظ تجربه تاریخی نیز کشورهای کودتا خیز بوده اند که فاقد جامعه مدنی نیرومند و ساختار حزبی جا افتاده و افکار عمومی سازمان یافته بوده اند.
از لحاظ پیامدها، کودتاها ممکن است تأثیرات عمیق اجتماعی و اقتصادی داشته باشند، برد تأثیرات کودتا به عواملی چون پایگاه اجتماعی کودتاگران، ضرورتهای نوسازی و توسعه جامعه، ایدئولوژی کودتا و میزان ائتلاف کودتاگران با نیروهای خارج از دولت دارد. برخی از نویسندگان امواج مختلفی از کودتا در مورد کشورهای در حال توسعه تشخیص داده اند. در این کشورها کودتاهای نظامی در مراحل اولیه محافظه کارانه بودند، اما رشد طبقات متوسط، کودتاهایی به نمایندگی از منافع و خواسته های آن طبقات به وقوع پیوست. در موج سوم نیز کودتاهایی برای حمایت از منافع طبقات پائین توسط افسران جزء صورت گرفت.
_______________________________________
منبع: آموزش دانش سیاسی ( مبانی علم سیاست نظری و تأسیسی)
مؤلف: حسین بشیریه
انتشارات: نگاه معاصر
نوبت چاپ: چاپ سوم ۱۳۸۲ تهران