مهارتهای زندگی

فضیلت دعا و شرایط لازم برای استجابت دعا

فضیلت دعا و شرایط لازم برای استجابت دعا

نویسنده:عمرو خالد/مترجم:عبدالظاهر سلطانی

دعا اسلحه ای بزرگ است و امیدوارم این امت در دعا برای مسلمانان ، اسلام، فلسطینیان و عراق تمام توانش را به کار گیرد.

مردی از اصحاب نزد رسول الله(ص) آمد و پرسید: ای رسول خدا ، آیا خدای مان دور است تا او را بانگ زنیم یا نزدیک است که با او نجوا کنیم؟که این آیه فرود آمد :« و هر گاه بندگانم درباره ی من از تو پرسیدند به یقین من نزدیکم، خواسته ی دعا گو را در وقتی که مرا فرا خواند پاسخ می دهم.»(بقره/۱۸۶)

رسول الله(ص)عادت داشت که هر گاه کسی از او در امور دینهی می پرسید از فرد مهلت می خواست تا از خداوندگار در آن باره بپرسد، اما این جا آیه به سرعت نازل شد تا پاسخ این سوال را بدهد.

یعنی خداوند با حذف واسطه فرمود: بندگانم درباره ی من از تو پرسیدند به یقین من نزدیک هستم، و نگفت :« بگو من نزدیک هستم.» شاید نزدیک ترین لحظه به خداوند زمانی باشد که دستانت را بالا می بری تا از او چیزی را امیدوار باشی، با فروتنی و اشک دعا کنی و خواسته ات را تکرار نمایی.

لذا خداوند در پاسخ آن صحابی فرمود: من نزدیک هستم و دعای تو و هر که مرا فراخواند پاسخ خواهم داد، یعنی خداوند به بنده اش در همان لحظه ای که از او بخواهد پاسخ خواهد داد، چه دعای بنده در شب باشد یا روز، یعنی اجابت تضمین شده است، چون او دعا را اجابت میکند . خداوند متعال می فرماید:« خدایتان گفت مرا بخوانید تا برایتان استجاب کنم» (غافر/۶۰) یعنر هر گاه مرا بطلبد یا دعا کند من حتماً دعایش را پاسخ می دهم ، سپس فرمود:« به یقین کسانی که در برابر بندگی من برتری می جویند با خواری به جهنم درخواهند آمد» یعنی کسی که در برابر عبادت من تکبر می ورزد و مرا فرا نمی خواند در دوزخ است، اما کسی که مرا فرا می خواند من برایش پاسخ خواهم داد.

چگونگی دعا

به چگونگی دعا و روشی که با آن دعا میکنی بنگر؛ بایددعا با مهربانی، فروتنی و کرنش باشد، نه با تکبر، گستاخی و بی باکی.

هر گاه انس بن مالک این حدیث قدسی را روایت می کرد بر زانو می نشست و نقل می کرد:« ای بندگانم، همگی تان گمراهید مگر کسی را که من راه نموده ام، پس از من هدایت بطلبید تا شما را هدایت کنم، ای بندگانم ، همگی گرسنه اید مگر آن را که من خورانده ام، پس از من بخواهید که شما را خوراک دهم، ای بندگانم ، همگی شما برهنه ایدمکگر آن کس را که من پوشانده ام ، پس از مکن بخواهید ، شما را می پوشانم، ای بندگانم ، شما شب و روز اشتباه می کنید، از من آمرزش بطلبید تا برایتان بیامرزم»[۱]

رسول الله(ص) میفرماید:« دعا همان مغز عبادتست»[۲]، یعنی فروتنی برایخدا، و بنده همان فروتن در پیشگاه سرورش است، در زبان عبی می گوییم:عُبّد ت الارض ، یعنی زمین هموار، برابر و نرم شد.

وقتی دستانت را به سوی خدا بلند می کنی و می گویی : من به، من به تو نیازمندم، باید دعایت با فروتنی، کرنش، خواری و اشک همراه باشد. این والاترین لحظه ی عبودیت است که به تو می فهماند به خداوند نیاز داری. تو به او می گویی: من کسی جز تو را ندارم، به خواسته ام پاسخ بده که تو بر هر خواسته ای توانا هستی. حتی اگر نیازمند خواسته  و چیز خاصی نیستی باز هم دعا و فروتنی در آن، جهت بندگی خدا پسندیده است.

دعا خواسته و عبادت است

یعنی تو به وسیله ی دعا عبادت می کنی، یکی از تابعین می گوید: دعا در شب قدر برایم محبوب تر از نماز است. رسول الله _ صلی الله علیه و سلم_  می فرمایند:» هر کس از خداوند نخواهد خدا بر او خشم می گیرد»(احمد، ۲/۴۴۲) و نیز فرموده است:« از دعا ناتوتن نشوید که هیچ کس با وجود دعا نابود نمی گردد.[۳]

خداوند می گوید:« من نزد گمان بنده ام به من هستم»[۴] یعنی گمان خدا به تو دقیقاً همانند گمان تو به خداست ، و هر گونه این گمان باشددعا نیز همان گونه است.

باید دعا در جامعه باشد؛ برای همگان وبه طور عام وامت اسلامی به شکل خاص. رسول الله _ صلی الله علیه و سلم_ میفرماید:« حقاکه خداوند شرم میکند و خداوند با حیاتر و بزرگوارتر است از این که بنده دستانش را بلند کند و بگوید: ای خدا، ولی خداوند او را نا امید برگرداند.»[۵] خداوند شرم می کند که از این که بندگان  مؤمن خود را نا امید برگرداند، باید دعا کنی وبه اجابت یقین داشته باشی.

استجابت دعا

عمر فاروق – رضی الله عنه-  می گوید: من دغدغه ی اجابت ندارم، ولی این دغدغه را دارم که دعا به من الهام نشود .و این یعنی وقتی عمر فاروق – رضی الله عنه-  دعا در برابرش خدایش را آغاز می کرد و توجهی نداشت که به خواسته اش پاسخ داده خواهد شد یا نه؛ دغدغه ی بزرگش چگونگی دعابود. هم چنین سیدنا عمر – رضی الله عنه-   می گوید: ترس من از این که از دعا محروم شوم بسی بیش تر است از آن که از اجابت محروم گردم.

یعنی دغدغه اش تمرکز بردعا و افزایش آن بود و به اجابت یا عدمش توجهینداشت، از این نمی ترسید که از اجابت محروم شود به آن اندازه که محرومیت ازدعا میترسید. اگر شرایط دعا همانند فروتنی و کرنش در برابر خدا فراهم گردد حتماً برایت اجابت خواهد شد.

خداوند به دعاهای بسیاری ازبندگان نیکویش پاسخ داده است. اکنون نمونه هایی از دعاهای پیامبران  را در برابر خداوند بزرگ می آوریم که اجابت شده است، از جمله دعای نوح – علیه السلام – :« به راستی که من مغلوبم پس یاری بده» ( قمر /۱۰) ،سیدنا نوح – علیه السلام – درطول سالیان درازی  از سوی مردمش بسیار آزار دید ، لذا ازخدا خواست که او را برای قومش یاری دهد، که قوانین جهان به خاطرش دگرگون شد، خداوند میگوید:« که درهای آسمان را با آّب فراوان گشودیم و زمین را به شکل چشمه هایی منفجر کردیم تا آب بر امریکه تقدیر شده بودبه هم آمد»(قمر/۱۱و۱۲)

همچنین سیدنا زکریا علیه السلام – علیه السلام – آن گاه که خداوند را خواند و گفت : مردی پیر شده ام ، زنم نازاست و هیچ فرزندی به من عطا نشده است ، او در دعایش  گفت :«خدایا مرا تنها رها نکن و تو بهترین میراث بر هستی » (انبیاء/۸۹) ، که خداوند پاسخ   می دهد ، دعایش را اجابت می کند و می گوید:« پس برایش اجابت کردیم و برایش یحیی را بخشیدیم و همسرش را برایش اصلاح کردیم»(انبیاء/۹۰)

سیدنا سلیمان- علیه السلام –نیزکه در رزوزگاران پیشین می زیست دعا فرمود :« خدایا مر ا بیامرز و برایم مالکیتی ببخش که برای هیچ کس پس از من شایسته نباشد» (ص/۳۵)، و در حقیقت هم به سلیمان مالکیتی داده شد که هرگز بعد از او به کسی داده نشد، حتی در این دوران که عصر پیشرفت تکنولوژی است رشد علمی نتوانسته است به نعمت و قدرت های سلیمان دست یابد.

ابراهیم پیامبر- علیه السلام – هم چنین دروسط بیابان ، یعنی مکه دعا کرد :« خدایا این را سرزمینی امن قرار بده و مردمش را از میوه های روزی بده  (بقره/۱۲۶) که خداونددعایش را مستجاب کرد، و با گذشت هزاران سال هنوز اثر دعایش جاری است و مردم مکه بدان واسطه از نعمت و رفاه تاقیامت برخوردار میشوند.

ایوب- علیه السلام –به پیشگاه خدایش دعا کرد که بیماری و گرفتاری اش را برطرف کند و او نا امید نشد و به بیماری تن نداد ، بلکه گفت:« بهیقین به من بیماری گزند رسانده است و تو مهربان ترین مهربانان هستی. پسبرایش اجابت کردیم و آنچه گرفتاری در او بود را برطرف کردیم(انبیاء/۸۳و۸۴)

این ها نمونه هایی از نیایش پیامبران بود. چرا ما به روش آنان از خداوند نخواهیم!

دعای رسول الله _ صلی الله علیه و سلم_

ابوهریره به رسول الله _ صلی الله علیه و سلم_گفت: ای رسول خدا، سال های زیادی است که مادرم را به سوی اسلام فرا میخوانم ، امانمی پذیرد، مرا دشنام میدهد و درباره ی تو سخنانی به گوشم میرساند که مرا به درد می اورد و آزار میدهد، از خدا بخواه تا مادر ابوهریره را راه نماید . رسول الله _ صلی الله علیه و سلم_ نشست، دستانشرا بلند کرد و گفت:« خدایا مادر ابوهریره را راه بنما»[۶] ابوهریره می گوید: دعای پیامبر را مژده ی خیر گرفتم وگفتم اگرخدا بخواهد سال آینده مادرم ایمان میآورد، سپس به منزلم برگشتم، وقتی نزدیک دررسیدم مادرم از درون خانه صدایم را شنیده بود که کفت ای ابوهریره سرجایت بایست، ایستادم، گمان بردم که اکنون دشنام و ناسزا را آغاز میکند ، که در را گشود و به من گفت: ای ابوهریره، اشهد ان لا اله الا الله  و ان محمدا رسول الله، وقتی این را شنیدم گریستم.

نزد پیامبر بازگشتم و گفتم : خداوند هم اکنون دعایت را مستجاب کرد، رسول الله _ صلی الله علیه و سلم_فرمود:« الحمدلله» ابوهریره گفت: میخواهم دوبار برایم دعا کنی رسول الله _ صلی الله علیه و سلم_ پنداشت که این بار برای رسیدن به ثروت دعا خواهد خواست، اما ابوهریره گفت:ایرسول خدا ، از خداوندطلب کن که من و مادرم را نزد مؤمنان و مؤمنان را نزد ما محبوب گرداند، که رسول الله _ صلی الله علیه و سلم_دعا کرد:« خدایا این بنده ی کوچکت و مادرش را نزد مؤمنان و مؤمنان را برای شان محبوب گردان». ابوهریره میگوید: هیچ صحابی یا تابعی یا کس دیگری نام مرا نشنید مگر این که من و مادرم را دوست داشت.

ولی دعای بزرگ پیامبر برای روز قیامت ذخیره شده که در دنیا استفاده نکرده است رسول الله _ صلی الله علیه و سلم_ فرمود:« هر پیامبر دعایی اجابت شده دارد، اما من دعایم را برای شفاعت امتم در قیامت پس انداز کرده ام».

نگو که این دعاهای پیامبران بوده است، چون برای هر کس هست ؛ برای هر کس که با فروتنی و کرنش بخواند و به پاسخ یقین داشته باشد. رسول الله _ صلی الله علیه و سلم_به صحابه فرمود:« مردی بر شما می گذرد که از صحابه نیست، بلکه از تابعین است و نامش اویس قرنی از یمن است، وقتی نزدتان آم اگر توانستید از او بخواهید تا برایتان دعا کند و آمرزش بطلبد، پس چنین کنید»، یعنی می شود کوچک برای بزرگ دعا کند و برعکس.

سیدنا عمر فاروق – رضی الله عنه-  با شگفتی نسبت به سخن رسول الله _ صلی الله علیه و سلم_ می گوید: به پیامبر می نگریستم گه او هم به من نگریست و فرمود:« و ای عمر اگر اویس را دریافتی از او بخواه برایت دعا کند»[۷]،عمر – رضی الله عنه-  میگوید» پس از رحلت رسول الله _ صلی الله علیه و سلم_هر سال در انتظار مراسم حج بودم و هرگاه قبیله یا گروهی یمنی عبور می کرد درباره ی اویس قرنی از ایشان پرسیدم ، تا سرانجام او را یافتم و خواستم برایم دعا کند و از خداوند برایم آمرزش بطلبد.

دعا برای همه

خداوند دعای کوچک، بزرگ، زن، مردو کوچک را اجابت می کند، که او نزدیک است و خواسته ی هر دعاگو را پاسخ میدهد و درهایش هرگز بسته نمی شود.

انسان فراموش می کند که چه دعاهایی را خداوندبرایش پاسخ داده است، ای انسان! به یاد آور که چه دعاهایی برایت اجابت شده است و بدان که شیطان نسبت به فضل خدا ، فضیلت دعاو لطف استجابت او، تو را به فراموشی می اندازد، چون اگر همه ی دعاهایی را که برایت اجابت شده به یاد آوری به خداوند وابسته می شوی.

صحابه بسیار دعامی کردند، اما همراه با کار دایمی و بدون ایستایی، تا وقتی که برای شان استجابت می شد.

به یاد داشته باش که دعا همان اسلحه ای است که تو را خالص و پاک میگرداند. صحابه دعا را برای شب قدر به تأخیر می انداختند و تمام شب را تا صبح در دعاسپری می کردند، برخواسته ی خود با فروتنی و کرنش پافشاری می نمودند، به اجابت یقین داشتند و می گفتند: به خدا سوگند هنوزرمضان آینده فرا نرسیده باشد خداوند دعای مرا پاسخ می دهد.

شرایط اجابت

ابن قیم میگوید: این دعاهرگز رد نمی شود:

۱.      یقین به اجابت هنگام دعا

رسول الله _ صلی الله علیه و سلم_میفرماید:« در حالیکه خدا را بخوانید که به اجابت یقین داشته باشید»[۸]ونیز میگوید: «هرگز کسی در دعایش نوید:خدایا اگرخواستی به من چنین عطا کن،بلکه باید در خواسته مصمم باشد»[۹]

یعنی اگرمیخواهی از آتش آزاد شوی باید دعایت با عزم و راسخ باشد و در حالی که به اچجابت یقین داری دعا کن ، به دعا های پیامبران گوش کن که همه اش با یقین به اجابت همراه است:

زکریا – علیه السلام -گفت: :« خدایا از دعای تو به من بی بهره نبوده ام» (مریم/۴)، یعنی هر گاه تو را فراخواندم همواره به من پاسخ داده ای. هم چنین دعای ابراهیم- علیه السلام –که فرمود:« به یقین خدایم بسی شنوای دعاست» (ابراهیم/۳۹)، یعنی دعا کن و به پاسخش مطمئن باش.

کسی را می شناسم که به عمره رفت تا برای دوستش که او را بسیار دوست داشت و در مصر بود دعا کند ، وقتی برگشت دید خدا دوستش را به سوی صلاح و خیر هدایت کرده است. این زمان را ببین که تنها دو هفته بوده و دعا اجابت شده است، چرا؟ چون با اخلاص و نیت درست و با اعتماد به خداوند دعا کرده بود.کسانی هستند که از خداوندفرزند درخواست می کنند ، سال های بسیاری می گذرد و دعایشان اجابت نمی شود، ولی روزی که در آن دعا صادقانه باشد خداوندمستجاب می کند و به آنان فرزند عطا می نماید، این برخدا سخت نیست، چون او برهر خواسته ای تواناست.

۲.      کرنش و فروتنی در برابر خدا هنگام دعا

عبدالله بن عمر- رضی الله عنه-   می گوید:من میدانم که کی دعا اجابت می گردد، به او گفتند: چگونه؟ گفت:وقتی دل کرنش کند، اندام ها بلرزد و اشک سرازیر شود ، دعا اجابت می گردد.

علمامیگویند: هرکه دلش را هنگام دعا جمع کند خواسته اش اجابت میشود.به کرنش و فروتنی در پیشگاه خدا بنگرید. اجابت دعا به میزان تواضع خواهدبود. با خواری نزدش برو، تو را با عزتش لبریز میکند، با نیازمندی به سویش برو ، تو را با بی نیازی خود بهره مند مینماید ، با ناتوانی به پیشگاهش روی آور با توانش تو را می پذیرد. اما ابن حنبل میگوید آیا میدانید کی دعا اجابت میشود؟ اگرمردی دردریای مواج از کشتی سقوط کند و بین راه خود را به چوبی آویزان کند و بگوید: خدای من، اگرهمانند آن مرد دعا کنید حتماً برای تان اجابت می شود.

خداوندمیفرماید:« یا چه کسی به زیان دیده در وقتی که او را فرا خواند پاسخ  می دهد؟»(نمل/۶۲) . درمانده در برابر خدا فروتن است.به رسول الله _ صلی الله علیه و سلم_ بنگر در جنگ بدر چگونه دعا می کرد؛ آن قدر دعا کرد تا لباسش افتاد، با اصرار وکرنش از خدامی خواست، ابوبکر صدیق- رضی الله عنه-  به او گفت:ای رسول خدا بر خود سخت نگیر که هرگز خداوند تو را خوار نمی کند، بدین   خاطر است که خداوند می گوید:« آن گاه که از خدایتان کمک وی یاری می خواهید که برایتان پاسخ داد»(انفال/۹)

ناله ی گنهکار نزد خدا از تسبیح ریاکار محبوب تر است،ای گنهکاران، ای صاحبان گناهان بزرگ، از خدا بخواهید تا شما را بیامرزد.

۳.      پرهیز از شتاب

رسول الله _ صلی الله علیه و سلم_ میفرماید: دعای هر یک از شما اجابت می شودتا وقتی که شتاب نکنید»[۱۰]

یعنی میگویی دعا کردم و دعا کردم ولی برایم اجابت نشد، و دعا را رها می کنی، ممکن است کسی ده سال دعا کند که مثلاًخداوند برادر ، پسر یا خواهرش را هدایت کند ، تا سرانجام برایش اجابت می شود، بنا بر این برای اجابت عجله نکن، این مانند کسی است که میوه ای را می کارد و توقع دارد که سریع بهره دهد، این نشدنی است، چون میوه وقتی می رسد که خداوند تعیین کرده است، دعا نیز چنین است؛وقتی اجابت می شود که خداوند برایش تخصیص داده است.گاهی برای مصلحت تو دعا زودتر اجابت می شود و گاهی خواسته ات را به تأخیر می اندازد تا صدایت را که با فروتنی و کرنش ناله سر می دهی بشنود.

در روایتی آمده  که خداوند متعال گفت:ای جیریل ، بنده ام مرا فرا خواند؟می گوید: بله ای خدا ، آیا بنده ام در برابرم کرنش کرد؟ می گوید: بله خدایا ، میفرماید: ای جبریل ، خواسته ی بنده ام را به تأخیر بینداز
، زیرا دوست دارم که صدایش را بشنوم .

۴.      حلال خوری

اگر هر کدامتان در مالش تردیدی دارد باید فوری وهم اکنون صدقهاشرا بپردازد، چون صدقه اموالتان را پاک می کند، و این بسیار مهم است.در روایتی آمده است رسول الله _ صلی الله علیه و سلم_«… سپس کسی را نام برد که سفرهای طولانی در راه خدا دارد ، ژولیده مو و خاک آلود است، پریشان است و خدا را با فروتنی فرا می خواند، اما خوراکش حرام است، پوشاکش حرام است و با حرام تغذیه شده است، پس چگونه برایش اجابت می شود»[۱۱] بنابر این دارایی هایتان را بپیرایید، صدقه بدهید و زکات تان را بپردازید تا خداوند دعای تان را پاسخ دهد.

آداب دعا

همانند رسول الله _ صلی الله علیه و سلم_ دستانت را با کرنش به آسمان بالا میبری و سپس با سپاس خداوندگار و درود بر رسول الله _ صلی الله علیه و سلم_ سخن آغاز میکنی، پیوسته آمرزش می طلبی و توبه میکنی، سرت را پایین می آوری و به اندازه ی توان فروتنی نشان می دهی، خدا را با نام های نیکو فرا می خوانی، صدقه ی مال خود را می پردازی، که به خدا سوگند این دعارد نمی شود.

نگو: من نمی دانم چگونه دعا کنم، به هر روشی که میخواهی دعاکن، با احساسی که در درونت است، یکی از یاران نزد رسول الله _ صلی الله علیه و سلم_آمد و گفت: من نمی دانم که چه سان همانند تو و معاذ زمزمه کنم. رسول الله _ صلی الله علیه و سلم_ از او پرسیدند: چه می گویی؟ گفت: می گویم: خدایا مرا به بهشت در آور و مرا از آتش رهایی ده، رسول الله _ صلی الله علیه و سلم_فرمودند: « درهمین باره من و معاذ زمزمه می کنیم»[۱۲]

 رازدعا

«خدایا تو عفوکننده و بزرگوار هستی و عفو را دوست داری، پس مرا عفو کن».

کلید همیناست: روایت شده است که باری ام المؤمنین عایشه- رضی الله عنها – از رسول الله _ صلی الله علیه و سلم_ پرسید: ایرسول خدا ، اگرشب قدر مرا دریافت چه بگویم؟ فرمود: « بگو خدایا تو بسی عفو کننده ای و عفو را دوست داری ، پس مرا عفو کن » (احمد،۶/۱۷۱)

بسیاری ازمردم هنگامی که این حدیث را میشنوند به ذهنشان خطور میکند که این به تنها یی کافی نیست ومیگویند: ماچیز بزرگی میخواهیم که دراین شب با آن دعا کنیم. اما من میگویم : این بزرگ ترین دعایی است که در این شب باید بر زبان آورد، زیرا کلید همین است.

با همبه معنای « الهم اِنَّکَ عَفُّوٌّ تُحِبُّ العَفوَ فاعفُ عَنّی»بنگریم که همه اش عفو است، یعنیخداوند دراین شب با نام «عَفُوّ» تجلی پیدا میکند .

پیامب هم اشاره میفرماید که کلید شب قدر همین دعاست.

چرا اسم «عَفُوّ»؟

چرا نام «عَفُوّ» ؟ نه اسم «غفور»مثلاً؟! یا چرا نگوییم خدایا توبسی آمرزگاری ،آمرزشرا دوست داری، پس مرا بیامرز؟مادرطول سال اورا با نام «غفور»  میخوانیم، اما در این شب او را با نام «عَفُوّ» فرا میخوانیم. بیایید با اسم «عَفُوّ» خداوند زندگی کنیم ومعنایش را بفهمیم تا او را آن فراخوانیم . نام های «عَفُوّ»و «غفور»  چه فرقی با هم دارند؟

برادران! «عَفُوّ»صیغه ی مبالغه از عفو است، یعنی زیاده روی در عفو و پاکسازی، چون او در می گذرد و در می گذرد و در می گذرد ،گذشت می کند و گذشت می کند تا محو و پاک می کند. ولی «غفور»  در می گذرد چشم می پوشد تا تو را به خاطر گناه محاسبه نکند. بنابر این «غفور»   هرگز تو را کیفر نمی دهد، ولی «عَفُوّ»به طور کامل پاک می کند و گذشت می نماید.

در مثال: کردار نامه ی فلانی روز رستاخیز لبریز از گناه و بدی است و جلوی هر گناهی کیفرش ثبت شده است، در پایان کردار نوشته شده : فلانی هرگز کیفر نمی بیند، این همان غفور بودن است ، ولی «عَفُوّ» کردار نامه را پاره می کند و روز قیامت در نامه ی فرد هیچ چیز نوشته نشده و صحیفه اش سفید است،و از ریشه پاک کرده است. فرق «عَفُوّ»و «غفور»   را دانستی؟

«غفور»   تو را هرگز روز قیامت کیفر نمی دهد ، اما ممکن است از تو بپرسد و تو را سرزنش کند،و حتی امکان دارد در آن جا رسوا شوی:« امروز بر دهان هایشان مهر می زنیم و دستانشان با ما سخن می گویند و پاهایشان به آنچه کرده اند گواهی می دهند» (یس/۶۵)، «و پوست هایشان گفتند: چرا بر ضد ما گواهی دادید،گفتند: خدایی که هر چیز را به سخن آورده ما را به سخن آورده است» (فصلت/۲۱)

موقعیت هراسناک

با من این موقعیت را تصور کن!دستت را تصور کن که بر ضد تو در قیامت گواهی می دهد: خدایا به وسیله ی من چنین کرد، دزدید، بر پدرو مادرش دست درازی کرد، شراب نوشید، مواد مخدر مصرف کرد، سیگار کشید، با این که می دانست این کارها جزو آلودگی هاست، به حرام زنی را لمس کرد.

…دستانت را تصور کن که علیه تو شهادت می دهند. یا بدنت می آید و گواهی می دهد: به وسیله ی من زنا کرد، به فلان جا رفت، به همسرش خیانت کرد… رسوایی را تصور کن، و در پایان کار تو را کیفر نمی دهد، چون او بسی آمرزگار است.

ولی«عَفُوّ» : گویا کاری نکرده ای، چون گناهانت به طور کامل محو شده نوشته های ملائکه پاره گردیده است ، و ممکن است گناهت را از حافظه ات پاک کند.

«عَفُوّ» یعنی محو کنند: یعنی نامه ی اعمال سفید گشته است، روز قیامت در پیشگاه دیگران رسوا نمی شوی، چرا؟ چون او عفو کننده است. به فضیلت شب قدر پی بردی؟ نه تنها تو را کیفر نمی دهد بلکه هرگز رسوا نمی کند.

روز قیامت ندا دهنده ای می آید و بانگ می دهد: دروغ گویان کجایند؟ همگان می شنوند، که کسان و کسانی بر می خیزند که تو هم از آنان هستی. گنهکاران کجایند؟ که مردمانی بلند می شوند و تو نیز از آنانی، مردی که زنش را گول زده است برخیزد، زنی که شوهرش را نیرنگ زده است بلند می شود، هر کس به مادرو پدرش خیانت کرده پا شود، و تو هر بار یکی از آنان هستی، ای بیچاره! می بینم که هر گاه برای گناهی صدا می زنند تو بر می خیزی و رسوا می شوی، زناکاران برخیزند، هر که گناه کبیره انجام داده پا شود. به رسوایی بنگر، مردم می گویند: این همه؟!این فرد در دنیا میان ما می زیست، اما سرانجام به تو گفته میشود: بخشوده شده ای و کیفر نداری، ولی در حالت عفو هرگز برای گناهان بر نمی خیزی.

آیا همراه من مفهوم«عَفُوّ»را حس می کنی؟ آیا معنای این شاه کلید را متوجه شده که رسول الله _ صلی الله علیه و سلم_ به عایشه  رضی الله عنها –  و پس از او به ما عطا فرموده است؟ میزان را در روز قیامت تصور کن که خوبی ها و بدی ها در آن است، و بدی ها در جلو تو تجسم یافته اند:« ما هر چه را می کرده اید نسخه برداری کرده ایم»(جاثیه/۲۹) ، « و آنان بارهای سنگین شان را بر کمرهای شان حمل می کنند، هان! بد است آن چه بر دوش می کشند»(انعام/۳۱) ، تصور کن که فلان عمل فحشا را انجام داده ای و آن تجسم یافته و سنگین در ترازوی تو گذاشته می شود. این فاجعه و رسواییرا متصور شو! سرانجام به تو میگوید: برایت آمرزیدم، که این معنای نام «غفور»   خداوند بزرگ است. ولی «عَفُوّ»هرگز بدی ها را در میزانت نمی گذارد، چون درگذشته و محو کرده است، زیرا گفته ای:« خدایا تودرگذرنده ای، گذشت را دوست داری، پس از من درگذر»، که از تو درگذشته است.

این تنها نیست …چون سرزنش در قیامت آن لحظه است که در برابر خداوند سبحان حاضر شوی و به تو بگوید:آیا فلان گناه را به یاد می آوری؟ آیا فلان گناه را به یاد داری؟ در حالی که مردم می شنوند، این موقعیت را در میان آ،ریدگان به ذهن بیاور! ندا دهند که : خانم فلانی دختر فلانی برای محاسبه به حضور خداوند جبار پیش آید، او رو به روی خداوند می ایستد و همهی مردم می نگرند، ملائکه تو را می شناسند، چون وقتی تو را صدا می زنندبیش از هر کسی میان مردم می لرزی ، تو می آیی و جلوی همگان محاسبه می شوی: آیا فلان گناه را به یاد می آوری؟ آیا فلان گگناه را به یاد داری؟ آیا فلان گناه در خاطرت هست ؟ آیا به تو نعمت ندادم؟ آیا تو را روزی ندادم؟ آیا ؟ آیا؟ آیا؟… .

احساس را در این هنگام در ذهن مرور کن!

سیدنا علی بن ابی طالب (رض) می گوید:«میدانم کسانی که گوشت شان از شرمندگی هنگامی که بدی هایشان بر خداوند عرضه می شود خواهد افتاد». در پایان به تو می گوید: آمرزیدم. ولی در «عَفُوّ»، هیچ کدام از این ها رخ نمی دهد. روایت شده که روز قیامت نزد خداوند می آیی و به تو می گوید: آی بنده ام نزدیک شو، او پوششی بر تو می اندازد تا هیج کس نشنود؛ای بنده ام،آیا فلان گناه را به یاد می آوری؟ آیا فلان گناه را به یاد داری ؟ تو می گویی: خدایا ،که خداوند می گوید: ای بنده ام در دنیا برایت آن را پوشاندم، و اکنون آن را برایت می آمرزم، برو ای بنده ام و در بهشت وارد شو، چون در یکی از شب های قدر از صمیم قلب گفته بود:« « الهم اِنَّکَ عَفُّوٌّ تُحِبُّ العَفوَ فاعفُ عَنّی»

———————-

منبع:کتاب جانشین /نویسنده: عمرو خالد/مترجم:عبدالظاهر سلطانی/انتشارات:حافظ ابر /سال انتشار:۱۳۸۸/چاپ:اول



[۱] : ترمذی،۲۴۹۵و ابن ماجه،۴۲۵۷.

[۲] . ترمذی،۳۲۴۷و احمد،۴/۲۷۱

[۳] . حاکم ، المستدرک، ۱/۴۹۴ و منذری، الترغیب و الترهیب،۲/۴۷۹.

[۴] . مسلم، ۶۷۴۷،۳۶۰۳ و ابن ماجه، ۳۸۲۲

[۵] .بغوی، شرح السنه، ۵/۱۸۶و سیوطی ، جمع الجوامع، ۴۸۰۸

[۶] . ترمذی،۶۳۴۹،احمد،۲/۳۲۰و بغوی، شرح السنه، ۱۳/۳۰۷.

[۷] . مسلم،۶۴۳۸

[۸] . ترمذی، ۳۴۷۹و سیوطی، الدر المنثور،۱/۱۹۵

[۹] . بخاری، ۶۳۳۹،ابو داوود، ۱۴۸۳و ترمذی ۳۴۹۷.

[۱۰] . بخاری،۶۳۴۰؛مسلم؛۶۸۶۹،ابوداوود،۱۴۸۴؛ترمذی،۳۳۸۷و ابنماجه،۳۸۵۳

[۱۱] . مسلم، ۲۳۴۳وترمذی، ۲۹۸۹.

[۱۲] . ابوداوود، ۷۹۲و احمد،۵/۷۳

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا