رمضان

روزی مؤمن ، قلب زنده !

روزی مؤمن ، قلب زنده !

هنگامی که از روزی سخن گفته می‌شود، اذهان بسیاری کسان مستقیم به سمت مال و املاک می‌رود. چه بسا اذهان برخی کسان از این اندیشه فراتر رود و به گونه‌ای دیگر از روزی مثل فرزندان، سلامت، خوشبختی و همسر متوجه شود.

چه بسا این ضرب‌المثل درست باشد: «کلّ یغنی علی لیلی»، «همه برای لیلی ترانه سر می‌دهند.» کسی که مال را هم و غم خود قرار دهد، بر این باور خواهد بود که روزی مطلوب همان مال است. کسی که خوش‌بختی خود را در عیال و فرزندان می‌بیند، زمانی که خداوند به وی جمعی از فرزندان پسر و دختر داده باشد، احساس خواهد کرد که خداوند به وی عنایت فرموده است و نور چشم خود را در آن خواهد دید که ببیند آنان در پیرامون‌اش به شادی می‌پردازند. برخی کسان نیز بر این باورند که خداوند به آنان روزی ارجمندتر و سهمی بهتر داده است. این در صورتی است که خداوند به آنان اخلاق نیکو عنایت کرده باشد و این سخن شاعر در حق آنان مصداق داشته باشد.

فإذا رُزِقتَ خلیقه محموده فقد اصطفاک مقسم الا رزاق

«هر گاه به تو اخلاقی ستوده داده شود، بدان که تقسیم کننده‌ی روزی‌ها تو را برگزیده است.»

انواع رزق‌ها

انواع و اشکال رزق و روزی به واقع بسیار متفاوت و گونه‌گون است. برخی از آن‌ها حسی است، مانند فرزند، همسر، املاک، پست و مقام علمی . برخی دیگر از آن‌ها معنوی است، مثل دانش، خوش‌بختی و آسودگی خیال. برخی دیگر از آن‌ها هم بعد حسی دارد و هم بعد معنوی مثل سلامت.

ایمان و یقین نیز از رزق به شمار می‌رود. در حدیث آمده است: «گاه بنده به سبب گناهی که مرتکب می‌شود، از روزی محروم می‌شود.» در حدیثی دیگر آمده: «گناه در قلب ظلمت و در چهره‌ی سیاهی پدید می‌آورد. و نیکی، در قلب نور و در سینه گشایش و در چهره نور پدید می‌آورد.»

و این جز سخنی از ایمان نیست، زیرا ایمان از گونه‌های رزق است. ایمان با تغییر پیوند بنده با خدا میزان آمادگی‌اش برای دریافت روزی از او، تغییر می‌کند. بخشی از احادیث پیامبر (ص) همین مقصود را بیان می‌کنند: «قلب‌ها پیش آمدن و پشت کردن دارند. اگر به پیش آمدند، به آن‌ها بیشتر دهید و اگر پشت کردند، آن‌ها را به انجام فرایض ملزم کنید.»

اگر روزی چنین نیست، ناگزیر دل‌های تپنده به ایمان و اخبات کننده برای خدا، که گناه را از دور دست احساس می‌کنند، خود از روزی خداوند بلند مرتبه هستند و خداوند مانند روزی، آن‌ها را میان بندگان‌اش قسمت می‌کند.

] أَهُمْ یقْسِمُونَ رَحْمَهَ رَبِّکَ نَحْنُ قَسَمْنَا بَینَهُم مَّعِیشَتَهُمْ فِی الْحَیاهِ الدُّنْیا وَرَفَعْنَا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ لِیتَّخِذَ بَعْضُهُم بَعْضًا سُخْرِیا وَرَحْمهُُ رَبِّکَ خَیرٌ مِّمَّا یجْمَعُونَ (۳۲)[، «آیا آنان رحمت پروردگارت را تقسیم می‌کنند؟ ما خود میان آنان معیشت‌شان را در زندگی دنیا تقسیم کرده‌ایم و برخی از آنها را بر برخی دیگر به درجاتی برتری داده‌ایم تا بعضی از آنان بعضی دیگر به کارگیرند و رحمت پروردگارت از آنچه آنان فراهم می‌آورند بهتر است.»[۱]

قلب تو در بهشت دیگران

سخن ما درباره‌ی قلب‌هایی که روزی خداوند هستند، شامل دو موضوع است: قلب خودت و قلوب دیگران. اکنون می‌باید از قلب خودت آغاز کنیم، چنان که پیامبر (ص) فرموده است: «از خودت آغاز کن و سپس از کسانی که تحت عبالواری تو هستند.» قلب تو رزقی است از جانب خدا، مگر چه کسی جز خدا در آن نهال رحمت کاشته است؟ و چه کسی در مواقع ضروری، به تو احساس شفقت و مهربانی عنایت می‌کند؟ هنگام بر خوانده شدن آیات خدا برتو، چه کسی به تو احساس خشیت و بیم می‌دهد:

]إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ إِذَا ذُکِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَإِذَا تُلِیتْ عَلَیهِمْ آیاتُهُ زَادَتْهُمْ إِیمَانًا وَعَلَى رَبِّهِمْ یتَوَکَّلُونَ (۲)[، « مؤمنان ت کسانی هستند که چون خدا یاد شود دلهایشان [از عظمت او] ترسان گردد، و چون آیات او برآنان تلاوت گردد، ایمانشان را بیفزاید، و تنها بر پروردگارشان توکّل می‌کنند.»[۲]

چه کسی است که قلب تو با یاد او نرم می‌شود:

]اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِیثِ کِتَابًا مُّتَشَابِهًا مَّثَانِی تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِینَ یخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلِینُ جُلُودُهُمْ وَقُلُوبُهُمْ إِلَى ذِکْرِ اللَّهِ ذَلِکَ هُدَى اللَّهِ یهْدِی بِهِ مَنْ یشَاء وَمَن یضْلِلْ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ (۲۳)[، «خداوند بهترین سخن را بصورت کتابی همگون و مکرّر نازل کرده است که پوستهای کسانی که از پروردگارشان می‌ترسند، از آن به لرزه درآید، سپس پوست‌هایشان و دلهایشان با یاد خدا نرم شود. این است هدایت خدا که بوسیله آن هرکس را بخواهد هدایت می‌کند و هرکس را خدا گمراه کند هیچ هدایتگری برای او نیست.»[۳] ؟؟؟؟؟ حذف شود یا نه؟؟؟؟؟

مگر این روزی خدا نیست که قلبی پویا و حساس به تو عنایت کرده که برای خیر دچار طرب می‌شود و از شر می‌هراسد؟ مگر این روزی خدا نیست که به تو قلبی عنایت کرده که تارهایش به هنگام تلاوت کلمات خدا می‌لرزند و به چشمان‌ات غمزه می‌روند تا از قلب حرارت گناه و تفریط، اشکی گرم بر گونه‌ها بلغزد؟

مگر این روزی خدا و نعمت کامل او نیست که به تو قلبی داده که برای آدم ضعیف ترحم می‌کند، برای ناله‌های بیچارگان احساس درد می‌کند، کودکان را دوست دارد و به دستان فرمان می‌دهد تا به مهربانی بر یتیمی کشیده شوند، و صدقه‌ی ناچیزی در جیب بینوایی بگذارند و پس از مدت‌ها اندوه و گذراندن روزهای سخت، بر لبان آن لبخندی نقش ببندد؟

اگر گفته‌اند که سلامتی تاجی است بر سر مردمان سالم و جز بیماران آن را احساس نمی‌کنند، ما می‌گوییم که روزی نعمتی است در دست مردمان و جز کسانی که فاقد آن هستند، آن را احساس نمی‌کنند، و قلب رزقی است که جز کسی که از نعمت قلب محروم شده، آن را احساس نمی‌کند. در این باره قرآن بهترین دلیل است:

]أَفَلا یتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا (۲۴) [[۴]، «پس آیا در قرآن تدبر نمی‌کنند یا بر دلهایی قفل‌هایشان زده شده است؟»

گویی قرآن، قلب‌هایی را عرضه می‌دارد که از رزق و نعمت تو بر محروم شده‌اند، درها به رویشان بسته شده‌اند و از نعمت‌های خداوند استقبال نمی‌کنند. در حدیث سخن مردی آمده که چون پیامبر (ص) را دید که حسن و حسین را می‌بوسد، گفت: «من ده فرزند دارم که هرگز هیچ کدامشان را نبوسیده‌ام.» حضرت فرمود: «اگر خداوند رحمت را از قلب بیرون آورده، من چه کنم. کسی که به دیگران رحم نکند، به او رحم نمی‌شود.»

گویی پیامبر (ص) با غمزه‌ی چشمی به این نکته اشاره می‌کند که آن مرد از روزی رحمت، که خداوند بر قلب‌های بندگان می‌پاشد، برخود‌دار بوده است، اما محرومیت وی از این روزی، قلب وی را در کنار قلب‌هایی قرار می‌دهد که فضل خداوند سبحان از آنان دریغ شده است. قرآن کریم از کسانی که صاحب قلب هستند، اما از نعمت رزق قلبی محروم هستند، ایراد می‌گیرد. نعمت رزق قلبی باعث می‌شود تا نعمت خدا در هستی قابل درک باشد. خداوند می‌فرماید:

]فَلَنَقُصَّنَّ عَلَیهِم بِعِلْمٍ وَمَا کُنَّا غَآئِبِینَ (۷) [[۵]، «پس قطعاً از روی دانش برای آنان بازخوانیم، چرا که بدون شک ما از [احوال] آنان غایب نبوده‌ایم.»

گویی آنان ابزار قلب را به دست آورده‌اند. اما از روزی اصل یعنی درک، فهم و آگاهی محروم شده‌اند. مهر زدن خداوند بر دل‌ها بخشی از محرومیت از روزی قلب‌هاست. در این وضعیت، قلب، دریچه‌ی ایمان را استنشاق نمی‌کند و خنکای یقین را نمی‌چشد. این وضع زمانی پدید می‌آید که آدمی به کام‌جویی جسمی سرگرم شود و از لذت روحی غفلت کند و قلب با منبع رزق و ولی نعمت خود قطع ارتباط کند.

]أَفَرَأَیتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ وَأَضَلَّهُ اللَّهُ عَلَى عِلْمٍ وَخَتَمَ عَلَى سَمْعِهِ وَقَلْبِهِ وَجَعَلَ عَلَى بَصَرِهِ غِشَاوَهً فَمَن یهْدِیهِ مِن بَعْدِ اللَّهِ أَفَلا تَذَکَّرُونَ (۲۳) [[۶]، «پس آیا کسی را ندیده‌ای که هوای [نفس] خویش را معبود خود گرفته است و خدا او را از روی آگاهی[اش] گمراه گردانید و برگوش او و دلش مهر نهاد و بر دیده‌اش پرده‌ای قرار داد و چه‌کسی پس از خدا او را هدایت می‌کند پس آیا پند نمی‌گیرید؟»

هنگامی که قلب از رزق مشاعر و احساسات ارجمند محروم می‌شود، گرایش به خیر در او معدوم می‌شود و چشمه‌سارهای هدایت در وجودش می‌خشکند. از این‌رو، برای هیچ ندایی به حرکت در نمی‌آید، و هیچ دعوتی را اجابت نمی‌کند و میان قلب و صاحب‌اش پرده‌ای قرار می‌گیرد.

]یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اسْتَجِیبُواْ لِلّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکُم لِمَا یحْییکُمْ وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللَّهَ یحُولُ بَینَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَیهِ تُحْشَرُونَ (۲۴) [، «ای کسانی که ایمان آورده‌اید! هرگاه خدا و پیامبرش شما را به سوی چیزی فرا خواندند که به شما حیات می‌بخشد، آنان را اجابت کنید، و بدانید که بی‌گمان خدا میان انسان و دلِ او حایل می‌گردد، و اینکه بی‌گمان تنها سوی او محشور می‌شوید.»[۷]

در این هنگام قلب چنان سخت می‌شود که از سنگ نیز سخت‌تر می‌شود.

]ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُکُم مِّن بَعْدِ ذَلِکَ فَهِی کَالْحِجَارَهِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَهً وَإِنَّ مِنَ الْحِجَارَهِ لَمَا یتَفَجَّرُ مِنْهُ الأَنْهَارُ وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا یشَّقَّقُ فَیخْرُجُ مِنْهُ الْمَاء وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا یهْبِطُ مِنْ خَشْیهِ اللَّهِ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ (۷۴)[، «سپس دلهایتان پس از آن [همه آیات و معجزات] سخت شد; پس آن [دلها] همانند سنگ یا سخت از آنند، چرا که همانا پاره ای از سنگها است که از آن نهرها می جوشد، و برخی از آنهااست که می شکافد و آب از آن خارج می شود، و پاره از آنهااست که از بیم خدا فرو می ریزد; و خدا از آنچه می کنید غافل نیست.»[۸]

به هم پیوستگی دل‌ها

بسیاری کسان ارزش محبت به خاطر خدا و نزدیکی دل‌ها و به هم پیوستگی آن‌ها بر اساس مفاهیم متعالی را نمی‌دانند. خداوند است که دل‌ها را به هم نزدیک می‌کند:

]وَأَلَّفَ بَینَ قُلُوبِهِمْ لَوْ أَنفَقْتَ مَا فِی الأَرْضِ جَمِیعاً مَّا أَلَّفَتْ بَینَ قُلُوبِهِمْ وَلَـکِنَّ اللَّهَ أَلَّفَ بَینَهُمْ إِنَّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ (۶۳) [، «میان دلهایشان الفت برقرار ساخت، که اگر هرآنچه در زمین است همه را انفاق می‌کردی، میان دلهایشان الفت برقرار نمی‌کردی، اما خدا میان آنان الفت برقرار نمود، بی‌گمان او [خدا] عزیر و حکیم است.»[۹]

قلب دیگران، مقصود دعوت‌گران است. زیرا تمام اهتمام آنان، به دست آوردن قلوب مردم است. هنگامی که می‌گوییم قلوب نوعی رزق به شمار می‌روند، این بدان معناست که گاه شما دعوت‌گری را می‌بینید که خداوند او را نزد مردم محبوب قرار داده و قلب‌هایشان را به او روزی داده و کلیه قلب‌هایشان را در اختیار او قرار داده است. از این روی وی به سادگی می‌تواند به قلب‌هایشان نفوذ کند. گاه نیز کسی دیگر را می‌بینید که دروازه‌ی دل‌ها به رویش بسته شده‌است زیرا آنان این روزی (روزی قلوب) را نزد کسی نجسته‌اند که کلید آن‌ها را در اختیار دارد.

اگر خداوند کسب روزی را با تلاش مربوط شمرده و فرموده:

]«هُوَ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الأَرْضَ ذَلُولاً فَامْشُوا فِی مَنَاکِبِهَا وَکُلُوا مِن رِّزْقِهِ وَإِلَیهِ النُّشُورُ (۱۵)[، «اوست که زمین را برایتان رام گردنید پس در گوشه و کنار آن رهسپار شوید و از روزی او [خدا]‌بخورید و رستاخیز تنها سوی اوست.»[۱۰]

و همه‌ی این‌ها را در سوره‌ای قرار دادکه با سیاق آن تناسب دارد، پس می‌توان گفت که کوشش در راه جستن روزی دل‌ها، امکان پذیرتر و مناسب‌تر است.

پیامبر (ص) جز به محبت خداوند و کمک او در به دست آوردن دل‌های مردم و اثرگذاری در آن، و شکیبایی، رأفت، مهربانی و حکمتی که موجب می‌شد از خود مردم نیز بیشتر رعایت حال آنان را بکند و از خودشان نیز بیشتر نسبت به مسایل آنان آگاه باشد، به این گستردگی نمی‌توانست دل‌ها را به دست آورد:

]وَاعْلَمُوا أَنَّ فِیکُمْ رَسُولَ اللَّهِ لَوْ یطِیعُکُمْ فِی کَثِیرٍ مِّنَ الأَمْرِ لَعَنِتُّمْ وَلَکِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَیکُمُ الإِیمَانَ وَزَینَهُ فِی قُلُوبِکُمْ وَکَرَّهَ إِلَیکُمُ الْکُفْرَ وَالْفُسُوقَ وَالْعِصْیانَ أُوْلَئِکَ هُمُ الرَّاشِدُونَ (۷)[، «و بدانید که پیامبر خدا در میان شماست که اگر در بسیاری از کارها از شما پیروی کند همانا به سختی می‌افتید اما خدا ایمان را نزد شما محبوب گردانید و آن را در دلهایتان آراست و کفر و پلیدی را در نظر شما ناپسند ساخت آنان خود رشد یافته‌گانند.»[۱۱]

کسی که به وضعیت قلب‌ها بنگرد، می‌بیند مادام که با خدا پیوند داشته باشند و در پناه او باشند، بر روزی آن‌ها افزوده می‌شود. اگر قلب آدمی با خداوند در ارتباط باشد، دنیا بر او کم ارزش جلوه خواهدکرد و ایمان‌اش افزایش خواهد یافت و لطف خداوند او را سرشار خواهد کرد.

مادام که با خدا باشد، هیچ چیز را از دست نخواهد داد. چنان که ابن عطاء الله سکندری گفته است:» خدایا، کسی که تو را از دست داد، چه چیز یافته است و کسی که تو را یافته است، چه چیز را از دست داده است. چشمی که تو را مراقب خود نبیند، کور باد! داد و ستد بنده‌ای که از محبت تو بهره‌ای نیافته، ناکام باد.»

قلب خشکیده نمی‌تواند جویباری را روان سازد و قلب فسرده نمی‌تواند آتشی برافروزد. آن چه از دل خیزد به دل نشیند و آن چه از زبان خیزد، از یک گوش شنیده، شود و از گوش دیگر بیرون رود. اگر راه دل‌ها این است پس برخیز که در آن راه رویم تا روزی دل‌های ما و دل‌های دیگران فزونی یابد.

 

ارجاعات:

—————

[۱] – زحزف/۳۲

[۲] – انفال/۲

[۳] – زمر/۲۳

[۴] – محمد/۲۴

[۵] – اعراف/۷

[۶] – جاثیه/۲۴

[۷] – انفال/۲۴

[۸] – بقره/۷۴

[۹] – انفال/۶۳

[۱۰] – ملک/۱۵

[۱۱] – حجرات/۷

تهیه‌ و تنظیم: سرویس دین و دعوت سایت اصلاح وب

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا