کردها و رویای استقلال
کردها و رویای استقلال
کردهای کردستان عراق مدتی است زمزمه استقلال سر می دهند. بعد از سقوط موصل به دست نیروهای تروریستی داعش تمایل کردها به اعلام استقلال افزایش یافته است. البته تمایل کردهای عراق به استقلال به سال ها قبل باز می گردد. کردها از زمان حکومت پادشاهی عراق دنبال استقلال بودند. زمانی که ملامصطفی بارزانی به عنوان رهبر کردهای عراق رسما اعلام کرد دنبال استقلال است و برای رسیدن به این هدف دست به سلاح برد. تلاش های مسلحانه کردهای عراق سال ها ادامه داشت. در برهه ای عراقی ها به این نتیجه رسیدند که باید بحران با کردها را به نوعی حل کنند. بسیاری از آنها به این باور رسیدند که برخورد فیزیکی با کردها نمی تواند راه به جایی ببرد. از جمله بعد از کودتای دوم بعثی ها در عراق در سال ۱۹۷۲ آنها به این نتیجه رسیدند که باید با کردها به توافق برسند و مشکل کُردی را به نحوی حل کنند. صلاح عمر العلی، یکی از رهبران کادر رهبری حزب بعث در این باره می گوید: «ما وقتی در بغداد برای حل مشکلات موجود تشکیل جلسه دادیم، به این نتیجه رسیدیم که باید با کردها ارتباط بگیریم و برای حل مشکل کردی به طور جدی با آنها گفت وگو کنیم.» اما این اتفاق هیچ گاه نیفتاد. اختلافات نه تنها حل نشدند بلکه با به قدرت رسیدن صدام حسین تلاش شد به کردها بیش از پیش فشار وارد شود.
در سال ۱۹۷۵ بعد از توافق الجزایر میان ایران و عراق، کردها حمایت شاه ایران را از دست دادند و این فرصتی ایجاد کرد تا صدام حسین فشار بیشتری را به کردها وارد آورد. بعد از آن کردها همیشه در جنگ با دولت مرکزی در بغداد بودند که در طول دهه هشتاد به اوج خود رسید.
در عین حال کردها به ابزار فشاری برای صدام در جهت فشار به ایران و ترکیه نیز تبدیل شدند. در طول جنگ تحمیلی ۸ ساله به بهانه های واهی قتل عام های گسترده ای علیه کردها در عراق صورت گرفت. از یک سو صدام کردها را متهم به مزدوری برای ایران می کرد و آنها را به همین بهانه قتل عام می کرد و از سوی دیگر با استفاده از محیط مشترک جغرافیایی کردها با عراق و ایران و ترکیه به آنکارا و تهران فشار می آورد تا آنها را وادار کند در برابر او کوتاه بیایند. در هر دو حالت جان کردها برای صدام ارزشی نداشت، چه در فشار به تهران و آنکارا کردها قربانی می َشدند چه در دورانی که کردها را متهم به مزدوری برای ایران می کرد. هدف نهایی صدام روشن بود، پاکسازی قومی تدریجی کردها تا دیگر نای بیان هیچ گونه ادعایی را نداشته باشند. به موازات آن صدام حسین به کوچ اجباری قومیت های دیگر عراقی به ویژه اهل تسنن به کردستان عراق نیز دستور می داد تا هویت کردی را در مناطق کردی از بین ببرد. این مساله بعد از صدام مشکلات بسیاری برای عراقی ها به وجود آورد که همچنان به قوت خود باقی است.
در سال ۱۹۹۱ پس از انتفاضه شعبانیه علیه حکومت بعثی که در پی عقب نشینی ارتش عراق از خاک کویت رقم خورد، کردها موفق شدند حمایت جامعه جهانی را کسب کنند و منطقه خودمختاری را در شمال عراق ایجاد کنند. منطقه ای که تحت رهبری مسعود بارزانی، رئیس حزب دموکراتیک کردستان و جلال طالبانی، رئیس اتحاد میهنی کردستان اداره شد و به تدریج آنها را به بزرگ مردان اقلیم کردستان تبدیل کرد. این دو در جنگ ایران و عراق همواره در جبهه ایران علیه بعثی ها بودند و بعد از پایان جنگ نیز رابطه نزدیک خود را با ایران حفظ کردند.
بعد از سرکوب انتفاضه ۱۹۹۱ توسط صدام حسین کردها توانستند، هر چند به سختی، منطقه خودمختار خود را حفظ کنند. از این تاریخ تا ۲۰۰۳ رژیم بعثی بارها تلاش کرد به اقلیم کردستان حمله کند و کردها را نابود کند اما از آن جا که بعد از جنگ کویت به شدت ضعیف شده بود هیچ گاه نتوانست به هدف خود برسد. از سوی دیگر در طول این مدت کردها فرصت یافتند خودسازی کنند و پایه های منطقه خودمختار را در مناطق تحت کنترل خود پایه ریزی کنند. کردستان به طور کامل از نفوذ حکومت مرکزی عراق خارج شد در حالی که همچنان برخی از گروه های کردی، به ویژه طیف مسعود بارزانی همچنان سودای استقلال داشتند.
بعد از سال ۲۰۰۳ و سقوط حکومت صدام حسین در بغداد، کردها تعهد دادند فکر استقلال را کنار بگذارند و وارد حکومت جدید عراق شوند، در مقابل حق داشته باشند ایالتی در مناطق تحت کنترل خود داشته باشند و به شیوه اقلیم در درون خود حکومت داری کنند. به موجب آن قانون اساسی عراق نیز اصل فدرالیسم را پذیرفت و زبان کردی به عنوان زبان رسمی در کنار زبان عربی به رسمیت شناخته شد. کردها به مرور به یک الگوی نمونه برای دیگر اقوام عراقی تبدیل شدند که دیگر قومیت ها نیز بر اساس قانون اساسی تمایل به ایجاد ایالت یا اقلیم در عراق پیدا کردند. اما از سال ۲۰۰۹، رابطه دولت کردستان با بغداد رو به تیرگی گذاشت. اختلافات میان مسعود بارزانی، رهبر اقلیم کردستان با نوری مالکی، نخست وزیر وقت عراق رو به اوج گذاشت و جنبه شخصی به خود گرفت. مالکی تمایل نداشت کردها بیش از این قدرت بگیرند. به اعتقاد او کردها به دنبال استقلال هستند و قدرت گرفتن آنها به ضرر تمامیت ارضی عراق است. بعد از سقوط موصل، بارزانی رسما بیان کرد که به دنبال استقلال کردستان است. ادعایی که هنوز هم مطرح می کند و حتی در آخرین مصاحبه اش هشدار داده که اگر مالکی به قدرت برگردد، بلافاصله اعلام استقلال خواهد کرد. اما آیا او به راستی می تواند اعلام استقلال کند؟ جلال طالبانی در گفت وگوهای مطبوعاتی اش بارها گفته است که کردها به آب راه ندارند و اگر اعلام استقلال کنیم چون تمامی کشورهای پیرامونی ما با استقلال ما مخالفند، نمی توانیم سرپا بمانیم. واقعیت این است که بارزانی هم می داند که نمی تواند به این هدف برسد، واقعا هم برای کردها در حال حاضر وضعیت فعلی ایده آل ترین حالت است. آنها از ابزار استقلال تنها برای فشار به دولت مرکزی برای گرفتن امتیاز استفاده می کنند. مگر توطئه ای در کار باشد که از خارج از عراق و حتی منطقه اداره شود که آن بحث دیگری است.
منبع: دیپلماسی ایرانی