مسأله کفر و ایمان از دیدگاه امام شافعی
مسأله کفر و ایمان از دیدگاه امام شافعی
استاد عبدالله احمدیان "رح"
یکی از مسائلی که در عصر امام شافعی مردم را هیجان زده نمود، و نه تنها در محافل فقها و محدثین و متکلمین بلکه بیشتر در کوچه و بازار و مجالس کسبه و بازرگانان غوغایی را بر پا کرده بود این پرسش بود که ایمان چیست و مؤمن کیست؟ یا روی دیگر این سکه: کفر چیست و کافر کیست؟ و سبب اهمیت این مسأله این بود که گزینش اجتماعی آن عصر در ردّ و قبول اشخاص جهت احراز مقام ها از خلافت و سلطنت و استانداری گرفته تا فرمانداری و شهرداری و دهداری، قبل از هر چیز به کفر و ایمان آنها توجه می نمودند، اهل ایمان شایسته احراز همه مقام ها م اهل کفر مستوجب اخراج از تمام پست ها بودند، و این مسأله غالبا" رنگ سیاسی پیدا می کرد و هر گروهی، متناسب باشیوه برخوردش با سیاست روز و زمان به پرسش ها پاسخ می داد از جمله:
۱- کرامیّه که گروه سازشکاری بودند و برای همه «بلی قربان» می گفتند و دربار و درباریان را به کلی راضی کرده، در پاسخ سؤال فوق گفته بودند: « ایمان عبارتست از اجرای کلمه شهادتین و دیگر هیچ!».
۲- معتزلی ها که گروه «لیبرالی» بودند و در عین شدت و سخت گیری هموار برای سازش و توافق با دربار راهی را باز می گذاشتند(و از این راه توانستند دربار مأمون و معتصم و واثق را قبضه کنند و تا قرن چهارم بر افکار مردم حکومت کنند) آنها در پاسخ سؤال فوق گفته بودند « ایمان سه جز اساسی دارد۱- باور و تصدیق به آنچه پیامبر(ص) ابلاغ کرده است.۲- اقرار و اعتراف به آن مطالب( با اجرای کلمه شهادتین).۳- عمل به مقتضیات آن مطالب( انجام دادن تمام واجبات و ترک نمام گناهان کبیره) طبق همین پاسخ معتزلی ها کسی که واجبی را ترک می کرد یا مرتکب یکی از گناهان کبیره می گردید، ایمان نداشت و مؤمن نبود ولی کفر هم نداشت و کافر هم نبود ( واسطه و منزل بین منزلتین) و همین جمله جوابیه کوچک (مرتکب گناهان کبیره ترک کننده واجبات کافر نیست) راهی را برای توافق به برخی درباریان بی عمل یا بد عمل باقی گذاشته بود.
۳- خوارج که گروهی بودند خیلی تندرو«رادیکال» و به هیچ وجه با دربار و درباریان به فکر سازش نبودند و بلکه همواره درصدد براندازی و معیوب کردن مقامات بودند و در پاسخ سؤال فوق اضافه بر پاسخ معتزلی ها گفته بودند: « کسانی که یکی از واجبات را ترک کنند یا یکی از محرمات را مرتکب شوند ایمان ندارند و کافر هستند» .
۴- اهل سنت به رهبری امام شافعی که اکثریت قاطعی بودند حق جو و حق گو که در تبین عقاید و احکام تنها به واقعیت و به نصوص آیه ها و احادیث توجه می کردند و مخالفت ها و موافقت ها در قضاوت آنان هیچ گونه تأثیری نداشت یکی از رهبران آنها (امام شافعی) در پاسخ این سؤال چنین گفت:
« حداقل درحات ایمان تصدیق و باور است به آنچه پیامبر(ص) ابلاغ نموده است و حد اکثر درجات آن عبارتست از:
۱- همان تصدیق و باور
۲- اقرار به آن
۳- عمل به مقتضای آن ( انجام دادن تمام واجبات و ترک کبایر و محرمات) بنابراین کسانیکه آن تصدیق و باور را دارند و بی عمل و بد عمل هستند ( واجبی را ترک کرده و یا مرتکب یکی از گناهان کبیره شده اند) ایمان دارند و کافر نیستند و مؤمن هستند و پس از عذاب و مجازتها قظعا" به بهشت می روند.
_______________________________
منبع:تجزیه و تحلیل زندگانی امام شافعی/ مؤلف: عبدالله احمدیان / انتشارات: نشر احسان/تابستان۱۳۷۴