آیا در یک جامعه ی “بی آینده” زندگی می کنیم؟
آیا در یک جامعه ی “بی آینده” زندگی می کنیم؟
نویسنده: مهران صولتی
گزارش آینده پژوهی مرکز تحقیقات استراتژیک نهاد ریاست جمهوری ۱۰۰ مساله و بحران را برای جامعه ایران در سال ۱۳۹۶ فهرست کرده است.
مشکلات و مسائل اصلی ایران در سال ۱۳۹۶ شناسایی شدند
گزارشی که قرار است از آینده پرمخاطره ایران پرده بردارد و اذهان را نسبت به ابعاد نگران کننده آن هشیار سازد. اما واقعیت این است که این گزارش ها جز به طور کوتاه مدت جدی گرفته نمی شوند. مسئولین اصولا آنها را جدی تلقی نمی کنند و حاضر نیستند روند روزمره گی های خود را دچار اختلال کنند(حداکثر این که کمیته ای برای بررسی بیشتر موضوعات نگران کننده تعیین می کنند)، مردم هم به تبع مطرح شدن نگرانی های گزارش در رسانه ها مدت کوتاهی دچار ناراحتی شده و سپس موضوع را فراموش می کنند. به نظرمی رسد ما در جامعه ایران با با یک دوگانه تناقض آلود ” آینده فردی و گذشته جمعی ” مواجه هستیم.
آینده فردی به این معنا که تمام قوا و ظرفیت خود را به خدمت کسب موفقیت های فردی و خانوادگی درآورده ایم. حضور نوعی ولع موفقیت در زمینه های مالی و منزلتی در جامعه ایران مشهود است. میل فزاینده به کسب پول از مسیرهای رانت گونه، در کنار عطش شدید به اخذ مدارک دانشگاهی برای ارتقاء منزلت، پایه های زیست ایرانی را در روزگار کنونی تشکیل می دهد. از سوی دیگر ما همچنان گروگان یک گذشته جمعی هستیم، به این معنا که فضای غالب بر رسانه های مجازی وشبکه های اجتماعی به طور مداوم از یک نوستالژی سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و بین المللی سخن می گویند. اینکه در ایران قبل از اسلام نیمی از جهان را در اختیار داشته ایم یا واجد تمدن باستانی غنی بوده ایم، اینکه چهارمین ارتش جهان و ژاندارم منطقه بوده ایم یا در دریای فرهنگ و هنر غنی ایرانی غوطه می خورده ایم، اینکه اگر به دیوار انقلاب نخورده بودیم هم اکنون ژاپن یا کره بودیم و …
آنچه در همه این رویا پردازی ها مشترک است سهم پررنگ ” حسرت گذشته” است. تحلیل های سیاسی -اجتماعی ما هم اگر چه به تعمیق بینش سیاسی-اجتماعی ما منجر می شوند ولی همچنان از یک فقدان بزرگ رنج می برند: افقی برای یک ” آینده جمعی ” در ذهن شهروند ایرانی متصور نیست. علل ساختاری بسیاری در این “بی افقی” نقش آفرینند. سیاست، اقتصاد و فرهنگ دست اندرکار القای بی قدرتی، ناامیدی، فرسایندگی و ناممکنی هستند. آرمان های مان به قدری تقلیل یافته اند که” امنیت” و” معیشت “به سقف آرزوهایمان تبدیل شده اند و انسان ایرانی به دلیل عدم توانایی و مشارکت در ساخت شخصیت انسانی و جهان بیرونی خود بیش از پیش به ورطه بیگانگی از جامعه فرو می غلتد. برای خروج از این وضعیت مخرب و آسیب زا چه می توان کرد؟
در حالی که شرایط ساختاری برای تداوم نگرانی ها و ناامیدی ها همچنان برقرار است شاید بتوان امید را تنها در رفتار نوآورانه و کلیشه شکن کنشگر ایرانی جستجو کرد. در روزگاری که ” بی افقی” بر دست و پای ذهن ما بند نهاده است شاید بتوان انتظار داشت که خلق افقی برای آینده، از خود ما آغاز شود. فقط کافی است در تحلیل های مان، به جای تاکید صرف بر توصیف گذشته و امروز، اندکی از آینده هم سخن بگوییم. اینکه چه راه هایی برای برون رفت از وضعیت جاری وجود دارد؟ چگونه می توان به خلق آینده ای متفاوت اندیشید؟ و…
با گذر از فضای آه و ناله از اوضاع جاری که تنها بندهای بسته بر کلیشه های ذهنی مان را محکم تر می کند و به نوعی ما را دچار فلجی فکری می سازد، می توانیم حداقل در ساخت افقی برای آینده سهیم باشیم. ” جامعه ناامید” نمی تواند جامعه ای سالم باشد حتی اگر از رفاهی قابل توجه هم برخوردار باشد. سهم فردی خود را در القای ناامیدی به جامعه دست کم نگیریم. آینده محصول متفاوت اندیشیدن ما در امروز است…
منبع : Telegram.me/solati_mehran