راشد غنوشی و اندیشهی سیاسی خلافت
راشد غنوشی و اندیشهی سیاسی خلافت
نویسنده: عدنان فلاحی
غنوشی برغم انتقاداتی که نثار علی عبدالرازق (۱۹۶۶ـ۱۸۸۸م) ـ از مشایخ دینی و قضات پیشین مشهور مصر ـ و مدعیات وی دال بر فقدان پیوند ذاتی میان اسلام و تأسیس نظام سیاسی میکند، معتقد است که ابهام و غموض موجود در تمییز بین شریعت به مثابه قانون و نهادهای حکومتی، ممکن است باعث معادلانگاری شریعت اسلام با نظامهای سیاسیِ پیشینِ حاکم بر مسلمین ـ و نتیجتاً ظلم و ستم مندرج در آنها ـ شود و همین ابهام را یکی از انگیزههای علی عبدالرازق برای تألیف کتابش میداند[۱]. او در نقد نظام خلافت با علی عبدالرازق اظهار همدلی کرده و مینویسد:
«واقعیت این است که نظام خلافتی که بر تاریخ ما سیطره داشته است حق ندارد مؤمنان را ملزم به تقدیس این نظام یا چشمپوشی از ستمهایش و کنار گذاشتن اقتدار امت و استبدادورزی کند… از این حیث، مواردی در کارند که انقلاب شیخ عبدالرازق علیه خلافت را موجه مینمایند»[۲].
غنوشی در گفتگویی تلویزیونی با شبکه الجزیره، دربارهی این شعار هواداران حزب التحریر الاسلامی «نه به دموکراسی، نه به عربیّت، آری به خلافت اسلامی» اظهار داشت:
«ما کاملاً با این اندیشه مخالفیم. این اندیشه هیچ جایی در جریان اسلامی میانهرو ندارد و تفکری افراطی و مخرّبِ چهرهی اسلام است… اینان فاقد تفکر اسلامی روشنگرانهاند و درک درستی از مسائل ندارند و در تخریب چهرهی اسلام سهیم هستند»[۳].
همچنین او در گفتگویی با بخش عربی شبکهی تلویزیونی France24 در پاسخ به این پرسش مجری که «آیا شما ضد خلافت اسلامی هستید؟» پاسخ میدهد:
«قطعاً چنین است. ما خواهان دولت ملی هستیم. ما خواهان دولتی برای تونس و اصلاح دولت تونس هستیم. اما موضوع خلافت موضوعی غیرواقعی است. چیزی که اکنون واقعیت دارد این است که دولت مردم تونس نیاز به اصلاح دارد تا دولت [همهی] تونسیها باشد»[۴].
نیز غنوشی در گفتگوی سال ۲۰۱۷ با برنامهی «و فی روایه أخری» که از شبکهی ماهوارهای «تلویزیون عربی» (التلفزیون العربی) پخش شد اظهار داشت:
«ما امروزه در دوران دولت ملی ـ و نه دولت خلافت ـ به سر میبریم که مبتنی بر اندیشهی شهروندی است… در حال حاضر، هیچ مجالی برای تطبیق اسلامِ فراوطنی و فراملی نیست… امپراتوری اسلامی وقتی به پا شد که نظم جهانی آن دوران مبتنی بر امپراتوریها بود…
مسلمانان بلاشک برادرند منتها این برادری همواره برادری سیاسی نیست بلکه برادری در عقاید است»[۵].
حتی با چشمپوشی از این تصریحات، تأکیدات دائم غنوشی بر نظم دولتملت(Nation-State) و دولت ملی تونس، نشان میدهد که سخن از احیای خلافت و ایجاد امت واحد ـ در معنای سیاسیاش و نه فرهنگی یا عقیدتی ـ هیچ جایی در اندیشهی سیاسی غنوشی ندارد خاصه که او معتقد است اندیشهی سیاسی مسلمین قرنهاست به حالت انجماد و تصلب درآمده است:
«اندیشهی اسلامی، دیرزمانی است که به حالت تعطیلی درآمده و در همان چهارچوب سادهی ماوردی [متوفای ۴۵۰هـ] ، محصور شده است. جهان تغییر یافت و لکن فقه سیاسی ما همچنان عقبافتاده است»[۶].
ــــــــــــــــــــــ
ارجاعات:
[۱]. الغنوشی، الدیمقراطیه و حقوق الانسان فی الاسلام، صص۴۳،۴۴ ـ مرکز الجزیره للدراسات
[۲]. همان، ص۴۴
[۳]. https://www.youtube.com/watch?v=kRVr26S65G0
[۴]. https://www.youtube.com/watch?v=05kEzsrl9Jo
[۵]. http://www.assabahnews.tn/article/148559/الغنوشی-لسنا-فی-دوله-الخلافه-الیوموکنت-متشددا-عندما-عودت-من-فرنسا-إلى-تونس
[۶]. الغنوشی، محاضره «مقصد الحرّیّه فی الفقه الإسلامی المعاصر»:
bit.ly/3bkD6MC
*** فایل ویدیویی دیدگاه غنوشی درباره اندیشهی سیاسی خلافت و دولت ملی تونس – در گفتگوی وی با بخش عربی شبکه تلویزیونی فرانس۲۴- پیوست است.
✍عدنان فلّاحی
https://t.me/AdnanFallahi