دعوت و داعی

نصیحت و مبلغان دینی

نصیحت و مبلغان دینی

دکتر هشام الطالب / مترجم: سید علی محمد رئوفی

طبیعت نصیحت

یکی از ویژگی های مبلغ مذهبی، نصیحت کردن و ارائه توصیه های خیر خواهانه به دوستان مسلمان است به همان معنی که اصطلاح جامع قرآنی نصیحت بیانگر آن است. نصیحت ابزار اصلی واکنش راستین و صادقانه در جامعه اسلامی است.

واژه نصیحت به معنی خلوص، اخلاص و خیر خواهی است. پند و اندرز و پند دادن و اندرز گفتن را به این خاطر نصیحت می گویند که از سر خلوص نیت و خیرخواهی محض است.

پیامبر اسلام (ص) دینداری را با نصیحت برابر می داند. از آن حضرت نقل شده است که فرمود: { دینداری خلوص، اخلاص، خیر خواهی و پند گویی است. پرسیدند: برای چه و که؟ فرمود: برای خدا و برای پیامبرش و برای کتابش و برای پیشوایان مسلمین و عموم مسلمانان.} صحیح مسلم.

اهمیت ویژگی نصیحت از این جا آشکار می شود که پیامبر اکرم (ص) جریر بن عبدالله را به خاطر سه چیز احترام می گذاشت: برگزار کردن نماز، پرداحتن زکات و نصیحت کردن هر مسلمان، چه فرمانروا باشد چه یکی از مردم عادی.

اگر ادعا می کنیم که دوستان مسلمان خود را دوست داریم، یکی از روش های دریافت صداقت در این دوستی، نصیحت هایی است که به آنها می کنیم. اهمیت دادن به دیگران یعنی پذیرش این مسؤلیت نشانه آن است که دوستی ما شاید نه یک احساس گرم قلبی بلکه تنها رفتاری سطحی و ظاهری و ادعایی زبانی باشد.

نصیحت کردن همواره رسالت پیام آوران الهی بوده است.

خداوند از زبان هود(ع) این گونه نقل می کند:{ ‏ أُبَلِّغُکُمْ رِسَالاتِ رَبِّی وَأَنَاْ لَکُمْ نَاصِحٌ أَمِینٌ ‏} اعراف/۶۸

{‏ من احکام و اوامر پروردگار خود را به شما می‌رسانم و من اندرزگوی امینی برای شما هستم ( و در آنچه می‌گویم یکرنگ و راستگویم و از خود چیزی نمی‌گویم ) . }

{…لَقَدْ أَبْلَغْتُکُمْ رِسَالاَتِ رَبِّی وَنَصَحْتُ لَکُمْ…} اعراف/۹۳ {من پیامهای پروردگارم را به شما رساندم و اندرزتان دادم ( و در حق شما خیرخواهی نمودم . ولی حق را نشنیدید و جز بر طغیان و عصیان نیفزودید )}

نصیحت به عنوان واکنش

هیچ یک از ما به عنوان یک انسان، توانایی این را نداریم که هم کاری را انجام دهیم و هم د رعین انجام کار، خود را مشاهده کنیم. این امر بیگمان محدودیتی برای توانایی های ما به حساب می آید. اما خداوند این محدویت را برای ما مسلمانان جبران کرده است به این نحو که خواهران و بردارن مسلمان را آیینه یکدیگر قرار داده است. به یک معنی، ما از طریق خواهران و برادران مسلمان خویش می توانیم اعمال و رفتارهای خود را در حین اجرای آنها مشاهده کنیم.

با توجه به دستورهای پیامبر اکرم (ص) مؤمن آیینه برادر خویش است. به خاطر داشته باشیم که آیینه، تصویری واقعی از اشیا به دست می دهد نه کمتر و نه بیشتر. ما نیز در انتقال تصویر دوستان مسلمان خود از طریق نصیحت، باید همین گونه عمل کنیم.

انسان فرزانه و خردمند، از انتقادهای اظهار شده توسط مخالفان نسبت به کارهای خویش بهره می گیرد و اشتباه ها و ناهنجاری هایی را که دیگران می بینند ولی مورد توجه او قرار نمی گیرد، اصلاح و تصحیح می کند. در واقع در این زندگی دنیا نمی توان بی نیاز از دوست مخلصی بود که انسان را نصیحت کند. اهل سنت از عمر(رض) نقل می کنند که فرموده است « خدا رحمت کند کسی را که عیب های مرا هدیه برایم فرستد.» و شیعه از امام جعفر بن محمد صادق (ع) نزدیک به همین مضمون را نقل می کنند« محبوبترین برادرانم به نزد من کسی است که عیب هایم را به من هدیه کند.»

نصیحت، یک ارتباط دو سویه است. نصیحت شنونده باید نصیحت را با اندیشه ای باز، سینه ای فراخ، چهره ای گشاده و خندان، بیانی سپاسگذار و حق شناس و عزمی راسخ برای اصلاح رفتار و ارتقای وجودی خویش از صمیم دل و اعماق جان بپذیرد. از سوی دیگر، نصیحت کننده باید مؤدب، با تدبیر و کاردان و کارشناس در بهره گیری مناسب از کلمات باشد و فضای عاطفی مناسبی را برای ابراز نصیحت برگزیند. او نباید از نصیحت گری خود ناراحت و دلسرد شود اگر تغییری سریع و ناگهانی در طرز فک یا رفتار نصیحت شونده نبیند زیرا تغیرات اساسی در رفتار نیازمند مدت زمانی است که در آن، شخص با خود کنار بیاید و خود را قانع سازد، سپس عزم بر تغیر را در خود ایجاد کند و سرانجام رفتار خویش را تغییر دهد.

به منظور تأثیر گذاری بیشتر، نصیحت کننده باید دوستی، صداقت و اخلاص خود را نشان دهد. لحن او نباید هیچ گونه احساس برتری جویی، سرزنش، تمسخر یا اتهام نسبت به نصیحت شونده را در وی برانگیزد. همچنین بر اساس توصیه اسلام، نصیحت باید در نهان و نه در حضور دیگران و انظار عمومی صورت گیرد تا از هر پیامد سوء پیشاپیش جلوگیری شود. نباید فراموش کنیم که منظور از نصیحت، تصحیح عیوب افراد است نه آشکار ساختن عیب ها و اشتباه های آنها.

البته همانگونه که در هر حالی باید بهسعه صدر آماده پذیرش نصیحت باشیم، لازم است که چشم خود را باز کنیم تا کسی در پوشش نصیحت ما را فریب ندهد چنان که شیطان پدر و مادر ما را فریب داد و از بهشت بیرون راند:

{‏ وَقَاسَمَهُمَا إِنِّی لَکُمَا لَمِنَ النَّاصِحِینَ ‏} {‏ و برای آنان بارها سوگند خورد که من خیرخواه شما هستم . ‏} اعراف/۲۱  { وَإِنَّا لَهُ لَنَاصِحُونَ} {در حالی که ما خیرخواه او می‌باشیم ( و جز محبّت و خلوص از ما ندیده است و راهنما و دلسوز وی بوده و هستیم ) .} یوسف/۱۱

 

نصیحت به عنوان یک وظیفه

نصیحت، بدون توجه به قبول یا عدو قبول نصیحت شونده بر ما واجب و لازم است زیرا گاه نصیحت به راحتی و با گشاده رویی پذیرفته نمی شود: { یَا قَوْمِ لَقَدْ أَبْلَغْتُکُمْ رِسَالَهَ رَبِّی وَنَصَحْتُ لَکُمْ وَلَکِن لاَّ تُحِبُّونَ النَّاصِحِینَ } { پس ( صالح با دلی پر اندوه ) از آنان روی برتافت و گفت : ای قوم من ! من پیام پروردگارم را به شما رساندم و شما را پند دادم ، ولی شما اندرزگویان را دوست نمی‌دارید .} اعراف/۷۹

پیامبر (ص) برای ما نابودی امت ها را یاد آور شده است که نصیحت و نصیحت گری را فراموش کرده بودند.

افزون بر همه آنچه گفته آمد، نصیحت باید تنها به خاطر خدا و نه برای هیچ هدف دنیایی دیگری صورت پذیرد.از این رو هر مبلغ باید باید الگو و اسوه ای برای اجرا و احیای این فضیلت اسلامی باشد. ما نباید با این توجیه که به نظر نمی رسد برخی افراد نصیحت های صادقانه ما را پذیرا باشند، از نصیحت به آنان دست برداریم. تجربه نشان داده است که حتی آنانی که از سخن صریح و نصیحت ناراحت می شوند، در زمان های قدردان نصیحت درست بوده اند و ماه ها و سال ها با جان و دل خویش نصیحت کننده را سپاس گفته اند.

سرانجام به هشداری در این باره می رسیم: واقعیت این که اگر دیگری را در زمینه ای نصیحت می کنیم، لزوما" این گونه نیست که ما در آن زمینه درست می اندیشیم و درست می دانیم بلکه ممکن است ما د راشتباه باشیم و نصیحت شونده درست بگوید یا درست عمل کند. در این مواقع، نصیحت نباید به ورطه مشاجرات بیهوده در افتدبلکه باید به یک گفت و گوی صمیمانه برای یافتن آنچه درست است تبدیل شود. این مسؤلیت مشترک هر نصیحت کننده و هر نصیحت شونده است.

جمع بست مبانی قرآنی نصیحت به قرار زیر است:

۱-      نصیحت کردن رسالت پیام آوران الهی بوده است.

۲-      گاه نصیحت به راحتی و با خوشی و خوبی پذیرفته نمی شود.

۳-      باید از فریب خوردن از قالب نصیحت پرهیز کنیم.

۴-      مسؤلیت و وظیفهما نصیحتگری است. اما تأثیر آن تنها به اذن و خواست خداوند مفید و سازنده خواهد بود.                                                                                                                                                                                

 

نصیحت، در عمل

الف) از کلی گویی تا ذکر مورد

یاد آوری و تذکر، به مؤمنان سود می رساند. خداوند متعال می فرماید: {‏ وَذَکِّرْ فَإِنَّ الذِّکْرَى تَنفَعُ الْمُؤْمِنِینَ ‏}  {‏ پند و اندرز بده ، چرا که پند و اندرز به مؤمنان سود می‌رساند ( و کاری می‌کند که خدا را فراموش نکنند ، و پیوسته بر ایمان و یقینشان بیفزایند ) . ‏} ذاریات/۵۵

یاد آوری، آموزش نیست زیرا در یادآوری فرض بر این است دانش د رطرفی که به او تذکر داده می شود موجود است. بلکه نکته این جاست که کسب علم و دانش یک فریضه است، اما کافی نیست. گاه هست که دانسته های خود را فراموش می کنیم و گاه هست که از رفتار خود بی خیریم. آن گاه که کاری می کنیم خود را نمی بینیم. این دیگرانند که ما را می بینند. اگر دیگران به ما نگویند که کار ما چگونه است از نقاط قوت و ضعف خود بی خبر می مانیم. این گرچه نقطه ضعفی برای ماست اما خداوند راه جبرانی برای آن مقرر کرده است:

عضویت ما در گروهی به نام جامعه یاد و یادآوران. در این جامعه انسان ها به خود و به یکدیگر تذکر می دهند. نخست: یاد پیوسته خداوند است. اسلام این گونه یاد را از طریق ابزار ذکر استمرار می بخشد:

{ ‏ الَّذِینَ یَذْکُرُونَ اللّهَ قِیَاماً وَقُعُوداً وَعَلَىَ جُنُوبِهِمْ وَیَتَفَکَّرُونَ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذا بَاطِلاً سُبْحَانَکَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ ‏} آل عمران/۱۹۱

{ ‏ کسانی که خدا را ایستاده و نشسته و بر پهلوهایشان افتاده ( و در همه اوضاع و احوال خود ) یاد می‌کنند و درباره آفرینش ( شگفت‌انگیز و دلهره‌انگیز و اسرارآمیز ) آسمانها و زمین می‌اندیشند ( و نقشه دلربا و ساختار حیرتزای آن ، شور و غوغائی در آنان برمی‌انگیزد ، و به زبان حال و قال می‌گویند : ) پروردگارا ! این ( دستگاه شگفت کائنات ) را بیهوده و عبث نیافریده‌ای‌ ؛ تو منزّه و پاکی ( از دست یازیدن به کار باطل ! ) ، پس ما را ( با توفیق بر انجام کارهای شایسته و بایسته ) از عذاب آتش ( دوزخ ) محفوظ دار . ‏}

دوم: سطح رفتاری مؤمن است. در حدیث، برای این سطح رفتاری تعبیر آیینه مؤمن آمده است: ( مؤمن آیینه مؤمن است.) سنن ابوداود و ترمزی.

در آیینه عادی، شخص خود را می بیند و آیینه با او با زبانی بصری و دیداری سخن می گوید. اما در آیینه برادری مؤمن باید با صدایی رسا با خواهر یا برادر خویش صحبت کند. اینجاست که ممکن است شکست بخوریم یا در آزمون وظایفمان درباره یکدیگر مردود شویم.

برادران یا خواهران ما معمولا" مایلند ک هاگر اشتباه های خود را بدانند، آنها را اصلاح کنند. ولی اگر آیینه برادری اشتباه های آنها را به آنها نشان ندهد، اشتباه های قبلی کما کان ادامه می یابند . تکرار می شوند. علاوه بر این، کافی نیست که به برادر خود بگویید که نظیف و پاکیزه باشد. او می داند که باید نظیف و پاکیزه بود. شما باید از کلی گویی دست بردارید و به ذکر مورد بپردازید. مثلا" باید به او تذکر بدهید که بدنش بو می دهد، بوی پاهای او همه را ناراحت کرده است، نفس او و سخن گفتن او بوی تعفن در هوا را پر می کند؛ دور یقه پیراهنش یک دایره چرکین است؛ لباسهای او کثیف است؛ ناخن هایش بلند است؛ و امثال این ها.

از دانش تا رفتار

در کار عملی و میدانی باید هرگاه که پیش آید و فرصت اجازه دهد و مجالسی باشد، از سطح کلیات و عمومیات به سطح جزئیات و موارد خاص برویم. با این روش نصیحت شونده پی می برد که مشکل کجاست و بنابراین شروع به اصلاح آن می کند. هرگاه اشتباهی را ببینیم، وظیفه ماست که آن را گوشزد کنیم و اشتباه کننده را آگاه سازیم. در غیر این صورت همان برادر یا خواهری که باید نصیحت می شد، در روز قیامت ما را پاسخگو و مسؤل اشتباه خود خواهد دانست و به حساب خواهد کشاند.

نامدارترین چهره های اسلامی تذکر اشتباه های خود را " هدیه ای " از سوی دیگران تلقی می کنند. این هدیه نه تنها ارزشمند است بلکه دادن و گرفتن آن ضروری و اجتناب ناپذیر است. به ویژه در زمان حاضر نیز که این رفتار زیبای اسلامی را فراموش کرده ایم، ضرورت نصیحت بیش از پیش رخ می نماید. نباید فراموش کنیم که این رفتار از دوستی ما نسبت به دیگران مایه می گیرد. به علاوه، اگر کسی یا گروهی را دوست داری، باید خطاهایشان را به خودشان _ و نه به دیگران _ نشان دهی. آنها نیز متقابلا" با تو این گونه باید باشند. اگر چنین نباشیمف با توجه با این حدیث شریف، ایمان ما جای سؤال دارد: (هیچ یک از شما ایمان نمی آورد تا آن که هرچه برا یخود می پسندد برای برادرش نیز بپسندد.) صحیح بخاری و مسلم.

این دقیقا" خلاف آن خود خواهی است که در جوامع مادی می یابیم. در آنجا مردم، تنها نگران خویشند و تنها گلیم خویش را از آب می کشند. آنها آزادی های بی ضابطه فردی را به عنوان وسیله ای برای لذت بردن از شهوتها و پیروی از تمایلات به کار می گیرند و بنابراین مجبور نیستند به دیگران چیزی بگویند که خوشایند آنها نیست.

اما هدف ما مسلمانان، اقامه حق و برقرار ساختن حقیقت در جامعه است حتی اگر مجبور باشیم به دیگران چیزهایی بگوییم که ممکن است دوست نداشته باشند که بشنوند.

به همین خاطر، از این پس هرگاه برادر خود را با پیراهنی با دکمه های باز، کراوات کجف زیپ یا بند کفش بسته نشده و یا صورت و ریشی که خرده غذا به آن چسپیده است دیدید، یا شنیدید که با صدای بلند صحبت می کند، فورا" او را به کناری ببرید و آهسته به طوری که دیگری نفهمد، به او تذکر دهید. او باید از شما به خاطر این هدیه بزرگ بسیار سپاسگذار باشد.

اگر این توصیه اسلامی را تمرین کنیم و بشناسیم و به ویژه تذکر و نصیحت را همراه با محبت و علاقه در برنامه های تربیتی خود بگنجانیم، عملکرد ما از نظر کیفی و کمی پنجاه درصد افزایش خواهد یافت. در این صورت از نزدیک تر شدن به به جامعه یاد و یادآوران احساس خوشنودی و شکرگزاری خواهیم کرد.

نصیحت در پهنه عمل این چنین است. نصیحت، دانش نظری را از طریق واسطه هایی چون آییه برادر و محبت واقعی و اخلاص، تبدیل به رفتار بهتر می کند.

نصیحت در چهار چوب اجرا

نصیحت کردن و نصیحت پذیرفتن نیازمند استحکام در شخصیت است. همراه با دیگر ویزگی های شخصیت اسلامی، تصمیم و تمرین به ما کمک می کند که نصیحت کنندگان و نصیحت شوندگان بهتری بشویم. در این مورد مثلا" می توانیم اهدافی را برای خود در مدت سه ماه تعیین کنیم. در طول مدت می توانیم به چند ت ناز برادران و خواهرانی که به آنها علاقه داریم حداقل یک بار نصیحت کنیم و سپس رفتار خود را درطول این دوره و پس از آن با توجه به آنچه در این فصل مورد بحث قرار گرفته است مورد تجزیه و تحلیل قرار دهیم.

تمرینی برای نصیحت

مجموعه دوستان خودتان یا مجموعه محلی کوچکی از خواهران و برادران دینی خود را به گروه های دو نفره تقسیم کن. بگذار آنها برای پنج دقیقه یکدیگر را نصیحت کنند.

سپس آموخته های این کار آزمایشی را با یکدیگر مبادله کنید و رووشها و شیوه های نصیحت را در یک جلسه مورد بحث قرار دهید.

__________________________________

منبع: مدیریت و رهبری در تشکل های اسلامی

مؤلف: دکتر هشام الطالب

مترجم: سید علی محمد رئوفی

انتشارات: نشر قطره/ ۱۳۸۰

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا