تربیت، اخلاق و تزکیهمطالب جدید

قاعده ی طلایی برای همگان، کلید برتری اخلاقی

قاعده ی طلایی برای همگان، کلید برتری اخلاقی

نویسنده : محمد اسفندیاری

 

قاعده ی طلایی برای همگان، کلید برتری اخلاقی، هر انسانی دو شخصیت دارد: فردی و اجتماعی. رابطه ی هر انسان با خودش و با خدا، شخصیت فردی او را تشکیل می دهد، و رابطه اش با دیگران، شخصیت اجتماعی او را. به لحاظ منطقی، میان شخصیت فردی و اجتماعی هر کس ارتباط متقابل است، اما گاهی میان این دو ساحت، ناهمگونی می افتد و شخصیت فردی کسی با شخصیت اجتماعی او ناموزون میگردد. در اینجا سخن در باب شخصیت اجتماعی است و چگونگی برخورد با دیگران؛ موضوعی که به رغم اهمیت آن، در باره اش کم سخن گفته اند.

گاه کسی، به لحاظ فردی، درستکار است، ولی برخوردش با دیگران، درست نیست. این دوگانگی شخصیت، که در هنگام اختلافات رخ می دهد، غالباً به سبب ندانستن چگونگی رفتار با دیگران است و غفلت از اهمیت آن. کافی نیست درونمایه ی عقیده ی کسی درست باشد، بلکه باید برخوردش با عقاید دیگر نیز درست باشد؛ ورنه عقیده اش را نادرست می نمایاند. مردم در میان صاحبان عقاید، بیش از آنکه گوش به سخنانشان بسپارند، چشم به برخوردهایشان می دوزند.

در این مورد بخوانید:  خوش اخلاقی در ترازوی قیامت و سنت پیامبر(ص)

 

بهترین قاعده برای چگونگی رفتار با دیگران

بهترین قاعده برای چگونگی رفتار با دیگران، همان است که بدان «قاعده طلایی» می گویند و می سزد آن را با طلا نوشت. صورت بندی ایجابی این قاعده چنین است: «با دیگران چنان رفتار کن که دوست داری با تو رفتار کنند.» و به عبارت دیگر: «آنچه را برای خود می پسندی، برای دیگران هم بپسند.» و صورت بندی سلبی آن چنین است: «آنچه را برای خود نمی پسندی، برای دیگران هم مپسند.»

یاد دارم ز پیر دانشمند

تو هم از من به یاد دار این پند

هر چه بر نفس خویش نپسندی

نیز بر نفس دیگران مپسند

 این قاعده را همه ی مکتبها و ادیان و جوامع پذیرفته اند؛ از جمله آیین بودا، زرتشت، کنفوسیوس، یهود، مسیحیت، اسلام و نظامهای اخلاقی جدید. قاعده ی طلایی، قانون مشترک همه ی عصرها و نسلهاست که پهنه ی زمین و گستره ی زمان را درنوردیده و عامترین قانون قلمداد شده است. این قاعده، بهترین قانون برای همزیستی مسالمت آمیز و جامعه ی منصفانه و برادرانه است، و مؤثرترین روش برای جلوگیری از تجاوز و تعدی مردم به یکدیگر.

قاعده ی طلایی به ما توصیه می کند که دیگران را مانند خود بدانیم، و یا خود را جای دیگران بگذاریم و در رفتار با یکدیگر، جای خود را با هم عوض کنیم. کسی که این قاعده را بپذیرد، یعنی پذیرفته است که همه ی انسانها برادر و برابرند و اعضای یکدیگر و از یک پیکر. کسی قاعده ی طلایی را نمی پذیرد که خود را تافته ی جدابافته بداند و استثنا. این قاعده، هم مبتنی بر عقل و منطق است، هم مبتنی بر احساس و عاطفه، و هم نص دین.

قاعده ی طلایی، ملاکی ملموس به دست می دهد که گریز و گزیری از پذیرفتنش نیست. این قاعده می گوید خودت را میزان قرار بده و هر چه برای خود می خواهی، برای دیگران هم بخواه. به جای اینکه بحث کنیم که ملاک خوبی و بدی چیست و به چه چیزی فعل اخلاقی می گویند و در فلان جا چه باید کرد، کافی است ببینیم که برای خودمان چه می پسندیم، و همان را برای دیگران بپسندیم.

 قاعده ی طلایی از خودپسندی انسان، علیه خودپسندی انسان بهره می گیرد. یعنی خودمان را میزان قرار دهیم، ولی آنچه برای خودمان می خواهیم، برای دیگران هم بخواهیم.

این قاعده، هم برانگیزنده ی انسان به فضایل است و هم بازدارنده ی او از رذایل. هم دلالت به نیکی میکند و هم ممانعت از بدی. به اقتضای قاعده ی طلایی، انسان باید در تعامل با دیگران عدالت بورزد، با ملایمت رفتار کند، راستگو و امانتدار باشد؛ همان گونه که دوست دارد دیگران با او چنین کنند. همچنین کسی نباید به دیگری ظلم کند، دروغ بگوید، خیانت بورزد، و حق کسی را پایمال سازد؛ چنانکه دوست ندارد دیگری در تعامل با او چنین کند.

از قاعده ی طلایی می توان به قاعده ی همسان انگاری (همذات پنداری)، یا قاعده ی انصاف تعبیر کرد. مضمون این قاعده چیزی جز احساس یگانگی با دیگران و انصاف نیست. زیرا انصاف اقتضا میکند که ما برای همنوع خویش همان را بخواهیم که برای خود می خواهیم. انصاف این است که چون ما می خواهیم حقوقمان رعایت شود، باید حقوق دیگران را رعایت کنیم.

قاعده ی طلایی ما را دلالت می کند که در رفتار با دیگران فرمول «من – همنوع من» را به کار ببندیم، نه «من – غیر من (بیگانه)»، و نه «من – آن»، یعنی دیگری، همنوع من است، نه بیگانه از من، و نه ابزاری برای اهداف من. این مضمون در سخن حضرت علی -رض – نیز آمده است؛ آنجا که می گوید رفتارت با مردم بر اساس رحمت و محبت و لطف و عفو و صفح باشد، و سپس استدلال می کند که مردم یا همدین تو هستند و یا همنوع تو:

…فَانَّهم صِنفانِ: اِمّا اَخُ لَکَ فِی الدِّینِ وَ اِمّا نَظِیرُ لَکَ فِی الخَلقِ.

یعنی… مردم دو دسته اند: یا در دین با تو برادرند و یا در آفرینش با تو همانند.

قاعده ی طلایی چنان ظرفیتی دارد که از متن آن هزار و یک قانون استخراج می شود. طبق این قاعده، حاکمان باید با مردم چنان رفتار کنند که دوست دارند اگر به جای مردم بودند، با آنها رفتار می شد. اکثریت باید با اقلیت چنان رفتار کنند که دوست دارند اگر در اقلیت بودند، با آنها رفتار می شد. هر کسی با دگراندیشان باید چنان رفتار کند که دوست دارد اگر از آنها بود، با او رفتار می شد. و همچنین آن گروه با این گروه و آن یکی با دیگری.

قاعده ی طلایی را چکیده ی آموزه های پیامبران می توان دانست. در انجیل آمده است:

آنچه خواهید که مردم به شما کنند، شما نیز بدیشان همچنان کنید. زیرا این است تورات و صحف انبیاء.

همچنین در قرآن آمده است:

وَ لْیَعْفُوا وَ لْیَصْفَحُوا أَ لاَ تُحِبُّونَ‌ أَنْ‌ یَغْفِرَ اللَّهُ‌ لَکُمْ‌ وَ اللَّهُ‌ غَفُورٌ رَحِیمٌ‌

و باید عفو کنند و گذشت نمایند. مگر دوست ندارید که خدا بر شما ببخشاید؟ و خدا آمرزنده مهربان است.

 در این آیه، یک اصل مسلّم و مفروض گرفته شده است: همان گونه که شما دوست دارید که خداوند از خطایتان بگذرد، شما نیز از خطای دیگران بگذرید. در سوره ی مطففین نیز کمفروشان با همین منطق و قاعده ی طلایی محکوم شده اند که هنگام ستاندن، کامل می گیرند و هنگام دادن، کم می گذارند.

 

قاعده ی طلایی می گوید چنان رفتار کن که دوست داری با تو رفتار کنند، ولی این روایات می گوید با دیگران بهتر از آن رفتار کن که می پسندی با تو رفتار کنند. قاعده ی طلایی مبتنی بر عدالت و انصاف است، اما آنچه در این روایات توصیه شده، بر اساس احسان و تفضل است.

————————————

منبع: همه ی ما برادریم ،سیمای انسانی و اخلاقی اسلام / مولف : محمد اسفندیاری

با کمی تغییر و اصلاحات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا