رمضان فرصتی برای تغییر در منش، رفتار و شخصیت ما
رمضان فرصتی برای تغییر در منش، رفتار و شخصیت ما
نویسنده : ابو رقیه احمد سلیمان الدبشه، از علمای أزهر شریف
ترجمه: ادریس قیصری
با گذشت زمان و چرخش شب و روز ماه مبارک رمضان می آید و به افکار و اذهان مردم خطور می کند که هدف و فایده ی رمضان و یا وظیفه ی رمضان چیست؟
چنانچه هرکدام از ما در زندگی وظیفه ای دارد رمضان نیز وظیفه ای دارد که باید آن را ادا کند این ظیفه چیست؟
وظیفه ی رمضان این است که نفس را پاک و قلب را تزکیه و دلها را صاف و اخلاق و رفتار را پایدار نماید، پس به مدرسه ی رمضان وارد می شویم و با قلبی که به وسیله ی ایمان پاک شده فارغ التحصیل می شویم، و همچنین با نفسی از مدرسه ی رمضان خارج می شویم که با قرآن اصلاح شده است، و با رفتاری خارج می شویم که با تقوا پایدار شده است. و وقتی که مردم به اخلاق و رفتار و تصرفات تو در زندگی ات نگاه می کنند می گویند که این مسلمانی است که در مدرسه ی رمضان تربیت و تعلیم یافته است.
وظیفه ی رمضان چنانچه خداوند جل و علی می فرماید: تقوا است.« یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیَامُ کَمَا کُتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِن قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ »[بقره/۱۸۳] ای کسانی که ایمان آوردهاید ! بر شما روزه واجب شده است ، همان گونه که بر کسانی که پیش از شما بودهاند واجب بوده است ، تا باشد که پرهیزگار شوید . تقوا چیست ؟ تقوا چنانچه علی ابن ابی طالب –رضی الله عنه- تعریف کرده اند عبارت است از: ترس از خداوند، وعمل به قرآن، وراضی شدن به کم (قناعت داشتن) و خود را آماده کردن برای سفر آخرت.
وظیفه ی رمضان چنانچه از ابی هریره روایت شده که پیامبر- صلی الله علیه وسلم- فرموده اند: این است:« مَنْ لَمْ یَدَعْ قَوْلَ الزُّورِ وَالْعَمَلَ بِهِ فَلَیْسَ لِلَّهِ حَاجَهٌ فِی أَنْ یَدَعَ طَعَامَهُ وَشَرَابَهُ» [رواه البخاری] کسی که مل دروغ و عمل به ان را ترک نکند ، باید بداند که خداوند متعال نیازمند آن نیست که خوردن و آشامیدن خود را ترک کند.
وظیفه ی رمضان چنانچه ابی هریره روایت کرده که پیامبر –صلی الله علیه وسلم – فرموده اند : این است که« لیس الصیام من الأکل والشرب إنما الصیام من اللغو والرفث (۱) ، فإن سابک أحد ، وجهل علیک فقل : إنی صائم » « هذا حدیث صحیح على شرط مسلم ، ولم یخرجاه »روزه فقط خود داری از خوردن و آشامیدن نیست ، بلکه روزه عبارت است از اینکه کسی حرف لغو و ناسزا نگوید ، و اگر کسی تو را دشنام داد یا با تو سرجنگ داشت –و نمی دانست که روزه ای – بگو که من روزه ام .
شاید فریضه ی روزه و آمدن ماه رمضان فرصت مناسبی را برای گفتگو و بحث کردن در مورد طبیعت عبادات و وظایف آن نمایان کند. علی الخصوص فرصت خوبی است برای این که مسلمانان در دل بیدار شوند و موانع دینی و اخلاقی را برداند و آن را دور بیندازند و کوتاهی هایی را که در ایام عادی در زندگی اشان ثبت شده جبران کنند. هرچند که بعضی از این یافته ها در رفتار مسلمان رمضانی به عادات و تقالید اجتماعی در این ماه مبارک بر می گردد.
مظاهر ایجابی در رفتار مسلمانان فقط با گرفتن روزه در ماه رمضان حفظ نمی شود ، بلکه انجام عبادات به محفوظ ماندن رفتار رمضانی قوت می بخشد. نصوصی که از عبادات بحث می کنند این بُعد را در بر می گیرد لذا لازم است که آن را انجام داد و بر آن ممارست داشت.
اسلام برای مساعدت و یاری دادن مسلمان در تغییر رفتار و اخلاقشان عبادات و ارکان را تشریع نموده است. وبرای رسیدن به این هدف پیامبر-صلی الله علیه وسلم- مبعوث شده . چنانچه از پیامبر-صلی الله علیه وسلم- در مورد هدف از بعثتش سوال شد فرمودند:«إنما بعثت لأتمم مکارم الأخلاق»(سنن بیهقی)در روایت دیگری « إنما بعثت لأتمم صالح الأخلاق » من برای این مبعوث شده ام تا مکارم اخلاق را کامل کنم.
نماز وقتی که اقامه می شود واجب است که مسلمان را تقویت کند و دافع خیر و محافظ شر باشد، و برای این به نماز داخل شود تا وقتی که خارج شد رفتارش تغییر کند چرا که او در مدرسه ی قرآن تعلیم دیده پس باید تغییر کند.« اتْلُ مَا أُوحِیَ إِلَیْکَ مِنَ الْکِتَابِ وَأَقِمِ الصَّلَاهَ إِنَّ الصَّلَاهَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاء وَالْمُنکَرِ وَلَذِکْرُ اللَّهِ أَکْبَرُ وَاللَّهُ یَعْلَمُ مَا تَصْنَعُونَ »[عنکبوت/۴۵] ( ای پیغمبر ! ) بخوان آنچه را که از کتاب ( آسمانی قرآن ) به تو وحی شده است ، و نماز را چنان که باید برپای دار . مسلّماً نماز ( انسان را ) از گناهان بزرگ و از کارهای ناپسند ( در نظر شرع ) بازمیدارد ، و قطعاً ذکر خدا و یاد الله ( از هر چیز دیگری ) والاتر و بزرگتر است ، و خداوند میداند که شما چه کارهائی را انجام میدهید ( و سزا و جزایتان را خواهد داد ) .
و همچنین به او یاد داده شده که« الَّذِینَ إِن مَّکَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاهَ وَآتَوُا الزَّکَاهَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنکَرِ وَلِلَّهِ عَاقِبَهُ الْأُمُورِ »[حج/۴۱] ( آن مؤمنانی که خدا بدیشان وعده یاری و پیروزی داده است ) کسانی هستند که هرگاه در زمین ایشان را قدرت بخشیم ، نماز را برپا میدارند و زکات را میپردازند ، و امر به معروف ، و نهی از منکر مینمایند ، و سرانجام همه کارها به خدا برمیگردد ( و بدانها رسیدگی و درباره آنها داوری خواهد کرد ، همان گونه که آغاز همه کارها از ناحیه خدا است ) .
وهمچنین زکات و صدقات که اولا رابطه ی اجتماعی است چرا که حق نیازمندان در جامعه است و بر ثروتمندان و کسانی که بیشتر از نیاز خود دارند واجب است که آن را بپردازند، پس ادای زکات نقش مهمی در تحقق معنای اسلام در بُعد اجتماعی و خانوادگی دارد، و صاحب مال آن را ادا می کند تا شاید خداوند آنچه را که خود خبر داده شامل او گرداند.« خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَهً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَکِّیهِم بِهَا وَصَلِّ عَلَیْهِمْ إِنَّ صَلاَتَکَ سَکَنٌ لَّهُمْ وَاللّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ »[توبه/۱۰۳] ( ای پیغمبر ! ) از اموال آنان ( که به گناه خود اعتراف دارند و در صدد کاهش بدیها و افزایش نیکیهای خویش میباشند ) زکات بگیر تا بدین وسیله ایشان را ( از رذائل اخلاقی ، و گناهان ، و تنگچشمی ) پاک داری ، و ( در دل آنان نیروی خیرات و حسنات را رشد دهی و درجات ) ایشان را بالا بری ، و برای آنان دعا و طلب آمرزش کن که قطعاً دعا و طلب آمرزش تو مایه آرامش ( دل و جان ) ایشان میشود ( و سبب اطمینان و اعتقاد بیشترشان میگردد ) و خداوند شنوای ( دعای مخلصان و ) آگاه ( از نیّات همگان ) است .
و اما حج – با تمام اشکال لفظی مادی و معنوی اش – که تاج صفا و صمیمیت ارتباط بین مردم ، و مجسم ساختن سلامتی محیط و مردم از دست مسلمانان است. خداوند می فرماید:« الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَّعْلُومَاتٌ فَمَن فَرَضَ فِیهِنَّ الْحَجَّ فَلاَ رَفَثَ وَلاَ فُسُوقَ وَلاَ جِدَالَ فِی الْحَجِّ وَمَا تَفْعَلُواْ مِنْ خَیْرٍ یَعْلَمْهُ اللّهُ وَتَزَوَّدُواْ فَإِنَّ خَیْرَ الزَّادِ التَّقْوَى وَاتَّقُونِ یَا أُوْلِی الأَلْبَابِ »[بقره/۱۹۷] حجّ در ماههای معیّنی انجام میپذیرد ( که عبارتند از : شوّال و ذوالقعده و ذوالحجّه ) . پس کسی که ( در این ماهها با احرام یا تلبیه یا سوق دادن حیوان قربانی و شروع مناسک دیگر حجّ ) ، حجّ را بر خویشتن واجب کرده باشد ( و حجّ را آغاز نموده باشد ، باید آداب آن را مراعات دارد و توجّه داشته باشد که ) در حجّ آمیزش جنسی با زنان و گناه و جدالی نیست ( و نباید مرتکب چنین اعمالی شود ) . و هر کار نیکی که میکنید خداوند از آن آگاه است . و توشه برگیرید ( هم برای سفر حجّ و هم برای سرای دیگرتان و بدانید ) که بهترین توشه پرهیزگاری است ، و ای خردمندان ! از ( خشم و کیفر ) من بپرهیزید .
مسلمان حج را انجام می دهد و حدیث پیامبر-صلی الله علیه وسلم – را که امام بخاری روایت نموده در برابر دیدگانش قرار می دهد . «سَمِعْتُ أَبَا هُرَیْرَهَ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ سَمِعْتُ النَّبِیَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَقُولُ مَنْ حَجَّ لِلَّهِ فَلَمْ یَرْفُثْ وَلَمْ یَفْسُقْ رَجَعَ کَیَوْمِ وَلَدَتْهُ أُمُّهُ»[رواه البخاری]کسی که خالصانه حج کند و بی اخلاقی انجام ندهد همانند روزی خواهد شد که از مادرش زایده می شود.
و همین طور باید در مورد عبادات در اسلام و با این منظور تأمل کرد – که هر یک از عبادات برای ایجاد تغییر در اخلاق و رفتار مسلمان تشریع شده است- و باید این مفهوم دلپسند را لمس کنیم که عبادات به خاطر اهدافی تشریع شده که آن هم تغییر اخلاقی مسلمان است.
اما روزه ی ماه رمضان صرف نظر از معنای حرفی که علما آن را تعریف نموده اند(امساک و خود داری از خوردن و آشامیدن و غیره در زمان محدود) برای این تشریع شده که به انسان یاد دهد تا بر آرزوهایش چیره شود و عادات سیئه -ای را که در طول زندگی به آن عادت نموده – به وسیله ی اراده ای هدفدار و آراسته تغییر دهد. وقتی که بر نفس خود پیروز شد و آن را –به خاطر رضای خداوند- از حلال منع کرد پس می تواند آن را نیز از حرام منع کند. و این نیز با تمرین و آموزش هایی که در روزه و در خصوصیتش بین خداو وند و عبد همراه است ، آنچه مطلوب است این است که از آثار این فریضه تغییر عادتهایی ناپسند به عادتهای مطلوب و پسندیده است که در چارچوب تمرین و آموزش به دست می آید به شیوه ای که برای روزه دار ملکه شود که خود به خود از مفطرات دوری کند بدون اینکه فکر کند، و به روزه دار این امکان را بدهد که که در غیر روزه نیز خود به خود از ممنوعات دوری کند ، پس ملکه ی تحکم اراده درانسان به وجود می آید و انسان خود به خود به تقویت اراده سوق داده می شود و انسان روزه دار به وسیله ی روزه بر نفس خود چیره می شود و بر علیه عذر آوردن در کوتاهی کردنش در کارهای دینی و دنیوی اقامه ی حجت می کند.( و دیگر عذر تراشی نمی کند)
آیات روزه صراحتا بیان نموده که روزه صرفا خودداری از خوردن و آشامیدن نیست ، چرا که نصا بیان شده که خداوند آسایش شما را می خواهد و خواهان زحمت شما نیست، پس آنچه در روزه مد نظر است صرفا مشقت نیست بلکه امتحان کردن اراده ی مسلمان ،و آگاه کردن او در مراقبت کردن از نفسش و درک مسؤلیت در شرایط خاص است. نصوصی که درمورد روزه آمده این مقاصد را تأکید کرده اند، پس ترک خوردن و آشامیدن باید منجر به ترک سایر منهیات شود، و این از آثار روزه است که باید دیگران آن را در تو درک کنند، و این چیزی است که مدرسه س اسلام آن را تعلیم داده است. از ابی هریره روایت شده که پیامبر- صلی الله علیه وسلم- فرموده اند:« مَنْ لَمْ یَدَعْ قَوْلَ الزُّورِ وَالْعَمَلَ بِهِ فَلَیْسَ لِلَّهِ حَاجَهٌ فِی أَنْ یَدَعَ طَعَامَهُ وَشَرَابَهُ» [رواه البخاری] کسی که مل دروغ و عمل به ان را ترک نکند ، باید بداند که خداوند متعال نیازمند آن نیست که خوردن و آشامیدن خود را ترک کند.
واحادیث فراوانی درمورد نقش روزه برای رشد پیشرفت ذاتی برای انسان بر[چیره شدن بر ) نفس و رفتار و اخلاق و صحبت کردنش تأکید کرده اند . چنانچه در حدیث قدسی که امام بخاری روایت کرده اند آمده:« أَنَّهُ سَمِعَ أَبَا هُرَیْرَهَ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ یَقُولُا
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ کُلُّ عَمَلِ ابْنِ آدَمَ لَهُ إِلَّا الصِّیَامَ فَإِنَّهُ لِی وَأَنَا أَجْزِی بِهِ وَالصِّیَامُ جُنَّهٌ فَإِذَا کَانَ یَوْمُ صَوْمِ أَحَدِکُمْ فَلَا یَرْفُثْ یَوْمَئِذٍ وَلَا یَسْخَبْ فَإِنْ سَابَّهُ أَحَدٌ أَوْ قَاتَلَهُ فَلْیَقُلْ إِنِّی امْرُؤٌ صَائِمٌ وَالَّذِی نَفْسُ مُحَمَّدٍ بِیَدِهِ لَخُلُوفُ فَمِ الصَّائِمِ أَطْیَبُ عِنْدَ اللَّهِ یَوْمَ الْقِیَامَهِ مِنْ رِیحِ الْمِسْکِ وَلِلصَّائِمِ فَرْحَتَانِ یَفْرَحُهُمَا إِذَا أَفْطَرَ فَرِحَ بِفِطْرِهِ وَإِذَا لَقِیَ رَبَّهُ فَرِحَ بِصَوْمِهِ» و در روایت مسلم« إِذَا أَصْبَحَ أَحَدُکُمْ یَوْمًا صَائِمًا فَلَا یَرْفُثْ وَلَا یَجْهَلْ فَإِنْ امْرُؤٌ شَاتَمَهُ أَوْ قَاتَلَهُ فَلْیَقُلْ إِنِّی صَائِمٌ إِنِّی صَائِمٌ» (رواه مسلم) تمامی اعمال بنی آدم برای خودیش است مگر روزه روزه برای من است و خودم پاداش روزه را می دهم ، روزه سپر است پس هر گاه هرکدام از شما روزه بودید نباید ناسزا بگوید و فریاد بکشد و اگر کسی او را دشنام داد و با او سر جنگ داشت باید بگوید : من روزه ام ، و قسم به کسی که جان محمد در دست اوست بوی دهن انسان روزه دار نزد خدواند متعال از بوی مشک وعنبر در روز قیامت خوش بو تر است. و برای روزه دار دو خوشحالی است یکی در وقت افطار کردن و دیگری در وقت دیدار با خداوند در روز قیامت.
در این احادیث اشاره ای زیبا به حسن معاشرت و اصلاح ذات بین و مؤلف شدن دلها، و حسن اعتذار، شده است. ولی آنچه معلوم است که اخلاق روزه دار فقط در ماه رمضان نیست بلکه باید در تمام زندگی وجود داشته باشد ، به این سبب فقط در رمضان و روزه ی رمضان تأکید شده چون روزه مسلمان را در برابر قدرتهای ذاتی و نفسانی قرار می دهد و امکانات آینده را فراهم می کند، و وقتی که مسلمان این قدرتها و امکانات را درک کند به کوتاهی هایش در زمینه ی عملکرد، و گناهانش پی خواهد برد، و همچنین روزه در نزد مسلمان آگاهی او را نسبت به مسؤلیتش دربرابر زندگی به طور عموم، و به طور خصوص مسؤلیتش در برابر وقت، جسم، جامعه، و توانای بر مستقر بودنش افزایش می دهد. وهمچنین روزه همانند دوره ی آموزشی به انسان می اموزد که چگونه بر نفس و شهوات و رغبات خود چیره شودو همچنین امکان استفاده از آزادی و اراده و عقل و پایداری در رفتار را میدهد. به همین سبب او را ملزم کرده از بعضی حلالیات و مباحات امتناع کند تا در طول زندگی ملزم به استفاد از از حرام نشود. و این چیزی است که شهید سید قطب -رحمه الله- در فی ظلال خودتعبیر نموده که روزه به این سبب فرض شده چون با جهاد نفس و جهاد با دشمنان ارتباط دارد پس –رحمه الله می فرماید:« طبیعی بود که روزه بر ملتی فرض شود که جهاد در راه خدا بر او فرض می شود تا برنامه ی خود را در زمین پیاده و تثبیت کند و بدین وسیله سرپرستی مردم را به دست گیرد، و گواه بر مردم باشد. چه روزه جولانگاه اراده ی مصمم و استوار است، و فرصتی است که در آن انسان با پروردگار خود پیوند فرمانبرداری و پرستش می یابد. و همچنین روزه جولانگاهی است که انسان بر همه ی نیازهای تن چیره می شود و برتری می گیرد، و فشار سنگینی خواسته ها ی مادی جسم را تحمل می کند و ناراحتی های حاصله را به جان پذیرا می گردد و همه ی اینها بدان خاطر است که می خواهد خود را فدای چیزی کند که در پیش خدا می جوید و آن رضایت و نعمتی است که بدو وعده فرموده است. همه ی اینها عناصری هستند که برای آمادگی نفوس جهت تحمل سختی ها و رنجها ی راهی که پوشیده از انواع خارهاست و گردنه ها در پیش دارد و در دوطرف آن جاذبه ها و شهوات پخش و پراکنده است، و پیوسته هزاران چیز دلربا و فریبا رهگزران را صدا می زند و به خود می خواند ، لازم و ضروری است.
گذشته از همه ی اینها ، در طول زمان نیز آثار سودمندی که روزه در عمل اعضای بدن و تنظیم اندامها دارد کشف و جلوه گر می شود. هر چند که من نمی خواهم واجبات و رهنمودهای الهی در عبادات را – به گونه ی ویزه ای مربوط سازم که با چشم دیده می شود و فوائد آن مشاهده و احساس می گردد، چه فلسفه ی اصلی واجبات و عبادات ، آماده ساختن این موجود بشری است برای انجام وظیفه و اجراء نقشی که در روی زمین بر عهده ی او است، و مهیا و مجهز نمودن انسان برای رسیدن به کمالی است که در دنیای دیگر برای او تهیه دیده شده است… با وجود این من دوست نمی دارم که انچه را مشاهده و تجربه، پرده از آن بر می دارد و یا فوائدی را که واجبات و رهنمودها در بردارد و علم و دانش آنها را کشف و پدیدار می نماید نفی و انکار کنم. چون آنچه از دیدنی ها و دانستنی ها بر می آید این است که خداوند در هر آنچه که بر انسان فرض کرده و او را به انجام آن خوانده است مراعات حال او را در نظر داشته است و به خاطر لطف تدبیری است که در سراسر پیکره و سرشت او تعبیه فرموده است. لیکن فلسفه ی تکلیف الهی را نیز تنها به چیزی محدود و محصور نمی دانم که علم به کشف آن نائل می شود و پرده از راز آن به کنار می کشد، زیرا جولانگاه علم و دانش محدود است و نمی تواند همه ی گوشه و کنار و راز و رمزی را که خدا این موجود بشری را با آن تمرین می دهد و آماده ی کارزار زندگانیش می سازد دریابد و به همه ی زوایای درون سرک کشد، و یا اینکه با فلسفه ی الهی سرشته در این جهان و قوانین جاری در پیکره ی کائنات آشنا شود و به کنه و ماهیت آن پی ببرد.
« یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیَامُ کَمَا کُتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِن قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ ؛ أَیَّاماً مَّعْدُودَاتٍ فَمَن کَانَ مِنکُم مَّرِیضاً أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّهٌ مِّنْ أَیَّامٍ أُخَرَ وَعَلَى الَّذِینَ یُطِیقُونَهُ فِدْیَهٌ طَعَامُ مِسْکِینٍ فَمَن تَطَوَّعَ خَیْراً فَهُوَ خَیْرٌ لَّهُ وَأَن تَصُومُواْ خَیْرٌ لَّکُمْ إِن کُنتُمْ تَعْلَمُونَ ؛ شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِیَ أُنزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِّلنَّاسِ وَبَیِّنَاتٍ مِّنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ فَمَن شَهِدَ مِنکُمُ الشَّهْرَ فَلْیَصُمْهُ وَمَن کَانَ مَرِیضاً أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّهٌ مِّنْ أَیَّامٍ أُخَرَ یُرِیدُ اللّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَلاَ یُرِیدُ بِکُمُ الْعُسْرَ وَلِتُکْمِلُواْ الْعِدَّهَ وَلِتُکَبِّرُواْ اللّهَ عَلَى مَا هَدَاکُمْ وَلَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ »بقره/۱۸۳-۱۸۵] ای کسانی که ایمان آوردهاید ! بر شما روزه واجب شده است ، همان گونه که بر کسانی که پیش از شما بودهاند واجب بوده است ، تا باشد که پرهیزگار شوید . ( روزه در ) چند روز معیّن و اندکی است ، و کسانی که از شما بیمار یا مسافر باشند ( اگر افطار کردند و روزه نگرفتند ، به اندازه آن روزها ) چند روز دیگری را روزه میدارند ، و بر کسانی که توانائی انجام آن را ندارند ( همچون پیران ضعیف و بیماران همیشگی و کارگرانی که سالیانه پیوسته به کارهای سختی ، مانند استخراج زغالسنگ اشتغال دارند ، و زندانیان محکوم به اعمال شاقهای که پیوسته به کار سنگین وادار میگردند ) لازم است کفّاره بدهند ، و آن خوراک مسکینی است ( از خوراک متوسّطی که به خانواده خود میخورانید و باید در برابر هر روزی یک خوراک متوسّط که بتواند به طور معتدل مسکینی را سیر کند بپردازید ) و هر که کار خیر را پذیرا شود ( و بر مقدار فدیه بیفزاید ، و یا علاوه از روزه فرض ، روزه سنّت نیز بگیرد ) برای او بهتر است . و روزهداشتن برای شما خوب است اگر ( حقائق و نکات عبادات را ) بدانید . ( آن چند روز معیّن و اندک ) ماه رمضان است که قرآن در آن فرو فرستاده شده است ( و آغاز به نزول نموده است ودر مدّت ۲۳ سال تدریجاً به دست مردم رسیده است ) تا مردم را راهنمائی کند و نشانهها و آیات روشنی از ارشاد ( به حق و حقیقت ) باشد و ( میان حق و باطل در همه ادوار ) جدائی افکند . پس هر که از شما ( فرا رسیدن ) این ماه را دریابد ، ( چه خودش هلال را رؤیت کند و چه با دیدن دیگران فرا رسیدن رمضان ثابت شود ) باید که آن را روزه بدارد . و اگر کسی بیمار یا مسافر باشد ( میتواند از رخصت استفاده کند و روزه ندارد و ) چندی از روزهای دیگر را ( به اندازه آن روزها روزه بدارد ) . خداوند آسایش شما را میخواهد و خواهان زحمت شما نیست ، و ( خداوند ماه رمضان و رخصت آن را برای شما روشن داشته است ) تا تعداد ( روزهای رمضان ) را کامل گردانید و خدا را بر این که شما را ( به احکام دین که سعادتتان در آن است ) هدایت کرده است ، بزرگ دارید و تا این که ( از همه نعمتهای او ) سپاسگزاری کنید .
خداوند سبحان می داند که تکالیف کاری است که نفس بشری در آن نیازمند یاری و تشویق و ترغیب است تا به انجام آن برخیزد و بدان پاسخ گوید، این نیاز نفسانی حتی در تکلیفی که حکمت و سود فراوانی هم در برداشته باشد، به جای خود باقی است. چنین نیازی تا آن زمان برقرار خواهد بود که نفس به تکلیف قانع و راضی خواهد شد.
از اینجاست که تکلیف با چنین نداء دوست داشتنی خطاب به مومنان آغاز می شود که در آن حقیقت اصیل آنان گوشزد می گردد. سپس بعد از نداء دادن آنان بدان شیوه برایشان بیان می دارد که روزه فریضه ی قدیمی، و در هر دینی بر باورمندان به خدا واجب بوده است و نخستین هدف روزه آماده ساختن دلهای مومنان برای پذیرش تقوی و شفافیت و حساسیت و ترس از خدا است:« « یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیَامُ کَمَا کُتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِن قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ » بدین منوال هدف بزرگ روزه که تقوی است نمایان می شود چه تقوی است که در دلها بیدار می گردد و این فریضه را محض اطاعت از خدا و فداکاری برای کسب رضایت الله ، انجام می دهد. تقوی است که چنین دلهائی را از تباه کردن روزه به وسیله ی انجام گناه نگاه می دارد، هرچند گناهی آن چیزی باشد که تنها بر دل می گذرد. مخاطبان این قرآن ، مقام تقوی در پیشگاه خدا و ارزش آن را در ترازوی او می دانند. از اینجا است که روند گفتار در برابر دیدگانشان هدف تابان و رخشانی را بالا می برد تا ار راه روزه بدان رو کنند:« لعلکم تتقون» (کلام سید قطب رحمه الله به پایان رسید . فی ظلال القرآن شهید سید قطب ج۱ ص ۱۶۷و ۱۶۸).