اصلاح عقیده قدم نخست با سه شرط اساسی
اصلاح عقیده قدم نخست با سه شرط اساسی
مؤلف: دکتر هانی أحمد فقیه / مترجم: میلاد لهونی فرد
اما چگونه عقیده را اصلاح کنیم؟
در روزنامه ی شرق الاوسط آمده که ممکن نیست اصلاحات سیاسی یا اقتصادی بدون اصلاحات دینی انجام گیرد. منظور از اصلاحات دینی بحث و گفتگو در مورد عقائد نیست، بلکه گفتگو بایستی در مورد احکام و شرایع مربوط به معاملات و چگونگی اداره ی جامعه صورت گیرد. بنده با نویسنده ی گرامی در این مورد که اصلاح سیاسی و اقتصادی وجود ندارد مگر با اصلاح دینی، موافقم و فکر میکنم اصلاحات دینی بسیار ضروری است، چون با انجام آن راه برای اصلاحات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و دیگر اصلاحات باز می شود. اما با این قسمت که نویسنده ی گرامی این اصلاحات دینی را فقط به احکام معاملات و نه عقائد قلبی- منحصر کرده است، مخالفم و معتقدم اصلاحات دینی همه در راستای دو امر صورت می گیرد: اصلاح احکام و اصلاح عقاید؛ هیچکدام کم اهمیت تر از دیگری نیست.
در این مورد بخوانید: مسلمان بودن در عقیده یعنی چه ؟ ۱۹ نکته اساسی
چگونه عقیده بر روش تاثیر می گذارد؟ مستقیم یا غیر مستقیم؟
بسیاری از اعتقادات بر روش و عملکرد انسان تاثیرات مستقیم یا غیرمستقیم می گذارد و هرچقدر اعتقاد انسان بد باشد عملکردش بد و هرچه خوب باشد عملکردش نیز خوب می گردد. بسیاری از عقائد اشتباه تاثیرات ناگوار و خطرناکی بر زندگی، منش و موضع گیری مسلمانان دارد. و شما میتوانید راستی این مطلب را به عنوان مثال در عقیده ی خوارج و یا هر گروهی ببینید که هرکس از مسلمانان را که با آن ها اختلاف داشته باشد، تکفیر می کنند. باید توجه داشت مسلمانان چقدر از این فضایع ناگوار ضربه دیدند.
میتوانی راستی این موضوع را در داعیان تصوف ببینی که مسلمانان را نسبت به کوتاهی در کسب علم بی تفاوت کردند. قضیه ی اولشان روایاتی بود از کرامات اولیاء و زیارت قبرهایشان و جشن تولد گرفتن ها و جستن مصالح از غیر روش خود، تا اینکه در هر مسئله ای سربار دیگران شدند.
میتوانی راستی این قضیه را هنگامی ببینی که بفهمی عقیده ی ما در مورد آخرالزمان و فساد دنیا اشتباه است، همچنین ذلت و ناامیدی موروث را در تلاش برای اصلاحات وسعی در برتر شدن. همچنین می توانی اموالی را ببینی که به راحتی برای بنای آسمان خراش، تولید کتاب های متعصبانه، خرافاتی و تکفیری و همچنین رد بی ادبانه ی گروه ها بر همدیگر خرج می شود.
اگر صاحبان این اموال فهم صحیح و عقیده ی سالمی داشتند، آن را در راه انتشار کتب مفید، تعمیر مدارس، اطعام مساکین، مداوای مریضی ها و دفع بی سوادی به کار می گرفتند. در مقابل، اهمیت اعتقاد سالم را هنگامی درک میکنی که عقیده ی ایمان به پاداش و کیفر را در جهانی دیگر و تاثیری که بر بازداشتن مجرمان از جرم و تشویق نیکوکاران بر عمل نیک به دنبال دارد. این نمونه ها و نمونه های دیگر، با صدای بلند بر ضرورت اصلاحات دینی ندا سر می دهند. این اصلاحات به همان اندازه که در راستای احکام انجام می شود، بایستی در راستای عقاید نیز انجام گیرد.
سه شرط در اصلاح عقیده
اما برای این که اصلاح پرثمر و مفید واقع گردد، باید شروطی محقق شود که سه شرط از آن ها را بریتان بیان می کنم.
اولا اصلاحات با نرمی و حکمت انجام گیرد و از زبان دشمنانه و خشک دوری شود تا با تعصب و تندروی نسبت به افراط مقابله نشود.
شرط دوم اینکه افرادی متخصص و سرشناس در علم و اصلاحات تصدی امور را در دست گیرند و این امور دقیق و حساس به هر طالب علم کوچک و ناشناسی واگذار نگردد.
چه بسا افراد مغرض و حیله گر بدین وسیله باعث ایجاد دشمنی و نفرت در میان مسلمانان گردند. چه بهتر است این کار به دست شورایی زیر نظر تشکیلات و دانشگاه های بزرگ اسلامی انجام گیرد. زیرا اینگونه قابل قبول تر و بیشتر مورد اطمینان است.
شرط سوم اینکه برای اصلاح اشتباهاتی همکاری صورت گیرد که به اصل و اساس عقیده ی روشن اسلامی ضربه می رساند، به تبع آن بر اعمال و رفتار تاثیر می گذارد و به مسائل پیچیده ی کلامی و فلسفی منجر می گردد؛ مسائلی در دوران بازگشت تمدن که سرشار است از حب همگرایی و تمرکز بر عقل، همانند آن مسائل کلامی که مدت های طولانی به علت تاثیر پذیری از علوم فلسفه و منطق، بعضی از علمای مسلمانان را مشغول کرده بود به افراط در گفتگو پیرامون مسائلی که چیزی از وحی در قبول یا رد آن نیامده است!
امروزه باید از همین مسائل تاریخی که با ظلم و نادانی به دین ربط داده شد تا نور آن را خاموش گرداند، عبرت گرفته شود. زیرا ما برای عبادت بهتر به آن ها نیاز داریم، چرا که نتیجه ی این مباحثات جز هدر دادن سعی و کوشش، شک براندازی و کاشتن تخم دشمنی در بین مسلمانان نیست. همچنین به عنوان مثال می توانیم به درگیری های عمیق صحابه بنگریم، چه به عنوان جنگ و چه به عنوان اختلافاتی سیاسی، از شرح و بررسی بیشتر این مسائل متوجه می شویم که این اختلافات جز وسیع کردن دایره ی جدایی و پراکندگی و تازه کردن زخم های گذشته، ثمره ای برایمان نداشته است!
«تلک أمه قى خلت لها ما کسبت ولکم ما کسبتم ولا تسألون عما کانوا یعملون» (بقره: ۱۳۴)
«ایشان قومی بودند که مردند و سر خود گرفتند، آنچه به چنگ آوردند متعلق به خودشان است، و آنچه شما فراچنگ آورده اید. از آن شما است و درباره ی آنچه می کرده اند. از شما پرسیده نمی شود.»
————————
منبع: گام هایی در فهم همزیستی و نوگرایی / مؤلف: دکتر هانی أحمد فقیه / مترجم: میلاد لهونی فرد