اسباب و دلایل به تأخیر افتادن پیروزی و نصرت خدا
اسباب و دلایل به تأخیر افتادن پیروزی و نصرت خدا
نویسنده: عبدالحمید البلالی / مترجم: قادر قادری
خداوند متعال می فرماید:
« إِنَّ اللَّهَ یُدَافِعُ عَنِ الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ کُلَّ خَوَّانٍ کَفُورٍ أُذِنَ لِلَّذِینَ یُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللَّهَ عَلَى نَصْرِهِمْ لَقَدِیرٌ الَّذِینَ أُخْرِجُوا مِن دِیَارِهِمْ بِغَیْرِ حَقٍّ إِلَّا أَن یَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُم بِبَعْضٍ لَّهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِیَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ یُذْکَرُ فِیهَا اسْمُ اللَّهِ کَثِیراً وَلَیَنصُرَنَّ اللَّهُ مَن یَنصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِیٌّ عَزِیزٌ » حج/۴۰-۳۸
«خداوند دفاع میکند از مؤمنان ( و به سبب ایمانشان پیروزشان میگرداند ) . چرا که مسلّماً خداوند خیانت پیشگان کافر را دوست نمیدارد ( و دوستان مؤمن خود را در دست خیانتکاران ملحد رها نمیسازد ) .اجازه ( دفاع از خود ) به کسانی داده میشود که به آنان جنگ ( تحمیل ) میگردد ، چرا که بدیشان ستم رفته است ( و آنان مدّتهای طولانی در برابر ظلم ظالمان شکیبائی ورزیدهاند و خون دل خوردهاند ) و خداوند توانا است بر این که ایشان را پیروز کند .همان کسانی که به ناحق از خانه و کاشانه خود اخراج شدهاند ( و از مکّه وادار به هجرت گشتهاند ) و تنها گناهشان این بوده است که میگفتهاند پروردگار ما خدا است ! اصلاً اگر خداوند بعضی از مردم را به وسیله بعضی دفع نکند ( و با دست مصلحان از مفسدان جلوگیری ننماید ، باطل همهجاگیر میگردد و صدای حق را در گلو خفه میکند ، و آن وقت ) دیرهای ( راهبان و تارکان دنیا ) و کلیساهای ( مسیحیان ) و کنشتهای ( یهودیان ) ، و مسجدهای ( مسلمانان ) که در آنها خدا بسیار یاد میشود ، تخریب و ویران میگردد . ( امّا خداوند بندگان مصلح و مراکز پرستش خود را فراموش نمیکند ) و به طور مسلم خدا یاری میدهد کسانی را که ( با دفاع از آئین و معابد ) او را یاری دهند . خداوند نیرومند و چیره است ( و با قدرت نامحدودی که دارد یاران خود را پیروز میگرداند ، و چیزی نمیتواند او را درمانده کند و از تحقّق وعدههایش جلوگیری نماید ) .»
خداوند قطعا" از اولیاءو دوستان خود دفاع میکند و این وعده ا ی است از جانب او، اما مشّیت و اراده ی باری تعالی چنان جاری شده است که پس از آن که اولیاء و دوستان مخلصش از اسباب و عوامل رسیدن به پیروزی کمک گرفته و زمینه های مادی و معنوی آن را فراهم نموده، او نیز به دفاع از آنان برخاسته و آن ها را مورد حمایت و پشتیبانی خود قرار می دهد. البته هر چند خدواند متعال توانایی آن را دارد که بدون ربط دادن این پیروزی به اسباب و عوامل، آن را محقق سازد، اما خداوند سبحان بر حسب اراده و تقدیر خویش، بدست آوردن فتح و ظفر را منوط به فراهم کردن اسباب و ابزار آن کرده است. سرعت و تأخیر در رسیدن به هدف، بستگی به آن دارد که ما تا چه اندازه این عوامل و مقدّمات را فراهم کرده ایم. بنابراین می توان گفت شکست مسلمانان رد جنگ احد به خاطر سرپیچی آنان از اوامر و دستور پیامبر(ص) بود. و شکست آنان در ابتدای جنگ حنین به آن دلیل بود که آنان در آغاز کار به سیاهی لشکر و کثرت خویش مغرور شده بودند، هم چنان که هزیمت آنان در دیار شهدا به دلیل سرگرم شده آنان به غنایمی بود که به دست آورده بودند و همین امر آن ها را از رویارویی به دشمن و هجوم بر آن باز داشت، بنابراین هم چنانکه پیروزی اسباب و دلایلی دارد، ریشه ی شکست و هزیمت را نیز باید در عوامل آن جستجو کرد.
استاد سید قطب می فرماید: «گاهی اوقات آن هایی که مورد ستم قرار گرفته و از دیار و مملکت خویش رانده شده اند و تاوان آنان جز به یگانگی خدا چیز دیگری نیست، دیر به پیروزی می رسند که قطعا" حکمتی در کار می باشد.
گاهی پیروزی دیر فرا می رسد، چرا که امت اسلامی به آن کمال و ژختگی کامل نرسیده و شخصیت ایمانی آنان تکمیل نگشته و از تمامی نیرو و انرژی خویش بهره نگرفته اند. آنان هنوز استعداد و توانایی های بالقوه خویش را نشناخته و از آن به خوبی بهره برداری نکرده اند، و چنانچه به پیروزی برسند، بسیار زود آن را از دست خواهند داد، چرا که توانایی آن را ندارند که برای مدت های مدیدی از آن پاسداری نمایند. و گاهی اوقات نیز، فرا رسیدن فتح و ظفر الهی به تأخیر می افتد تا امت اسلامی آنچه از نیرو و توان که در اختیار دارد، به کار گیرد و هر چیز ارزشمند و محبوبی را در راه خدا فدا کند.
و گاهی اوقات فتح و ظفر الهی دیر فرا می رسد تا مسلمانان پس از آنکه آخرین توان خود را به کار گرفتند، متوجه شوند قدرت قدرت و توانایی، بدون اراده خدا، هیچ پیروزیی را به دنبال ندارد، بلکه پیروزی در دست خداست و آن زمانی فرا می رسد که مسلمانان از نهایت توانایی خود بهره بگیرند و آن گاه امور خود و سرانجام آن را به خداوند محّول نمایند و ارتباط و پیوند خود را با خداوند بیشتر کننند و با آغوشی باز رنج ها و مشقت ها را بپذیرند و تنها خدا را ملجا و پناهگاه خود بدانند و در تنگناها و مواقع عسر و حرج، تنها به او روی آورند.
و گاهی یاری و مدد خدا به تأخیرمی افتد، چرا که مسلمانان در مبارزه خویش خود را از ناپاکی ها خالص نکرده اند و در راه دعوت و ابلاغ پیام دین هنوز اغراض و مقاصدی ناپاک در نهاد آنان وجود دارد.
هنوز در میان آنان کسانی وجود دارند که منافع مادی، خود پسندی و ابراز وجود، آنان را به میدان آورده است، حال آن که از مسلمانان می خواهد که تنها برای رضا و خشنودی او پا در عرصه ی جهاد و مبارزه نهند.
و گاهی اوقات مساعدت و کمک خدا به تأخیر می افتد، چرا که هنوز در میان لشکریان ظلمت و تاریکی کسانی وجود دارند که نوری کم سو در درون آن ها چشمک می زند و هنوز چراغ قلب آن ها به خاموشی نگراییده است و خداوند مهلت می دهد تا این گونه افراد نیز به تریج به صفوف بندگان مؤمن بپیوندند. و کافران و سیاه دلان به تنهایی نابود گردند و هیچ خیر و فضیلتی همراه با آنان از میان نرود.
گاهی اوقات نیز دلیل به تأخیر افتادن یاری خدا آن است که باطل هنوز نقاب از صورت برنداشته و چهره حقیقی خود را به نمایش نگذاشته است، پس چنانچه مسلمانان بر لشکریان باطل پیروز شوند، عده ای از انسان های فریب خورده که هنوز به دفاع از آن برخاسته و در نتیجه ریشه های باطل در دل انسان های پک و شریفی که هنوز حقیقت بری آنان روشن نشده، باقی می ماند. پس خداوند باطل را نگه می دارد تا زمانی که مردم با چهره واقعی آن آشنا شده و برای از میان رفتن آن هیچ تأسفی به دل راه ندهند.
و بلاخره گاهی اوقات پیروزی خدا دیر فرا می رسد، زیرا هنوز محیط آماده پذیرش حق و خیر و عدالت نشدهاست و چنانچه مسلمانان پیروز شوند، جامعه به پا خواسته و شورش ایجاد م یکنند و امنیت و آسایش از میان می رود. بنابراین درگیری و کشمکش هم چنان ادامه خواهد یافت تا دل های فراوانی آمادگی پذیرش حق را پیدا کرده و جامعه بستر مناسبی برای رشد و شکوفایی دین خدا تبدیل گردد.
به این دلیل و به خاطر مسایلی که خداوند خود به آن واقف است، پیروزی و یاری خدا به تأخیر می افتد و همین امر باعث می شود تا فداری کاری های بیشتری صورت گیرد و رنج و محنت های زیادتری متوجه مؤمنان و مجاهدان راه خدا بشود، این در حالی است که خداوند قطعا" از دوستان و بندگان مؤمن خویش حمایت کرده و سرانجام آنان را از مدد و یاری خویش بهرمند می سازد. و پیروزی نیز تکالیف و مشکلات خاصی را در پی دارد و چنانچه اسباب و عوامل آن فراهم گردد و بهای آن پرداخته شود و بستر مناسبی برای رشد و بقای ان ایجاد گردد، قطعا" خداوند متعال بندگان مخلص خود را از این موهبت بزرگ بهره مند خواهد کر.» فی الظلال۴/۲۴۲۷
در تأیید سخنان استاد سید قطب باید بگوییم هنوز نمازگذاران فراوانی در این روزگار دست دوستی را به سوی جنایتکاران و ستمگران این دوره و زمانه دراز کرده و اجازه نمی دهند هیچ خطری از جانب هیچ احدی متوجه آنان شود، هنوز در میان گروه های که اهل مسجد و طاعت و عبادتند کسانی یافت می شوند که از اجرای احکام و حدود الهی وحشت دارندن هنوز در میان این گروه ها کسانی یافت می شوند که اتهامات و اکاذیب منتشر شده از سوی دستگاه های اطلاع رسانی سردمداران کفر و شرک در رابطه با جنبش اسلامی را باور می کنند، حال آنکه این اتهامات هیچ اساسی ندارد و فرزندان جنبش اسلامی از آن مبّرا هستند. این عوامل باعث شده است تا یاری و نصرت الهی به تأخی ربیفتد. اما چیزی که بیشتر قلب انسان را به درد می آورد، کدورت میان بخشی از جنبش های اسلامی است. هنوز هم برخی از این جنبش ها یکدیگر را متهم ساخته و مورد تهاجم تبلیغاتی قرار می دهند و به بهانه ی تبیین حق، نسبت به یکدیگر بد رفتاری نموده و پشت سر هم صحبت می کنند. از این گذشته امروزه می بینیم به فعالیت می پردازند و هر کدام بر ضد دیگری عمل می کنند و کینه ی یکدیگر را به دل می گیرند، پس چگونه باید انتظار داشته باشیم یاری خدا در اسرع وقت فرا برسد، حال آنکه جنبش اسلامی که روزنه ی امید رهایی امت اسلامی است، این گونه دچار تشتّت و چند دستگی شده و در بسیاری از موارد از اصول و موازین اسلامی فاصله گرفته است.
آیا خداوند گروهی را پیروز خواهد گرداند که دچار اختلاف تفرقه و اختلاف شده اند و دشمنانشان متحد و یکپارچه به فعالیت خود ادامه می دهند؟!!!
_________________________
منبع: اوصاف مصلحان۲ / مؤلف: عبدالحمید البلالی / مترجم: قادر قادری / انتشارات: نشر احسان/ تهران / نوبت چاپ: چاپ اول ۱۳۸۱