تعدد زوجات و چند همسری در ملت ها و اقوام پیش از اسلام
تعدد زوجات و چند همسری در ملت ها و اقوام پیش از اسلام
نویسنده: جمال محمد فقی رسول / مترجم : دکتر محمود ابراهیمی
-احترام زن در این مساله و میزان خدمت آن به جامعه :
در حقیقت مساله تعدد زوجات از ناحیه حکم شرعی قضیه ای است مسلم و تغییر نا پذیر، چون به نص صریح قرآن ثابت شده است و فقیهان ومفسران به تفصیل درباره ی آن سخن گفته اند . اما در اینجا از نظر اثبات بدان کاری نداریم ولیکن آن را از زاویه ی اجتماعی و میزان نیاز بدان مورد برسی قرار خواهیم داد و اینکه در شرایط وظروف معین و عارضی مصلحت فرد و خانواده و اجتماع بدون آن تحقق نمی یابد . وقتی که دین اسلام آمد عادت تعدد زوجات نزد ملت ها و اقوام وادیان مختلف بدون مقید بودن به عدد معینی وبدون ضوابطی که مسیر آن را تعیین و محدود نماید ، وجود داشت ومیزان تنها به میل و رغبت و قدرت مالی و جسمی مرد مربوط بود .
پیش از اینکه موضوع تعدد زوجات از نظر اسلام را مورد برسی قرار دهیم ، بر خود لازم می دانم که این مساله را نزد ملت ها و اقوام پیش از اسلام یا نزدیک به اسلام ، برسی کنم تا موضع گیری اسلام در برابر تعدد زوجات بدون ابهام مشخص گردد :
۱-در دین یهود :
تعدد زوجات در دین یهود به صورت بسیار زشت بوده است ، تا جایی که در کتاب عهد قدیم آمده است که داود و سلیمان هر یک صد زن داشته اند و گویا حضرت سلیمان هفتصد زن آزاده و سیصد زن کنیز داشته است . تورات هیچ قیدی برای تعدد زوجات ذکر نکرده است ولی در نصوص تلمود آمده است که برای توده مردم تا چهارعدد و برای ولی امر یهود به قیاس به ملک داود تا ۱۸ زن مباح است .
۲-در عراق قدیم :
در ماده ۱۴۸ شریعت و قانون حمورابی آمده است که اگر زن اولی بیمار باشد برای مرد جایز است که زن دوم بگیرد .
نیوفیلد در ضمن سخن از تعدد زوجات نزد عبرانی ها گفته است قوانین بابلیان و همسایگانشان که با بنی اسراییل در ارتباط بودند همگی تعدد زوجات را قبول داشتند .
آشوریان نیز به دلیل ماده ۴۶ از لوح اول که از ازدواج با همسر پدر بعد از وفات او سخن می گوید تعدد زوجات را قبول داشته اند ، هر گاه زن پدر ، زن دوم و بدون اولاد باشد باید با یکی از اولاد شوهرش سکونت گیرد .
۳-نزد ایرانیان :
تعدد زوجات وداشتن کنیزکان بدون حدود و ضابطه در نظام آشفته روابط بین زن و مرد وجود داشته است .
۴-در تمدن هندوستان :
تعدد زوجات بدون تحدید ومقید بودن به عدد خاص وجود داشت ولیکن یکی از آنها ریس دیگران بود .
۵-در چین :
شریعت ((لیکی)) چین تعدد زوجات را تا یکصد و سی تن اجازه داده است و یکی از پادشاهان قدیم چین در حدود سه هزار زن داشته است .
چینیان نیز همچون هندیات یکی از زنان را بر دیگری ترجیح می دادند و ریس به حیاب می آمد .
۶-در مصر :
ثروتمندان و به ویژه امیران و خانواده های سلطنتی در تعدد همسران اسراف می کردند و حدی برای آن قائل نبودند و بدان می بالیدند تا جایی که رامسیس دوم افتخار می کند به اینکه از زنان متعددش یکصدو شصت فرزند داشته است ولیکن یک زن اصلی بوده و بقیه زنان درجه دوم به حساب م آمدند .
۷-در دیانت مسیح :
در انجیل های متداول نص صریحی وجود ندارد که تعدد زوجات را حرام کرده باشد . ولیکن به عنوان موعظه و پند آمده است که ((خداوند برای هر مردی همسری آفریده است))، این تنها گویای آن است که مردم را تشویق کند تا در حالت عادی به یک زن اکتفا کند .
بلکه در بعضی از رسایل بولیس چیزی آمده است که مفید تعدد زوجات است و آن هم عبارت است از این که : (( اسقف باید یک زن داشته باشد .))
اینکه اسقف را در داشتن یک همسر استثنا می کند به این معنی است که برای غیر اسقف بیش از یک همسر جایز است .
((وستر مارک )))، متخصص تاریخ ازدواج گفته است تعدد زوجات به اعتراف کلیسا تا قرن هفدهم باقی مانده بود و در حالت های متعددی که کلیسا و دولت آن را احصاء نمی کردند ،تکرار می شد .
پادشاه ایرلند ((دیار ماسدت))دو همسر ودر کنیز داشت و پادشاهان میروفنجیینبارها در قرون وسطی چند همسر داشته اند . همانگونه شادلمان دو همسر وکنیزکان فراوان داشت و نقل شده است که پادشاه هیس فیلیپ وپادشاه فردریک ویلیام دوم پروسی هر دو با بیش از یک همسر ازدواج کرده اند و این کار را با موافقت کشیشان لوثری انجام داده اند ،بلکه بعضی از طوایف مسیحی تعدد زوجات را واجب می دانند . در سال ۱۳۵۱ میلادی ((لا معمدانیان)) در مونستر به صراحت زیا فریاد برداشتند که هر مسیحی باید چند تا همسر داشته باشد و مورومون ها تعدد زوجات را نظام الهی مقدس می دانند.
سپس نظام جدید کلین تعدد زوجات را حرام ساخت علی رغم اینکه این مطالب در اسفار انجیل نیامده است.
به عنوان شاهد بر این تفسیر ساختگی در نظام چند همسری مبتنی بر هوی وهوس کشیشان واحبار مسیحی باید گفت :که مسیحیت معاصر در آفریقای سیاه به نظام تعدد زوجات اعتراف کرده است ، چون بدین نتیجه رسیده بودند که منبع تعدد زوجات مانع داخل شدن آفریقایی ها به مسیحیت می شود ، لذا فریاد زدند که تعدد زوجات به صورت غیر محدود مباح است.
پس اخیرا کلیسا به صورت رسمی اجازه داد که آفریقایی ها به صورت غیر محدود از تعدد زوجات استفاده کنند،در ان اواخر نزد جامعه شناسان و مورخان تمدن باستانی ومردم شناسان مانند استاد ((وستر مارک وهوبهوس وهیلیز وگینبرگ)) به اثبات رسیده است که نظام تعدد زوجات تنها در میان ملت های متمدن و پیشرفته به صورت واضح و روشن پدید آمده است در حالی که در میان مات ها ابتدایی عقب مانده یا کم بوده یا اصلا وجود نداشته است.
۸-در میان عرب ها پیش از اسلام :
عرب ها پیش از اسلام با نظام چند همسری و داشتن کنیزکان همسر مانند اقوام و ملت های همسایه خود ، آشنا بو ده اند وقید به عدد محدودی نبودند بلکه این امر بستگی داشت به میل و رغبت مرد ومال و جاه ومقامش. از جمله آمده است که غلیان ثقفی نگامی که اسلام آورد ده تا همسر داشت و روایات دیگری نیز وجود داشت که به مفاذ آنها کسانی هم بودند که بیشتر یا کمتر داشتند.
با برسی این شواهد در تمدن ها و ادیان درباره تعدد زوجات ،حالا می خواهیم موضع گیری اسلام درباره آن و فلسفه و مجوز این کار و سمپاشی و دشمن های غربیان ضد اسلام را بیان کنیم.
– اسلام وتعدد زوجات:
همانگونه که بحث شد وقتی که اسلام آمد عادت تعدد زوجات بدون ضوابط وحدود روشنی که کرامت وانسانیت زن را مصون دارد ،وجود داشت . اما اسلام وآمد برای تعدد زوجات ، قواعد وضوابطی نهاد که کرامت ،حقوق وانسانیت زن را حفظ کند ، پس بر خلاف یاوه گویی های دشمنان ، عادت تعددزوجات را به وجود نیاورد و آن را واجب وتحسین نکرد بلکه آن را مباح ساخت مقرون به اینکه اکتفاء به یک همسر را تفضیل داد ، چون به عدالت نزدیک تر و از فقر ناشی از کثرت اولاد و عیال به سبب تعدد زوجات نیز محفوظ تر می باشد همان گونه که شافعی وغیر او بدان تصریح کرده اند.
خداوند می فرماید:{وان خفتم الا تقسطوا فی الیتامی فانکحوا ما طاب لکم من النساء مثنی وثلاث ورباع فان خفتم الا تعدلوا فواحده او ما ملکت ایمانکم ذالک ادنی الا تعولو}نساء/۳
(…واگر ترسیدید که درباره یتیمان نتوانید دادگری کنید ،با زنان دیگر که برای شما حلالند و دوست دارید با دو یا سه یه چهار تا ازدواج کنید ، اگر هم می ترسید که نتوانید میان زنان ،دادگری رعایت نمایید به یک زن اکتفا کنید یا با کنیزان خود ازدواج نمایید. این سبب می شود که کمتر دچار کج روی و ستم شوید وفرزندان کم تری داشته باشید .)
این عدالت مطلوب در مراعات حقوق همسران متعدد کار آسانی نیست به ویژه درباره محبت قلبی و تمایل روحی ، که قرآن کریم آن را مقدور انسان ندانسته است حتی اگر بر آن حریص باشد باز هم نمی تواند:
{ولن تستطیعوا ان تعدلوا بین النساء ولو حرصتم}نساء/۱۲۹
(شما نمی توانید میان زنان دادگری کنید ، هر چند همه کوشش و توان خود را به کار برید.)
به راستی به دنبال مطالعه تاریخ تعدد زوجات ، قدمت تعدد ،اصول اسلام درباره تنظیم خانواده وایجاد تحدید وهشدارهای مبتنی بررفع موانع آن ودشوار دانستن تعدد زوجات ، برای ناقد با انصاف سزاوار نیست که خود را به نادانی بزند وسؤال کند که چرا اسلام تعدد زوجات را جایز دانسته وآن را حرام نکرده است ؟!! زیرا برای یک دین آسمانی فراگیر ومحیط به همه جوانب زندگی انسان که برای انسان صاحب بصیرت وآگاه به قرآن وسنت نبوی واضح و روشن است ، سزاوار نیست از جوانب زن در زندگی مرد که نظام های اجتماعی اقوام وملت ها ، در هر عصر وزمانی شناخته و می شناسند ،غفلت ورزد ، قطع نظر از ابتدایی بودن آن اقوام یا نزدک بودنشان به روح تمدن .
اسلام با توجه به رسالت درخشان خویش عتاقه و پیوند نهانی ونفاق و دورویی وفرار از مسؤولیت را دوست ندارد ،همان گونه که با نیرنگ وفریب در روابط وپیوند فیمابین به ویژه در بین زن وشوهر دشمنی می ورزد و همیشه روابط وپیوندهای آشکار وصریح را اختیار می کند ، همان گونه که تحمل کامل مسؤولیت خانوادگی را از جانب مرد بر می گزیند. چون در صراحت همگام است با شجاعت واقدام ، حالی که در پیوندهای سری غیر قانونی وغیر مشروع ،ترس وبی ادبی و فرار از مسؤولیت را در پی دارد.
در واقع تعدد زوجات موجود است ، چه مانعان آن بخواهند و چه نخواهند ولی اسماء و اشکال آن مختلف است ،گاهی به صورت دوست ورفیقه و گاهی به صورت سکرتر ومنشی و گاهی به صورت فاحشه و از این قبیل .حتی در کشورهایی که فریاد دشمنی با آن را سر می دهند ، این مسائل وجود دارد ،بدون گوش دادن بدانان که به دروغ برای کرامت زن که مورد اهانت قرار گرفته است ، ناله وزوزه سر می دهند . به هر حال این مسأله پاسخ به نداءفطرت و مقتضیات وضرورت های اجتماعی است از جمله:
۱-در بیشتر کشورهای جهان همچون شمال اروپا ، تعداد زنان در حالت عادی بیش از مردان است.
مرحوم دکتر سباعی به نقل الز یک پزشک در یکی از بیمارستان های هلسنکی فنلاند می گوید: از بین چهار یا سه کودک که متولد می شوند یکی پسر وبقیه دخترند.
پس در این حالت تعدد زوجاتیک وظیفه اخلاقی واجتماعی است ،چون حتما زنان زایدیا باید تا همیشه عزب وبیوه بمانند و رنج و مؤنث بودن خود را بکشند ویا باید به فحشا و گمراهی و بی شوهری کشیده شوند، که نتایج زیر را به بار می آورد:
الف-کثرت بیماری نهانی کشنده که تنها اختصاص به زناکاران ندارد ،بلکه به نسل بعدی و دیگران نیز سرایت می کند؛ مانند:بیماری های واگیر خطرناک سیفلیس وو سوزاک وایدز وغیر آن.
ب-فرزندان نا مشروع وآوارگی و فضایح وکسترش رذایل و جرایم فراوان خواهند شد، تا جایی که در سال ۱۹۶۲ در سوید به نسبت یک نهم ودر دانمارک به یک دوازدهم رسیده بود.
بدیهی است که در هر دو حالت بدبختی وبیچارگی وتباهی، گریبان زنان زاید بر تعداد مردان را می گیرد، که عقلای غرب را بیدار ساخته است تا چاره اندیشی کنند.
از جمله در روزنامه ((لافوس ویکلی رکود)) در ۲۰ نیمسال ۱۹۰۱ به نقل از روزنامه ((لندن ثروت)) به قلم یکی از زنان انگلیسی چنین آمده است:
((تعداد دختران فراری ما خیلی زیاد و فراگیر گردیده است و کمتر کسی هست که عوامل آن را برسی نماید … باید عمل پلید تک همسری را منع نمود؛ زیرا اکتفاء به تک همسری هیچ فایده ای ندارد و خداوند ((تومس)) این عالم فاضل را جزای خیر دهد که درد را تشخیص داده و درمان کامل و شفای آن را در مباح نمودن بیش از یک همسر دانست وبدین وسیله این بلا بدون شک بر طرف می شود و دختران ما صاحب خانه و خانه دار خواهند شد، براستس بلای کامل در این است که مرد اروپایی را مجبور به اکتفا به یک همسر کنند.))
۲-تعدد زوجات خود از جمله ضروریات اجتماعی است چون جنگ های ویرانگر و حوادث عمومی موجب می شوند که تعداد مردان اززنان کمتر گردد همانند جنگ های خانمانسوز اول و دوم جهانی که میلیون ها جوان را در کام خود فرو برد.
این ضرورت معلوم است وجای نزاع وجدال نیست و جز تعدد زوجات درمان دیگری ندارد، تا جایی که این ضرورت سبنسر ، فیلسوف انگلیسی مخالف تعدد زوجات را بر آن داشت که بگوید:
((هر گاه دو امت وملت که در جمیع وسایل زندکی مساوی هستند با هم بجنگند، یکی از آن دو ملت برای زاد و ولد از همه زنانش استفاده نکند نمی تواند در برابر دشمنش که برای زاد و ولد از همه زنانش استفاده می کند، مقاومت نماید، در نتیجه آن ملتی که به تک همسری اکتفا می کند در آن ملت که نظام چند همسری دارد، نابود می شود.))
در سال ۱۹۴۹ مردم ((بن)) پایتخت آلمان با پذیرفتن مسأله چند همسری به عنوان راه حل مسأله فوق از مقامات قانونی درخواست نمودند که قانون آلمان تعدد زوجات را جایز بداند .
ده سال بعد از ان تاریخ حکومت آلمان در ضمن هیأتی از علمای ازهر مصر درخواست نمود که درباره نظام تعدد زوجات در اسلام حکومت آلمان را یاری نماید تا با استفاده از آن مشکل افزایش تعداد زنان بر مردان را حل کند که به این منظور هیأتی از دانشمندان آلمانی با شیخ الازهر تماس گرفتند همانگون که بعضی از زنا مسلمان آلمانی به دانشگاه ازهر رفتند تا شخصا از احکام اسلام درباره اوضاع عمومی زن و تعدد زوجات اطلاع حاصل نمایند. ))
قبلا نیز هیتلر رهبر پیشین آلمان تلاش مشابهی کرده بود که از کی از دوستان عرب مسلمانش خواسته بود تا با الهام از نظام تعدد زوجات در اسلام ، نظام متناسب با شرایط آلمان را برای او بنویسد ولیکن جنگ جهانی دوم مانع اجرای این تصمیم وی شد.
سندی به خط خود ((مارتن بورمان ))، جانشین هیتلر کشف شده است که در سال ۱۹۴۴ میلادی نوشته است و در آن آمده است که هیتلر به طور جدی در فکر تنظیم قانون تعدد زوجات بود تا از این راه آینده وقوت ملت آلمان را تضمین کند.
همانگونه که ادوارد پادشاه انگلستان (۱۸۴۱-۱۹۱۰) فرمانی صادر نمود که در آن علی رغم مخالفت کشیشان تعدد زوجات را مباح اعلام کرده بود.
دکتر سلیمان دنیا خود شخصا شاهد برپایی مجلس مناظره فکری وتبادل آرا پیرامون تعدد زوجات بوده است که از طرف جوانان دانشجوی دانشگاه لندن در سالن بزرگ یکی کلیساها برگزار شده بود.
مناظره کنندگان ب دو گروه تقسیم شده بودند که گروهی تعدد زوجات را تأیید می کرد و گروهی دیگر با آن مخالفت می ورزید و هر گروه از دو مرد و دو زن تشکیل شده بود و شنوندگا بسیار زیاد بودند، که سرانجام نتیجه رأی گیری برابری موافق ومخالف بود. از یکی از زنان مناظره کننده موئافق با تعدد زوجات سؤال کردند که آیا شخصا راضی هستید همسر دوم کسی شوید ؟! جواب او مثبت بود و گفت : من اگر با نصف شوهر زندگی کنم؛ بهتر از آن است که بدون شوهر زندگی کنم . اگر با کودکانی زندگی کن که فردا مردان و زنان جامعه را تشکیل خواهند داد، برای من بهتر است از ان که فردا در تنهایی در خانه بمیرم و کسی جز همسایگان و آن هم اثر بوی گندیده لاشه ام در خانه، از حال من خبردار نشود.
مردان سیاستمدار و زنانی که برای بخت بد خود می گریند و یا برای زنانی که همیشه بی شوهر می مانند و از وظیفه مادری و تربیت کودک و پرورش مردان آینده مملکت محرومند احساس شقاوت می کنند، اینان بدین جهت علیه منع قانونی تعدد زوجات تلاش و کوشش می کنند و فریاد و اعتراض بر می دارند، چون احساس می کنند کهمنع قانونی تعدد زوجات بسیار خطرناک و عاقب بدی دارد و معتقدند که این عمل یک ضرورت اجتماعی است وباید عمل بدان مباح باشد. تعدیلی که اخیرا در عراق در بندهای ۴و۵و۶ قانون احوال شخصی مربوط به تعدد زوجات به وجود آمد و دو حالت از آن مستثنی شد، که به موجب آن قانون تعدد زوجات بدون اجازه قاضی ممنوع بود و زندان و جریمه داشت، این استثناء خود دلیل روشنی است بر اینکه تعدد زوجات یک ضرورت اجتماعی است ومصلحت عمومی آن را اقتضا می کند. این دو حالت که استثنا شد عبارتند از:
۱-هرگاه ازدواج بعدی ازدواج با بیوه باشد جایز اشت.
۲-در صورتی که شوهر قبلا با زنی دیگری ازدواج کرده باشد ، پیش ازاینکه مطلقه خویش را به نکاح خود بر گرداند ، عدم اعتبار اعاده زن مطلقه به شوهرش به منزله ازدواج با بیش از یک زن است.
بدین گونه قانون عراقی از شرط ((اجازه خواستن)) از قاضی برای کسی که در دو حالت مذکور خواستار تعدد زوجات باشد عقب نشینی کرد ونیاز به تعدد محدود به ضرورت های اجتماعی مذکور سابق نیست تا برای اقدام به آن به اندازه ضرورت و منع آن درغیرضرورت باشد. بلکه در جامعه حالت های شخصی برای افراد معینی وجود دارد که حل آن در گرو اصل تعدد ازدواج است. از جمله این حالات :
۱- عقیم بودن همسر وعشق شوهر به فرزند. این حق مشروع وقانونی است برای هر انسانی که علاقمند به فرزند باشد:
الف)یا باید همسرش را طلاق دهد تا با زن دیگری ازدواج نماید که این کار از اخلاق و مروت مردانه به ذور است.
ب)با این که با زن دیگری ازدواج نماید به امید اینکه صاحب فرزند شود و زن اولیه اش را نیز نگه دارد که ین راه حل سالم وبرتر است.
۲- بیماری مزمن زن یا بیماری مسری که شوهر ار از معاشرت و آمیزش باز دارد.
۳-مرد به حد اعلا از همسر خود بدش آید و وسیله ای برای حل آن ممکن نباشد.
۴-شوهر به حکم ضرورت شغلی مجبور به سفر های زیاد باشد ونیازمند آن باشد که ماه ها و سال ها در سرزمین غربت بماند وامکان آن نباشد که همیشه همسر و فرزندانش را با خود به سفر ببرد.
۵-همسر به علت پیری، عجز و ناتوانی یا عدم صلاحیت آن برای معاشرت جنسی در بیشتر اوقات سال به سبب بیماری وحیض ونفاس وامثال آن نتواند مر را از نظر جنسی تأمین کند.
شاید چنین شخصی را متهم کنند که به بهانه انسانیت دنبال شهوت حیوانی است ولیکن آنچه که این تهمت را از او دورمی کند آن است که حیوانیت مرد همچون یک انسان جزئی از حقیقت کلی اوست و یک جزء قوی است از اجزای او. اگر انسان بدین گونه نباشد فرشته می شود یا عبدی می گردد که برای هدایت خود نیازی به ارسال رسول نخواهد داشت و خود هدایت می یابد و استقامت او یک ضرورت حتمی خواهد بود و این حیوانیت گاهی بر مرد غلبه می یابد،هماگونه که بر زن غلبه خواهد یافت، آنگاه پیوند مردان به زنان یا باید پیوند سری حرام باشد که منافی اخلاق و مروت مردانگی است ویا باید پیوند آشکار وعلنی و شرعی باشد که اسلام از آن استقبال می کند چون این کار قبول واقعیت و روبرو شدن با آن و احساس مسؤولیت است و بذیهی است که این شیوه پیوند آشکار وظاهر به مصلحت زن ومرد و به مصلحت کودکانی است که از این پیوند علنی قانونی و شرعی بین آن دو پدید می آیند.
اسلام توانسته است که که مشکلات واقعی مربوط به زندگی را از طریق تعدد زوجات بر حسب شرایط و ظوابط وهدف هایی که اسلام تعدد زوجات را به خاطر آنها مباح کرده و تطبیق نموده و با طبیعت بشری و هدف های مطلوب ازدواج همگام است به گونه ای حل نماید که قوانین وضعی و رایع نتوانسته اند بدان برسند. اسلام همگام با منطق خاص خود و همگام با طبیعت بشری و اهداف مطلوب ازدواج این مشکلات را حل کرده است.
الف)همگامی با منطق خاص خود که زنا را حرام کرده و برای مرتکبین آن شدیدترین مجارات را قایل شده است؛ پس نمی شود که راه شرعی و قانونی برای آن نگذارد و از یک طرف استفاده جنسی را حرام کند و از جهت دیگرهم مردم را به سوی آن سوق دهد.
ب)همگامی شریعت با فطرت بشری، در حقیقت محروم کردن زنی از ازدواج یعنی کشتن مؤنث بودن و مادگی وی با بی شوهری و بیوگی ویا آلوده کردن شرافت و کرامت وی با ننگ وعار روابط نا مشروع.
ج)همگامی شریعت با هدف مطلوب ازدواج: باید دانست که ضرورت های تعدد زوجات، از جمله نیازهای اجتماعی وغالبا انسانی هستند ومادام که برپایی جامعه قوی و سالم از جمله اهداف خانواده در اسلام است، پس حل مشکل این جامعه مورد نظر انگیزه ضرورت قرار دادن تعدد زوجات است؛ چون اگر در شرایط خاص تعدد زوجات مباح نباشد، جز زنا و فسق و فجور چیزی جای آن را نمی گیرد.
به علاوه حق برخورداری از مسأله جنسی یک جنبه مهمی از زندگی زن به حساب می آید و حفظ حریت وآزادی نیز برای وی جنبه حیاتی دارد ومباح بودن تعدد زوجات او را از این حق محروم نمی نماید تا کسی را بپذیرد که راضی نیست او را به شوهر خود قبول کند، بلکه او آزاد است در این که به میل و رغبت خود همسر دوم مردی بشود که زنی دیگری هم دارد و چه کسی می تواند او را بر این کار مجبورنماید؟! درحالی پیامبر (ص) در احادیث مشهوری دستور داده است که برای ازدواج باید از زن کسب اجازه شود و از او دستور به ازدواج گرفته شود و زن اولی و خانواده او هم اختیار مطلق دارند که به هنگام کسب اجازه از وی آن را بپذیرند.
به دلیل روایت بخاری مسور بن مخرمه که گفت: ((از پیامبر (ص) شنیدم که بر بالای منبر گفت:
((ان نبی هشام بن المغیره استاذنوا فی ان ینکحوا ابنتهم علی بن ابی طالب فلا آذن الا ان یرید ابن ابی طالب ان یطلق ابنتی وینکح ابنتهم فانما هی بضعه منی یر یبنی ما ارابها و یؤذینی ما آذاها ))
((نیب هاشم بن المغیره از من اجازه خواست که دخترشان را به عقد نکاح علی بن ابی طالب در آورند، من اجازه نمی دهم، اجازه نمی دهم ،مگر اینکه فرزند ابوطالب دخترم را طلاق دهد و آنگاه با دخترشان عقد ونکاح ببندد، به راستی فاطمه پاره تن من است، چیزی که او را بیازارد و رنج دهد مرا آزرده و رنج داده است.))
حاتم با سند صحیح به نقل از سوید بن غفله آورده است که علی بن ابی طالب به حضور پیامبر آمد و با وی مشورت نمود و کسب اجازه کرد. پیامبر(ص) به علی گفت: درباره حسب او از من سؤال می کنی؟! گفت: نخیر ولیکن آیا به من اجازه می دهی که این کار را بکنم، پیامبر(ص)گفت نخیر، فاطمه پاره تن من است و گمان می کنم که از این کار اندوهگین شود و بی تابی می کند ، پس علی گفت: هرگز کاری نمی کنم که تو آن را دوست نداشته باشی؟!
لازم به ذکر است که صحت ازدواج مرد با همسر بعدی متوقف بر اذن زنش یا اذن خانواده اش نیست، ولیکن از آنان طلب اذن نماید آنان آزادند که بپذیرند یا نذیرند، ولیکن مسأله مهم این است که اگر همسر اولیه از تعدد زوجات شوهرش آشکارا دچار ضرر و اهمال و بی توجهی شود ، حق دارد که برای رفع ضرر ناشی از گرفتن همسر دیگر، به قاضی شکایت ببرد همان گونه که حق دارد برای رفع هر گونه ظلم و حیف و میل این شکایت را به مراجع قضایی بنماید.
خلاصه سخن این است که می توان گفت:تعدد زوجات در شرایط خاص خویش مسأله مهمی است برای جامعه ای که می خواهد به سوی عزت ومجد و عظمت گامم بر دارد و برای بسیاری از مشکلات راه حل موفقی است همان گونه که بیان شد، پس باید مسأله تعدد زوجات از دخالت قضاء و مراجع قضایی یا هر قانونی که مانع آن شود محفوظ و مصون و به دور ماند، زییرا در غیر این صورت چیزی که جای آن را می گیرد ، موجب انتشار زنا و رذایل دیگر در جامعه اسلامی می شود ، همانند جوامعی که نظام تک همسری را اجرا می کند و از انتشار زنا و فسق و فجور و بی بند وباری شکوه دارند. در واقع هوشمند وهوشیار کسی است که از نتایج وخیم دیگران پند بگیرد نه اینکه تجربه دیگران را دوباره تجربه کند –آزموده را آزمودن خطاست .
——————————–
منبع : زن در اندیشه اسلامی / مولف : جمال محمد فقی رسول / مترجم : دکتر محمود ابراهیمی / نشر احسان ۱۳۸۳