توسل از دیدگاه اخوان المسلمین
توسل از دیدگاه اخوان المسلمین
دکتر یوسف قرضاوی
امام حسن البناءدر مورد موضوع توسل به پیامبر بزرگوار و دیگر انبیاء-علیهم الصلاه-و فرشتگان و صالحان و دیگر بندگان خوب خداوند ،می فرماید:
این موضوع جزو مسائل اختلافی موجود در میان ائمه ی دین است .اختلافی که به کیفیت دعا بر می گردد جزو مسائل عقیدتی به شمار نمی رود .
برادران سلفی از این دیدگاه امام بناءبه شدت انتقاد می نمایند و گاهی در مخالفت و تندی با گوینده ی آن به راه افراطز گام می گذارند و موضع گیری های سختی را در پیش می گیرند .من نمی دانم این همه داد و فریا د به خاطر چیست ؟!آن بزرگوار در واقع سخنی را اظهار نفرموده که شایسته ی این همه طعن و سرزنش باشد !
اولاًاین موضوع در میان علما موضوع مورد اختلاف می باشد کسی که کتناب های مشهور مذاهب حنفی ،مالکی،شافعی،حتی حنبلی را مطالعه کرده باشد ،به وضوح به این موضوع پی می برد که بسیاری از آنان توسل را به رسول خدا«ص»و بندگان خوب خدا اجازه داده اند .
برخی هم توسل را به ایشان مکروه و برخی آن را ممنوع دانسته اند .هر یک از ایشان دارای دلایل یا حد اقل برای اثبات نظر خود دارای توجیهاتی هشتند .
مخالفان ایشان هم برای نقد و نادرستی رأی آنان همچون دیگر مسائل اختلافی به استدلال های خاص خویش اشاره می کنند .کسانی که قایل به توسل هستند ،دارای دلیل محکم اند که عبارت است از حدیث عثمان بن حنیف که استاد ناصر الدین آلبانی نیز آن را در عین مخالفت با توسل و جانبداری از نگرش دیگر صحیح می داند .اما به نظر من دلیل استوار و مهمی است .حدیث این است :
امام احمد و برخی دیگر با اسناد صحیح از عثمان بن حنیف روایت می نماید که مردی نابینا نزد رسول خدا«ص» آمد و گفت :در پیشگاه خداوند برای بهبودی چشمانم دعا کن !رسول خدا فرمود :اگر خواستم برایت دعا می کنم و اگر هم نخواستم آن را به تأخیر می اندازم ؛
زیرا این برای تو بهتر است «و در روایتی اینگونه آمده است که :اگر شکیبا باشی برای تو بهتر است »مرد نابینا گفت برایم دعا کن !رسول خدا به او فرمود وضو بگیرد و دو رکعت نماز را به جای آورد و پس از آن این دعا را بخواند :
«پروردگارا به تو پناه آوردهام و با محمد پیام آور رحمت به سوی تو روی می آورم .ای محمد !من همراه با تو برای بر آورده شدن این دعا و درخواستم در پیشگاه خداوند روی آورده ایم .پروردگارا شفاعتش را برای من بپذیر و شفاعت من را نیز برای او قبول بفرما آن مرد چنین کرد و بهبود یافت .
این کلام که «توسل» جزو مسائل عملی بوده و بخشی از مسائل عقیدتی به شمار نمی آید ،دیدگاه درستی است ؛زیرا موضوعی مورد اختلاف در عرصهی کیفیت دعا است ،به شرطی که طرف دعا و توسل تنها خداوند متعال باشد .
اما موضوع مشروعیت آن باقی می ماند ،که آیا می توان گفت :خداوندا من به وسیله ی حضرت محمد «ص»یا ملائیک مقرب یا بندگان پاک و پرهیز گارت به تو متوسل می شوم ،یا چنین دعا و توسلی صحیح نیست ؟این مبحثی فقهی است وارتباطی با مسائل عقیدتی ندارد .
این تنها امام حسن البنائ نبوده که چنین چیزی را برای اولین با گفته است ،بلکه خود امام محمد بن عبد الوهاب نیز –همچنان که در مجموعه ی فتاوای او آمده –چنین مطلبی را بیان کرده است .
او در مسأله ی دهم می گوید :«اما در مورد رأی ایشان راجع به استسقاء«طلب باران باید گفت :توسل به بندگان صالح مانعی ندارد .این که امام احمد می فرماید :
تنها به رسول خدا می توان متوسل شد ،یا این سخن و رأی ایشان که به مخلوقات نباید متوسل گردید تفاوت شان کاملاً اشکار است و ارتباطی با موضوع مورد بحث ما ندارد .این که بعضی توسل را به صالحین جایز می شمارند و برخی آن را به رسول خدا «صزاختصاص می دهند و یا اکثر علما از آن نهی می نمایند و مکروهش می شمارند ،جزو مسائل فقهی است ،هرچند از نظر ما رأی اکثر و جمهور علما صحیح تر است ،اما کسی که آن را انجام دهد ،مورد ملامت قرار نمی دهیم .
امام محمد بن عبد الوهاب این مطلب را یاد آوری می نماید که تو.سل به صالحان یا پیامبران میان علما مورد اختلاف است ،هر چند رأی جمهور ار که می گویند :توسل کراهت دارد ،
صحیح می داند و آن را جزو مسائل فقهی به شمار می آورد امام حسن البنا نیز همین را می فرماید و آن را جزو مسائل فقهی به شمار می آورد .
استاد ناصر الدین آلبانی محدث و سلفی مشهور در مقدمه ی شرحی که بر عقیده ی طحاویه ابن ابی العز حنفی نوشته ،همین دید گاه را درست می شمارد و در مورد هفت موضوع مهم صحبت می نماید که همه ی آنها غیر از مورد آخر جزو مسائل عقیدتی هستند .مورد اخیر مربوط به دید گاه شارح طحاویه به پیروی امامش ابو حنیفه راجع به کراهت توسل به حق ومنزلت انبیاءعلیهم السلام است
از آنجا که موضوع توسل یک موضوع فقهی است نه عقیدتی ،همه ی کتاب های فقهی –علی رغم اختلافشان –در مورد آن سخن گفته اند و در دایره المعارف های فقهی به دلیل آنکه جزو احکام فرعی عملی است و به مباحث فقهی مربوط می شود ،گنجانیده شده است
ُُبرخی از کسانی هم که از مذاهب خاصی تبعیت ننموده اند ،رأیشان بر جواز توسل بوده است .از جمله می توان از امام شوکانی –که سلفی معروف است –در کتاب «تحفه الذاکرین »شرح «الحصن الحصین»نام برد .غیر از او از برخی علما و محدثین سلف بر همان رأی هستند و بعضی هم تنها توسل به رسول خدا «ص»جایز شمرده و متوسل شدن را به دیگر پیامبران و صالحان جایز ندانسته اند ،از جمله می توان از امام عزالدین بن عبد السلام نام برد .
اختلاف نظر در مورد این موضوع روشن است می توان در مبحث توسل در مجلد چهاردهم دیدگاه امام بناءتا چه حد عملی و تحقیقی بوده است .
اما من شخصاًعدم توسل به ذات پیامبر و صالحان را ترجیح می دهم و رأی امام ابن تیمیه را به دلایل زیر در این مورد نزدیک تر به صواب می بینم :
اول :براساس میزان علم دلیل ممنوعیت توسل به شخص پیامبر «ص»و صالحان قوی تر اند بویژه از این نظر که باب خداوند بر روی همه ی مخلوقات همیشه باز است و همچون قصر و منازل پادشاهان موتنع و نگاهبانی در بارگاه او وجود ندارد ،حتی خداوند ابواب رحمت خویش را بر روی عاصیان باز نگاه داشته و انها را به خود نسبت داده است :
قُلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَهِ اللَّهِ زمر ۵۳.
«از طرف خداوند به مردم »بگو :ای بندگانم !ای انهای که در معاصی زیاد روی کرده اید !از رحمت و لطف خداوند نا امید نشوید »
دوم جایز شمردن توسل به غیر خداوند ممکن است زمینه را برای دعا و درخواست از غیر او فراهم نماید ؛زیرا بسیاری از مردم آن دو را با یکدیگر در می آمیزند .و در مورد مردم عادی مراعات «سد ذریعه »در اولویت قرار دارد .
سوم :روشی را که در عرصه ی تعلیم و تربیت و فتوا در پیش گرفته ام بر این روال است که وقتی که ما می توانیم خداوند را بر اساس امور مورد اتفاق عبادت کنیم ،وارد نمودن امور مورد اختلاف در عبودیت هیچ ضرورتی ندارد .
بر این اساس عبادت را از طریف «صلاهالتسبیح »ترجیح نمی دهم ؛زیرا در دیگر نماز های مورد اتفاق که تعبد رسول خدا به وسیله ی آن ها به صورت تواتر و یقین به اثبات رسیده ،ما را از آنگونه نمازها و تعبد ها بی نیاز می سازد
اما من به هیچ وجه کسی را از روی اجتهاد قایل به جواز توسل یا تعبد از طریق صلاهالتسبیح و امثال آن است ،گناهکار نمی شمارم .ممکن است تنها اورا از روی ارشاد به ارجح و افضل مورد انتقاد قرار می دهم <زیرا در عرصه های مسائل اختلافی –همچنان که معلوم است –جای برای ملامت و طعن وجود ندارد .
شیخ الاسلام ابن تیمیه هرچند با توسل به ذات اشخاص مخالفت نموده ،این مخالفت او –برخلاف آنهای که خود را پیروان مدرسه و اندیشه ی او بشمار می آورند –به حد صدور حکم تکفیر و گناه کار شمردن نرسیده است /او پس از بیان موارد اختلاف در مورد این موضوع در کتاب فتاوای خویش می فرماید :
«هیچ کس نگفته است که هر کس قایل با رأی اول باشد کافر می شود و هیچ دلیلی هم
برای تکفیر او وجود ندارد ؛زیرا این مسأله ای است مخفی و دلایل آن معلوم و آشکار نیستند .
کفر ورزی زمانی پیش می آید که یکی از ضروریات معلوم دین یا احکام متواتر و مورد اتفاق و…انکار شود
حتی کسی که دیگران را به خاطر آن قایل به توسل هستند ،کافر می نامد مستحق شدید ترین مجازات و تعزیر است .باید چنین کسی که به دین خداوند تهمت و افتراءمی بندد برخورد شود .به خصوص در ارتباط با این فرموده ی رسول خدا که می فر ماید :
«هر انسانی برادر خود را کافر بخواند ،یکی از آن دو کافر است «یعنی اگر کافر خوانده شده از کفر بری باشد تکفیر کننده مشمول آن خواهد شد »
بسیاری بر این باور اند که حدیث مربو ط به آمدن مردی نابینا به حضور رسول خدا «ص»بیانگر جواز توسل به جاه و منزلت ایشان یا دیگر صالحان در دعا است ؛زیرا رسول خدا به آن مرد نابینا آموخت که چگونه در دعای خود به او متوسل شود و ان مرد نابینا انگونه عمل کرد و بینایش بهبود یافت .
استاد محدث ناصر الدین آلبانی می گوید :
«ما بر این باوریم که این حدیث نمی تواند دلیلی بر صحت موضوع مورد اختلاف توسل ،یعنی توسل به ذات اشخاص باشد ،بلکه دلیل دیگری برای نوع سوم از توسل مشروع است که پیشتر در موردشان سخن گفتیم ؛زیرا آن مرد نابینا در واقع به دعای خویش متوسل شد »
برای اثبات صحت و درستی این رأی دلایل زیادی در احادیث وجود دارد که اثبات آنها را در کتاب «التوسل و انواعه و احکامه »به تفصیل مورد بحث قرار داده ایم ،در صورت لزوم به آنها مراجعه شود .
———————————————–
منبع : اخوان المسلمین ۷۰سال دعوت ، تربیت و جهاد
مؤلف : دکتر یوسف قرضاوی
مترجم : عبدالعزیز سلیمی
انتشارات : نشر احسان