ضرورت تغییر و نو آوری در عرضه محصولات دینی
ضرورت
تغییر و نو آوری در عرضه محصولات دینی
استاد
محمود ویسی
برای
نجات شخصیت ها از نابودی و سقوط ضروری است که مراحل مرگ شخصیت ها را بشناسیم و سپس
به بیان موثر جهت جلوگیری از مرگ شخصیت ها بپردازیم .
علمای
علوم استراتژیک معتقدند که مراحل مرگ شخصیت ها عبارتند از : ۱- تنش۲- تشنج۳-
بحران .
در
مرحله تنش کار معالجه آسان تر از مراحل دیگر است . تنشها می توانند تنشهای فکری
روحی ، اخلاقی ، ایمانی ، اجتماعی و … باشند که هر کدام روش خاص خود را برای
معالجه دارند تنش زدایی مستلزم تشخیص نوع تنش می باشد . اگر در مرحله تنش اقدام به
مرتفع ساختن تنش ها صورت نگیرد تنش ها تبدیل به تشنج می شوند و کار قدری مشکل تر
می شود زیرا تشنج زدایی مشکل تر از تنش زدایی است . تشنج ها هم به تبع تنش ها همان
تنوع را دارند و مرحله نهایی که کار بسیار مشکل می شود بحرانی شدن شخصیت هاست و
بحران اگر به سرعت مرتفع نگردد منجر به مرگ شخصیت می شود . بحران ها هم می توانند
بحران های فکری ، اخلاقی ، اجتماعی ، و … باشند که طبیعتاً بحران زدایی بسیار
سنگین تر و مشکل تر از مراحل پیشین است . ابتدایی ترین کاری که باید انجام دهیم
این است که در همان مرحله تنش اقدام به پیشگیری نماییم و فرهنگ تقوی و متقی پروری
را شایع گردانیم . تقوی همان پیشگیری از مبتلا شدن شخصیت ها به تنش می باشد هر چه
تنش ابتدایی تر باشد مداوای آن آسان تر است . در مرحله تشنج نیازمند به کار گرفتن
تکالیف برای مقابله با مظاهر تشنج هستیم که تکالیف دینی در این راستا تا حدود
زیادی پاسخگو هستند و تشنج های فکری ، روحی و … را مرتفع می سازند . وقتی که
شخصیت ها دچار بحران می گردند باید تکالیف به حسب نوع بحران تجویز شوند .
اما
موثر ترین تکلیف در راستای مقابله با بحران های شخصیتی اتصال قوی با خداوند است که
همان ذکر کثیر می باشد . ذکر کثیر و ذاکر کثیر شدن راه مواجه اصولی با بحران ها ،
تنش ها و تشنج ها است .
ساختن
شخصیت ذاکر کثیر با استناد به آیه ۱۲۵ از سوره احزاب در گروه تربیت افراد بر مبنای
قواعد و مقدمات مذکور در آیه می باشد که همانا ؛ ۱- مسلم شدن ۲- مومن شدن ۳- قانت
شدن ۴- صادق شدن ۵- صابر شدن ۶- متصدق شدن ۷- خاشع شدن ۸- صانم شدن ۹- حافظ ناموس
شدن ۱۰- ذاکر کثیر شدن .
با
اتصال یافتن شخصیت به هر کدام از قواعد فوق بخشی از تنش ها ، تشنج ها و بحران ها
مرتفع می گردد و هنگامی که افراد جامعه از زن و مرد به مقام ذاکر کثیر رسیدند از
تنش ها ، تشنج ها و بحران ها رسته اند .
اما
اینکه چگونه مسلم ، مومن ، خاشع و قانت و … تربیت کنیم و برای رسیدن به این ایده
ال چکار کنیم ضرورت دارد که در روشهای عرضه دین و محصولات دینی تجدید نظر نماییم
تا بتوانیم با حفظ اصالت و جوهر ، دین اسلام را به دلها و سرها برسانیم و با ایجاد
قناعت های عقلی و قلبی هر گونه مظاهر تنش ، تشنج و بحران را مرتفع سازیم .
مبلغ
دینی چه کار کند تا بتواند خود را با عصر و نیازهای روز هماهنگ سازد ؟ چگونه مبلغ
دینی می تواند نمونه ای بر جسته از اسلام ارائه کند طوری که بتواند قناعت عقلی و
قلبی برای انواع مخاطبین ایجاد کند ؟
آیا
معقول است که همه چیز در حال تغییر و دگرگونی باشد اما خطاب های دینی و دیالوگ –
های دینی ثابت باقی بماند آیا تغییر در روشها به معنی تغییر در اصول و ثوابت است ؟
آیا
معقول است که ما خود را صاحب قول احسن بدانیم و محسن نباشیم باید بدانیم که تبلیغ
اسلام مهمتر از دفاع کردن از آن است.
اما
برای اینکه تبلیغ دین و عرضه دین به شکلی باشد تا بتواند پاسخگوی نیازهای جامعه
پیشرفته باشد نیازمند چند توجه و ملاحظه هستیم :
۱-
رعایت بلاغت و استاندارد عرضه کردن مطالب.
۲- رعایت
تقوا در بیان مطلب .
۳-
دوری از جدل های عقیم و بی فائده.
۴-
عرضه کردن مطلب به روشی روان و هماهنگ با شرایط روز و تازه های علمی .
۵-
استفاده از سلاح مدارا و تبسم در چهره انسان مسلمان اگر چه صالح هم نباشد .
۶-
توضیح حقیقت تجدید و نوآوری و اینکه نوآوری در ثوابت و اصول نیست بلکه در روشهاست
و متوجه فکر مسلمین ، سلوک و رفتار آنهاست .
هدف
دعوت دینی اصلاح بشریت است و تحقیق این هدف مستلزم وجود بصیرت است ، به همین دلیل
اسلام مبلغین خود را امر به تفقه در دین نموده و بصیرت داعی در گرو دو عامل است :
۱-
مسلط بودن بر نصوص کتاب و سنت ۲- اشاف و اطلاع کافی به وضعیت محیط و احوال آن
لذا
تبلیغ دین از شریف ترین کارها و وظیفه علماست و همه کس و همه چیز حتی ماهیها در
دریا برای او استغفار می کنند .
اما وظیفه انسان بندگی کردن خداوند از طریق طریق تطبیق و پیاده کردن
برنامه او بر زمین است اما جواب مختلف این برنامه عبارتند از :
۱-
عقیده ۲- اخلاق ۳- عبادت ۴- معاملات . لذا عقیده بدون اخلاق
، عقیده و … ارزشی
ندارد . پس تجدید خطاب و دیالوگ دینی و تغییر در روشهای عرضه دینی در حقیقت تجدید
امور دین و مکانت و جایگاه دین است نه تجدید اصل دین و ثوابت آن . اما پیروان
فراگیر بودن و شمولیت مبادی دین و اینکه آنچه را که انسان مسلمان بدان نیازمند است
آیا دین بیان کرده باید بگوییم که دین چیزی از نیاز های ما را باقی نگذارده مگر
اینکه در آن ابطه توضیحات را بیان کرده است چرا که معقول نیست خداوند پیرامون حیض
آیات نازل کرده باشد و مهمترین امور را بدون بیان گذاشته باشد مانند اداره امور
مردم ، نظام سیاسی ، قانون گذاری و …
مسلمان
ضروری است نظام حیات و زندگی خود را از کتاب و سنت بگیرد چرا که خداوند در سوره
انعام /۳۸ می فرماید : ( ما فرطنا فی الکتاب من شی الی ثم الی ربهم یحشرون ) و (
نزلنا علیک الکتاب تبیانا لکل شی و هدی و رحمه و بشری للمسلمین ) ۸۹/ نحل و دقیق
ترین آیه در این راستا آیه ۳/ مائده می باشد که می فرماید (:الیوم اکملت لکم دینکم
و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا فمن اضطر فی مخمصه غیر متجانف لاثم
فان الله غفور رحیم )
اما مهمترین صفات و ویژگی هایی را که مبلغ موفق باید
داشته باشد عبارتند از :
۱- قرآن کریم و علوم آن حفظ ، ترتیل ، مطالعه مستمر
تفسیر ، علوم قرآن .
۲- سنت : حفظ احادیث و شناختن درجه و صحت و سقم حدیث.
۳- سیره پیامبر وتاریخ اسلام .
۴- فقه و اصول فقه .
۵- لغت و ادبیات عربی .
۶- فرهنگ عمومی شایع و حاکم بر مردم ( فرهنگ شناسی ).
روشها و وسایل دعوت :
روش اول دعوت به حکمت و به معنی قرار چیزی در جای مناسب و در حقیقت درست و
بجا انجام دادن امور است و در قرآن به معنی کتاب های آسمانی نبوت ، هدایت ، رشد ،
عدالت ، علم ، حلم ، تفقه آمده و در خطاب دینی و مخاطب قرار دادن دیگران یعنی ۱-
مراعات مقتضیات حال و مقام از سوی متکلم طوری که هر سخن جایی دارد و هر نکته مکانی
و همچنین موضوع مناسب را در مکان مناسب طرح و بحث کند .
۲-
از تحقیر مخاطبین بپرهیزد و مخاطبین را جاهل نپندارد.
۳-
احترام گذاشتن به آراء و نظرات مخاطبین در امور فرعی ۴-
مراعات سخن به حسب حال و وضعیت و شرایط
مخاطبین و این در گرو رعایت نکات ذیل است : الف ) احترام گذاشتن به عقل و اندیشه
مستمعین همچنانکه ابن مسعود می گوید : ما انت بمحدث قوماً حدیثاً لاتبلغه عقولهم
الا کان لبعضهم فتنه .پیامبر هم می فرماید : لا تحدثوا امتی من احادیثی الا ما
تحمله عقولهم فیکون فتنه علیهم ( دیلمی )
ب) اختیار و انتخاب لغت و لهجه مناسب در
راستای آسان بیان کردن مفاهیم تا همه کس غهم باشد
ج) انتخاب وقت مناسب برای القاء سخن.
د) تمام کردن سخن در زمان معین و مشخص .
روش دوم : موعظه حسنه چرا که موعظه می تواند غیر حسنه هم باشد لدا
مبلغ باید از ایجاز مخل و اطناب ممل در کلام بپرهیزد کلام نه آنچنان مختصر باشد که
کسی آنها را نفهمد و نه آنچنان طولانی باشد که همه را خسته کند .
روش سوم: جدال بالتی هی احسن جدال به معنی مذاکره برای پیروز شدن طرفی بر
طرف مقابل و در قرآن عبارت از مواجه هم قرار دادن دلائل برای آشکار شدن قوی ترین
آنها..
روش چهارم : داستان و قصه گویی چرا که خداوند در قرآن این مطلب را رعایت
فرموده و هنگامی که اصحاب دچار خستگی شدند سوره یوسسف را نازل فرمود . پیامبر هم
در بیان حقایق و فضایل از قصه بهره گرفته مانند داستان اصحاب غار و دروسی را در
ضمن این قصه به اصحاب آموخت که قبل تو کل ، اخلاص و نیکویی بر پدر و مادر ، ترس از
خداوند ، امانت ، حقوق و جواز توسل به خداوند از طریق اعمال صالح .
روش پنجم : سوال و جواب که یکی از موثر ترین روشها برای جلب نظر
مخاطبین و تحریک عقول است .
روش ششم : استفاده از مثل برای تبیین حقائق.
روش هفتم : تعلیم عملی مانند تعلیم وضو یا
نماز از سوی پیامبر برای اصحاب
.
* وسایل تبلیغ:
وسیله می تواند معنوی باشد مانند اخلاق
پسندیده که ضرورت حتمی برای داعی در دعوت است و می تواند وسایل مادی باشد مانند
وسایل محسوس مانند سخن /فعل و عمل/ و ابزار مختلف.
در باب سخن گفتن داعی و مبلغ باید سخن را از
زوایای مختلف مورد ارزیابی قرار دهد تا بتواند به شکلی قوی با مخاطب خود رابطه
برقرار نماید و هیچگاه تصادف او را وادار به سخن گفتن نکند بلکه باید مطالب را
بصورت کلاسه شده و آماده در ذهن دسته بندی نموده و به مقتضای حال ، آنها را تقدیم
کند .
در رابطه با حرکات و سکنات حین سخن گفتن مبلغ
از حرکات بیوده و زیاده پرهیز کند و در ضمن حالت صورت و چهره باید متناسب با موضوع
مورد بحث باشد .
در رابطه با استفاده از ابزار کمکی برای تبین
مطالب باید از تمامی آنها به حسب ظروف و شرایط بهره گیرد از رادیو گرفته تا
تلویزیون ، کاست و ویدئو ، طوری که بتواند از تمامی ابزار پیام رسانی برای رساندن
پیام به مخاطبین استفاده کند و تنوع را در روشهای پیام رسانی دینی رعایت نماید .