زن خانواده

نقش مسجد در بیداری زنان مسلمان

نقش
مسجد در بیداری زنان مسلمان

ضیأاحمد
فاضلی

 این که اولین عبادت اسلامی ـ چه به لحاظ ارزش و
چه به لحاظ تقدم زمانی ـ در اسلام همان نماز است، هیچ شک و تردیدی وجود ندارد.

این
چشمه جوشان فضایل و روشنی‌بخش دیده‌گان پیامبر(ص) و همدم و مؤنس شب‌های دراز
عارفان حق را، اگر عروس عبادت‌های اسلامی نام گذاریم بی‌جا نخواهد بود؛ علی‌رغم آن
که برخی ساده‌اندیشان، این مظهر ارزش‌ها را فقط یک »امر عبادی و تنها ارتباط فردی
با خدا« تصور کرده‌اند؛ می‌بینیم که اسلام ابعاد اجتماعی، فرهنگی و سیاسی را نیز
همزمان به آن بخشیده است، طوری که لازم گردانیده است تا مسلمان‌ها در مجمعی به نام
»مسجد« آن را باهم (در جماعت) ادا کنند و چنین الزامی علی‌رغم آن که »خلوت و تنهایی«
با روحیه عبادت سازگارتر بوده است، اقدامی است در جهت بخشیدن روحیه اجتماعی، فرهنگی
و سیاسی به نماز؛ چنان که پیامبر اسلام(ص) بعد از هجرت در مدینهمنوره که دیگر مانعی
بر سر راه تجمع مسلمانان به خاطر ادای دسته‌جمعی نماز نبود؛ اولین کاری که انجام
دادند بنای مسجد بود، مسجدی که طی سالیان متمادی، نه تنها یک مرکز عبادی و عروج‌گاه
ملکوتی بود، که بلکه حیثیت نهاد آموزشی، انجمن تربیتی، مؤسسه خیری، مجمع قضایی،
پارلمان سیاسی و حتی احیاناً باشگاه نظامی را نیز به خود گرفته بود.

بناءً
رسول خدا (ص)به خاطر دست‌یابی مسلمانان به اهداف نام‌برده؛ ادای نماز به صورت
جماعت را یک امر حتمی و الزامی قرارداده و علاوه بر بیان فضایل فراوانی به آن؛
کسانی را که بی‌ هیچ گونه عذر موجهی، به آن بی‌توجهی نشان می‌دهند، منافق خوانده و
حتا نزدیک بود که به آتش‌زدن خانه‌های‌شان اقدام کنند.

اما
از آنجا که زن‌ها، یک مجموعه مشکلات و معاذیر خاص خود را دارند، پیامبراسلام(ص) از
سر شفقت و دلسوزی، حضور آنان را در مسجد به منظور ادای نماز به جماعت، امری اجباری
و الزامی نساخته و بلکه روی برخی مصلحت‌ها (شاید این دغدغه که مبادا بی‌پروایی عده‌یی
از آنان در رعایت حجاب و آداب اسلامی، بروز مشکلات اخلاقی و اجتماعی را سبب شود و یا
مبادا حضور به مسجد، ایشان را از رسیده‌گی لازم به فرزندان و ادای مسؤولیت‌های
خانواده‌گی باز دارد و…) ایشان را تشویق کردند تا نمازشان را در خانه بخوانند.

اما
آیا این بدان معنی است که از حضور زنان در مسجد جلوگیری کرده باشندکه هرگز! بلکه
به شوهران‌شان که تصور می‌رفت به خاطر غیرت خاصی که داشتند، مانع حضور آنان به
مسجدشوند؛ فرمودند: «لاتمنعوا اماءالله مساجدالله ـ کنیزان خدا (زنان) را از مساجد
مانع نشوید» و خود در عمل مُهر تأیید بر آن زدند.

بناءً
تعداد زیادی از زنان صدر اسلام، از این رخصت استفاده کرده، چه در عهد با سعادت آن
حضرت(ص) و چه بعد از آن؛ با حفظ آداب اسلامی، در مسجد حضور به هم رسانده و در محل
مخصوص‌شان، هم به جماعت شرکت می‌کردند و هم با استماع دروس و موعظه‌های دینی ـ
اخلاقی، به دانش و معنویت‌شان می‌افزودند؛ همچنان برخی دیگر که بنا به تشویق آن
حضرت(ص) در خانه نمازشان را می‌خواندند، این شوهران و پدران‌شان بودند که آموزش‌های
لازم اسلامی را به آنها منتقل می‌ساختند و فقه اسلامی ما از همان زمان، در روشنایی
احادیث نبوی، در فصل مستقلی از نحوه نماز و صفوف زنان در مسجد، به تفصیل به بحث
پرداخته است و بر همان اساس است که تقریباً در تمام کشورهای اسلامی (و به همین
گونه در کشور ما) باب مساجد بر روی زنان باز بوده و در کشور ما جز تعداد اندکی، دیگر
همه علما و دانشمندان مسلمان، به خصوص آنها که امر خطابت را به عهده داشته‌اند، در
عمل مُهر تأیید بر آن زده‌اند.

با
این همه، انکار نمی‌کنیم که بر اساس پاره‌یی فتواها از برخی گذشته‌گان (آن هم با
ملاحظه شرایط و اوضاع زمان خودشان) عده‌یی در جامعه ما با حضور زنان در مسجد، به
هر گونه شرایطی و به هر وجهی که باشد، مخالفت نشان داده و می‌دهند که به خاطر رفع
هر گونه تشویشی در این زمینه، توجه شما را به نکات ذیل که با تکیه بر نصوص شرعی و
دقت بر مقتضیات زمان و شرایط کنونی جهان و امت اسلامی ما نگاشته شده است، جلب می‌کنم:

اساسی‌ترین
دلیل در این باره، ارشادات و عملکرد مستمر پیامبر اکرم(ص) است که به آن مشروعیت
اصلی و ابدی می‌بخشد و آن چه برخی فقها بر اساس آن قایل به منع شده بودند، روی
پاره‌یی ملاحظات عارضی و اعتباری (همانند نبود امنیت کافی، خوف وقوع فتنه و…) بوده
است؛ در شرایط حاضر که مشکل امنیتی وجود ندارد، در صورت رعایت‌شدن آداب حضور در
مسجد (که بعداً به آن خواهیم پرداخت) دیگر وجود آن موانع، چیزی بیش از یک پندار نیست
و به محض یک پندار، جلوگیری از یک امر مشروع، کار مناسبی به نطر نمی‌رسد و به اصل
مشروعیت این امر که متکی بر نصوص محکم شرعی است، خللی وارد نمی‌کند.

ضرورت
زمان: در گذشته بر اساس شرایطی که بر زنده‌گی زن مسلمان حاکم بود، او ارتباطی با
دنیای خارج از منزل نداشته و بدون هر گونه تأثیرپذیری از عوامل بیرونی؛ در خلوت
خانه زنده‌گی‌اش را سپری می‌کرد و هیچ‌ گونه تهدیدی متوجه او نبود؛ در حالی که در
عصر حاضر که انفجار و سرعت ارتباطات، دنیا را به دهکده‌یی تبدیل کرده است، دیگر
حصار آن خلوت شکسته و زن مسلمان در معرض تهاجمی همه‌جانبه و گسترده و چالش‌های
خطرناکی قرار گرفته و اقدامات و تلاش‌های منظمی برای انحراف وی صورت گرفته و می‌گیرد
که بعضاً (همچون رسانه‌های سمعی و بصری که به نظر می‌رسد با برنامه‌ریزی دقیقی در
پی انحراف زن مسلمان‌اند) دیگر هیچ سدی را باقی نگذاشته و چه بسا که در حریم
خلوتش، انیس و همدم او شده است؛ طوری که موج این تهاجم، بر روان او تأثیر گذاشته و
می‌رود تا زن مسلمان ما را از آئینش دل‌سرد، بی‌اعتماد و بیگانه سازد؛ در چنین شرایطی،
زن مسلمان بیش از هر زمان دیگری به قوت قلب و تکیه‌گاه روانیی نیاز دارد تا عظمت دین
را برایش تداعی نموده و جایگاه آن را در قلبش مصون نگه دارد و شکی نیست که حضور زن
در مسجد، به خصوص در جمعه‌ها و اعیاد و قرارگرفتن لحظاتی در جوّ روحانی و با صفای
مسجد و مشاهده جمعیت انبوه نمازگزاران، تا حدی این مأمول را برآورده ساخته و به او
قوت قلب می‌بخشد؛ پیوند و اعتماد او را به دینش محکم ساخته، روحیه‌اش را قوی و از
انهزام و شکست روانیش جلوگیری نموده، به او ثبات و صلابت ایمانی می‌بخشد.

این
نکته را نیز باید به خاطر داشت که فتوای آن دسته از علما، مبنی بر این پیش فرض نیز
بوده است که اولیای خانواده (پدر، شوهر و…) آگاهی‌های لازم دینی را در محیط خانه
برای زنان فراهم و تقدیم کنند؛ اما با تأسف، دیگر تقریباً در هیچ خانه‌یی این
مأمول برآورده نمی‌گردد و غفلت و بی‌توجهی و شاید هم مشکلات و مصروفیت‌های فراوان
زنده‌گی امروزه، مانع ادای این مسؤولیت شده است؛ این در حالی است که زن مسلمان،
شرعاً ملزم است که در باره دین خود آگاهی لازم را داشته و از اعتقادات، عبادات،
احکام خانواده و تربیت اسلامی اولاد خود، در حد توان معلومات داشته باشد؛ در غیر
آن صورت، ادعای مسلمانی او بی‌‌معنی خواهد بود؛ لذا اگر برای زن مسلمان آموزش
احکام دینش جز با حضور در مسجد میسر نگردد (چنان که هم اکنون برای غالب زنان چنین
است) پس در چنین حالتی، رفتنش به مسجد، تنها به منظور نماز نیست، که به هدف تحصیل
علم (که پیامبر(ص) آن را بر هر مسلمانی فرض دانسته‌اند) نیز می‌باشد و این نکته‌یی
است که اگر به آن توجه شود، موضوع را اتفاقی نموده و گمان نمی‌کنم دیگر جایی را
برای اختلاف باقی گذارد.

از
جانب دیگر، فقها تصریح کرده‌اند که گذشت زمان و آمدن شرایطی نو با مقتضیاتی جدید،
روی پاره‌یی از احکام تأثیر گذاشته و تغییراتی را موجب می‌گردد، چنان که آن را به
گونه یک قاعده و اصل چنین مرقوم داشته‌اند: «لاینکر تغییر الاحکام بتغییر الازمان
ـ یعنی تغییریافتن احکام، به خاطر تغییریافتن زمان انکار نمی‌شود» عصر جدید، با
تکنولوژی نو که جهان را به دهکده کوچکی تبدیل کرده است، تفاوت‌های زیادی را در
زنده‌گی زن مسلمان در هر کشوری که باشد، نسبت به گذشته باعث شده است؛ شرایط زنده‌گی
گذشته طوری بود که به زنان مجال نمی‌داد تا از چهارچوب خانه بر آیند؛ در حالی که
در شرایط کنونی، از یک‌سو تلویزیون که تقریباًٌ در هر خانه‌یی وجود دارد، پنجره
بازی شده است که دنیای وسیع بیرون از منزل را جلو چشمش قرار می‌دهد و از دیگر سو
شرایط نو، زن‌ها را مجال داده است تا از خانه بر آمده، به کارها و مشاغل کوچک و
بزرگ اشتغال ورزند؛ در کوچه و بازار، در پارک‌ها و تفریحگاه‌ها گشت‌وگذار نمایند (البته
هدف ما بیان مشروعیت و یا عدم آن نیست، بلکه تبیین یک واقعیت عینی جامعه ما است) پس
در چنین شرایطی چه قدر عجیب به نظر می‌رسد که زن‌ها به هر کجا که بخواهند، می‌روند
و فقط باب مسجد بر روی‌شان بسته باشد؛ واقعاً اگر چنین امری در روزگار گذشته، با
همان شرایط سازگار بوده باشد، در زمان ما با این گونه شرایط به هیچ وجه هم‌سانی و
هم‌سویی ندارد.

از
سویی دیگر، مقوله حضرت عایشه که «اگر پیامبر(ص) حالا حیات می‌داشتند و وضعیت زن‌ها
را به این شکل مشاهده می‌کردند، آنان را به مسجد اجازه نمی‌دادند» هر چند مانعین
بر اساس این روایت، نظرشان را بنا کرده‌اند؛ با آن هم، بعد از آن نیز کما فی‌السابق
زن‌ها به مسجد حضور به هم می‌رساندند و اصحاب پیامبر (ص)آن را به معنای فتوا بر
منع‌شان از مسجد ندانسته و به هیچ وجه، آنها را از مسجد مانع نشدند؛ به نظر می‌رسد
که قول حضرت عایشه به فرض این که با موجودیت نصوص کافی حجت شرعی شده می‌توانست،
ماهیت تنبیهی داشته است، تا فتوایی؛ گویی ایشان زنان ‌را هشدار می‌داد که از این
رخصت شرعی، سوءاستفاده نکنند و یا این که اختصاص به زن‌هایی داشت که در امر رعایت
حجاب و آداب اسلامی، بی‌توجهی و بی‌باکی نشان می‌دادند که به این تقدیر، این نظریه
هیچ مخالفی ندارد و کسی انکار نکرده است که خروج زن از منزل و حضور در مسجد، زمانی
مشروعیت دارد که شرایط آن تأمین باشد که ذیلاً در این باره روشنی می‌اندازیم:

شرایط
و آداب شرعی حضور زن در مسجد:

 

رعایت
حجاب و آداب اسلامی

طوری
که از لحظه خروج از منزل تا بازگشت به آن، باید با حجاب اسلامی و با لباس و هیأتی
کاملاً عادی و به دور از هر گونه تجمل و ظاهرآراییی که توجهی را جلب کند، همراه
بوده، تمکین و وقار را در همه امور، لازمه خویش ساخته باشد و همین است مقصود گفته
پیامبر(ص) آن جا که فرمودند: »ولیخرجن تفلات« کما این که در جای دیگر فرمودند: »زن
اگر خوش‌بویی استعمال نموده و از کنار مجلس مردها عبور کند، مرتکب (نوعی) زنا شده
است« همچنان که باری ابوهریره(رض) که از وجود زن نمازگزاری، خوش‌بویی به مشامش
خورد، به او گفت: »ای کنیز خدای جبار! من از پیامبر(ص) شنیدم که نماز زنی که عطر
زده به مسجدآید، قبول نمی‌شود تا این که بر گردد و غسلی همانند غسل جنابت انجام
دهد« (و از آن طریق کاملاً خوش‌بویی را از خود دور سازد)

عدم
خلطیت

زن
مسلمان، چه در وقت رفت‌وبرگشت و چه در مسجد، باید به گونه‌یی باشد که با مردها خلط
نبوده و بدنش با بدن آنها تماس نکند و در مسجد در جایی جداگانه از جای مردها، قرار
داشته باشد؛ پیامبر(ص) در این باره می‌فرمایند: «اگر بر سر یکی از شما میخی آهنین
کوبیده شود، برایش بهتر است از این که جانش با جان نامحرمی تماس کند» و ما اگر به
صدر اسلام نگاه کنیم، می‌بینیم که نه تنها که زن‌ها جای به خصوصی داشتند که بلکه
دروازه جدایی به نام «باب النساء» برای‌شان تعیین شده بود.

 

مساعدبودن
شرایط امنیتی

به
گونه‌یی که بیم آن وجود نداشته باشد که مشکل امنیتی به جان یا عفت زن، خلق می‌شود؛
البته محض پندار در این باره اعتباری ندارد و آنها که محض، وجود افراد فاسق در
جامعه را (در حالی که هیچ جامعه‌یی در هیچ گاهی از آنها خالی نبوده و نخواهد بود) مساوی
با نبود مصونیت حرمت و عفت برای زن دانسته و در نتیجه، فتوا بر عدم حضور زن در
مسجد داده‌اند، شاید فراموش کرده‌اند که در زمان پیامبر(ص) نیز جامعه از افراد
فاسق خالی نبوده است؛ چنان که قرآن کریم آن جا که زنان را بر رعایت حجاب امر می‌کند،
حکمت آن را چنین تذکر می‌دهد: ]…ذلک ادنی ان یعرفن فلا یؤذین[ که مقصدش این است
که تا با رعایت حجاب شرعی، از زن‌های بی‌بندوبار شناخته شده و افراد ولگرد و فاسق،
ایشان را با آن گونه زن‌ها اشتباه نگرفته و مزاحم‌شان نشوند؛ این آیه به صراحت
نشان می‌دهد که در حیات آن حضرت، افراد فاسق و ولگردی که مزاحم زنان می‌شدند در مدینه
وجود داشتند و این حجاب اسلامی بود که آن‌ها را از تعقیب و به دام‌انداختن زنان عفیف
مأیوس می‌ساخت و چون از ناحیه ایشان کدام خطری به زن مسلمان حس نمی‌شد، به وجود
آنها اعتباری داده نشد.

 

حضورشان
در مسجد وقت زیادی را نگیرد

حضور
زن در مسجد، نباید طوری گسترده و زمان‌گیر باشد که او را از ادای مسؤولیتش در قبال
خانواده، به خصوص فرزندان، باز دارد؛ بلکه باید تدابیری به کار بندد تا نماز او در
مسجد که یک رخصت شرعی است، او را از مسؤولیت‌های خانواده‌گی که وجیبه شرعی است باز
ندارد.

از
بیماری‌های مخصوص زنانه پاک باشند

همچنین
زن‌ها باید از بیماری‌های به خصوص خود (قاعده‌گی ماهانه و زایمان) پاک باشند، چه
در آن صورت (همانند حالت جنابت که به مرد و زن فرقی ندارد) حضور و بقای‌شان در
مسجد، ممنوع است ـ البته پیامبر(ص) چنین زن‌هایی را تشویق کردند که در عیدگاه در
جای دورتری از محل نماز، حضور رسانده و مشمول خیر و برکات نازله بر نمازگزاران و
آن مقام شوند.

 

حرف
آخر:

از
مباحث فوق چنین نتیجه می‌گیریم که حضور زنان مسلمان در مسجد، با رعایت آداب اسلامی،
یک امری جایز و بلکه در شرایط حاضر که از یک‌سو دشمنان دین و جامعه ما آنها را
آماج خطرات و فتنه‌های کشنده‌یی قرار داده‌اند و از دیگر سو، اولیای خانواده در
امر تعلیم و تربیت‌شان بی‌توجهی تام نشان می‌دهند و متأسفانه تنها تریبون مسجد به
حیث معلم و مربی دینی برای‌شان باقی مانده است، یک امر ضروری و حیاتی به نظر می‌رسد.

برای
این که زنان مسلمان، زنانی متدین، دانا و توانا در ادای رسالت اسلامی‌شان، چه در
امر تربیت اولاد و چه در امور دیگر، بار آیند و آله دست دشمنان در توسعه و پخش
فساد و گمراهی قرار نگیرند؛ لازم است تا:

محل
مناسبی از مسجد را برای‌شان اختصاص داده و بنا به توصیه آن حضرت(ص)، ایشان را از
حضور در مسجد مانع نشویم.

امامان
و خطبای دلسوز، ورزیده و موفق را در مساجدمان بگماریم.

از
فرصت‌های حضور زنان در مسجد، به خصوص در جمعه‌ها و رمضان؛ با برنامه‌ریزی درست و
منظم، در امر تعلیم و تربیت دینی‌شان بهره‌برداری کنیم.

حلقات
علمی و تربیتی (مانند روخوانی قرآن‌کریم، تفسیر، حدیث، سیرت پیامبر(ص)، عقاید و فقه
اسلامی) را در فرصت‌های مناسب، برای‌شان راه‌اندازی کنیم و اگر شما به تاریخ صدر
اسلام نظر اندازید، خواهید دید که چگونه مسجد همه این فواید و فوایدی دیگر را
سخاوت‌مندانه به زنان مسلمان اهدا و در نتیجه، ایشان را به قهرمانانی در عرصه‌های
مختلف مبدل ساخت.

                     

          منبع
: انجمن معرفت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا