کُردها و مسیحیت
کُردها و مسیحیت
نویسنده: دانا مهرنوس
1_ فرق مسیحی
ابن حزم و ابن تیمیه بعد از ذکر فرقه هایی چون اصحاب آریوس، بولس شمشاطی، مقدونیوس و بربرانیه می نویسند تمامی این فرقه ها نابود شده اند و امروز سه فرقه باقی مانده است که بزرگترین آنها فرقه ملکانیه می باشد که مذهب تمامی پادشاهان نصارا بجز حبشه و نوبه و مذهب جمیع نصارای صقلیه، اندلس و جمهور شام می باشد. آنان معتقدند که خدای تبارک و تعالی عبارت است از سه سبب پدر، پسر و روح القدس و هر سه همچنان هستند، و عیسی(ع) هم خدا و هم انسان است که از هم جدا نمی باشند و بعد انسانی آن همان بود که به صلیب کشیده شد و از آن به بعد به خدایی او آسیبی نرسید و نیز اینکه مریم خدا و انسان را به دنیا آورد و آن دو با هم شیء واحدی هستند و آن شیء واحد همان پسر خداست.
فرقه دوم نسطوریه می باشند. اینان نیز هم عقیده ملکانیه هستند مگر اینکه می گویند همانا مریم خدا را به دنیا نمی آورد، چرا که انسان به دنیا آورنده خدا نیست و خدا نیز انسانی را به دنیا نمی آورد و اگر به دنیا آورد خدا را به دنیا می آورد. این فرقه در موصل، عراق، فارس و خراسان هستند و بطریقی به نام نسطور در قسطنطنیه منسوبند.
فرقه سوم یعقوبیه هستند. آنان می گویند خداوند تعالی در شکم مریم توسط او حمل شده بود پس مسیح همان خداست و خدای تعالی به خاطر کفرشان مُرد و به صلیب کشید شد و دنیا و ستارگان سه روز بدون مدبر ماندند. سپس دوباره خداوند تعالی مُحدث به صورت قدیم بازگشت. آنان در استان های مصر، نوبه و تمامی کشور حبشه و نیز پادشاهان این دو کشور قرار دادند اما یعقوبی ها به یعقوب برذعانی که راهبی در قسطنطنیه بود منسوبند.
2_ کُردها و مسیحیت
قسمت هایی از نواحی کُردنشین در بعضی از ادوار تحت تسلط رومیان در آمده اند در واقع با جنگ های خونینی که در برگه های بعدی به ان اشاره خواهد شد مناطق کردنشین مدام در دست حکومتهای رومی و ایرانی قرار می گرفت. «در سال ۳۱۳م قسطنطین فرمان رسمی شدن دین مسیح را در روم موسوم به فرمان میلان صادر کرد.» قطعا” رسمی شدن دین مسیح به همراه ورود مبلغان آنها به مناطق کردنشین تحت سلطه رومیان بوده است که در پی آن کُردهایی به دین مسیح گرایش پیدا کردند. شهرستانی نیز در الملل و النحل اشاره می کند که مردمان بر دین پادشاهانشان هستند. تا جای که نگارنده ی مروج الذهب از طوایف کرد یعقوبی و جورقان نام می برد و می گوید که آنان بر دین نصارا می باشند که محل سکونتشان از موصل تا کوه جودی می باشد. لسترینج نیز در مورد یکی از قریه های موصل به نام باعشیقا می نویسد:« اکثریت اهالی آن مسیح بودند.»
یاقوت حموی به دیرهایی چون دیر الاعلی در موصل، دیرباعربا بین موصل و جزیره ابن عمر، دیر الجب در شرق موصل، دیر صلوبا از روستای موصل و بسیاری از دیرهای دیگر که یاقوت حموی در مناطق کُردنشین به آنها اشاره کرده است.
قطعا” وجود چنان دیرهایی در مناطق کردنشین نشان از نفوذ آیین مسیح در میان کُردها داشته است. بلاذری نیز به نقش بطریق زَوَزان در ایجاد صلح با مسلمین فاتح آنجا اشاره کرده است و نیز در جای دیگر به مسیحیان موصل اشاره می کند.
مورخین در جریان شرح سرگذشت سلمان فارسی به وجود نصارا در موصل و نصیبین و ابن حزم نیز در الفصل به وجود نصارای نسطوری در موصل اشاره کرده است.
اگر دقت داشته باشیم مورخین در میان مناطق کُردنشینی که دین مسیح نفوذ کرده بیشتر به ذکر مناطقی پرداخته اند که زمانی تحت تسلط رومیان بوده است. اما باید گفت که کریستین سن از نواحی اسقف نشینی چون حلوان نیز نام می برد از سوی دیگر می نویسد:«پادشاهان ایران در لشکرکشی های خود به سوریه، گاهی تمام سکنه یک شهر یا یک ناحیه را کوچ داده، در یکی از نقاط داخلی کشور مقیم می کردند. چون قسمت اعظم این مهاجران عیسوی مذهب بودند، دیانت مسیح در هر گوشه ای از ایران اندکی رواج گرفت.»
کریستن سن از نواحی اسقف نشین دیگر چون شهرهای مناطق کردنشین در شرق دجله تا کرکوک و نیز نصیبین، اربل و میافارقین نام می برد. کولسینکف نیز می نویسد:« در کرکوک اسقفی بود که چند کشیش ( از جمله کشیش های لاشوم، شهر کرت و اریوان) تابع او بودند.».
بنابراین آنچه که در مورد آیین مسیح و کردها می توان گفت آن است که کردهای تحت سلطه امپراطور روم بیشتر بر آیین مسیح بوده اند و حتی اسرای مسیحی اسکان داده شده در ایران توانستند شماری از ایرانیان را به دین مسیح داخل کنند تا جایی که حلوان را اسقف نشین کردند. و همچنان که در جغرافیای تاریخی مناطق کُردنشین ذکر شده حلوان شهری بوده که کُردها نیز در آن زیسته اند.
——————————–
نام کتاب:کُردها و اسلام / نویسنده: دانا مهرنوس / نشر احسان