فعالیت های دینی در دوره عباسیان
فعالیت های دینی در دوره عباسیان
نویسنده: مولانا سید ابوالحسن علی ندوی / مترجم: محمد ابراهیم دامنی
خلافت عباسیان کاملا” جانشین خلافت امویان بود همان روح دنیاپرستی و نظام فردی و موروثی سلطنتی و کلیه معایب دستگاه، تصرفات آزادانه در بیت المال، بازار گرم عیش و عشرت.
فرقش این بود که در سلطنت امویان و محیط آن دوران روح عربی حاکم بود چنانچه معایب و انحرافات آن دوران نیز از همین قبیل بود. و در جسم سلطنت عباسی روح عجمیت کار می کرد. و تمدنهای اقوام عجم و معایب و امراض شان بیشتر در این سلطنت بوجود آمد.، وسعت ارضی این سلطنت بحدی بود که یکبار هارون الرشید پس از دیدن یک تکه ابر با اطمینان کامل گفت: هر جا که دلت می خواهد ببار زیرا خراج مزرعه های تو پیش من می آید.
بنابر تحقیق ابن خلدون درآمد سالیانه ساطنت عباسی در زمان هارون الرشید بیش از ۳۱۵۰۰۰۰۰۰بود که از نظر آن زمان بزرگترین مالیات بود. و بدوران مأمون خیلی بیشتر اضافه شده بنابراین درآمد بزرگ و پایتخت بودن شهر بغداد کلیه وسایل عیاشی جهان و همه هنرپیشگان دنیا صنعت گران خوانندگان برده و کنیزان مصاحبین و شعرا و ندمای مداح بهمین شهر جذب شدند. بعلت کثرت مال و اختلاط با عجمیان کلیه معایب تمدن و عدم توازن زندگی در دارالسلام با مرکز اسلام آغاز شد(برای تفصیل بیشتر ملاحظه نمائید کتاب الحیوان ج۳ص ۹۱ و ج۵ ص۱۱۵ و مجلدات الاغانی) برای اطلاع از کثرت سرمایه و بی ارزش بودن مال و رویه عیاشی از تاریخ واقعه ازدواج مأمون را خواندن کافی است مورخ می نویسد:
مأمون با افراد خانواده سلطنتی و ارکان دولت و ارتش و کلیه مسئولین مملکت و خدام مهمان حسن ابن سهل(نخست وزیر و پدر عروس)بودند و تا مدت نوزده روز این کاروان پر شکوه داماد با کمال میل و فرحت خاطر پذیرائی گردید.
و مبالغی که باین مهمانان داده شد ادناترین فرد این قافله تا مدتی زندگانی امیرانه ای بسر می کرد و بر خانواده هاشم و فرماندهان ارتش و کلیه مسئولین مملکتی هزاران قرص های مشک و عنبر نثار کرده شد و این قرص ها در کاغذ ملفوف بود. و روی آن کاغذ مقداری پول نقد، تعدادی برده و کنیز، املاک، خلعت، اسب و مزرعه و غیره نوشته بود.( تا بایشان پرداخت گردد) و حکم این نثار این بود که هر قرصی بدست هر کسی بیفتد هر مقداری که در آن نوشته است مسئول خزانه مکلف پرداخت آن است. و به مردم عامی نیز قرص های مشک و عنبر و درهم و دینار نثار کرده شد. و برای مأمون فرش گران قیمتی که از نخ های طلا بافته شده بود گسترده شد و این فرش با گوهر و یاقوت مرصع بود. زمانی که مأمون بر این فرش چهره افروز شد، مرواریدهای گران قیمتی بر قدم هایش نثار کرده شد که پس از پخش شدن بر آن فرش عجیب منظری زیبا و دلفریب به نظر می رسید(المامون) تألیف مولانا شبلی نعمانی رح.ص۱۵۷ بنقل از تاریخ ابن خلدون، ابوالفداء، ابن اثیر، ابن خلکان.
داعیان خدا در بغداد
اما در همین شهر بر عیش و عشرت(بغداد) تعدادی نفوس قدسیه نیز وجود داشت که در شکل های دعوت الی الله تزکیه نفوس نشر و اشاعت علوم دینی و در تعلیم و تعلم به تمام وجود منهمک بودند ایشان در هنگامه های پراز شر از کلیه لذائذ دنیا کناره گیری نموده در حفظ روح این امت و سرمایه تعلق با الله آن و منابع زندگی اسلامی قرآن و حدیث با نهایت تلاش مشغول بودند دولت با هیچ قیمتی نتوانست این افراد را بخرد و هیچ نوع تطمیع دنیائی ایشان را از هدف مقدس خویش باز نداشت. دردریایی پر تلاطم مادیت ایشان کوه راسخ انسانیت بودند کوهی که مسافرین کشتی شکسته به آن پناه می برند ایشان در شهر بغداد در مقابل زندگی های پر عیش و لذائذ مادی زندگی معنوی و ایمانی خالص اختیار نموده بودند زندگی که از نظر نیرو و وسعت از زندگی مادی و سیاسی دیگران هیچ کمبودی نداشت. اگر خلفاء، امرا و وزرا بر قالب های مادی مردم متصرف بودند اما ایشان بر دل و دماغ مردم حاکم بودند و هرگاه این دو نیرو با هم برخورد می کردند غلبه و پیروزی در جناح ایشان می بود. سلطان وقت هارون الرشید با شأن و شوکت شاهانه خود در رقه مقیم بود که معروف ترین امام حدیث و مرد صالح حضرت عبدالله بن مبارک در این شهذ تشریف آوردند زمان ورودشان کلیه مردم این شهر در استقبال این مرد بزرگ از شهر خارج شدند و خلیفه تنها در شهر باقی ماند و کثرت و انبوه مردم بحدی بود که کفشهایشان پاره شدند.
یکی از کنیزان هارون از پنجره بالاخانه مشغول تماشا بود پرسید که این چه ماجرایی است؟ مردم گفتند یکی از علماء خراسان عبدالله بن مبارک تشریف آورده اند کنیز گفت این است پادشاهی نه آن که هارون دارد که مردم در استقبال هارون بدون پلیس و مأمورین جمع نمی شوند. این زندگی علمی و ایمانی در بغداد روشن بود- بغداد همچنان که گهواره ثروت و سرمایه و عیش و عشرت بود که طالبین مال دنیا از گوشه های مختلف جهان اینجا جمع شدند همین طور از نظر علم و عمل صلاح و تقوی و دعوت و اصلاح نیز مرکز مهمی بود که اینجا ائمه هر فن و تشنگان هر علم برای سیرابی از کل سرزمین اسلامی گرد می آمدند از کتب طبقات و تراجم چنان احساس می شود که در بغداد بجز از علماء و صلحاء کسی دیگر سکونت نداشت و بجز شعار قال الله و قال الرسول صدائی دیگر بگوش نمی رسید، این رونق دینی و فعالیت های اصلاحی و در پایتخت دولت از برکات بندگان مجاهدی بود که این امر را هدف اصلی زندگی خویش قرار داده بودند، در این مورد فعالیت های سفیان ثوری، فضیل بن عیاض. جنید بغدادی، معروف کرخی، بشر صافی از همه نمایان تر و روشن تر بود اثر اعمال و اخلاق خدا ترسی زندگی زاهدانه و خدمات خالصانه و بی ریا استغناء از خلق، ایثار. بیغرضی:
خدمت خلق و کیفیات ایمانی این حضرات بمناطق غیر مسلمانان نیز سرایت کرده بود. وجودشان مجسمه ی اخلاق و وقار اسلام بود و بهمین جهت پس از شنیدن سخنانشان و پس از دیدن اخلاق و اعمالشان بسیاری از یهود، مسیحیان، مجوس و صابئیان مسلمان شدند(ملاحظه کنید تاریخ بغداد(خطیب بغدادی) و حلیه الاولیاء(ابو نعیم ) و تاریخ ابن خلکان)
___________________
منبع: تاریخ دعوت و اصلاح / مؤلف: حضرت مولانا سید ابوالحسن علی ندوی / مترجم: محمد ابراهیم دامنی