از موسی بریده و به محمد نرسیده
از
موسی بریده و به محمد نرسیده
حامد
بهرامی
وارد
مسجد که میشوم بخش بزرگی از مسجد خالی است برخلاف همیشه که جای خالی نمی توانستی
پیدا کنی. آنهایی که نیز آمدهاند اخم کرده و سرها را پایین انداختهاندو هر کسی
در ذهن خود دنبال چیزی میگردد که او را به اینجا کشانده است و چیزی نبود جز انجام
سنتی بزرگ برای بیان عشق و نشاط خود.
همه
ناراحتند و همراه با سخنان ماموستا سر میجنبانند و غرغر میکنند. پس از نماز و
روبوسی و مبارک باد گفتن برای عیدی سرگردان این سوال مطرح میشود که تفاوت امروز
پنجشنبه با دیروز چهارشنبه در چیست؟ که ایران امروز را نیز عید اعلام ننمود و از
سخن خود پلهای پایین نیامد پس چرا دیروز را ماموستایان نماز عید را نخواندند تا
امروز بر خلاف میل مومنین و هم چنین برخلاف دولت نماز عید را بخوانند تا نه ملت را
راضی نموده باشند و نه دولت را. اگر میتوانستند مخالف دولت عید را اعلام نمایند
چرا دیروز را عید اعلام ننمودند و اگر نمیتوانستند چطور امروز را عید اعلام
نمودند؟ نه با عربستان و دیگر کشورهای اسلامی جشن گرفتند و نه با ایران. آیا ما از
ایران بریده و به آنها نرسیده نیستیم.
عدهای
زیر لب میگویند که هدف فقط با آنها عید ننمودن بود که به هدف رسیدند اما دیگر مهم
نبوده که با خودشان نیز عید را اعلام ننمودهاند به همین دلیل به نوعی چراغ سبز را
امروز برایشان روشن نمودهاند.
از
طرفی دیگر عدهای از کارمندان دولت نقد میگیرند که آنها نه دیروز ونه امروز را
نتوانستند تعطیل نمایند پس چرا ماموستایان و روحانیون و ملایان و مولویها را به
باد انتقاد میگیرند خود که از آنها ترسوترند.
یکی
هم با صدای بلندترو خشمگینانهتر میگوید هدف همین اختلاف و تفرقه بود که به حمد
خدا به آن مقصود اعلی دست یافتند . و ادامه میدهد یادتانه که سالها قبل دیگر
کشورهای اسلامی را با نامهای مختلف و عناوین عجیب و غریب مخل و خائن به اسلام و
مسلمین معرفی نمودند و آنها را زشت جلوه داده و خود را حافظان اسلام و مسلمین
معرفی نمودند و همراهانشان را مظل و گمراه و کافر و دشمن اسلام به ما شناساندند و
ما نیز بسیار ساده انگارانه این دروغها را باور نمودیم و امروز عدهای از میان خود
ما انجام عید را با آنها کفر می دانند و از آنها جدا ماندهایم ، پس دیگر ادامه
ندهید تا بیشتر از آن، آب به آسیاب آنها …… نریزید.
یکی
دیگر در تایید سخنان او میگوید اری ببینید مسجد چه قدر خلوت بود. در آغاز به ما
میگفتند که این جوانانی که به مسجد میآیند کافر و مرتد و ایادی مذاهب مطرود و
تفکرهای استکبارند و ما نیز باور نمودیم و آنها را از مساجد راندیم و این گونه
قدرت خود را از دست دادیم و تفرقه همه جا را در بر گرفت. و میپرسد آیا هدف ایجاد
این تفرقه و ایجاد کینه و بیگانگی میان مسلمین نبوده و آنها نیز به هدف خود نرسیدهاند؟
همه
ساکت می مانند و دیگر با قلبی آکنده از بغض و چشمی پر از اشک از مسجد بیرون میروند.
یادت
میافتد که امام شهید حسن البنا در سفرهای دعوت خود در ماههای رمضان وارد روستایی
شد که مردمش در مورد تعداد نمازهای تراویح اختلاف داشتند و بر سر آن به مجادله میپرداختند
و با خشونت همدیگر را به کفر و ارتداد متهم مینمودند و در صف هم قرار نمی گرفتند
و امام البنا به آنان فرمود که تراویح یک سنت است و اتحاد و صمیمیت و محبت میان
شما واجب است و نباید به خاطر سنت، واجب را ترک نمایید و اصل را رها نموده و به
فرع پرداخت.
از خود میپرسی چرا نباید برای جلوگیری از تفرقه
و حفظ اتحاد باید ترتیبی اتخاذ میشد تا برای ادای نماز سنت عید این گونه میان
مسلمین نفرت و کینه و تفرقه ایجاد نمیشد ؟؟؟ آن هم در سالی که به نام سال لتحاد
ملی و انسجام اسلامی نام گذاری شدهاست.
سال
در پایان خود قرار گرفته و ما برای دیدن و لمس این اتحاد و انسجام هنوز لحظه شماری
میکنیم.
باز
هم با اندوهی تمام فقط می گویم عیدتان مبارک باد
منبع
: طلوع دوباره