شگفتی زمین رام و آرام در سوره ملک
شگفتی زمین رام و آرام در سوره ملک
نویسنده: سیدقطب / مترجم: دکتر خرمدل
(هُوَ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الأرْضَ ذَلُولا فَامْشُوا فِی مَنَاکِبِهَا وَکُلُوا مِنْ رِزْقِهِ وَإِلَیْهِ النُّشُورُ) (۱۵)
او کسی است که زمین را رام شما کرده است. در اطراف و جوانب آن راه بروید و از روزی خدا بخورید. زنده شدن دوباره در دست او است.
مردمان به سبب طول انس و الفت زندگانیشان بر روی این زمین، و ساده و آسان آرام و قرار گرفتن بر آن، و سیر و حرکتشان در آن، و استفاده کردن و بهره بردن از خاک، آب، هوا، گنجها و منبعها و کانها، نیروها و انرژیها، و روزیها و ارزاق آن، نعمت خدا را در رام کردن زمین برایشان، و مسخّر کردن و در اختیارشان قرار دادن آن، فراموش میکنند. قرآن این نعمت بزرگ را به یادشان میاندازد و از آن آگاهشان میسازد، با این تعبیر و بیانی که هر کسی و هر نسلی از آن به اندازۀ علم و دانشی که در بارۀ این زمین رام و مسخّر پیدا خواهد کرد، درک و فهم خواهد نـمود.
زمین رام و مسخّر، در ذهن و شعور مخاطبان پیشین، همین زمین رام و آماده برای حرکت در آن با پا و سوار بر چهارپایان، و کوچ و سـر در دریاها با کشتیهائی که امواج آبها را میشکافند و به ییش میروند، و همین زمین رام و آماده برای کشت و زرع و میوه چیدن و درو کردن، و همین زمین رام و آماده برای زیستن در آن با همۀ چیزهائی که زمین از هوا و آن و خاک دارد و شایستۀ کشاورزی نمودن و رویاندن گیاهان است. اینها مدلولها و مفهومهای مختصر و مجملی هستند، و علم و دانش به تفصیل و تشریح آنها میپردازد، و در بارۀ آنها چیزهائی را میگوید که تا به امروز بدانها دسترسی پیدا کرده است. شرح و بسطی که علم و دانـش در بارۀ چنین چیزهائی دارد بر دائرۀ بینش و دانش انسان راجع به آیات قرآن میافزاید.
از جملۀ چیزهائی که علم و دانش در بارۀ مدلول و مفهوم زمین رام و مسخّر می گوید، این صفت «ذلولاً» است که به طور عادی برای چهارپا به کار میرود، از نظر علم و دانش نیز مطلوب است برای زمین به کار برده شود. چرا که این زمینی که ما آن را ثابت و مستقرّ و ساکن میبینیـم، چـارپای متحرّکی است … بلکه سرافراز و دوان و تازان و گوش به فرمان است!! در عین حال که سرکش و چموش است سوار را از پشت خود فرو نمیاندازد، و گامهایش درهم نـمیلولد و فرو نمیافتد. سوار خود را تکان نمیدهد و نـمیجنباند و نـمیرنجاند و خسته و درمانده نمیگرداند، بسان چهارپائی که رام نیست و بلکه سرکش و چموش است. گذشته از این، این چهارپا شیر دهنده است هـان گونه که رام و گوش به فرمان است!
این چهارپائی که ما بر آن سوار میکردیم پیرامون خود با سرعت هزار مایل در ساعت میچرخد. با وجود این، پیرامون خورشید با سرعت حدود شصت و پنج هزار مایل در ساعت میگردد. از این هم گذشته او و خورشید و منظومۀ شمسی جملگی با سرعتی در حدود بیست هزار مایل در ساعت به پیش میتازند به سوی برج الجبار که در آسمان است … با وجود همۀ این تاخت و تازها انسان بر پشت آن ایمن و آسوده و مطمئن و سالم برجای میماند و بندها و مثلهای بدنش درهم نمیشکند، و اندامهایش از هم نمیگسلد. بلکه مغزش نیز تکان نمیخورد و پخش و پراکنده نمیگردد، و یک بار هم از پشت این چهارپای رام و فرمانبردار فرو نمیافتد!
این حرکات سهگانه، حکمت و فلسفۀ خود را دارد. تأثیر دو تا از این حرکات را در زندگی انسان، و بلکه در سراسر زندگی روی زمین، میدانیم و میشناسیم. گردش زمین به دور خود سبب پیدایش شب و روز میگردد. اگر شب سرمدی بود سراسر زندگی از سرما یخ میزد. و اگر روز سرمدی بود سراسر زندگی از گرما میسوخت … از گردش زمین به دور خورشید فصلها پدیدار میآیند. اگر فصلی روی زمین بردوام میماند و هـیشگی میبود، زندگی به شکل فعلی بر روی زمین آن گونه که خدا خواسته است پدیدار نمیگردید و ماندگار نمیماند. و امّا حرکت سوم، پردۀ غیب از آن به کنار زده نشده است و حکمت و فلسفۀ آن هنوز که هنوز است روشن نگردیده است. قطعاً هم دارای ارتباط و پیوند با هماهنگی و همآوائی جهان بزرگ هستی است.
این چهارپای رام و رهواری که دارای این همه حرکات شـت و شگرف در آن واحد است، در اثنای حرکت دارای یک وضع واحد است. میل محوری آن ۵/۲۳ درجه است. این میل محوری است که فصول چهارگانه از آن و از حرکت زمین به دور خورشید به وجود میآید. اگر میل محوری زمین هنگام حرکت خلل پیدا کند، فصولی که دورۀ گیاهان و بلکه دورۀ زندگی به طور کلّی در این زندگی دنیوی مترتّب بر آن است، خلل میپذیرد و مختلّ میگردد.
خداوند زمین را رام و مسخّر انسانها کرده است به وسیلۀ نیروی جاذبهای که به زمین داده است. نیروی جاذبهای که انسانها را در اثنای حرکتهای بزرگ زمین به زمین میچسباند. همچنین یزدان سبحان برای زمین فشار هوا قرار داده است، فشاری که اجازه میدهد سهل و ساده حرکت و رفت و آمد برسطح زمین انجام بگیرد. اگر فشار هوا سنگینتر از این بود که هست برای انسان ناممکن یا مشکل میشد حرکت کند و جابهجا بشود و بدینجا و آنجا بیاید و برود. – بدان اندازه که فشارها سنگینی میکرد - در این صورت فشار هوا انسان را درهم میشکست یا از تکان و تلاش بازمیداشت. اگر هم فشار هوا کمتر میگردید از این مقداری که هست گامهای انسان مختلّ و مضطرب میشد یا اندرون انسان منفجر میگردید به خاطر افزایش فشار خود انسان بر فشار پیرامونش، همان گونه که چنین وضعی برای کسانی پیش میآید که در لایههای بالای هوا به مسافرتهای فضائی بپردازند بدون اینکه فشار ها را کنترل سازند.
خداوند زمین را رام و مسخّر انسانها ساخته است با گسترش پخ زمین و پدید آوردن خاک نرم بر بالای آن. اگر سراسر زمین صخره سنگهای سختی میبود – همان گونه که علم فرض میکند که زمین پس از سرد شدن و منجمد گردیدن، چنین وضعی داشته است - سیر و حرکت در زمین ناممکن میگردید، و رویش گیاهان در آن انجام نمیپذیرفت. و لیکن عوامل جوّی از قبیل وها و بارانها و جز آنها این صخره سنگهای سخت را تکّه تکّه کرده است، و یزدان به وسیلۀ آنها این خاک حاصلخیز شایان زندگی را به وجود آورده است و سر و سامان بخشیده است، و گیاهان و ارزاق مورد استفادۀ سواران این چهارپای رام و فرمانبردار را پدید آورده است!
خداوند زمین را رام و مسخّر کرده است، بدین گونه که هوائی را برای زمین تهیّه دیده است که محیط بر زمین و دارای عناصری است که زندگی بدانها نیاز دارد. این عناصر با نسبتهای دقیقی تهیّه و تنظیم گردیدهاند، به گونهای که اگر این نسبتها مختل گردند زندگی پدیدار و برقرار نمیشود، و اگر به فرض زندگی از بنیاد مقرّر و مقدّر گردد بر دوام نمیماند و ادامه پیدا نمیکند. در هوا تقریباً ۲۱% اکسیژن، ۷۸% آزت یا نتروژن، و بقیّه دی اکسیدکربن با نسبت سه بخش از ده هزار بخش، و عناصر دیگری است. این نسبتها دقیقاً برای بردوام و ماندگار ماندن زندگی بر روی زمین لازم و ضـروری است.
خداوند زمین را رام و مسخّر کرده است بدین گونه که هزاران هماهنگی و همسوئی را برای پدید آمدن و برقرار ماندن زندگی در زمین، ایجاد کرده است و همآوا و همنوا فرموده است … از آن جمله: حجم زمین، حجم خورشید و ماه، دوری زمین از خورشید و ماه، درجۀ حرارت خورشید، ارتفاع پوستۀ زمین، درجۀ سرعت زمین، میل محوری زمین، نسبت تقسیم آب و خشکی در زمین، ضخامت هوای محیط بر زمین، و چیزهای بسیار دیگر است … این هماهنگیها و همسوئیها است که رویهمرفته زمین را رام و مسخّر ساختهاند، و در زمین رزق و روزی قـرار دادهاند و اجازه دادهاند زندگی وجود داشته باشد، و زندگی این انسان به ویژه بر روی زمین ادامه پیدایند.
نصّ قرآنی بدین حقائق اشاره مینماید تا هر فردی و هر نسلی آن حقائق را به خاطر سپارد، بدان اندازه که میتواند، و بدان اندازه که دانش و پژوهش او اجازه میدهد، تا دست خدائی را احساس کند که ملک و مملکت و فرمانروائی در دست او است، دستی که سرپرستی او و سرپرستی همه چیز پیرامون او را بر عهده دارد، و زمین را رام او کرده است، و او را و زمین را میپاید و محافظت مینماید. اگـر این دست یک لحظه از محافظت و مراقبت سستی کند، این جهان سراسر مختل میگردد و با هر کس و هر چیزی که در آن است درهم میشکند و درهم میریزد!
هرگاه انسان درونش بیدار گردد و این حقیقت بزرگ را درک کند، آفریدگار بخشنده و مهربان بدو اجازه میدهد که بر جوانب و بلندیهای زمین راه برود، و از رزق و روزی موجود در آن بخورد:
(فَامْشُوا فِی مَنَاکِبِهَا وَکُلُوا مِنْ رِزْقِهِ).
در اطراف و جوانب آن راه بروید و از روزی خدا بخورید.
«مناکب» بلندیها یا اطراف و جوانب است. وقتی که خدا اجازه میفرماید بر اطراف و بلندیهای زمین راه بروند، قطعاً هم اجازه هم میفرماید در درّهها و دشتهای آن راه بروند. وقتی که به انسانها اجازه داده است بالای قسمتهای سرکش و چموش زمین راه بروند، اجازه نیز داده است که بالای قسمتهای رام و مسخّر آن هم راه بروند.
رزقی که در آن است همه آفریدۀ او، و همه ملک او است. آفریده و ملک او بودن، مدلول و مفهوم فراختری را از واژۀ رزق به ذهن مردمان متبادر میسازد. آفریده و ملک تنها دارائی و اموالی نیست که فردی از افراد مردمان در اختیار دارد، و با آن دارائی و اموال به نیازمندیها و بهرهمندیهای خود دسترسی مییابد. بلکه شامل هر آن چیزی است که خدا آن را در این زمین به ودیعت نهاده است، از قبیل اسباب رزق و تشکیل دهندهها و سازندههای رزق. اسباب و علل روزی نیز در اصل به سرشت تشکل زمین از عناصری بر میگردد که زمین از آنها تشکیل گردیده است، و به سرشت تقسیم این عنصرها با نسبتهائی که دارند. گذشته از آن به قدرتی بر میگردد که یزدان در گیاهان و حیوانات و جانداران – از جمله انسانها - به ودیعت نهاده است تا در پرتو آن بتوانند از این عناصر استفاده کنند و سود ببرند.
چکیدهوار به گوشههائی از حقیقت، بدین معنی و مفهوم، اشاره میکنیم:
«زندگی هر گیاهی همان گونه که مشهور است بر اندازههای بسیار ریز دی اکسیدکربن موجود در هوا تکیه دارد، آن اندازه ریز که میتوان گفت گیاهان آنها را میمکند و استشمام میکنند. برای این که این فعل و انفعالات شیمیائی آمیختۀ مختصّ به ترکیب نوری را با سادهترین روش ممکن توضیح دهیم، میگوئیم: برگهای درختان به منزلۀ ریهها هستند. در برابر نور خورشید می توانند دی اکسیدکربن سرسخت را تجزیه و کربن و اکسیژن آن را جدا سازند. به عبارت دیگر گیاهان اکسیژن را آزاد و رها میسازند، و کربن را نگاه میدارند، و با ئیدروژن آب ترکیب مینمایند، آبی که گیاهان با ریشههای خود آن را جذب بکنند. آب هم به ئیدروژن و اکسیژن تجزیه میشود. طبیعت با فعل و انفعالات جادوگرانهای از این عناصر قند یا سلولز، و مواد شیمیائی بیشمار دیگری، و میوهها و گلها را میسازد. گیاهان به خودشان خوراک میرسانند و تغذیه میکنند، و خوراک سرشاری را برای هر حیوانی که برروی زمین زندگی میکند فراهم میآورند. در عین حال گیاهان اکسیژنی را آزاد میکنند که ما تنفس میکنیم و میمکیم، و بدون آن زندگی ما پس از پنج دقیقه به پایان میرسد!
بدین منوال میبینیـم که تمام گیاهان و بیشهزارها و چمنزارها، و هر قطعهای از جلبکها، و هر آنچه وجودش متعلّق به آبیاریها است ساختار هستی آن مـخصوصاً از کربن و آب فراهم میآید. حیوانات و جانداران دی اکسید کربن را آزاد میکنند، در صورتی که گیاهان اکسیژن را آزاد میکنند. اگر گرخه و بده و بستان برقرار نبود، زندگی حیوانی یا زندگی گیاهی سرانجام همۀ اکسیژن، یا همۀ دی اکسید کربن را تقریباً از میان میبرد. هرگاه توازن به طور کلّی زیر و رو گردد، گیاهان پژمرده گردند، یا انسانها بمیرند، تند و سریع یکی به دیگری ملحق میگردد، و یکی به دنبال دیگری از بین میرود. در این اواخر کشف شده است که وجود دی اکسید کربن در اندازههای ریز نیز برای زندگی جانداران بسیار ضروری است. همچنین ثابت گردیده است گیاهان از مقداری از اکسیژن استفاده میکنند. لازم است در بارۀ ئیدروژن نیز سخن گفته شود، هر چند ما ئیدروژن را استشمام نـمیکنیم. بدون ئیدروژن آب به وجود نمیآید. نسبت آب با مقایسۀ با مواد حیوانی یا گیاهی، زیاد و سرسامآور است. زندگی بدون آب اصلا امکان ندارد).[۲]
باید از نقش آزت یا نیتروژن در ارزاق زمین سخن گفت.
«بدون نیتروژن ممکن نیست هیچ گونه گیاهی از گیاهان خوراکی رشد و نمو پیدا کنند. یکی از دو وسیلهای که نیتروژن با آن وارد خاک کشاورزی میگردد شیوۀ تلاش «باکتریهای» ویژه است. اینگونه باکتریها در ریشههای گیاهان حبوبات، از قبیل: ماش، نخود، لوبیا، باقلا، و دانههای فراوان دیگری، جایگزین مـیشوند. این باکتریها نیتروژن هوا را میگیرند و آن را به ترکیبات نیتروژن تبدیل میکنند، ترکیبات نیتروژنی که گیاهان بتوانند آن را بمکند. وقتی که گیاهان نابود میشوند مقداری از این ترکیبات نیتروژنی در زمین باقی میماند.
طریقۀ دیگری نیز وجود دارد که بدان وسیله نیتروژن به زمین وارد میشود. این طریقه با رعد و برق صورت میپذیرد. وقتی که برق در لابلای هوا میدرخشد آذرخش مقدار کمی از اکسیژن را با نیتروژن ترکیب میکند، و باران آن را به صورت ترکیبات نیتروژنی روی زمین می اندازد).[۳]
یعنی باران نیتروژن را به شکلی درمیآورد و برزوی زمین میافکند که گیاهان میتوانند آن را بمکند. زیرا گیاهان نمیتوانند نیتروژن خالص را از هوا بمکند و مورد استفاده قرار بدهند. نسبت نیتروژن ۷۸% هوا است، همان گونه که قبلاً گفتیم.
ارزاق نهان در داخل زمین، از قبیل معدنهای جامد و مایع، همه و همه به سرشت ساختار زمین و احوال و اوضاعی برمیگردند که زمین را فرا گرفتهاند و آمیزۀ آن کردیدهاند. شرح و بسط ارزاق را طول نـمیدهیم. چه ارزاق در پرتو این سخنان گذرا پیدا است که مدلول و مفهوم فراختر از مدلول و مفهومی دارد که مردمان از این واژه برداشت میکنند. اسباب و وسائل آن هم در تشکیل ساختار زمین، و در طرح کلّ جهان هستی، بیش از آن است که مردمان میشناسند و از آن آگاهند. وقتی که خدا اجازه میفرمایند مردمان از آن بخورند، او بر آنان منّت مینهد و آن را رامشان میگرداند و در دسترسشان قرار میدهد، همان خدائی که به انسانها قدرت عطاء میکند بتوانند از ارزاق زمین بخورند و سود ببرند:
(فَامْشُوا فِی مَنَاکِبِهَا وَکُلُوا مِنْ رِزْقِهِ).
در اطراف و جوانب آن راه بروید، و از روزی خدا بخورید.
راه رفتن بر زوی زمین و خوردن از روزی خدا محدود به زمانی است که در علم و دانش و تدبیر و - بدبّر خدا مقدّر و مقرّر است، و زمان امتحان انسانها با مرگ و زندگی، و با هر چیزی است که خدا آن را در این زندگی رام و مسخّر انسانها میسازد. هر زمان که دوران امتحان به پایان آمد مرگ و چیزی که مربوط به زمان پس از مرگ است فرا میرسد:
(وَإِلَیْهِ النُّشُورُ) (۱۵)
زنده شدن دوباره در دست او است.
بازگشت همگان به سوی او است. بلی به سوی او … آخر اگر بازگشت به سوی او نباشد به سوی که و چه است؟ مگر نه این است ملک و مملکت و حکومت و فرمانروائی از آن او است؟ هیچ پناهگاهی نیست مگر پیشگاه او؟ او بر هر چیزی توانا است؟
————————————–
منبع: غی ظلال القرآن / نویسنده: سیدقطب / مترجم: دکتر خرمدل