اندیشهمطالب جدید

مسئول نابسامانیهای مسلمانان کیست؟

مسئول نابسامانیهای مسلمانان کیست؟

نویسنده::عبدالقادر عوده /مترجم:عبدالرحمن الله‌وردی

تمام مسلمانان جهان مسئول نابسامانی‌های مسلمین و تعطیل قوانین اسلامی هستند اگر چه مسئولیت بعضی کمتر و مسئولیت بعضی بیشتر است و اما همه مسلمین مسئول جهالت، فسق و فجور، تفرقه، ضعف و ذلت، فقر و بهره کشی، نابودی و اختلاف مسلمانانند.

مسئولیت تودهء مردم:

تمام مردم مسلمان مسئول وضع فعلی اسلام هستند، زیرا اسلام از آن جهت بصورت فعلی درآمده است چون توده ‌مردم از قوانین اسلام بی‌خبراند و ناآگاهانه کم کم از نظام اسلام منحرف و دور شده اند و توده ‌مردم با فسق،‌کفر و الحاد، باندازه‌ای مأنوس شده است که این همه اوضاع را می‌بیند و فکر می‌کند اسلام بآن مخالفتی ندارد و گمان می‌کند که اسلام با فسق و فجور، کفر و الحاد، کاری ندارد و دستور مبارزه نداده است.

اسلام تعلیم و تعلم احکام اسلامی را بر تمام مسلمین فرض قرار می‌دهد. خداوند متعال می‌فرماید: (توبه: ۱۲۲).

«پس چرا از هر طائفه‌ی گروهی آماده نمی‌شود تا در احکام اسلامی مهارت پیدا کند و پس از برگشت بسوی قومش آنها را از (عذاب خداوند) بترساند».

و همیشه گروههایی از مسلمین پس از تحصیلات علوم اسلامی بسوی قوم خویش بازگشته و آنها را درس اسلام داده اند ولی دولتهای اسلامی سد راه دعوت آنها شده اند و علیه آنها بجنگ پرداخته اند و بخاطر جلب رضایت استعمارگران و پیروی از طاغوتها و اظهار مؤدت و دوستی با دشمنان اسلام، از پیشرفت دعوت اسلامی جلوگیری نموده اند و توده مردم بجای اینکه عدم رضایت خود را به دولتهای اسلامی اعلام کنند بر عکس به وضع آنها راضی شده اند و برای نابودی اسلام و نهضتهای اسلامی شریک دولت‌ها گشته قدرت و عزت و حیثیت خود را از دست داده اند و برده ‌زورگویان و استعمارگران و مسئولان کشورها شده اند و موجب از دست دادن رزق و قدرت کرامت و آزادی خویش گشته اند و علت همه بدبختی‌ها این است که مسلمانان مکتب نیرومند و با عزت خویش را ترک کرده اند و اگر امروز هم مجدداً بسوی آن باز گردند، قدرت، عظمت و آبروی از دست داده خویش را باز خواهند یافت.

آری توده مردم مسلمانان در غفلت و بی‌تفاوتی مهلکی بسر می‌برند از دین و دنیا و حتی از خویشتن بی‌خبرند و اگر روزی چشمهای حقیقت بینشان باز گردد خواهند دانست که بعلت انحراف و دوری از تعلیمات قرآن کریم در دنیا و آخرت چقدر خسارت دیده اند.

مسئولیت دولتهای اسلامی:

دولت های اسلامی از همه بیشتر مسئول تعطیل قوانین اسلامی و مسئول ذلت و خواری مسلمین‌اند زیرا که آنها نظام اسلامی را از شئون زندگی مردم مسلمان دور کرده اند و بر سر آنها نظامهایی نامشروع و غیر الهی مسلط نموده اند.

آری دولتهای اسلامی مسلمانان را از هدایت ربانی باز می‌دارند و آنها را بسوی ضلالت و گمراهی نظام اروپایی رهنمون می‌سازند و در میان آنها قوانین ساختگی را اجرا ‌می‌کنند و نظام اسلامی را رها می‌سازند، و حکومت های اسلامی از نظام سیاست اداره ‌و اصول اسلامی خارج شده اند و در آنها آزادی، مساوات و عدالت اجتماعی وجود ندارد و تمام واجبات اسلامی را طرد نموده اند، در میان مسلمین تعاون و تکافل و تراحم وجود ندارد و محرمات اسلامی از قبیل ظلم، بهره کشی و فئودالی را تشویق نموده اند و جامعه اسلامی ما را بر فساد و افساد فسق و عصیان، تن پروری و تجاوز استوار کرده اند و حکومتهای اسلامی مسلمانان را نمی‌گذارند تا دین خود را بیاموزند و پروردگار خویش را بدانند و واجبات خویش را بجای آورند و حکومت های اسلامی، با دشمنان اسلام بجای دشمنی دست رفاقت و دوستی داده اند و بجای نافرمانی از آنها اطاعت و پیروی می‌کنند و دولتهای اسلامی باعث این همه ضعف و ذلت، فقر و بهره کشی، فساد و تجاوز مسلمین شده اند.

مسئولیت رهبران کشورهای اسلامی:

رهبران کشورهای اسلامی وظائفشان نسبت به وضع فعلی اسلام و مسلمین از همه سنگین‌تر در تمام مسائل کوچک و بزرگ مسئول اند ممکن است قوانین ساختگی از آنها درگذر کند اما اسلام هیچگاه صرف نظر نمی‌کند و از تمام مسائل کوچک و بزرگ آنان را مسئول می‌داند، ای مسئولان کشورهای اسلامی: حکومت و قدرت در دست شما است و شما می‌توانید اسلام را مجدداً بعظمت سابقش برگردانید ولی شما دانسته یا نادانسته به پیروی از اسلاف و گذشتگان خویش همه نیرو و توان خود را علیه اسلام صرف می‌کنید و این اوضاع اسلام را ضعیف و پیروان آن را از تقدم و پیشرفت باز می‌دارد و بالآخره ضعف اسلام، ضعف شماست و قدرت اسلام قدرت شماست و اگر شما از افراد و رعایای دولتی قوی و نیرومند باشید این بسیار برایتان بهتر است تا آنکه پادشاهان و امیران رؤسای دولتی ضعیف و ناتوان بوده که یک مسئول کوچک از سوی استعمارگران بر سر شما امر و نهی کند دولتهایی را نابود و دولت دیگری را بوجود بیاورد و دستورش تخت ریاستها را به لرزه در آورده و قدمهای رؤسا و امراء را متزلزل سازد.

و ای رهبران کشورهای اسلامی: شما متفرق هستید ولی خیر اسلام در وحدت قوای شماست و شما از یکدیگر دور و جدا از هم هستید ولی نفع شما و خیر اسلام در این است که با هم وحدت تعاون و همکاری داتشه باشید و اگر شما مطیع و دوست همدیگر باشید، بسیار بهتر از آن است تا مطیع و دوست استعمارگران باشید.

ای رهبران اسلامی: شما قبل از همه مسلمان هستید پس اسلام را در رأس تمام امور و برنامه‌ها قرار دهید و آن را بر خواهشات نفسانی خودتان حاکم گردانید، اساس و پایه‌های حکومت خویشتان را بر قوانین اسلامی استوار سازید زیرا که شما زندگی جاودانی ندارید و روزی خواهید مرد و بعد از مرگ بهشت است یا آتش دوزخ مال و خانواده بشما نفعی‌ نمی‌رساند بلکه عمل صالح و قیام به اوامر خداوند است که شما را یاری می‌نماید و از این چه بهتر که تاریخ شهادت می‌دهد که شما همه برای دعوت حکومت اسلامی با همدیگر همکار کرده اید و انگیزه نامشروع سلطه و ریاست طلبی شما را از قیام حکومت اسلامی بتأخیر نینداخته است.

و قیام حکومت اسلامی فقط به قوه اراده و پیروزی بر خواهشات نفسانی نیاز دارد و اگر شما بر نفس تان غلبه حاصل کردید آن وقت پیروز خواهید شد و اما اگر در مقابل منافع شخصی همچون، حکومت و ریاست سست و ضعیف شدید آنوقت تمام مسلمین در تفرقه و سستی، ضعف و ذلت زندگی می‌کنند استعمارگران و قدرتهای بزرگ بر سر شما و آنها حکومت و فرمانروایی می‌کنند و باعث ترس و وحشت می‌شوند شما و آنها را ضد یکدیگر تحریک کرده بهره کشی می‌نمایند، زیرا استعمارگران درست دریافته اند که قدرت همیشه با وحدت و یکپارچگی همراه است و بس.

ای رهبران کشورهای اسلامی:

 برای دریافت سلطه و حکومت، ‌القاب و تاج‌ها حرص نورزید زیرا همین حرص است که باعث ضعف و ذلت روحی مسلمین گشته است و آنها را به دولتهایی ضعیف و ناتوان و کوچکی تقسیم نموده است تا جایی که نمی‌توانند در مقابل دشمنان، ‌از خود دفاع کنند و حق مسلم خویش را بگیرند و نیز مسلمین با کثرت عدد و وسعت زمین و کثرت مواد خام و نیروی انسانی و همواری اسباب قدرت و عظمت امروز در تمام جهان ضعیف و ذلیل و ناتوان ترین انسان روی زمین نزد دولتهای استعمارگر بشمار می‌آیند و اگر شما حریص منافع و مناصب و القاب هستید باز هم بهر شکلی که شده با همدیگر متفق و متحد شوید تا تمام مسلمین جهان (در مقابل استعمارگران شرق و غرب) ید واحد و نیروی واحدی قرار گیرند.

ای رهبران کشورهای اسلامی: این همه لقبها و منصبها نمی‌توانند در مقابل خداوند شما را بی‌نیاز سازند بلکه خداوند شما و گذشتگان شما را مورد باز خواست قرار می‌دهد و از وضع فعلی اسلام و مسلمین که در کشورهای شما نظام آن مهمل و تعطیل شده و مسلمانانی که شما باعث تفرقه وحدت و ضعف قدرت و سبب نابودی حکومت آنها گشته اید، خواهد پرسید شما و گذشتگان شما، مسلمانان را در تمام جهان الگو و نمونه تفرقه، ‌ناتوانی، بی‌شرمی و طمع کاری که مردان شرافت‌مند را ذلیل و کمر شیر مردان را کج و بینی رهبران متعهد را به خاک می‌مالد معرفی نموده اید.

ای رهبران کشورهای اسلامی‌: برای سلطه و امارت حرص نورزید زیرا که حضرت پیامبر اسلام ص می‌فرماید: «إِنَّکُمْ سَتَحْرِصُونَ عَلَى الإِمَارَهِ وَإِنَّهَا سَتَکُونُ یَوْمَ الْقِیَامَهِ حَسْرَهً وَنَدَامَهً فَنِعْمَتِ الْمُرْضِعَهُ وَبِئْسَتِ الْفَاطِمَهُ» «شما بزودی برای دریافت امارت حرص می‌ورزید و امارت در روز قیامت باعث ندامت می‌شود. پس چه خوب شیردهنده و پس گیرنده ای است».

و بدانید که امارت امانتی از جانب خداوند است و کسی که امیر باشد و تمام مسئولیتها و واجبات خویش را درست انجام دهد در روز قیامت از عذاب خداوند نجات می‌یابد پس به این امانتها خیانت نکنید زیرا که خداوند از شما بازخواست خواهد کرد و نیز فرمان پیامبر اسلام ص را هنگامی که حضرت ابوذر در خواست امارت نموده بود همیشه آویزه‌گوشتان قرار دهید که می‌فرماید: «یَا أَبَا ذَرٍّ إِنَّکَ ضَعِیفٌ وَإِنَّهَا أَمَانَهٌ وَإِنَّهَا یَوْمَ الْقِیَامَهِ خِزْىٌ وَنَدَامَهٌ إِلاَّ مَنْ أَخَذَهَا بِحَقِّهَا وَأَدَّى الَّذِى عَلَیْهِ فِیهَا» «ای ابوذر تو ناتوانی و امارت امانتی است و همانا آن (امارت) در روز قیامت باعث رسوایی و ندامت می‌شود مگر برای کسی که آن را درست دریافت کرد و حق آن را ادا نمود».

مسئولیت علماء اسلام:

گناه وضع فعلی اسلام و مسلمین و استعمارگران نادان و تجاوز گر علیه اسلام برگردن علمای اسلام است و علمای اسلام اهل این نیستند زیرا که آنها گاهی بعلت همکاری با دولتهای اسلامی و گاهی سکوت به استعمار کمک و یاری کرده اند و توده‌ مردم را در جهالت و نادانی از احکام اسلامی و خواست اسلام رها نموده و با این طرز عمل در میان اسلام و مسلمین حائل گشته اند زیرا که حکم اسلام را در بارهء استعمار و استعمارگران و نیز دولتهایی که استعمار را تأیید و با استعمارگران مؤدت و دوستی دارند برای مردم بیان ننموده اند، بنابراین مردم سکوت اختیار کرده و از دولتهای خدمتگزار استعمارگر پیروی و اطاعت کرده اند و نظام اسلامی بعلت سکوت حضرات علماء نابود گشته و تودهء مردم از نابودی اسلام راضی شده و علیه آن با دولتهای همکاری نموده اند زیرا آنها معتقدند که هیچ وقت علماء اسلام به اجرای قوانین غیر اسلامی راضی شده، سکوت اختیار نمی‌کنند.

و علماء اسلام، چشمهای خود را بسته و بر دهان مهر سکوت زده و انگشتان را در گوششان نهاده در خواب غفلت بسر می‌برند و بعد از گذشت چندین قرن هم از خواب بیدار نمی‌شوند، بنابراین پشت سر آنها مسلمین هم بخواب رفتند و تصور کردند که اسلام دیگر در امان است ورنه علمای بزرگ اسلام از آن غافل و در خواب بسر نمی‌بردند از مدت طویلی است که علمای اسلام خوابیده اند و بر هیچ وضعی از اوضاع ضد اسلامی اعتراض و تهاجم نمی‌کنند و برلغو قوانین مخالف اسلامی مطالبه نمی‌نمایند و هیچ وقت اجتماعی تشکیل نداده اند و بصورت گروهی و دست جمعی بازگشت بسوی نظام اسلامی را مطالبه نکرده اند. و حکام کشورهای اسلامی مرتکب ظلم و ستم حلال کردن حرام ها، خونریزی و آبرو ریزی شده اند و در زمین فساد نموده اند و از دستورات خداوند تجاوز کرده اند تا هم علماء ‌اسلام در مقابل ظلم و ستم قیام نکرده اند و به حلال شدن حرام ها خشم نگرفته اند گویا که از نظر اسلام هیچگونه مسئولیتی ندارند و اسلام وظیفه امر به معروف و نهی از منکر و نصیحت حکام و مسئولین و مطالبه بازگشت بسوی نظام اسلامی را بر آنها واجب و فرض قرار نداده است.

دولت اسلامی (حکومت عثمانی) اشغال گشت و اما  علمای اسلام خشم نگرفتند و مسئله جهاد را علیه اشغال گران و حکم مؤدت و دوستی با آنها را طبق فرمایشات قرآن و سنت پیامبر اسلام ص برای مردم بیان ننمودند.

و علمای اسلام وظیفه داشتند تا با اشغالگران قطع رابطه کنند و اما متأسفانه آنها با دشمنان اسلام اظهار مؤدت نمودند و در کشورهای اسلامی اشغال شده مقر و پایگاهی برای احیاء ‌و برگزاری بعضی از مراسم اسلامی اتخاذ نمودند.

قوانین ساختگی در کشورهای اسلامی بمرحله اجرا درآمدند و آنها کاملاً ضد نظام اسلام بودند و اجرای آن باعث تعطیل نظام اسلام و موجب حلال شدن حرام و حرام شدن حلال می‌گشت و اما علمای ‌اسلام برای نابودی نظام اسلام و آینده خویش ناراحت و خشمگین نشدند و حال آنکه خوراک و پوشاک و زندگی آنها از اسم اسلام تأمین می‌شد تا هم هیچگاه برای حفظ آینده خویش و اسلام جمع نشده و مشورت نکردند در کشورهای اسلامی، فسق و فجور، ‌حلت محرمات گسترش یافت و مراکز فحشاء‌ و رقص تأسیس گشت و دولتهای اسلامی رسماً ‌زنان مسلمان را اجازه فحشاء ‌و خود فروشی دادند و مردم به کارهای خلاف اسلامی آشکارا عمل کردند و اما علمای ‌اسلام کناره گیری کردند و به تکان دادن سر و زمزمه لبها اکتفا نمودند.

و در کشورهای اسلامی مدارس مدنی با تعلیمات ضد اسلامی تأسیس گشت و علمای اسلامی نخستین کسانی بودند که از آنها استقبال نمودند و فرزندان خویش را رهسپار آن کردند و مدارس تبشیری که مسئولیت تبلیغات مسیحیت و گمراه کردن فرزندان مسلمین را بعهده داشت تأسیس شده و علمای اسلام دختران خود را در این مدارس فرستادند، تا زبان اجنبی، آداب رقص و دین مسیحی را بیاموزند و هر گاه دولتی را مشکلی پیش می‌آمد بسوی علمای‌ اسلام مراجعه می‌کرد و علماء اسلام مسلمانان را هر چه زودتر بسوی اطاعت و پیروی از دولتهایی باز می‌گرداندند که شراب و زنا را حلال کفر و فسق را جائز و قانون اسلامی را حسب خواهشات نفسانی حکام و مردم و گروه هایی خاص تغییر می‌دادند.

و این وضع مسلمین مدت درازی طول کشید، حتی توده مردم مسلمان گمان کردند که این وضع فعلی پر از فسق و فجور و عصیان کشورهای اسلامی عین اسلام است بنابراین فسق و فجور و فساد عمومیت یافت و اصلاح مشکل گشت و این همه نتیجهء سستی و بی توجهی علمای اسلام نسبت به قوانین اسلامی بود.

بدون شک علماء وارثان پیامبرانند بنابراین در خور شایسته است که در میراث پیامبر اسلام  این موقف را اتخاذ نمایند زیرا خداوند بر سر آنها وظیفه امر به معروف و نهی از منکر را واجب قرار داده است و اگر حضرات علمای اسلام در این مورد سستی و سهل انگاری نشان دهند پس کیست که عهده دار این وظیفه مهم میگردد. لکن خداوند اخیراً‌ چشمهای علمای مصر را باز کرده است و بر عکس عادت قبلی جمع می‌شوند و سخنرانی می‌کنند و مردم را بسوی تظاهرات و اعتصابات دعوت می‌دهند، آیا این همه بخاطر اسلام و نظام اسلامی است؟ بخدا سوگند هرگز نه!

بلکه آنها برای رتبه و مقام مادی، آبرو و حیثیت شخص قیام کرده اند اجتماعاتی مقرر و خواسته هایی مطرح و بالحن تند و شدیدی سخنرانیهایی آراسته با آیات قرآنی و روایات پیامبر اسلام ص ایراد نمودند و آنها این همه را نه برای اسلام بلکه برای نفس خود و کسب  آبروی خویش انجام داده اند، گویا که حیثیت و آبروی اسلام نزد آنها از نفس و آبروی خودشان کم ارزش‌تر است و از همه تأسف آورتر این است که در همین جلسات گروهی اراده کرد تا در مورد اسلام صحبت کند و اظهار نماید که این همه خشم مردم بخاطر اسلام است ولی علمای اسلام ناراضی شدند و آنها را به سکوت وادار کردند. گویا هر عملی بخاطر اسلام صورت گیرد نزد حضرات علماء چیز منکری محسوب می‌شود.

ای علمای اسلام!

ای علمای اسلام در مورد خویش و اسلام از خداوند بترسید

و ای علمای اسلام، بی ارزشی شما نزد دولت‌ها و حکام از آن جهت است که نزد شما اسلام بی‌ارزش شده است.

ای علمای اسلام! عزت و قدرت شما از عزت و عظمت اسلام سرچشمه می‌گیرد اگر شما عزت و قدرت می‌خواهید پس برای عزت و عظمت اسلام بکوشید.

ای علمای اسلام! مسلمانی این نیست که شما در بیان حکم الهی بر زبانتان مهر سکوت نهاده و چشمهای خویش را از دشمنان اسلام ببندید و آنها قوانین اسلامی را نابود سازند.

ای علمای اسلام! مسلمانی در این خلاصه نمی‌شود که شما بر سر منبرها ایستاده و مردم را از محاسن اخلاقی و انجام دادن عبادات وعظ و ارشاد کنید و اما در مسائل حکومت و مسئولین، قوانین گذاری و قضاوت و از مسائل اقتصادی و اجتماعی و چگونگی روابط با دشمنان و دوستان مردم را بی‌خبر رها سازند.

ای علمای اسلام! چرا مردم را آگاه نمی‌کنید حال آنکه وظیفه شما بیان است و چرا حکم اسلام را برای مردم درباره حکام و مسئولانی که مسلمانان را به اجرای ‌قوانین غیر اسلامی مجبور می‌سازند بیان نمی‌کنید که آیا از نظر اسلام اطاعت و فرمانبری از چنین حکام واجب است یا بر عکس عصیان و نافرمانی و خروج علیه آنها و چرا حکم اسلام را درباره‌ی قوانین ساختگی برای مردم بیان نمی‌کنید، که آیا اطاعت و پیروی از چنین قوانینی ضروری است یا عصیان و نافرمانی؟.

و با توجه به اوضاع نابسامان مالی و اقتصادی مسلمین چرا حکم اسلام را در بارهء سود جویی و بهره کشی و احتکار بیان نمی‌کنید.

و نیز چرا حکم اسلام را درباره‌ی اوضاع مخالف اسلامی برای مردم بیان نمی‌کنید که آیا در وقت حاضر سکوت واجب است و یا بر عکس واجب است که مردم مسلمان علیه چنین اوضاعی قیام کنند و آنها را نابود سازند؟

و چرا حکم اسلام را برای مردم در مورد نصیحت و ارشاد مسلمین بیان نمی‌کنید آیا در طول زندگی فقط یکبار نصیحت لازم است و بس و یا به مقتضای حال تکرار نصیحت واجب و ضروری است تا مردم همیشه و هر ساعت حکم اسلام را در تمام مسائل زندگی بدانند؟.

و چرا حکم اسلام را در مورد مسلمانی بیان نمی‌کنید، که خواستار احترام شخصی خویش است و اما خواستار احترام نظام اسلام نیست؟.

ای علمای اسلام! من منکر این نیستم که در میان شما گروه کوچک و با شرافتی وجود دارد که به دستورات کتاب الله عمل کرده و استقامت نموده است، ‌علم و دانش قدرت و زندگی خود را در راه برپایی نظام اسلام صرف کرده و در ادامه این راه از ملامت و سرزنش هیچ کسی نهراسیده است.

لکن به خدا سوگند این گروه کوچک احساس شرم می‌کند که خود را بشما نسبت دهد و عمل خیر این گروه کوچک از بدرفتاری و گناهان شما نمی‌کاهد و زنگار سستی و سهل انگاری شما را دور نمی‌کند.

ای علمای اسلام! خویش را به رنگ این گروه صالح درآورید و پیرو آنها باشید و برای اسلام خدمت کنید زیرا که از مدت طویلی است شما ساکت نشسته اید و به خدا سوگند، این روش برای شما و اسلام بسیار بهتر است.

———————————-

منبع: اسلام در زندان دوستان نادان و علمای ناتوان / مؤلف:عبدالقادر عوده /مترجم:عبدالرحمن الله‌وردی/ نشر: عقیده

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا