می گویی چه می فهمی، و می فهمی چه می گویی؟
می گویی چه می فهمی، و می فهمی چه می گویی؟
دکتر هشام الطالب / مترجم: سید علی محمد رئوفی
۵۰۰ کلمه ای که معمولا" بیشترین کاربرد را در زبان انگلیسی دارند، جمعا" حدود ۱۴۰۰۰ معنی در فرهنگ لغت برای آنها آمده است. یعنی به طور متوسط هر کلمه دارای ۲۸ معنی است. حال وقتی کلمه ای را می گویی، کدام یک از معانی آن را در نظر داری؟
به یاد داشته باش:
کلمات منظور ندارند؛ انسان ها منظور دارند.
کلمه ها تنها نشانه هایی اند نه خود واقعیت ها.
کلمات مطلق و قطعی نیستند، اما در شرایط معین و قطعی یاد گرفته یا یاد داده می شوند.
معانی می توانند در اثنای سخن پنهان یا فراموش شوند.
کلمات، جنبه هایی فرهنگی، شخصی و تاریخی را منعکس می کنند. آنها از نژاد، مذهب و جنسیت تأثیر پذیرفته و از معانی ضمنی انباشته اند.
در زیر کلمات و عباراتی می آیند که باید از کابرد آنها پرهیز کرد و کلماتی که در عوض باید آنها را به کاربرد:
کلماتی که فراموش باید کرد: کلماتی که به یاد باید داشت:
من باید… من می خواهم…/ من انتخاب می کنم…
من باید سعی کنم که آن را انجام دهم ان شاء الله آن را انجام خواهم داد
روزی امروز/ الان/ همین الان
اما( برای نفی جمله قبلی) و
خطر فرصت
مشکل فرصت/ چالش
بسیار مشکل مبارزه / چالش
نگران علاقمند
متأسفم ببخشید/ عذر مرا بپذیرید
چرا (برای توبیخ و تنبیه) کمک کن که من هم بفهمم
احساس نا توانی می کنم به کمک تو احتیاج دارم/ دوست دارم کمکم کنی
این تنها راه من است: امکانات مورد نیاز من برای کار بهتر از این قرار است:
احتیاج دارم که تو … می خواهم که تو ….
تو ( برای سرزنش و اتهام) من (صادقانه و مسؤلانه)
همینم که هستم بهتر خواهم شد
__________________________________________________________________________
برخی کلمات هستند که برا ی نصف کردن گروه ها به کار می روند. این کلمات نیروی ارتباط و پیوند متقابل را در ما کاهش می دهند زیرا انتخاب ما را به دو مورد محدود می کنند. مثلا":
یا این/ یا آن،مردانه/زنانه، سیاه/ سفید، پیر/ جوان، وطنی/ خارجی، درست/ غلط، رئیس/ مرئوس، باهوش. کودن.
_________________________________________________________________________
هر گاه این کلمات را شنیدی یا خواندی، از احتمالات و حالت های دیگر غافل نشو. ما اغلب با این کلمات _ که از معانی ضمنی عقیدتی و آرمانی انباشته اند_ مواجه می شویم:
شرق/ غرب، سرمایه داری/ کمونیسم، مرکز/ بیرون، مسلمان/ غیر مسلمان، دارالاسلام/ دارالحرب، دموکراسی/ دیکتاتوری، تمرکزگرایی/ تمرکززدایی.
کلماتی با این طبیعت ثانوی بیشتر می خواهند بینش ما را تیره سازند و نیروی ادراک ما را کاهش دهند. به دقت مراقب کلمات خود باش زیرا فرشتگان به دقتآنها را ظبط می کنند: { مَا یَلْفِظُ مِن قَوْلٍ إِلَّا لَدَیْهِ رَقِیبٌ عَتِیدٌ } ق/۱۸
{ انسان هیچ سخنی را بر زبان نمیراند مگر این که فرشتهای ، مراقب و آماده ( برای دریافت و نگارش ) آن سخن است.}
______________________________
منبع: مدیریت و رهبری در تشکل های اسلامی
مؤلف: دکتر هشام الطالب
مترجم: سید علی محمد رئوفی
انتشارات: نشر قطره/ ۱۳۸۰