مقالات
نقش ایمان به آخرت در حیات فردی و اجتماعی انسان
نقش ایمان به آخرت در حیات فردی و اجتماعی انسان
استاد سعید نورسی/مترجم: محمد طاهر حسینی
ضرورت و لزوم عقیده به آخرت در حیات فردی و اجتماعی انسان:
به عنوان یک نمونه قیاسی از میان صدها دلیل به طریق مثال به چهار دلیل اشاره خواهیم کرد، که عقیده به آخرت، پایه و اساس زندگی فردی و اجتماعی انسان و بنیان تمام کمالات و نیکبختی و خوشبختی های انسان بر آن استوار است.
دلیل اول : اطفال و خردسالان که نصف جامعه بشری را تشکیل می دهند، فقط از پرتو ایمان به بهشت می توانند، حالات دردناک وفات را تحمل کنند چون در وجود و روح لطیف خود نیروی معنوی و ناشی از ایمان به بهشت احساس می کنند، می توانند آن حالات دردناک و رنج آور را تحمل کنند. ایمانی که دریچه امید و روشنایی را به رویشان باز می کند. خردسالن که دارای طبعی رقیق و لطیف اند و قدرت مقاومت و ایستادگی در مقابل مشکلات را ندارند و با بدست آوردن کوچکترین سبب و انگیزه و بهانه گریه می کنند و بدین وسیله از لذت و شادی و مسرت زندگی بهرهمند می شوند.
طفلی که به آخرت و بهشت عقیده دارد هنگام مرگ برادر یا دوستش به خود می گوید: برادر کوچکم یا دوست عزیزم که مرده است الان بسان یک پرنده در باغهای بهشت پرواز می کند و الان در بهشت است و به میل خود گردش و سیر و سیاحت می کند. و بهتر و گواراتر از ما زندگی می کند. اگر همین عقیده و ایمان به بهشت نباشد مرگ گریبان گیر او و اموالش و همچنین سالخوردگان می شود و اگر چنان نیروی معنوی نباشد آنها که نیرو و قدرتی ندارند زندگیشان تباه می شود و روحیه شان خورد می گردد و در چنین حالتی همانطور که به چشم اشک میریزند و گریه می کنند، با تمام جوارح و اعضایشان و با روح و قلب و عقل و شعورشان نیز خواهند گریست و در این صورت یا احساس و مشاعرشان پژمرده می شود و یا اینکه خود آنها بصورت حیوان گمراه و مفلوک در می آیند.
دلیل دوم : افراد مسن که پایشان لب گور است و نصف جامعه را تشکیل می دهند از پرتو ایمان و عقیده به آخرت در مقابل مرگ قریب الوقوع تاب تحمل و صبر و شکیبایی دارند، و اگر ایمان نباشد از بیم خاموش شدن مشعل عزیز حیات و از ترس بسته شدن درهای دنیای شیرین و زیبا به رویشان آرام و قرار نخواهند داشت. این سالمندان که از لحاظ روحیه و طبیعت و احساس صورت بچه را پیدا کرده اند، با امید حیات آخروی می توانند با یاس و نا امیدی فلاکت بار و کشنده و دردناک ناشی از مرگ و زوال، با صبر و شکیبایی مقابله کنند . آخر اگر عقیده و ایمان به آخرت نباشد آن پدران و مادران که شایسته و محل رحم و شفقتند و بیشتر به آرامش و امنیت و زندگی بی دغدغه احتیاج دارند، تشویش و اضطراب روحی و نفسی و روانی را به شدت احساس خواهند کرد و اگر ایمان نباشد، عرصه بر آنان تنگ شده و دنیا برایشان به زندانی تاریک و ترسناک مبدل می شود و زندگیشان به شکنجه و رنج غیرقابل تحمل تبدیل می شود.
دلیل سوم : جوانان و نوجوانان که محور عمده حیات اجتماعی می باشند از ترس و هراس از آتش جهنم جلو احساسات و شور جوانی خود را می گیرند و آن را مهار و کنترل می کنند و از تعدی و تجاوز به حدود و ستم و تخریب پرهیز می کنند و طغیان هوس دوران شباب را آرام و رام می کنند و افسار نفس خود را می کشند و در روابط اجتماعی طریق و مسیر بهتر و ایمن انتخاب می کنند … اگر ترس و خوف از عذاب جهنم نداشته باشند این جوانان و نوجوانان سرمست و عاصی و قلدر بنا به قانون(حق با زورمند است) دنیا را به جهنمی مبدل می کنند که شراره آتش افروز و سوزان آن ضعیفان و سالمندان را کباب می کند، و زندگی شرافتمندانه انسان صورت زندگی حیوانات پست پیدا می کند.
دلیل چهارم : زندگی خانوادگی که کانون و مرکز و اساس و لولا و چفت زندگی دنیوی است، بهشت شادمانی و دژ مستحکم و پناهگاه آسایش حیات دنیوی و اجتماعی است خانه و کاشانه هر فرد، جهان و عالم مخصوص اوست،بدون احترام گرم و متقابل و صفا و وفای پاک و خالص، بین تمام افراد خانواده و مهربانی و دلسوزی که گاهی به حد فداکاری و ایثار هم می رسد حیات خانوادگی روح و مفهوم خوشبختی ندارد و این احترام بی آلایش و مهربانی متقابل فراهم نمی شود جز از پرتو عقیده و ایمان به وجود روابط صادقانه و ابدی و رفاقت دایمی و با هم بودن پایدار در بی نهایت زمان و در سایه زندگی بی انتها و رابطه پدری و برادری خالص و بی شایبه . و صداقت نزیه و بی خدشه بطوریکه زوج خود را مخاطب قرار داده می گوید: همسرم رفیق و همدم و مونس عالم ابدی و حیات جاودانی است پس عیبی ندارد حالت زشت رو و پیر زال است، چون در آینده جمال و زیبایی ابدی خواهد داشت بنابراین من باید آماده باشم هرگونه مهربانی و محبت را در حق او انجام دهم و هرچه لازمه صداقت ابدی است نثار و فدایش کنم … بدین ترتیب محبت و مودت و مهربانی همان پیر زال را مانند حورالعین در دل می پروراند… و گرنه همدمی و صداقت شکلی و ظاهری فقط یک یا دو ساعت بیشتر دوام ندارد. و بعد از آن فراق و جدایی ابدی خواهد آمد چون صداقت و محبتی ظاهری است و اساس و پایه محکمی ندارد. و نمی تواند جز محبتی مجازی و احترامی شکلی و عطوفت و احساسی حیوانی چیزی دگر باشد، و فقط مصلحت شهوانی و نفسانی در همان احترام و دلسوزی موثر است نه چیزی دیگر_ که در چنان صورتی همان بهشت دنیوی (کانون خانوادگی) به جهنمی غیر قابل تحمل تبدیل می شود.
بدین ترتیب تنها یکی از نتایج متعدد ایمان و اعتقاد به حشر که با حیات اجتماعی انسان ارتباط دارد و هزاران چهره و شیوه و شکل به خود می گیرد و هزاران فایده در بر دارد در صورتی که به چهار دلیل مذکور اضافه شود معلوم می شود که حقیقت و تحقق حشر مانند حقیقت والای انسانیت و احتیاجات کلیش قطعی و ثابت است بلکه ثبوت حقیقت و وقوع حشر از احتیاجات معده به خوراک و غذا روشن تر و واضح تر است. و اگر این حقیقت _ حشر _ از انسانیت سلب و گرفته شود آن وفت است که میزان عمیق لزوم تحقق آن درک و احساس می شود زیرا در آن صورت ماهیت والا و مهم و حیاتی انسان بصورت مرداری گندیده و مرکز و منشاء میکروبها و انگلها در می آید.
لذا شایسته است علماء اجتماع و سیاست و اخلاق و گردانندگان شئون و اخلاق جامعه انسانی پنبه را از گوش خود بیرون آورده و گوش فرا دهند و بیایند و معلوم کنند این فراغ و خلاء را با چه چیزی پر خواهند کرد و این امراض و جراحات عمیق را با چه چیزی مداوا و پانسمان می کنند ؟
________________________________
منبع: راهنمای نسل جوان / مولف: استاد سعید نورسی/مترجم: محمد طاهر حسینی/ناشر:نشر احسان ۱۳۷۱
تنظیم برای نوگرا: باران
چهار دلیل اینها بودند
!_کودکان مرگ نزدیکان را به راحتی بپذیرند
2_افراد مسن از مرگ قریب الوقوع وحشتزده نشوند
3_جوانان از ترس جهنم دچار هوا و هوس نشوند
4_مستحکم کردن زندگی زناشوئی به این دلیل که رابطه تا ابد پایدار خواهد بود
اما ظاهرا همه دلایل خوب نیستند مثلا گروههایی مثل القاعده دلیل کارهاشون را ورود سریع به بهشت می دانند و اگر بهشت نبود اینها حتما کار مفیدتری به جای کشتن خود و دیگران می کردند.
بنابراین می توان دربرابر این چهار دلیل که اصلا دلایل جالبی هم نیستنددلایل عدیده می توان آورد که ایمان به بهشت و جهنم را نه مفید بلکه ویرانگر تتصویر می کنند
برو گم شو به همان جایی که امام زمان گم شده
با سلام
دوست عزیز سالهای سال است به اینگونه نا سوالها پاسخ داده شده
به خود زحمت بدهید کمی مطالعه بکنید
ضمنا مطمئن باش خداوند در قیامت بعد از مرگت از هیچ کدام از این سوالها را از تو نمی پرسد ولی از نحوه عملکرد تو نقش تو بعنوان یک انسان و مسلمان حتما سئوال خواهد شد .
بس کنید دیگر اینگونه مسائل را بنگرید مردم بکجا رسیدند ولی شما هنوز دارید دعوا و خون خواهی کسای را می کنید کر هرکدام حالا در اون دنیا به نتیجه اعمال خود رسیده اند .
کاش کمی فکر می کردید…………………..
|((|((|((
با عرض سلام.خواهشمندم به دو سوال زیر پاسخ دهید:(میتوانید در قسمت نظرات وبلاگ اینجانب جواب دهید.)
1- چرا عمر به ابوبکر که با آن بدحالی وصیت کرد و او را به عنوان خلیفه برگزید نسبت هذیان گویی را نداد؟!! اما کنار بستر رسول خدا (ص) وقتی که آن حضرت قلم و دوات طلبید تا بنویسد چیزی را که مردم پس از آن به ضلالت و گمراهی نیفتند نسبت هذیان گویی به آن حضرت را داد؟!! آیا پیامبر اکرم (ص) که قرآن درباره اش می گوید:”ما ینطق عن الهوی إن هو إلا وحی یوحی” با یک تب هذیان گفته است اما ابوبکر بین دو اغما بهتر از زمان سلامت می فهمد…؟! آیا منطق این است که بگوییم ابوبکر اگر بیمار باشد درست حرف می زند اما پیامبر اکرم (ص) نستجیر بالله هذیان می گوید؟!
2- با توجه به روایت “من مات و لم یعرف إمام زمانه مات میته الجاهلیه” امام زمان فاطمۀ زهرا سلام الله علیها چه کسی بوده است؟اگر امام زمان آن حضرت ابوبکر بوده است پس چرا با او مخالفت کرد و حتی اعلام نارضایتی از او را کرد و بنا به نقل علمای اهل سنت با همین نارضایتی از دنیا رفت؟آیا می شود گفت که فاطمۀ زهرا علیها السلام با مرگ جاهلی از دنیا رفته است؟!! اگر فاطمۀ زهرا علیها السلام با مرگ جاهلی از دنیا نرفته است پس امام زمان آن حضرت چه کسی بوده است؟اگر امام زمان او امیرالمومنین علی علیه السلام بوده است آیا این مهمترین دلیل بر بطلان خلافت ابوبکر و اثبات خلافت بلافصل امام امیرالمومنین علی علیه السلام نمی باشد؟
منابع:صحیح بخاری ج۱ص۳۹وج۲ص۱۱۸وج۴ص۵وج۶ص۱۱وج۴ص۸۵.صحیح مسلم ج۶ص۷۶و…
وبلاگ اینجانب:http://sayyedaliahmadi.blogfa.com/