کولبر یعنی …
کولبر یعنی …
نویسنده : سمیه امینی
تا توانی به جهان خدمت محتاجان کن
به دَمی یا دِرَمی یا قلمی یا قدمی
کولبر
کولبر یعنی کسی که باری را به پشتش می بندد و به دوش می کشد و از جایی به جای دیگر می برد ،این واژه مانوس کردهایی است که در کوهستان های صعب العبور زندگی می کنند .
کولبر فقط این معنای ساده را ندارد او باید از یک نقطه کوهستانی مرزی که از دید مرزبانان پنهان است عبور کند در گرما و سرما و سختی و زبری کوه هایی که نگاه کردن از بالا به پایین هر فرد را به وحشت می اندازد .بار کولبر هر بار به اندازه ی یک یخچال و یا کمی کمتر است ،مسیری که طی می کند از میان کوه ها و دره های پر پیچ و خم و پر خطر است ….
او به هزاران دلیل کولبر شده تا لقمه نانی برای خانواده اش تهیه کند لیسانس است و استاد بنای ساختمان و صاحب یک فرزند. ازش پرسیدم چرا کولبری را انتخاب کردی ؟شغلی که نیمه شبهای تاریک کوهستان های سرد کردستان آن را می بیند و می شناسد ؛گفت شهر ما کوچیکه من با لیسانس کامپیوتر نتونستم کار پیدا کنم ما شرکت و کارخانه نداریم
بنایی و کارگری هم کم است و چون همه همدیگر میشناسند پول بنا را کم کم و قرض می دهند و من نمی توانم منتظر آن پول شوم چون نمی دونم کی به دستم می رسه ، سر هر ماه باید پول آب و برق و اجاره و …را بدهم ….
گاهی با قاطر بارهایمان را می آوریم مدتی پیش در مرز مریوان قاطرهامون گرفتند و جلوی چشممون با ریختن نفت برسرشون اونها رو سوزاندند، داغ اون حیوانات بی زبان فراموش نمی کنم ،کولبر سکوت میکنه ….
او از بی خوابی و بدخوابی شبانه رنگش پریده آخه باید نیمه شب به کولبری برن تا مامورها اونها رو نبینند .
خانمش میگه همه ی روزها و شب هایم با اضطراب میگذره آیا همسرم برمیگرده؟ اونها رو دستگیر نکنند؟ بهشون شلیک نکنند ،مدتیه کمرش درد میکنه و در روز کمتر میتونه فعال باشه. مادرش میگه پسرم ما هر چی داریم بهت میدهیم تو کولبری نکن خطرناکه! چقدر استرس بکشیم .کولبر میگه مادر جان راه دیگری ندارم تا کی می تونم منتظر کار بمونم….
اما …
امشب دیگر کامل می خوابی و هراسی از فرداهای پر تشویش نامعلوم نداری چون تو برای نان جان دادی …..
نوشتن از زندگی کولبرها و شرایط خانواده اشان آسان نیست ، روزها و شب هایی که درآمیخته با دغدغه است و درآمدی که برای هزینه ی زندگی های امروز کافی نیست ،دردی است که باید در پی درمانش کوشید .
کولبر زحمت کش از سر خوشی و ماجراجویی کولبر نشده است ،شرایط بد اقتصادی و اجتماعی او را کولبر کرده است .
باید برای کم کردن درد و رنج این قشر مظلوم کاری نمود .
کشتن کولبر یعنی کشتن نان آور خانواده یعنی کشتن یک انسان شریف .
چرا به جای کشتن کولبر به کشتن روح دزدی و بیکاری و تورم نمی پردازید؟
چرا به جای سوزاندن حیوان بی زبان به سوزاندن ریشه های جهل و ظلم نمی پردازید ؟
فغان از این همه درد و رنج …..
کولبر یعنی درد
یعنی داد مظلوم
یعنی خودخود خطر
یعنی نون شب آغشته در خون
بیکاری بیکاری بی پولی
تورم چندین برابر درامد
تحریم و بی عدالتی ک فقط
گریبان مردم فقیر و هژار رو میگیره
بزیر خط فقر کشیده شدن مردم متوسط
دیگه مردم حاشیه و فقر بماند چ وضعی دارن
اختلاس های میلیاردی آقایان و ژن خوب
دزدی های جلو چشم عیان مث روز روشن
چشم بستن . . . . کشتار کولبر کمر ب بالا
دستورات مافوق..سرپیچی مساویست با..
سرگرم کردن گاه و بیگاه ملت اگاه و زانا
واسه
غافل شدن از میلیاردی هاپولی کردنای آقازاده ها
مسایل روز
کسانی که می خواهند از علل وضعیت معیشتی اینچنینی مردم کردستان که بخاطر توسعه نیافتگی و عدم وجود اشتغال و فقر و … تن به چنین کاری می دهند پیشنهاد می کنم ماجرای هولودور اوکراین رو سرچ کنن و بخونن و ببینن سرنخ کار کجاست