ایران و عفرین
ایران و عفرین
نویسنده:صلاح الدین خدیو
حمله دیروز ارتش ترکیه به کانتون عفرین برگ دیگری از یکجانبه گرایی و توسعه طلبی آنکارا را در منطقه رو کرد. گرچه این تهاجم با چراغ سبز روسیه و نارضایتی آمریکا انجام گرفته، اما نفس انجام آن حکایت از یک شیفت خطرناک در اهداف منطقه ای آنکارا و رویه های سیاست خارجی این کشور نسبت به زمان جنگ سرد دارد.
در دوران جنگ سرد تنها کنش نظامی مستقل این کشور حمله به قبرس و اشغال بخش شمالی آن بود.
اکنون ترکیه مانند قدرتهای نظامی بزرگ هزاران کیلومتر دورتر از مرزهایش، رسما در قطر و سومالی پایگاه نظامی تاسیس کرده، بدون اجازه دولتهای عراق و سوریه بخشهایی از خاکشان را اشغال کرده و در کشورهای دوست و برادرش مانند آلبانی و جمهوری آذربایجان حضور نظامی دارد.
این سیاست ترکیه از جهاتی شبیه روسیه پوتین است که از تهدید همسایگان کوچکتر ابایی ندارد و در مواقع مقتضی هم به آسانی به زور متوسل می شود.
چرا ترکیه اینگونه رفتار می کند؟ روشن است که علت عمده آن قدرتمندتر شدن این کشور است. ترکیه به لحاظ نظامی و اقتصادی و سیاسی قویتر از گذشته است و در چشم اندازی بلندپروازانه رویای بازتعریف حوزه های نفوذ خود در قرن نوزده را در سر می پروراند. در مقیاسی بزرگتر روسیه هم پس از باخت جنگ سرد به غرب، در پی احیای نفوذ و شکوه گذشته است. بی جهت نیست که رقابتها و رفاقتهای دو کشور به نحوی یادآور روابط پیچیده و اغلب متشنج آنها در عهد امپراطوریهای تزاری و عثمانی است. زوال قدرت آمریکا در اروپا و خاورمیانه هم به کمک این وضع آمده است.
بدترین سناریو برای آینده منطقه تبدیل شدن تدریجی ترکیه به روسیه شرق اروپا و چین شرق آسیاست و بزرگترین بازنده هم در صورت تثبیت این امر ایران خواهد بود.
از ابتدای قرن شانزده که با تشکیل سلسله صفوی ایران به نوعی وحدت ملی دست یافت، به مدت تقریبا چهارصد سال با عدم توازن در روابط با همسایه غربی قدرتمندش روبرو بود. تنها پس از فروپاشی امپراطوری عثمانی در دهه بیست قرن گذشته بود که دو کشور تقریبا همطراز شدند. نگاه این کشور به غرب و رویگردانی تقریبا مطلقش از خاورمیانه و وجود قدرتهای منطقه ای چون عراق و سوریه هم، کاری کرده بود که کلاه تهران و آنکارا کمتر توی هم برود.
ترکیه دو دهه اخیر اما بیشتر تداعی کننده سبک و سلوک امپراطوری عثمانی و کمتر شبیه جمهوری گوشه گیر و قانع به مرزهای آناتولی است. این تحول را اگر در کنار نفوذ معنوی این کشور در جهان اهل سنت و جهان ترکی بگذاریم، قبل از هر کشوری تهدیدی برای ایران است. نه به این معنا که ایران مانند همسایگان کوچک ترکیه مرعوب لشکرکشیهای محدود این کشور می شود، بیشتر از این منظر که توازن دهه های گذشته در روابط دو کشور بتدریج از بین رفته و ترکیه دوباره در نقش همسایه قویتر ظاهر می شود. این امر را در کنار مغازله های آن با روسیه و در غیاب روابط استراتژیک ایران با غرب بعنوان عامل تعدیل کننده، یادآور آرایشهای سیاسی قرن نوزده است.
صد البته شکست یا پیروزی این کشور در عفرین می تواند نقطه عطفی در روند تبدیل دوباره این کشور به یک قدرت امپریالیستی شود. مهمترین مانع برای جلوگیری از تبدیل شمال سوریه به شمال قبرس کردها هستند.
شکی نیست که یگانهای مدافع خلق نمی گذارند ماجراجویی جدید سلطان به یک پیک نیک آسان تبدیل شود، اما برای متوقف کردن و تحلیل قوای یکی از قویترین ارتشهای جهان به حمایت سیاسی و تسلیحاتی نیاز دارند. مصلحت ایران و بسیاری از کشورهای منطقه در متوقف کردن ماشین جنگی اردوغان است.