ما دین خود را انتخاب نکرده ایم، چون در یک کشور مسلمان متولد شده ام مسلمان هستم؟!
ما دین خود را انتخاب نکرده ایم، چون در یک کشور مسلمان متولد شده ام مسلمان هستم؟!
نویسنده: مراد یوسفی
کسانی که مطالب گذشته ما را مطالعه کرده باشند در جریان هستند که یکی از شبهات ناباوران این است:
ما دین خود را انتخاب نکرده ایم؛ بلکه آن را از پدر و مادر خود به ارث برده ایم، مثلا آنهایی که پدر و مادرشان مسیحی است، مسیحی شده اند. آنهایی که والدینشان مسلمان بوده اند مسلمان شده اند و… پس چون ما دین خود را انتخاب نکرده ایم، درنتیجه می خواهیم بی دین باشیم، چون یک امر کاملا جبری بوده است.
قبلا دلایل زیادی بر رد این سخن و نتیجه گیری عجیب اعلام نموده ایم، در اینجا به تکرار یک دلیل اکتفا می کنیم:
چیزی که شما از آن سخن می گویید «تاثیر» نام دارد نه «جبر»، شما طبق «تاثیر» از جغرافیا مسلمان شده اید ولی همین که الان منتقد اسلام هستید و هیچ التزامی به آن ندارید یعنی «جبری» در کار نبوده است.
اما مطلبی که امروز می خواهم خدمت شما عزیزان عرض نمایم این است که: آیاهر تفکری که «خود آن را انتخاب نکرده باشیم»،اشتباه است؟
یعنی معیار رد کردن طرز تفکرها این است که «چون ما در پذیرش آن هیچ نقشی نداشته ایم» پس اشتباه هستند؟ شمایی که خود را «خردگرا» هم دانید بفرمایید پاسخ دهید، پس «عقل» و «تفکر» در این میان چه کاره ؟ بله پدر و مادر بنده به تبعیت از نیاکان خود مسلمان بوده اند و من هم از کودکی با پدر و مادری معتقد به اسلام بزرگ شده ام و ادای واجبات را به بنده امر نموداند،ولی این «چه ربطی» به «درستی و نادرستی» اسلام مبارک دارد؟ میدانید دوستان خردگرا (!) شما با این استدلال و ادعایتان (که چون جبر جغرافیایی وجود دارد، پس ادیان مردود هستند) با تعطیل اعلام کردن «نیروی اندیشه» تلویحا اعلام می کنید:
«اطلاعات ما از اسلام» فقط محدود به «آگاهی پدر و مادرمان» از این دین می باشد، و فکر هم نمی کنیم! ولی سوال این جاست، آیا اطلاعات پدران و مادران بزرگوار شما کامل بوده است؟ چرا آنها را به عنوان معیار قرار میدهید؟
اما بحث تحمیل… ظاهرا شما هرآنچه تحمیل شده باشد را نادرست میدانید! پس طبق استدلال شما «جدول ضرب» هم اشتباه می باشد، زیرا در دوره ی ابتدایی آن را «به زور» به ما تحمیل کرده اند.
با توجه به نکات ذکر شده نتیجه ی بحث این گونه خواهد بود:
اولا: چون ما «بعد از بلوغ فکری» و «کسب آگاهی»؛ «میتوانیم» راه خود را برگزینیم پس «جبری» در کار نیست.
ثانیا: قرار نیست هر آنچه «ناخواسته» بر ما «تحمیل» شده؛ نادرستباشد؟
ثالثا: این استدلال شما نوعی «خودزنی» است، چون می گویید، «تفکر» کاملا «تعطیل» است و معیار این است: چون در انتخاب آن آزاد نبوده ایم پس آن را ادامه نمی دهیم و نادرست است؟
اتمام حجت با هواداران استدلال جبر جغرافیایی
اسلام ستیزان همیشه از مفهومی به نام جبر جغرافیای استفاده می کنند که شما چون در یک کشور مسلمان متولد شده اید مسلمان هستید و اگر دریک کشور کافر متولد شده بودید کافر می بودید، خب در اینجا استدلال غلطشان را به خودشان برمی گردانیم، طبق ادعای جبر جغرافیایی مطرح شده از جانب شما دشمنان حقیقت، این کودکان در نهایت کافر می شدند و باز هم مستحق عذاب می بودند، دیگر اعتراض شما چه معنایی دارد؟
در خصوص جبر جغرافیایی قبلا توضیح داده ایم، آنچه دشمنان در مورد آن حرف می زنند «تاثیر» می باشد نه «جبر»، بله ما از محیط تاثیر می پذیریم ولی می توانیم عقلمان را بکار بگیریم و فکر و اندیشه ی خود را تغییر دهیم، پس جبری در کار نیست، اگر می گویید تا سن بلوغ عقل درست کار نمی کند و تاثیرها هم در کودکی اعمال می شود می گوییم خداوند هم تا سن بلوغ تکلیفی بر کودکان نگذاشته و پس از این مرحله است که با فهم و بینش خود راه را انتخاب می کنند.
اگر مفهوم «جبر جغرافیایی» را بپذیریم که ناباوران دچار تناقض بزرگی می شوند اما اگر مقوله «تاثیر جغرافیایی» را هم بپذیریم باز می توانیم این شبهه را به راحتی پاسخ دهیم، افرادی که در سنین کودکی و قبل از بلوغ بمیرند إن شاء الله اهل نجات هستند و حساب و کتابی بر آنان وجود ندارد.
لذا آنها بدون هیچ گونه سختی نجات پیدا کرده اند، به هرحال این احتمال وجود داشت «محیط بر روی آنها تاثیر بگذارد» و همان راه کفر را در پیش بگیرند لذا همینکه اهل نجات هستند شبهه ی بی عدالتی در مورد آنها برداشته می شود چون اگر فرصت «ادامهی عمر» از آنها گرفته شده، امتیاز ویژه ای به نام «نجات» هم به آنها اعطا شده است.
——————————-
منبع: الحاد نوین باتلاق رنگین / نویسنده: مراد یوسفی / نشر احسان
مقالات مرتبط :
دین «انسانیت» چه دینی می باشد؟ و ادعای انسانیت چرا؟
چرا من که اهل نماز و عبادت هستم آدم فقیری هستم اما یک گناهکار ثروتمند است؟
ای جوانان مسلمان که قبل از ورود به اینترنت مسلمان متعهدی بودید… بخوانید