سنت خداوند در استدراج، سقوط تدریجی
سنت خداوند در استدراج، سقوط تدریجی
نویسنده: دکتر عبدالکریم زیدان / مترجم: مصطفی ذوالفقار طلب
معنی لغوی استدراج
الف: به معنای سقوط تدریجی
ب: به معنای فراگرفتن عذاب، به صورت تدریجی و مرحله ای همانند پایین آمدن از پله ها.
ج: به معنای مهلت دادن. استدراج الله للعبد؛ یعنی خداوند وی را مهلت داد و به یکباره وی را دچار عذاب نکرد.
د: کشاندن تدریجی به سوی عذاب. استدراج الله المرء: یعنی خداوند وی را به تدریج به سوی عذاب کشاند.
معنای استدرج از نظر مفسّران:
الف: در تفسیر زمخشری به معنای سقوط و نزول تدریجی آمده است؛ به طوری که انسان در آن غوطه ور و هلاک می شود.
ب: این لفظ در تفسیر قرطبی به معنای دچار شدن به عذاب تدریجی و مرحله ای آمده است.
ج: استدراج از ریشه ی درجه و از باب استفعال است؛ به معنای انتقال تدریجی به صورت صعودی یا نزولی.
قانون استدراج در کفّار و گناهکاران:
خداوند متعال می فرماید:
﴿ فَذَرْنِی وَمَن یُکَذِّبُ بِهَذَا الْحَدِیثِ سَنَسْتَدْرِجُهُم مِّنْ حَیْثُ لَا یَعْلَمُونَ وَأُمْلِی لَهُمْ إِنَّ کَیْدِی مَتِینٌ ﴾ قلم/ ۴۴- ۴۵
« مرا واگذار با آنان که این کلام ( آسمانی قرآن ) را تکذیب میکنند . ( من خود میدانم که با ایشان چه کار میکنم ) . ما آنان را اندک اندک به گونهای که در نیابند و از راهی که متوجّه نشوند به سوی عذاب خواهیم کشاند . و به آنان فرصت میدهم ( و در عذابشان شتاب نخواهم کرد ) . نقشه و چارهجوئی من دقیق و استوار است ( و کسی از آن رهائی ندارد ) . »
بر اساس این آیات، از سنت های دیگر خداوند متعال نسبت به بندگان خویش، استدراج است و مفهوم آیه این است که خداوند قانون استدراج را در کفّار و گناهکاران به کار می بندد؛ به این طریق که به ایشان، صحت و نعمت عطا می کند و ایشان نیز، نعمت و روزی خداوند را، وسیله ای برای ازدیاد کفر و معاصی قرار می دهند؛ در حالی که آنان متوجه نیستند که در آن نعمت، قانون استدراج نهفته است؛ بلکه می پندارند به اینکه آن نعمت، از بخشش و کرامت خداوند متعال می باشد؛ بی خبر از اینکه نعمت ایشان، مایه ی گرفتاری و ضلالت تدریجی آنان است.
سپس می فرماید: من در عقوبت ایشان شتاب نمی کنم و به آنان مهلت می دهم تا گناه ایشان فزونی یابد؛ در حالی که آنان گمان می کنند که خداوند متعال نسبت به ایشان اراده ی خیر و بخشش کرده است و سپس خداوند متعال می فرماید: ( إِنَّ کَیْدِی مَتِینٌ ). خداوند متعال، فضل و احسان خویش را، تعبیر به کید و نقشه کرده است؛ چرا که بخشش و احسان خداوند به کفار و گناهکاران، به علت انداختن در دام ضلالت و هلاکت می باشد و نیز کید و نقشه ی خویش را تعبیر به متین «استواری و دقت» کرده است؛ به خاطر تأثیر بسیاری قوی احسان و نعمت خدا در هلاکت؛ و به آن جهت که هلاکت ایشان به اندازه ای قوی و حتمی است که کسی نمی تواند آن را دفع کند.
در مورد استدراج چنین می گویند: «چه بسا فضل و احسان، سبب استدراج و تعریف و تمجید سپس فتنه و پوشاندن عذاب یا تأخیر آن سبب کید و نقشه شود».
هلاکت تدریجی (استدراج) تکذیب کنندگان:
یکی از سنت های خداوند متعال در استدراج، ضلالت و هلاکت تدریجی تکذیب کنندگان آیات الهی است. خداوند عز و جل می فرماید:
﴿ وَالَّذِینَ کَذَّبُواْ بِآیَاتِنَا سَنَسْتَدْرِجُهُم مِّنْ حَیْثُ لاَ یَعْلَمُونَ وَأُمْلِی لَهُمْ إِنَّ کَیْدِی مَتِینٌ ﴾ اعراف/ ۱۸۲- ۱۸۳
« کسانی که آیات ( قرآنی و نشانههای جهانی ) ما را تکذیب میدارند ، کمکم گرفتار و ( به عذاب خود ) دچارشان میسازیم ، از راهی و به گونهای که نمیدانند . و به آنان مهلت میدهم ( و در عقوبت ایشان شتاب نمیورزم و در گمراهی رهایشان میسازم ) . بیگمان طرح و نقشه من سخت استوار است ( و دائماً ایشان را میپاید و نابودشان مینماید ) . »
در مورد تفسیر این آیات چنین آمده است: «کسانی که آیات خداوند را تکذیب می کنند و سخن مبلّغان و دعوتگران در هدایت ایشان همانند اهل مکه تأثیر نگذارد، ما ایشان را به تدریج به ضلالت و هلاکت نزدیک می کنیم؛ به طوری که متوجه نشوند که خداوند چه اراده کرده است و آن به واسطه ی افزونی نعمت بر ایشان و غوطه ور شدن در طغیان و تکذیب است.
بر این اساس، هرگاه خداوند متعال بر ایشان تجدید نعمت کند در حقیقت بر گمراهی، معصیت، ناسپاسی و غرور ایشان افزوده است؛ در حالی که ایشان می پندارند که تجدید نعمت به خاطر تقرب ایشان به خداوند و اکرام و بخشش الهی می باشد. ولی این نعمت در حقیقت سبب پستی و دوری از خداوند متعال و موجب عذاب و هلاکت تدریجی ایشان است و خداوند متعال به ایشان در ارتکاب به کفر و معصیت و تکذیب مهلت می دهد تا بر گناهشان افزوده شود و همچنین خداوند متعال، احسان و اعطای نعمت خویش را تعبیر به کید و نقشه کرده است؛ زیرا در ظاهر، احسان و اعطای نعمت ولی در حقیقت خواری و هلاکت است و سپس خداوند متعال، ایشان را بناگاه غافلگیر کرده، دچار عذاب می کند.
در تفسیر المنار چنین آمده است: «کید، همانند مکر و حیله است و آن تدبیری است مخفیانه، به طوری که گناهکار با توجه به ظاهر امر، نیرنگ می خورد و متوجه آن نشود تا اینکه به عاقبت بسیار بد منجر شود» و مفهوم آیه چنین است: «من این تکذیب کنندگان را مهلت می دهم و در اسباب زندگی و نعمت و نیروی نظامی و جنگ، دستشان را باز می گذارم؛ نه از جهت لطف یا یاری بلکه از جهت کید و نقشه».
امام بخاری حدیث ذیل را در این باره نقل می کند: «ان الله تعالی لیملی للظالم حتی إذا أخذه لم یفلته». «خداوند متعال به ستمگر مهلت می دهد تا اینکه عذاب، دامنگیر وی شود؛ به طوری که متوجه آن نشود».
هلاکت تدریجی (استدراج) ملّت:
خداوند متعال می فرماید:
﴿ وَلَقَدْ أَرْسَلنَا إِلَى أُمَمٍ مِّن قَبْلِکَ فَأَخَذْنَاهُمْ بِالْبَأْسَاء وَالضَّرَّاء لَعَلَّهُمْ یَتَضَرَّعُونَ فَلَوْلا إِذْ جَاءهُمْ بَأْسُنَا تَضَرَّعُواْ وَلَکِن قَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَزَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطَانُ مَا کَانُواْ یَعْمَلُونَ فَلَمَّا نَسُواْ مَا ذُکِّرُواْ بِهِ فَتَحْنَا عَلَیْهِمْ أَبْوَابَ کُلِّ شَیْءٍ حَتَّى إِذَا فَرِحُواْ بِمَا أُوتُواْ أَخَذْنَاهُم بَغْتَهً فَإِذَا هُم مُّبْلِسُونَ فَقُطِعَ دَابِرُ الْقَوْمِ الَّذِینَ ظَلَمُواْ وَالْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ ﴾
« ( ای پیغمبر ! ناراحت مباش که پیغمبران زیادی را ) ما به سوی ملّتهائی که پیش از تو بودهاند گسیل داشتهایم ( و هنگامی که علم طغیان برافراشته و سرپیچی ورزیدهاند ) آنان را به سختیها و زیانها گرفتار و به شدائد و بلایا دچار ساختهایم تا بلکه خشوع و خضوع نمایند ( و توبه کنند و به سوی خدای خود برگردند ) . آنان چرا نباید هنگامی که به عذاب ما گرفتار میآیند ، خشوع و خضوع کنند ( و بیدار شوند و اندرز گیرند و با تضرّع و زاری دست دعا به سوی باری بلند کنند و آمرزش خواهند ؟ ) ولی دلهایشان سخت شده است و ( نرود میخ آهنین بر سنگ ! و علاوه از قساوت قلب ) اهریمن ( هم ) اعمالی را که انجام میدهند برایشان آراسته و پیراسته است . هنگامی که آنان فراموش کردند آنچه را که بدان متذکّر و متّعظ شده بودند ( و آزمون ناداری و بیماری کارگر نیفتاد ، آزمون دیگری جهت بیداری ایشان به کار بردیم و ) درهای همه چیز ( از نعمتها ) را به رویشان گشودیم تا آن گاه که ( کاملاً در فراخی نعمت غوطهور شدند و ) بدانچه بدیشان داده شد ، شاد و مسرور گشتند ( و باده ثروت و قدرت ایشان را گرفت و سرمست و مغرور شدند و ناشکری کردند و ) ما به ناگاه ایشان را بگرفتیم ( و به عذاب خود مبتلا کردیم ) و آنان مأیوس و متحیّر ماندند ( و به سوی نجات راه نبردند ) . ( بدین ترتیب ) نسل ستمکاران ریشهکن شد ، و ستایش تنها پروردگار جهانیان را سزا است ( که با نقمت و نعمت مردمان را تربیت میکند ، و روی زمین را از فساد ظالمان پاک میسازد ) . »
آلوسی و ابن کثیر نیز همانند معانی مذکور به تفسیر آیات می پردازند؛ جز اینکه ابن کثیر می افزاید که گشایش در نعمت ها برای آنان از جهت استدراج و املا است و حدیث ذیل را از امام احمد و وی از عقبه بن عامر روایت می کند که حضرت رسول (ص) فرمود: «اذا رأیت الله یعطی العبد من الدنیا علی معاصیه ما یجب، فإنما هو استدراج ثم قرأ رسول الله (ص) ﴿فَلَمَّا نَسُواْ مَا ذُکِّرُواْ بِهِ ﴾
«هرگاه دیدی که خداوند به بنده ی گناهکاری از آنچه از نعمت های دنیا را که دوست دارد، عطا می کند، پس به طور مسلّم آن استدراج است و سپس رسول خدا (ص) آیه ی ﴿فَلَمَّا نَسُواْ مَا ذُکِّرُواْ بِهِ ﴾را تا آخر تلاوت کرد».
سنت فراگیر خداوند نسبت به استدراج:
از آیات مربوط به استدراج و توضیحاتی که در مورد آن داده شد، نتیجه می گیریم که پس از آنکه آنان از انواع امتحانات الهی همانند سختی و ضرر یا اعطای نعمت، عبرت نگرفتند و همچنان به تکذیب آیات الهی برآمدند، سنت خداوند نیز نسبت به چنین اشخاصی، مهلت دادن به ایشان است، به طوری که بر ایشان رزق و خیرات و آسایش فراوان در زندگی فراهم می سازد و هر آنچه که از نعمت آرزو می کند، خداوند متعال نیز بنابر قاعده ی استدراج به وی عطا می کند و اعطای نعمت به آنان در مقابل گناهشان است.
عبرت از سنت الهی در استدراج گناهکاران:
نعمت های خدا انسان را مکلف به سپاسگزاری در مقابل آن می کند. سپاس در مقابل نعمت الهی، مسلک و برنامه ی زندگی مؤمنان است.
بر این مبنا، هر نعمتی که به مؤمن عطا می شود، باید سپاس آن را جداگانه به جای آورد. ولی هرگاه وی از عبادت و شکر نعمت در غفلت باشد، وی مقصّر و غافل محسوب می شود و در صورتی که انسان در برابر مواهب الهی با ارتکاب به معصیت ناسپاسی کند، وی در استدارج و گرفتاری تدریجی به سر می برد و فاصله ی بین مقصّر (غافل از شکر و عبادت) و مستدرج (کسی که به وی در مقابل گناهانش، نعمت عطا می شود) به اندازه ی نخ بسیار باریک و حساس است؛ چرا که راه سقوط به صورت ناخودآگاه برای مقصّر یا فرد ناسپاس به پرتگاه استدراج هموار است و به همین خاطر، هرگاه نعمتی به مؤمنان متقی و عارف عطا می شد، می هراسیدند که مبادا اعطای نعمت در برابر ناسپاسی آنان باشد و جزء مستدرجین باشند و همچنین بر اساس این سنت است که حضرت امیرالمؤمنین عمربن خطاب (رض) زمانی که ثروت و گنج های کسری را نزد وی می آورند گوید: «اللهم انی أعوذ بک أن أکون مستدرجاً، فانی أسمعک تقول: ﴿سَنَسْتَدْرِجُهُم مِّنْ حَیْثُ لاَ یَعْلَمُونَ ﴾».
«خداوندا! از اینکه جزء مستدرجین باشم به تو پناه می برم؛ چرا که من از تو می شنوم که می فرمایی: ﴿سَنَسْتَدْرِجُهُم مِّنْ حَیْثُ لاَ یَعْلَمُونَ ﴾.
حسن بصری (رحمه الله) گوید: «چه بسا استدراج به واسطه ی احسان باشد و فتنه به واسطه ی ثنا و تمجید، و نیرنگ با پنهان نگه داشتن عذاب الهی».
هراس از استدراج:
بر اساس قاعده ی استدراج، بر تمام مسلمانان لازم است از نعمتی که خداوند متعال به ایشان عطا کرده است، فریب نخورند و از عطای نعمت فراوان خدا، بیم داشته باشند که مبادا از فضل و احسان الهی نباشد بلکه از باب استدراج باشد و آن کس که ترجیح می دهد که نعمت وی، از لطف و بخشش خداوند متعال است، بر وی لازم است که در به جای آوردن شکر آن نعمت شتاب ورزد و آن را در جای خود مصرف کند و به عبادت بیشتر مشغول شود و آنچه را که از جهاد در راه خداوند متعال دوست دارد، انجام دهد.
——————————————————————-
منبع: سنتهای الهی / مؤلف: دکتر عبدالکریم زیدان / مترجم: مصطفی ذوالفقار طلب / انتشارات: چاپخانه ی مهارت ۱۳۷۸