توحید شرک آمیز رایج در میان توده مردم
توحید شرک آمیز رایج در میان توده مردم
نویسنده: شیخ محمد غزالی مصری / مترجم: دکتر محمد ابراهیمی
امت اسلامی باید در تسلیم و توجه به الله و خدای واحد، نمونه برجسته باشد و در نیّت و اعتقاد و عمل، نیز به الله واحد به چیز دیگری توجه نکند و به گونه ای باشد که مقتدای دیگران و الگو و نمونه قرار گیرد.
لیکن با کمال تأسف در میان توده های مسلمین، شیوه هایی از پرستش را ملاحضه می کنیم و مسلک هایی شیوع دارد، که به طور خطرناکی بر فساد تفکر و اندیشه و گمراهی دیدگاه و نا به سامانی مقصود و مأوای فکریشان، دلالت دارد.
ما دوست داریم که بی پروا از این بیماری و علت آن پرده بردایم و اندک مسامحه ای را روا نداریم. زیرا کوچکترین خلل و کاستی در پایه های توحید، به معنای راه یافتن ساد و تباهی، به مرکز رهبری فکری این دین پاک است. چون توحید و یکتا پرستی راستین، عنوان دین اسلام و حقیقت آن و پایه و ارکان و ساختمان اصلی و یگانه عامل و انگیزه و هدف و مبتداء و منتهای آن است.
و ما نیز از جمله کسانی نیستیم که به مردم تهمت های ناروا بزنیم و به گزاف و نسنجیده و ندانسته، آنان را متهم به شرک کنیم و حقوقشان را ظالمانه، پایمال کنیم و تجاوز بدان را مباح بدانیم، لیکن تصرفات و رفتارهای مردم را به گونه ای می بینیم که بررسی طولانی و دقت نظر و نصیحت خالصانه و تصریح به تعالیم قرآن کریم و سنت شریف نبوی ان را بر ما واجب می گرداند، چنان چه کوچکترین انحرافی را مشاهده کنیم نباید بی تفاوت از کنار آن بگذریم و آن را نادیده بگیریم، برای مثالچنین بر سر زبان ها انداخته اند که حکومت بریتانیا در مصر برای مبارزه با کمونیستی و عقاید اشتراکی به اوضاع دینی مردم اهتمام ورزیده است!!!
از جمله چیزهایی که حکومت بریتانیا را به ایمان مصریان امیدوار ساخته است « !! » این بوده که امسال سه میلیون مسلمان در « طنطا» از آرامگاه « سید احمد بدوی » زیارت به عمل آورده اند. و این کسانی که به زیارت مرقد سید احمد بدوی رفته اند برای من ناشناخته نیستند، چون بارها به طور رسمی برای ایراد سخنرانی و موعظه برای آن ها فرستاده شده ام و از آنان اعمالی را مشاهده می کردم که بازداشتن آن ها از آن اعمال شلاق می خواهد نه سخن، سخن و موعظه نمی تواند موجب انصرافشان از آن اعمال گردد و قسمت اکثرشان از فضایل و نظام و آداب اسلام، چیزی نمی دانند و اگر برای انجام یک وظیفه دینی صحیح دعوت شوند، به تنفر می گریزند و به دان پشت می کنند، اگر چه در روی آوردن به خرافات واباطیل پروانه وار بلکه سریع تر از روی آوردن پروانه به شمع، بدین خرافات روی می آورند.
کافی است که بدانی، آنان آمده بودند تا در کنار ضریح سید احمد به نذرهای خود وفا کنند و دعا و نیایش نمایند! برای چه کسی نذرها را به جای آوردند؟ و چه کسی را بخوانند؟ در بادی امر برای سید احمد. وقتی که با آنان مجادله می کردی می گفتند: این نذر و دعا برای خداوند است لیکن به وسیله ی سید احمد و از راه او.
بیشتر این نادانان بی ،گاه، به تو می گویند: ما الله را نیکو می شناسیم و می دانیم که اولیای او بندگان اویند، کاری که ما می کنیم این است که به وسیله ی بندگان او به او تقرب می جوییم. چون آنان روحشان از ما پاک تر و درجه شان از ما برتر است. و این سخنانشان به فرض این که راست و حقیقتا” عقیده شان چنین باشد، این عقیده در اسلام غلط است و اسلام آن را نادرست یم داند، زیرا خداوند سبحان از ما نخواسته است که دیگران را با خود به حضور او بیاوریم تا اعمال نیک ما را به حضور او عرضه کنند یا برای ما طلب استغفار از لغزش ها و زلاتمان بنمایند.
« أَمْ لَهُمْ شُرَکَاءُ شَرَعُوا لَهُمْ مِنَ الدِّینِ مَا لَمْ یَأْذَنْ بِهِ اللَّهُ وَلَوْلَا کَلِمَهُ الْفَصْلِ لَقُضِیَ بَیْنَهُمْ وَإِنَّ الظَّالِمِینَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ » شوری /۲۱
« شاید آنان انبازها و معبودهائی دارند که برای ایشان دینی را پدید آوردهاند که خدا بدان اجازه نداده است ( و از آن بیخبر است ؟ ) اگر این سخنِ قاطعانه و داورانه ( ی خدا ، مبنی بر مهلت کافران و تأخیر قیامت تا وقت معیّن آن ) نبود ، میانشان ( با اهلاک کافران و ابقاء مؤمنان ) داوری میگردید ( و دستور عذاب دنیوی یا اخروی صادر میگشت و مجالی به کافران نمیداد . در عین حال آنان نباید این حقیقت را فراموش کنند که ) قطعاً ستمگران عذاب دردناکی دارند . »
در حقیقت از جمله بدیهیات اولیه اسلام این است که طلب و وسیله هر دو از خود خداوند باشد و آن را بر ما واجب دانسته و وسیله را قبول نکرده است ( تنها اعمال ما وسیه ما در پیشگاه خداون د تنها اعمال ما است.)
« إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ » فاتحه /۵ « تنها تو را میپرستیم و تنها از تو یاری میطلبیم . »
( هرگاه سوال کردی تنها از خداوند سوال کن و از او بخواه و هرگاه طلب معونت و یاری معنوی کردی از او طلب یاری کن. ). آیا به راستی خنده دار نیست از کسانی کمک بگیریم که آنان برای خودشان از او طلب کمک می کنند و به کسانی توسل جوییم که آنان برای خودشان از هر وسیله ای، طلب کسب خیر و دفع شرّ می کنند و خود قادر به جلب خیر خود و دفع شر از خود نیستند؟
« أُولَئِکَ الَّذِینَ یَدْعُونَ یَبْتَغُونَ إِلَى رَبِّهِمُ الْوَسِیلَهَ أَیُّهُمْ أَقْرَبُ وَیَرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَیَخَافُونَ عَذَابَهُ إِنَّ عَذَابَ رَبِّکَ کَانَ مَحْذُورًا » اسراء / ۵۷
« آن کسانی را که به فریاد میخوانند ( و خداگونههایشان میدانند ) آنان که از همه مقرّبترند ( به درگاه یزدان ، همچون عیسی و عُزَیر و فرشتگان ) برای تقرّب به پروردگارشان وسیله میجویند ( که طاعات و عبادات است ) و به رحمت خدا امیدوار و از عذاب او هراسناکند . چرا که عذاب پروردگارت ( چنان شدید است که ) باید از آن خویشتن را دور و برحذر داشت . »
بی گمان چون مدت طولانی بر مسلمانان گذشته است، حق را فراموش کرده اند، گاهی ممکن است که انسان به خاطر فراموش کردن و نایدیه گرفتن یک چیز اندک و بی اهمیت، یا به خاطر از دست دادن یک چیز آسان، مصاحب کم اهمیت، عذر و پوزشش پذیرفتنی باشد، اما این که حقیقت و هستی خود را مورد غفلت قرار دهد و ایمانش را فراموش کند، این قابل اغماض نیست و مصیبت بزرگ و بلای عظیمی است. به گمانم قرآن کریم این نوع تباهی کشاندن توحید را مورد تهدید قرار داده و تقبیح می کند و مقصودش آن است که می فرماید:
« وَیَوْمَ یَحْشُرُهُمْ وَمَا یَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَیَقُولُ أَأَنْتُمْ أَضْلَلْتُمْ عِبَادِی هَؤُلَاءِ أَمْ هُمْ ضَلُّوا السَّبِیلَ قَالُوا سُبْحَانَکَ مَا کَانَ یَنْبَغِی لَنَا أَنْ نَتَّخِذَ مِنْ دُونِکَ مِنْ أَوْلِیَاءَ وَلَکِنْ مَتَّعْتَهُمْ وَآبَاءَهُمْ حَتَّى نَسُوا الذِّکْرَ وَکَانُوا قَوْمًا بُورًا »فرقان/ ۱۸- ۱۷
« ( برای اندرز مردمان یادآور شو ) روزی را که خداوند همهی مشرکان را ( برای حساب و کتاب ) به همراه همهی کسانی که ( همچون عیسی و عُزَیر و فرشتگان ، در دنیا ) بجز خدا میپرستیدند ، گرد میآورد و ( به پرستش شدگان ) میگوید : آیا شما این بندگان مرا گمراه کردهاید ( و بدیشان دستور دادهاید که شما را پرستش نمایند ) یا این که خودشان گمراه گشتهاند ( و به اختیار خود شما را پرستش نمودهاند ؟ ) . آنان ( در پاسخ ) میگویند : تو منزّه و به دور ( از آن چیزهائی ) هستی ( که مشرکان به تو نسبت میدهند ) . ما ( انسانها ) را نرسد که جز تو سرپرستانی برای خود برگزینیم ( و سوای تو را بپرستیم ) ، ولیکن ( سبب کفر و انحرافشان این است که ) آنان و پدران و نیاکانشان را ( از نعمتها و لذائذ دنیا ) برخوردار نمودهای ، تا آنجا که یاد ( تو و سپاس تو ) را فراموش کردهاند ( و به جای شکر نعمت ، در شهوات و کامجوئیها فرو رفتهاند ) و مردمان تباهی شدهاند و هلاک گشتهاند . »
آیا به راستی یاد و ذکر الله را و توحید را نیز که مبنای ذکر است فراموش کردند و برای دفاع از این جاهلان نادان کافی نیست که گفته شود: آنان الله را می شناسند و می دانند که تنها الله اجابت کننده هر خواسته ای است و عامل و انگیزه هر بخشش است و می دانند که غیر خدا مالک چیزی نیست، چون این معرفت وقتی شایسته و قابل قبول است که تنها خداوند و تنها او مورد دعا و توجه قرار گیرد و به سوی او روی آورده شود و اخلاص کامل از آن او باشد، چون این گونه کعرفت آمیخته به شرک را مشرکین اولیه نیز داشتند وقابل قبول نبود:
« قُلْ مَنْ یَرْزُقُکُمْ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ أَمَّنْ یَمْلِکُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَمَنْ یُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ وَیُخْرِجُ الْمَیِّتَ مِنَ الْحَیِّ وَمَنْ یُدَبِّرُ الْأَمْرَ فَسَیَقُولُونَ اللَّهُ فَقُلْ أَفَلَا تَتَّقُونَ » یونس /۳۱
« بگو : چه کسی از آسمان ( به وسیلهی اشعّه و باران ) و از زمین ( به وسیلهی فعل و انفعالات خاک و رویش گیاهان و درختان و میوهی آنها ) به شما روزی میرساند ؟ یا چه کسی بر گوش و چشمها توانا است ( و آنها را میآفریند و بدانها نیروی شنوائی و بینائی میدهد ) ؟ یا چه کسی زنده را از مرده ، و مرده را از زنده بیرون میآورد ( و حیات و ممات در دست او است ) ؟ یا چه کسی امور ( جهان و جهانیان ) را میگرداند ؟ ( پاسخ خواهند داد و ) خواهند گفت : آن خدا است ، ( چرا که آفریدگار جهان و روزیرسان مردمان و مدبّر کار و بار هستی ، به اقرار وجدان بیدار ، خداوند دادار است ) . پس بگو : آیا نمیترسید و پرهیزگار نمیشوید ؟ »
با وجود این که به صراحت و آشکارا می گفتند همه این ها در دست الله است با گفتن این قول این مشرکان، مؤمن به حساب نیامده اند، چون ایمان حقیقی به الله، اگر به حقیقت الله را بشناسی، آن است که چیزی را که از صفات و کارهای الله است و به او مربوط است، به غیر او نسبت ندهی. برای این است که قرآن کریم در خطاب به دانان چنین می گوید و ادامه می دهد:
« … فَقُلْ أَفَلَا تَتَّقُونَ فَذَلِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمُ الْحَقُّ فَمَاذَا بَعْدَ الْحَقِّ إِلَّا الضَّلَالُ فَأَنَّى تُصْرَفُونَ کَذَلِکَ حَقَّتْ کَلِمَتُ رَبِّکَ عَلَى الَّذِینَ فَسَقُوا أَنَّهُمْ لَا یُؤْمِنُونَ » یونس/ ۳۳ – ۳۱
« پس بگو : آیا نمیترسید و پرهیزگار نمیشوید ؟ آن ، خدا است که پروردگار برحق شما است ( و او چنین کارهائی را میکند و ربوبیّت و وحدانیّت او با براهین و دلائل قاطعانه ثابت میباشد . به همین سبب پرستش او حق است و پرستش جز او باطل ) . آیا سوای حق جز گمراهی است ؟ پس چگونه باید از راه به در برده شوید ؟ همان گونه ( که بعد از حق جز گمراهی نیست ، همان گونه هم ) فرمان پروردگار تو دربارهی کسانی که ( برخلاف حکم عقل و ندای وجدان ، از دستور یزدان سبحان ) سرپیچی میکنند ( و بزهکاریها و سرکشیها دلشان را تاریک و روحشان را آلوده میکند و آگاهانه به بیراهه میروند ) صادر شده است که ایمان نیاورند ( چرا که با انجام نابایستها و ناشایستها محکوم به این شدهاند ) . »
مردمان عامی و توده مردم وقتی که برای زیارت قبوری که استخوان های بعضی از مردم را در یر می گیرد، بار و بنه می بندند و به هنگامی که نذورات و دعا و نیازهای خود را پیش کسانی می برند که آنان را دروازه و راه ورود به بارگاه الهی می پندارند، به راستی در حق دین اسلام گناه های بسیار زشتی را مرتکب می شوند و هر اندازه، اعمال آنان را از هر جهت بررسی کنیم، در آن چیزی نمی یابیم که هرگز دل مؤمن بدان آرامش یابد و بدان راضی شود.
البته محبت صالحان و تنفر از فاسدان به حقیقت از شعائر اسلام است و مظاهر این حب و بغض معروف و معلوم است، که عبارت است از صداقت و دوستی زندگان صالح و نفرت از فاسدان تبه کار و طلب استغفار برای مردگان صالح و لعنت برای مردگان فاسد. اما این عواطف و احساسات مسلمانان امروز در برابر قبور صالحان و این محبتی که در برابر آنان ابراز می دارند کجا و آن حب و بغضی که گفتیم کجا؟!!!
ما می بینیم که بعضی از مسلمانان امروز با فاسق ترین فرد مردم بنای صداقت و دوستی می گذرند و گاهی با والدین خود که زنده هستند قطع رابطه و صله رحم می کنند، لیکن با جدیت و خوشحالی برای زیارت قبری از قبور صالحان می روند، نه برای این که برای او دعای خیر کنند و از خداوند بخواهند که صاحب قبر را مورد رحم خود قرار دهد، بلکه از آن جهت بدانجا می روند که از صاحب قبر نیازهای دنیا و آخرت و آنچه را که بدان نیاز دارند طلب کنند و این است گمراهی آشکار.
باید دانست که بنای ساختمان بر قبور صالحان و نیک مردان عادتی است قدیمی و پیشینه دیرینه دارد و قرآن کریم چیزهایی را ذکر کرده است که بر شیوع این عادت در میان امت های گذشته دلالت دارد.
در داستان اهل کهف می فرماید:
« وَکَذَلِکَ أَعْثَرْنَا عَلَیْهِمْ لِیَعْلَمُوا أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَأَنَّ السَّاعَهَ لَا رَیْبَ فِیهَا إِذْ یَتَنَازَعُونَ بَیْنَهُمْ أَمْرَهُمْ فَقَالُوا ابْنُوا عَلَیْهِمْ بُنْیَانًا رَبُّهُمْ أَعْلَمُ بِهِمْ قَالَ الَّذِینَ غَلَبُوا عَلَى أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَیْهِمْ مَسْجِدًا » کهف/۲۱
« همان گونه ( که آنان را به خواب طولانی فرو بردیم ، و از آن خواب عمیق بیدارشان نمودیم ، مردمان شهر را ) هم متوجّه حالشان کردیم ، ( بدان گاه که میان خود دربارهی رستاخیز کشمکش داشتند ) تا بدانند که وعدهی خدا ( دربارهی رستاخیز و زندگی دوباره ) حق است ، و این که بدون شکّ قیامت فرا میرسد . ( در نتیجهی دیدن ایشان ، اهل شهر به خدا و روز رستاخیز ایمان آوردند . سپس خداوند اصحاب کهف را به هنگام دیدار مردم از ایشان ، در میان غار میراند . مردمان دربارهی ایشان دو گروه شدند : بعضی از آنان ) گفتند : بر ( درِ غار ) ایشان دیواری درست کنید ( تا کسی به غار نرود . چرا که نمیدانیم آنان مردهاند یا دوباره به خواب عمیق فرو رفتهاند ) و پروردگارشان آگاهتر از ( هر کسی به ) وضع ایشان است . برخی دیگر که اکثریّت داشتند ، گفتند : بر ( درِ غار ) ایشان پرستشگاهی میسازیم . »
چنان به نظر می رسد که در ابتدا و اوائل، ساختن مسجد بر سر قبور صلحاء همانند ساختن مجسمه ها و تمثال ها، حرام و ممنوع و محظور نبوده است، چون این کار در آغاز دلالت بر تقدیس و تعظیم عبادتی آنان نداشت لیکن بعدها انسان ها به علت سفاهت و بی خردی که دچار آن شدند و سنگ هایی را که برای یاد آوری بزرگان و صالحان ساخته و تراشیده بودند مورد پرستش قرار داند و یا بنا به تعبیر خودشان آنها را وسیله تقرب به الله قرار می داند.
و معابدی که بر قبر صالحان برپا کرده بودند مورد تقدیس قرار دادند و با آن ها هم چون رفتار مشرکان با بتها، رفتار نمودند. بدین خاطر بود وقتی که اسلام آمد، با این دو مظهر از مظاهر بت پرستی، جنگ سخت و شدیدی را اعلام نمود و در محو و نابودی این مسخره های منافقانه که سرانجام به شرک می انجامد، شدت عمل به خرج داد و دیدیم که چگونه پیامبر(ص) علی بن ابی طالب(رض) را مأمور ساخت و به وی امر کرد که همه بناهایی را که روی قبرها ساخته اند با زمین یک سان سازد و همه بت ها را بشکند و نابود سازد. می بینیم که پیامبر(ص) از نظر گمره سازی، تأثیر ضریح های بلند و بت های نصب شده را مثل هم دانست و یکسان قرار داد. و به ویرانی هر دو دستور داد و پیامبر(ص) در بیان سفاهت پیشینیان و پرهیز از پیروی آنان فرمود: « خداوند یهودیان و نصاری را لعنت کرده است چون قبور و گرورهای پیامبرانشان را به صورت مساجد و معابد درآوردند، هان هوشیار باشید قبرها را به صورت مساجد در نیاورید من به تأکید شما را از این کار نهی می کنم. »
ایشان در هنگام بیماری روپوش را از روی خود بر می داشت و این حدیث را تکرار می کرد، تو گویی شرّی را که از این راه عقاید مردم را تهدید می کرد احساس کرده بود، لذا چننی دعایی را به درگاه خداوند عرضه داشتند:
« خداوندا قبرم را بعد از من بتی قرار مده که پرستیده شود. »
و با وجود دلایل فراوانی که اسلام برای واقع نشدن مسلمین در این محظور، بیان داشته و ذکر کرده است، ولی مسلمانان این همه دلایل را نادیده گرفته و بر روی قبور صالحان و بزرگان مساجدی ساخته اند و در برافراشتن و ساختن ضریح ها و آرامگاه های مجلل و باشکه با هم به نزاع و مسابقه برخواسته اند و از همدیگر پیشی می گیرند تا جایی که بر اسم های بی مسمی نیز ضریح هایی ساخته شده و حتی بر لوح های چوبین و جثه حیوانات نیز این گونه بناها ساخته شده اند.
با وجود این، زیارت گاه های مشهور و مجللی ساخته اند و به منظور رفع گرفتاری ها و مصیبت ها و شفای بیماران و آسان شدن سختی ها به دان روی می آورند و قصد آن ها می کند. پس اگر این شرک نیست شرک چیست؟!!
دوست دارم که با ویران کردن این بارگاه ها فتنه و آشوب کورکورانه بر نینگیزم و شر و شوری بر پا نکنم. چون پیامبر(ص) از ویران کردن بنای کعبه و تجدید بنای آن بر اساس و پایه هایی که حضرت ابراهیم ساخته بود امتناعورزید چون عرب ها هنوز با شرک زیاد فاصله نداشتند و از شرکشان چندان مدتی نمی گذشت. و امروز توده مردم عوام را بایستی به نرمی و ملایمت و تدریج از روی آوردن بدین ضریح ها و بارگاها و آرامگاهها منصرف شوند و از سفر بستن بار سفر بدان جاهایی که با چنین شکوهی ساخته شده اند برگردند و امتناع ورزند و منصرف شوند. ( باید با کار فرهنگی به تصحیح عقاید مردم پرداخت نه با هیاهوی ویرانگر).
اخلاص و پاکی معلم و شیوه ی درست او در دعوت، مهمترین عامل است در خالص کردن عقیده درست از شوائب و آلودگی و علل و چیزهای که بدان بسته اند. و گاهی بعضی از مردم در معنی توسل در دین الله تنها باایمان به حق و عمل صالح صورت می گیرد و در سنت آمده است: « خداوندا از تو مسألت دارم به حق این که تنها تو الله و معبود برحقی و تو آن چنان الهی هستی که هیچ مالک نفع و ضرری و معبودی به حقی نیست جز تو که یگانه و بی نیاز هستی، که نزادی و زاده نشده ای و کسی با تو همتا و برابر نیست. »
این است توسل به ایمان به ذات الله که پیامبر(ص) انجام داده است و در حدیث مربوط به آن سه نفری که در غاری مانده بودند توسل به عمل صالح نیز امده است و همچنین توسل به معنی دعای انسان برای برادر مسلمانش که حاضر نیست، نیز آمده است و دعای مسلمان برای مسلمان به هر حال و در هر صورت مطلوب و پسندیده است.
ما در کتاب خدا و سنت رسول الله(ص) ، توسل به اشخاص را هر اندازه که دارای منزلت برتر باشند، سراغ نداریم و توسل به اشخاص بزرگ خواه زنده و یا مرده، بدان گونه که توده عوام می پندارند که در قلب دین باشد در کتاب و سنت رسول الله (ص) سراغ نداریم. بدان گونه که آنان با حرارت و سختی از آن دفاع می کنند و با منکرین آن، که آن را از دین بیگانه می دانند، به دشمنی برمی خیزند.
______________________
منبع: باور راستین اسلامی/ مؤلف: شیخ محمد غزالی مصری / مترجم: دکتر محمد ابراهیمی / انتشارات: کردستان/ چاپ دوم ۱۳۸۵/ سنندج
بسم الله الرحمن الرحیم
خداوند به دست و زبان و قلم شما برکت داده و در روز ملاقات از شما خشنود باشد انشالله.
بت پرستان هم همین نطر مارو دارن و میگن ما این بتها رو نمیپرستیم بلکه واسطه کردیم بین خودمون و خدا
با سلام . چندی پیش از یک واعظی در منطقه کردستان شنیدم که می گفت :رسوالله در قبرش زنده است و هرکسی از او طلب کمک کند و او را وسیله قرار دهد به نوعی به شخص کمک خواهد کرد.ایا این نمونه بارزی از خرافات رواج یافته در بین مسلمانان نیست؟واقعا قبول چنین امری خیلی سخت است . خداوند هدایتش کند .اجمعین