جایگاه زن در دعوت اسلامی و مشکلات کار زنان
جایگاه زنان در دعوت اسلامی و مشکلات کار زنان
نویسنده: دکتر یوسف قرضاوی / مترجم: دکتر احمد نعمتی
هر کس سیره ی پیامبر بزرگوار ما را بخواند در می یابد که نخستین صدایی که در تایید دعوتش بلند شد صدای زن بود یعنی همسر ایشان:حضرت خدیجه رضی الله عنها. نخستین خونی که در راه دین پیامبر خدا نیز ریخته شد –خون سمیه- همسر یاسر و مادر عمار بود که نخستین شهید اسلام شد. جایگاه اسما، ذات النطاقین در هجرت و عماره ام سلیم و عایشه، ام المومنین و دیگر زنان شرکت کننده در غزوه ی احد و همچنین جایگاه زنان صحابی در دیگر غزوه های پیامبر – که در کتاب صحیح بخاری بخش (نبرد و کشتار زنان در عصر نبوت) آمده است بر کسی پوشیده نیست. نیز جایگاه ام سلمه که پیامبر خدا (ص) با وی رایزنی می نمود و نظر وی را انجام می داد زیرا در پشت مشورت هایش خوبی و حق گویی او را می یافت. همچنین جایگاه علمی و سیاسی عایشه پس از وفات پیامبر (ص) و تصحیح بازگویی و بازشناسی مسایلی که صحابه پیشتر ، آ ن را به گونه ای دیگر دریافته بودند تا جایی که کتاب هایی در این باره و شرح زندگانی ایشان تالیف شده است. همه ی اینها برای ما جایگاه زن را در دعوت اسلامی روشن می کند. میراث عربی اسلامی ما زنانی را می شناسد که در ادبیات و شعر نابغه بودند و در دانش های گوناگون مانند حدیث و فقه و … با وجود موانعی که در آن روزگار در سر راه داشتند ، چیره دست بودند.
تباهی زن میان دو جریان سخت گیرانه و آسان گیرانه
حال چرا اوضاع تغییر کرد؟ و زن مسلمان به پایین ترین گونه ی نادانی و انزوا کشیده شد و در وظایفش که همانا پرورش فرزندان و خدمت به همسر خود است- کوتاهی نمود و به طور کامل از مسئولیت جامعه کنار رفت؟
سبب آن نادرست دریافتن اسلام و کج اندیشی درباره ی موضع شریعت در برابر مسئله ی زن بود. همچنین چیره شدن اندیشه های تندرو برخی فقیهان که حتی رفتن زن را به مسجد حرام میدانستند. با اینکه حدیث متفق علیه در این باره گفته است: ( لا تمنعوا اماء الله مساجد الله) یعنی: ( با رفتن کنیزان به خانه ی خدا مخالفت نکنید! ) با اینکه در سنت ثابت شده که زنان اصحاب پیامبر نمازهای پنجگانه – مانند نماز عشا و صبح – را در زمان زندگی پیامبر و عهد خلفای راشدین در مسجد می خواندند. حدیث های ضعیف و بی اعتباری میان مسلمانان پخش شد که رفتار و سلوک مسلمانان را با زنان بیان کرده است. مانند اینکه : از پیامبر خدا پرسیدند: (ای شیء اصلح للمراه یا رسول الله؟ قال: الا تری رجلا لایراها رجل) یعنی: (چه چیزی برای زن بهتر است؟ ای پیامبر خدا! فرمودند: او مردی را نبیند و مردی او را نبیند). این حدیث – به طور قطع – ضعیف است. یا مانند این حدیث دروغین که گویا پیامبر فرموده است : (لا تعلموهن الکتابه) یعنی : (به آنها نوشتن یاد ندهید). یا این حدیث واهی: (شاورهن و خالفوهن) یعنی 🙁 با آنها مشورت کنید ولی بر خلاف آنها عمل کنید). یا این حدیث ضعیف مشهور : ( افعمیا و ان انتما؟ ) یعنی : (آیا شما دو تن نابینا هستید؟ ).
زن مسلمان قربانی دو جریان شد: ۱. جریان سنت های موروثی ایستا که از دوران عقب ماندگی تمدن اسلامی برای ما به جا مانده بود. ۲. جریان نوگرایانه ای که از اندیشه و میراث غربی به ما رسیده. اکنون زنان مسلمان باید از پیروی و بندگی جریان های سخت گیرانه ی پیشینیان و نوآوری و تجددگرایی محض، رهایی یابند.
زن در پرتو جریان میانه رو
جریان میانه رو اسلامی – که بدان معتقدیم و امت را به سوی آن دعوت می کنیم – می خواهد زن را از ستمی که در کشورهای بیگانه بدان دچار شده است و حقوقش نادیده انگاشته میشود، بیرون کشد. زن در روستا به سرشت و خلوص اسلامی نزدیکتر است . همچنین این دعوت می خواهد که در یاری رساندن اسلام و نشر دعوت ان و آزاد ساختن امت و تبلیغ رسالت آن به جهان ، زن همانند مرد، نقشی اساسی داشته باشد. از دیدگاه نظری درست است ولی مشکل در بخش عملی آن است. پیوسته بسیاری از دینداران به زن با دیدی همراه با شک و هراس و اوهام و خیالات و کج فهمی می نگرند. گویی دین و یاری رساندن به آن تنها وظیفه ی مرد است و زن در آن سهم و بهره ای ندارد. حرکت اسلامی از آغاز دعوت خود به زن توجه فراوانی داشت. امام حسن البنا بخش (خواهران مسلمان) را بنا نهاد تا آنان هم به وظیفه ی خود در انتشار دعوت میان زنان مسلمان و پرورش نسلی از آنان به منظورحمل کار سنگین دعوت در کنار مردان (اخوان المسلمین) برای استقرار دین خدا در روی زمین هم کاری نمایند. شاخه ی (خواهران مسلمان) نقش ارزنده ی خود را به جا آورد تا آنجا که در همه ی سختی ها و درگیری های مسلمانان، به ویژه در مراعات و توجه به خانواده ی زندانیان و دستگیرشدگان و یاری رسانی به آنان با وجود خطر تهدیداتی که از دستگاه امنیتی متوجه آنان می شد ، هم پا و هم دوش مردان کوشیدند. بعضی از آنان مانند زینب غزالی به سبب دعوت الهی ، مصیبت طاقت فرسایی را متحمل شد که خود از نبردهای زنان مسلمان در کنار مردان نشان دارد.
کوتاهی تلاش های اسلامی در زمینه ی زنان
بی گمان دامنه ی تلاشهای مربوط به زنان به آن سطحی که باید به آن برسند نرسیده است. با آنکه دعوت اسلامی میان آنان-به ویژه میان دانشجویان دانشگاه ها و ذبیرستان ها- انتشار یافته،هنوز به سطح والای مقصود نرسیده است. بنابراین امروز با گذشت هفتاد سال از حرکت اسلامی،هنوز رهبری اسلامی زنان تشکیل نشده،که به تنهایی، در برابر امواج لاییک و مارکسیستی ،کامل و مقتدر رویارویی نماید زیرا مردان پیوسته تلاش می کنند بر دیدگاه های زنان چیره شوند و فرصتی کافی به آنان داده نشده تا به توجیه نظرات خود بپردازند و از مواهب و توانمندی های ویژه ی خود بدون رهبری مردان بهره مند شوند.
چه زمانی جنبش های اسلامی زنان پیروز می شود؟
به نظر من جنبش های اسلامی زنان زمانی پیروز می شود و لباس هستی بر تن خواهد کرد که رهبران زنان مسلمان هم در میدان های دعوت و اندیشه و دانش و ادب و پرورش پابه پای رهبران مرد پیشرفت نمایند. گمان نمی برم این کار ناممکن یا مشکل باشد زیرا خواهران هم مانند برادران نبوغ و تیزهوشی دارند و هوش و ذکاوت تنهت از ویژگی های مردان نیست. بیهوده نیست که قرآن داستان زنی را برای ما بازگو کرده که با فرمان روایی و شجاعت خود مردان را رهبری می کرد و قومش را به بهترین سرنوشت راهنمایی کرد. آن زن همان ملکه سبا بود که سوره ی نمل در داستان سلیمان از وی سخن به میان آمده است. در دانشگاه قطر دختران از پسران بیشتر پیشرفت کرده اند . این را همه ی استادان آن دانشگاه به چشم دیده اند به ویژه این که دختران بیشتر از پسران درس می خوانند زیرا پسران گرفتاری های دیگری از جمله پرداختن به کارهای خانه و … و رفت و آمد با ماشین دارند.
نفوذ اندیشه های سخت گیرانه در این زمینه
می خواهم آشکارا بگویم که اندیشه های سخت گیرانه ای درباره ی جنبش های اسلامی میان زنان نفوذ نموده که روابط میان مردان و زنان را تیره و محکوم کرده است. این گونه نگرش در بسیاری از نشست ها و کنفرانس ها –حتی در اروپا و آمریکا دیده شده است. در اواسط دهه ی هفتاد چندین بار در کنفرانس های سالانه ی اتحادیه جوانان مسلمان ایالات متحده ی آمریکا و کانادا شرکت کردم. برادران و خواهران مسلمانی که در آن نشست ها بودند همه ی گفت و گوها را گواهند که درباره ی مسائل مهم اسلامی در زمینه های : فکری و علمی و اجتماعی و پرورشی و سیاسی بود و بر آن نقد و ایرادات وارد می شد. نشست های فقهی ویژه ای –تنها- برای خانم ها برپا می شد تا به پرسش های ویژه ی آنان پاسخ داده شود. اما دهه ی هشتاد – که در بعضی از نشست های اروپا و آمریکا بودم – جدایی کامل میان مردان و زنان وجود داشت. احساس کردم زنان از بخش عظیم و مهم گفت و گوها و سخنرانی ها و نشست هایی که در میان مردان برگزار می شد محروم هستند. در نتیجه برخی زنان گله های خود را را از گفت و گوهایی که همگی درباره ی مسائل زنان و حقوق و تکالیف و جایگاه آنان و اسلام است نزد ما مطرح کردند و این موضوع چنان تکرار شد ، گویی حضور برای شنیدن آن سخنان گناه شمرده می شد. در بسیاری از سمینارها و کنفرانس ها با این موضوع مخالفت کردم و گفتم: در عبادت و درس های علمی ، اصل بر اشتراک زن و مرد است . در تاریخ اسلام مسجدی ویژه ی زنان – که از مردان جدا باشد – دیده نشده است. زنان در پیشگاه پیامبر خدا (ص) برای آموزش و دریافت درس اسلامی حضور داشتند . همان گونه که در نماز جمعه و جماعت و عیدها همراه مردان حضور می یافتند و از ریزترین امور ویژه ی بانوان می پرسیدند و شرم و حیای آنان مانع نمی شد که چیزی را از دین درنیابند. عایشه رضی الله عنها این موضوع را آشکارا بیان داشته است . کتب حدیث پر از پرسشهایی است که زنان از پیامبر (ص) استعلام و استفتا می نمودند. گاهی یکی از آنان به نیابت از دیگران می آمد و می گفت: ای پیامبر خدا! من از طرف زنان و دختران دیگر به حضور شما می رسم. آنان درخواست نموده اند که یک روز را – که ویژه ی خود آنان باشد و مردان در آن نباشند – مقرر فرمایید تا با آرامش خاطر و آزادی بی مرز ،در جمع پدران و برادران و همسران یا دیگر مردان ،بتوانند مشکلات خود را به شما بگویند. پیامبر خدا (ص) این برتری افزوده را در کنار درس های عمومی – که میان زنان و مردان مشترک بود – به زنان اختصاص می داد.
مشکل کار زنان مسلمان
مشکل کار زنان مسلمان این است که مردان کارها را رهبری می کنند و به آن سمت و سو می دهند و می کوشند که زمام کارها را به دست خود گیرند. نه فرصتی به زنان تیزهوش می دهند تا شکوفه ی هوش آنان برآید نه به زنان برجسته فرصت داده می شود تا رهبر و مسئول بودن خود را به اثبات رسانند زیرا مردان رهبری خود را حتی بر جامعه ی زنان واجب می دانندو از حیا و شرم دختران مسلمان بهره ی بد می برند و آنان را در پنهان کاری نگه می دارند و فرصت های رهبری و هدایت کارها را به آنان نمی دهند تا مواهبی که کارها از آنان سرچشمه می گیرند و حرکت ها در آن ذوب می شوند برجسته گردد و در بوته ی تجربه و نبرد پرورده گردد و در مدرسه ی زندگی درست و نادرست را دریابد. خواهر مسلمان نیز نباید برخی کارها را انجام دهد: اینکه زنان تسلیم این وضعیت شدند و به زندگی آرام و ساکت تن در دادند و به جای اینکه خودشان درباره ی کارهای خود بیندیشند ، می گذارند مردان برای آنان تصمیم گیری کنند. کار شایسته ای نیست بلکه باید خود زنان زمام امور خود را در دست بگیرند و در عرصه های کار و جنبش اسلامی درها را برای خود بگشایند و صدای وارداتی زنان خارجی را – که در عقیده ها و ارزش ها و شریعت این ملت نقش آفرین شده، هر چند ارزش دینی و دنیایی ندارد و صدای بلندی هم هست- قطع کنند. یکی از سال ها در پایتخت الجزایر برای سخنرانی وارد کوی دانشجویان دخترانه ی دانشگاه آنجا شدم و بر حسب عادت در گفت و گو باز شد و به هر پرسش کتبی یا شفاهی که مطرح می شد پاسخ داده شد. پسر جوانی که در آن جلسه حاضر بود کاغذ پرسش ها را می گرفت و از هم جدا می کرد. بعضی را بر می داشت و بعضی را نه. معترضانه به او گفتم: چرا یکی از دختران دانشجو به نیابت از هم کلاسی هایش این کار را انجام نمی دهد؟
ای مردان چرا در کار زنان دخالت می کنید؟ دست از سر زنان بردارید! و بگذارید هر گونه که دوست دارند عمل کنند. بگذارید یکی از آنان پرسش ها را جمع آوری کند و هر کدام را مناسب دید با گزینش خود بخواند. گویی با این سخنان بار سنگینی از دوش دختران مومن برداشته شد. آهی کشیدد و یکی از آنها جلو آمد تا نقشی که یکی از برادران همراه من (منشی) انجام می داد، او انجام دهد. همانند این سال دیگری در شهر منچستر انگلیس رخ داد. جایی که کنفرانس دختران دانشجو مسلمان در آن منعقد شده بود سخنرانی برای خواهران داشتم. پس از سخنرانی نوبت پرسش و پاسخ بود. گرفتن پرسش ها و جدا کردن و تنظیم آنها را پسر جوانی بر عهده داشت. من به آن جوان با صراحت گفتم: به وجود شما در اینجا نیازی نیست و بهتر است یکی از خواهران این کار را انجام دهد. خواهران بهتر و شایسته تر به این کارند. ولی آن برادر جوان گفت: بر پایه ی قانون اینجا ، من مسئولیت این کار را بر عهده گرفته امو نمی توانم از زیر بار این مسئولیت شانه خالی کنم. در واقع او خود را معذور می دانست. چیز دیگری که بسیاری از خواهران مصری و الجزایری از آن به من گله کرده اند این بود که خواهران فعال بانشاط و پرتحرک، پیش از ازدواج، پس از اینکه با برادران متعهدی که به وسیبه ی دعوت با او آشنا شده اند ازدواج می کنند،مردان ایشان را خانه نشین می کنند و آنها را در خانه های خود زندانی و اسیر می سازند و از مشارکت در کارهای پیشین شان محروم می کنند و آن نوری که راه را برای دختران مسلمان روشن می کرد خاموش می گردانند. دختر جوان الجزایریی – که در سنگر دعوت کار می کرد- برای من درباره ی چنان دخترانی نوشته و گفته بود : آیا حرام است که چنین دختری از ازدواج روی گرداند و به کلی آن را رها سازد تا اینکه کارش به آنجا ختم نشود و همان بلایی که بر سر خواهرانش آمد سر او نیاید. یعنی زندگی اش به زندگی خاموش و کسل کننده و دوری از میدان جنبش و کار تبدیل نشود. در زمانی که زنان کمونیست و لاییک و بی اعتقاد پیوسته ،کار می کنند و سرزنده و با نشاط اند.
اعتراض و پاسخ آن
تندروها گفته اند: چگونه از زن مسلمان می خواهید نقش برجسته ای در جنبش اسلامی داشته باشد؟ یعنی تلاش کند و رهبر شود و وجودش را در کاروان فعالیت اسلامی – به صورت خزنده- اثبات کند؟ در حالی که بنا به نص قرآن کریم او مامور است در خانه اش بماند:
«وَقَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّهِ الْأُولَى» احزاب / ۳۳
« و در خانههای خود بمانید ( و جز برای کارهائی که خدا بیرون رفتن برای انجام آنها را اجازه داده است ، از خانهها بیرون نروید ) و همچون جاهلیّت پیشین در میان مردم ظاهر نشوید و خودنمائی نکنید ( و اندام و وسائل زینت خود را در معرض تماشای دیگران قرار ندهید ). »
پاسخ من به برادران غیور این است : این آیه خطاب به زنان پیامبر است . آنان ویژگی هایی داشتند که دیگران ندارند یعنی از غلظت و سخت گیری سلوکی برخوردار بودند که دیگر زنان آن را ندارند. خداوند به آنان فرموده است:
«یَا نِسَاء النَّبِیِّ لَسْتُنَّ کَأَحَدٍ مِّنَ النِّسَاء»احزاب / ۳۲.
« ای همسران پیغمبر ! شما ( در فضل و شرف ) مثل هیچ یک از زنان ( عادی مردم ) نیستید. »
با وجود این ،آیه، از خروج ام المومنین عایشه در جنگ جمل جلوگیری نکرد زیرا او چیزی را می خواست که عقیده داشت در کار سیاست، حق است. ایشان را دو تن از اصحاب بزرگ پیامبر (ص) همراهی می کردند که در گذشته نامزد خلافت و از ده تن به بهشت وعده داده شده،بودند. اگر روایت شده که عایشه رضی الله عنها از این کار خود پشیمان شد به سبب بیرون آمدن از خانه نبود بلکه به سبب موضع گیری سیاسیش بود که سرانجام توفیق همراهش نگشت. خداوند متعال او را بیامرزد. و از او خشنود باشد! گروهی دیگر آیه ی زیر را نمونه آورده اند:
«وَقَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّهِ الْأُولَى» احزاب/ ۳۳.
و گفته اند: این آیه درباره ی همه ی زنان است. در پاسخ به آنان بایستی گفت: این آیه نخواسته است بگوید زنان باید در خانه بمانند و از آن بیرون نروند زیرا زندانی کردن از نظر قرآن ،کیفر زنانی است که فساد اخلاقی و فحشا انجام داده اند و چهار شاهد آن را گواهی کرده اند . افزون بر آن ،این حکم، حکم پیش از تشریع قانون حد درباره ی کیفر آنان در قرآن و سنت است. خداوند متعال فرموده است:
«وَاللاَّتِی یَأْتِینَ الْفَاحِشَهَ مِن نِّسَآئِکُمْ فَاسْتَشْهِدُواْ عَلَیْهِنَّ أَرْبَعهً مِّنکُمْ فَإِن شَهِدُواْ فَأَمْسِکُوهُنَّ فِی الْبُیُوتِ حَتَّىَ یَتَوَفَّاهُنَّ الْمَوْتُ أَوْ یَجْعَلَ اللّهُ لَهُنَّ سَبِیلاً » نساء / ۱۵.
« و کسانی که از زنان شما مرتکب زنا میشوند ، چهار نفر از ( مردان عادل ) خودتان را به عنوان شاهد بر آنان به گواهی طلبید ، پس اگر گواهی دادند ، آنان را در خانههای ( خود برای حفظ ایشان و دفع هرگونه شرّ و فسادی ) نگاه دارید تا مرگشان فرا میرسد یا این که خداوند راهی را برای ( زندگی پاک و درست ، یا عقوبت ) آنان ( با ازدواج یا توبه ، یا وضع حکم دیگری ) باز میکند . »
یا این سخن خداوند متعال را گواه گرفته اند:
«وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّهِ الْأُولَى» احزاب/ ۳۳.
« و همچون جاهلیّت پیشین در میان مردم ظاهر نشوید و خودنمائی نکنید ( و اندام و وسائل زینت خود را در معرض تماشای دیگران قرار ندهید ). »
این آیه بیرون رفتن زنان رااز خانه با حشمت و وقارو بی زیور آلات مشروع کرده است یعنی شریعت، تزیین و آرایش زنان را در خانه خود منع ننموده و زن می تواند در خانه ی خود هر لباسی که بخواهد بپوشدو از هر زیوری که بخواهد بهره ببرد اما اگر از خانه بیرون می رود زیور آلاتش را به خود نیاویزد و خود را آرایش نکند.
———————————————
منبع: فتاوای معاصر / نویسنده: دکتر یوسف قرضاوی / مترجم: دکتر احمد نعمتی / نشر احسان