زندگینامه و شخصیت اخلاقی و علمی امام قرطبی
امام قرطبی کیست؟ بررسی زندگینامه و شخصیت اخلاقی و علمی امام قرطبی
امام قرطبی، مفسر بزرگ (وفات: ۶۷۱ هـ)
وی ابوعبدالله، محمد بن احمد بن ابوبکر بن فَرْح انصاری خزرجی اندلسی قرطبی، یکی از امامان بزرگ تفسیر است.[۱] او در آغاز قرن هفتم هجری (میان سالهای ۶۰۰ تا ۶۱۰ هجری)[۲] در قرطبه[۳] دیده به جهان گشود و مدتی در آن سرزمین زندگی کرد[۴] سپس به مصر مهاجرت کرد و در منیهٔ بنی خصیب واقع در شمال اسیوط مستقر شد و تا وفات در آنجا ماند.[۵]
رشد و تربیت:
قرطبی از کودکی با عشق و علاقه به تحصیل علوم دینی و عربی پرداخت. در قرطبه لغت عرب و شعر را در کنار قرآن کریم آموخت و در فقه و نحو و قرائات و دیگر علوم نزد گروهی از علمای مشهور آن دوران تلمذ نمود. او در آن هنگام در سایهٔ توجه و اهتمام پدر خود زندگی میکرد تا آنکه پدر وی به سال ۶۲۷ هجری دار فانی را وداع گفت.[۶]
امام قرطبی در جوانی در کنار تحصیل علم برای امرار معاش برای ساختن سفال و کاشی آجر حمل میکرد. صنعت سفال و کاشی از صنایع سنتی آن دوران در قرطبه به شمار میرفت. زندگی او بسیار ساده و متواضعانه بود و خانوادهٔ او ـ با وجود نسب والایی که داشتند ـ از وضعیت مالی خوبی برخوردار نبودند، اما امام قرطبی شان و مقام خانوادهٔ خود را با آثار با ارزش و تلاش علمی خود بالا برد.
قرطبی محنت اندلس را به چشم دید و تا سقوط پایتخت مسلمانان در اندلس در این شهر ماند و پس از آن به سال ۶۳۳ هجری برای طلب علم رو به سوی مشرق اسلامی آورد و به مصر مهاجرت نمود. مصر در آن دوران محل تجمع بسیاری از دانشمندان مسلمانان با تفاوت مسلکهایشان بود. وی از علمای مصر علم آموخت و در آنجا ماندگار شد.[۷]
شخصیت و اخلاق امام قرطبی
۱- زهد و ورع امام قرطبی:
امام قرطبی ـ رحمه الله ـ در درجهٔ والایی از زهد و ورع قرار داشت و مورخان به سبب صفات نیکوی وی، او را ستودهاند. ابن فرحون میگوید: «او از بندگان صالح خداوند و علمای آگاه و اهل وَرَع و زاهد در دنیا و مشغول به امور آخرت بود».[۸]
هنگام مطالعه در کتابهای امام قرطبی، در همهٔ صفحات نَفَس عالمی صالح را احساس خواهیم کرد که همیشه از انتشار فساد و حرام و دوری از واجبات و انجام محرمات غمگین است.[۹]
از جمله مظاهر ورع و زهد وی نوشتن دو کتاب «قمع الحرص بالزهد والقناعه»[۱۰] و «التذکره فی أحوال الموتی وأمور الآخره» توسط وی است. وی ثروتی را که باعث خودباختگی و خودخواهی شخص گردیده و او را از توجه به مستمندان و توکل بر خداوند بازدارد، بد میداشت.[۱۱]
۲- شجاعت وی در بیان حق:
شجاعت امام قرطبی و بیباکی او در بیان آنچه حق میدانست عجیب نیست زیرا وی اسباب چنین شجاعتی را دارا بود: علم وسیع و وَرَع و کوچک دانستن دنیا و مظاهر آن؛ برای همین او از کسانی بود که در راه خداوند از سرزنش کسی باک نداشت و این را میتوان در مواضع بسیاری از تفسیر وی دید که حکام دوران خود را به کجروی از راه خداوند متهم نموده است زیرا از نظر وی «آنان ستم میورزند و رشوه میگیرند و اهل کتاب نزد آنان به سروری رسیدهاند، بنابراین آنان نه شایستهٔ اطاعتند و نه شایستهٔ بزرگداشت».[۱۲]
امام قرطبی در کتاب خود «التذکره» میگوید: «این دورانی است که در آن باطل بر حق چیره گشته و بردگان بر آزادگان قدرت یافتهاند، احکام خداوند را فروختند و حکام نیز به آن راضی شدند، حکومت، غنیمت شد و حق برعکس، که نمیتوان به آن دست یافت، دین خداوند را تبدیل کردند و حکم خدای را تغییر دادند، بسیار شنوندهٔ دروغند و خورندهٔ مال باطلند {وَمَنْ لَمْ یَحْکُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِکَ هُمُ الْکَافِرُونَ}[۱۳]».[۱۴]
۳- سادگی و تواضع امام قرطبی:
آنگونه که امام قرطبی شناخته شده بود، وی به ظاهر خود میرسید اما به دور از تکلف و زیادهروی و تنها یک لباس میپوشید، که نشاندهندهٔ سادگی وی بود و آنقدر به کسب ثروت نپرداخته بود که زندگیاش رنگ تجمل به خود گیرد.[۱۵]
۴- جدیت و ارادهٔ قوی:
کسی که در زندگی امام قرطبی پژوهش و دقت نماید از تلاش و پشتکار و جدیتی که او خود را بدان ملزم ساخته بود به تعجب خواهد افتاد زیرا وی ـ رحمه الله ـ زندگی خود را وقف علم و مطالعه و تالیف کرده بود بیآنکه خستگی یا سستی از وی دیده شود یا آنکه برای استراحت مدتی دست از فعالیت بکشد.[۱۶] برای همین کسانی که زندگینامهٔ وی را نوشتهاند چنین گفتهاند: «اوقات وی با عبادت یا تالیف آباد بود».[۱۷]
شکی نیست که جدیت امام قرطبی به سبب احساسی بود که وی نسبت به ارزش و عظمت آنچه تدریس و تالیف مینمود، داشت. زیرا وی همیشه و در همه حال با نصوص شرعی سر و کار داشت که به صدق و راستی در گفتار و کردار، و سخن گفتن زیبا با مردم و دوری از بدزبانی و تنفر از تکبر و ریا و دورویی، فرامیخواند و مردم را از خودباختگی در برابر دنیا بر حذر میدارد. اگر خواستگاههای درونی امام قرطبی را مورد بررسی قرار دهیم از اخلاق وی شگفتزده نخواهیم شد؛ وی غم مسلمانان دوران خود را در دل داشت و به سنت پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ بسیار پایبند بود و از آنچه بر سرزمین وی گذشته بود در اندوه بود. امام قرطبی همچنین نسبت به گسترش علم شرعی بسیار حریص بود و از اخلاق بسیاری از مشایخ خود به خصوص محدثان تاثیر گرفته بود، کسانی که به تدریس حدیث و روایت آن همت گزارده و به شدت به آداب اسلامی پایبند بودند، تا در شنوندگان و دانشآموزان خود اثر گزارده و میان سخنان و رفتار آنها تناقضی وجود نداشته باشند و اینگونه الگوی خوبی برای دانشآموزان خود شوند.[۱۸]
۵- امانتداری علمی امام قرطبی:
امام قرطبی ـ رحمه الله ـ به اصول علمی پایبند بود و از روش علمای فاضلی که علم را به پدیدآورندهٔ اصلی آن نسبت میدهند پیروی مینمود. این همان امانت علمی است که دانشمندان جهان هماکنون برای تثبیت و اصولی سازی آن تلاش میکنند. امام قرطبی در آغاز تفسیر خود چنین میگوید: «شرط من در این کتاب، نسبت دادن سخنان به گویندگان آن و احادیث به کتب آن است، زیرا همانطور که گفته میشود: برکت علم به این است که به گویندهٔ آن نسبت داده شود».[۱۹]
۶- تلاش علمی وی:
چنانکه گفتیم بسیاری از مورخان، امام قرطبی را انسانی کوشا معرفی کردهاند که وقت خود را با عبادت یا تصنیف میگذراند که این روش علما و عارفان است و منشأ این ویژگی در شخصیت علمی امام قرطبی، جدیت و نیروی عزم و ارادهٔ وی بود.
وی بسیار مطالعه مینمود و در تحصیل علم جدیت و تلاش به خرج میداد و در فهم مسائل بغرنج تلاش بسیار میکرد. کتاب را بسیار دوست داشت و برای جمعآوری آن بسیار حریص بود تا جایی که مجموعهای بسیار متنوع از کتب نزد وی موجود بود. حتی اگر پژوهندهای بخواهد تنها مراجع وی در تفسیر را جمعآوری کند با مجموعهای بزرگ مواجه خواهد شد و عجیب این است که این مجموعه هم آثار علمای مشرق و هم مغرب را در بر خواهد گرفت. برای مثال نوشتهای از کتاب وی «التذکره» را میخوانیم که مینویسد: «در حالی که در اندلس بودم بیشتر کتابهای مقرئ فاضل، «ابوعمرو عثمان بن سعید بن عثمان» متوفای سال ۴۴۴ هـ را خواندم».[۲۰]
این، نشاندهندهٔ علاقهٔ شدید وی نسبت به مطالعهٔ کتاب از همان دوران کودکی است، زیرا وی تصریح نموده هنگامی که در اندلس بوده است (یعنی در دوران نوجوانی) بیشتر کتابهای این عالم را خوانده است، چنانکه نسبت به مطالعهٔ کتابهای حافظ مغرب «ابن عبدالبر» و فقیه علامهٔ مالکی «ابن العربی» نیز علاقهٔ بسیار داشت تا جایی که بسیار از کتابهای آنان نقل میکرد، به ویژه «التمهید» اثر ابن عبدالبر و «أحکام القرآن» ابن العربی، که این نشان دهندهٔ میزان تاثیری است که از آنها گرفته است به طوری که در بسیاری از ویژگیهای علمی با آنان مشترک است.[۲۱]
برخی از شیوخ امام قرطبی:
۱- امام محدث، ابومحمد عبدالوهاب بن رَوّاج معروف به «ابن رَواج» که نام وی، ظافر بن علی بن فتوح أزدی اسکندرانی مالکی، متوفای سال ۶۴۸ هجری است.[۲۲]
۲- علامه بهاءالدین، ابوالحسن علی بن عبه الله بن سلامهٔ مصری شافعی، معروف بن «ابن الجُمَیزی» متوفای سال ۶۴۹ هجری. وی از بزرگان حدیث و فقه و قرائات بود.[۲۳]
۳- ابوالعباس ضیاءالدین احمد بن عمر بن ابراهیم مالکی قرطبی صاحب کتاب «المُفهِم فی شرح صحیح مسلم» متوفای سال ۶۵۶ هجری.[۲۴]
۴- ابوعلی صدرالدین بکری، متوفای سال ۶۵۶ هجری که نام وی حسن بن محمد بن عمرو تیمی نیشابوری دمشقی است.[۲۵]
شاگردان قرطبی:
از مشهورترین کسانی که نزد قرطبی دانش آموختند میتوان فرزند وی شهاب الدین احمد،[۲۶] و ابوجعفر احمد بن ابراهیم بن زبیر بن محمد بن ابراهیم بن زبیر بن عاضم ثقفی عاصمی غرناطی،[۲۷] و اسماعیل بن محمد بن عبدالکریم بن عبدالصمد خراستانی،[۲۸] و ابوبکر بن محمد فرزند امام شهید کمال الدین ابوالعباس احمد بن امین الدین ابوالحسن بن محمد بن حسن قسطلانی مصری،[۲۹] و ضیاءالدین احمد بن ابوالسعود بن ابوالمعالی بغدادی معروف به سطریجی را نام برد.[۳۰]
تالیفات امام قرطبی:
مورخان به جز تفسیر بزرگ امام قرطبی «الجامع لأحکام القرآن»[۳۱] تالیفات دیگر را نیز برای امام قرطبی ذکر کردهاند از جمله:
«التذکره فی أحوال الموتی وأمور الآخره» که به چاپ رسیده است.[۳۲]
«التِذکار فی أفضل الأذکار» که به چاپ رسیده است.[۳۳]
«الأسنی فی شرح أسماء الله الحُسنی وصفاته العلیا».[۳۴]
«الإعلام بما فی دین النصاری من المفاسد والأوهام وإظهار محاسن دین الإسلام».[۳۵]
«قَمع الحرص بالزهد والقناعه وردّ ذل السؤال بالکسب والصناعه».[۳۶]
قرطبی در تفسیر خود به برخی از تالیفات دیگر خود نیز اشاره کرده است، از جمله: «المقتبس فی شرح موطأ مالک بن أنس»[۳۷] و «اللؤلؤیه فی شرح العشرینات النبویه»[۳۸] و دیگر تالیفات.
روش امام قرطبی در نگارش تفسیر خود:
ایشان تفسیر خود را با مقدمهای در بیان فضائل قرآن و آداب حاملان آن و آنچه شایسته است صاحب قرآن خود را بدان ملزم نماید، آغاز کرده است. سپس به بیان هدف و انگیزهٔ خود از تالیف این تفسیر پرداخته و گفته است: «آن را به هدف یادآوری خودم و برای آن آنکه ذخیرهای برای قبرم و عملی صالح برای بعد از مرگم باشد، نوشتهام».[۳۹]
قرطبی در تفسیر خود به امانتداری علمی پایبند بودی است چنانکه خود میگوید: «شرط من در این کتاب، نسبت دادن سخنان به گویندگان آن و احادیث به مصنفان آن (یعنی کتابهای حدیثی) است. زیرا همانطور که میگویند، از برکت علم آن است که سخن، به گویندهٔ آن نسبت داده شود».[۴۰]
وی در تفسیر قرآن تنها به آنچه از رسول خدا ـ صلی الله علیه وسلم ـ و سلف صالح روایت شده است بسنده نمیکرد بلکه از اداوت علمی که در اختیار داشت برای فهم قرآن بهره میبرد.
هدف وی از تفسیر قرآن کریم، بیان روش قرآن و اسرار آن و منزلت این کتاب در برابر کلام عرب بود. برای همین در تفسیر خود به علم لغات و إعراب و قرائات اهمیت داده است. وی نخست یک آیات یا چند آیه را آورده و سپس در چند باب به تفسیر آن میپردازد، برای مثال در تفسیر سورهٔ فاتحه میگوید: در آن چهار باب است؛ باب اول: در فضیلت و نامهای آن که در آن هفت مساله است، سپس به ذکر آن میپرداخت. باب دوم: در نزول و احکام آن که در آن ده مساله است… باب سوم: دربارهٔ گفتن آمین که در آن هشت مساله است. باب چهارم: در بیان معانی سورهٔ فاتحه و قرائات و إعراب، و فضیلت حمدگزاران، که در آن سی و شش مساله است… و به این ترتیب. گاه نیز برای تفسیر یک سوره تنها مسائل موجود در آن را بیان مینماید بی آنکه آن را به چند باب تقسیم کند.
قرطبی در این مباحث و مسائل از تفسیر مفردات لغوی و آوردن شواهد شعری به بحث اشتقاق کلمات و ریشهیابی آنها و تصریف و اعلال تا تصحیح و اعراب آن و سپس آنچه ائمه سلف دربارهٔ آن گفتهاند میپردازد و گاه نیز معانی مورد انتخاب خود را بیان میکند.
وی با ارجاع دادن احادیث به کتابهای حدیثی از جمله اصحاب کتب ششگانه و دیگران، کاری بس نیک انجام داده است؛ گاه نیز در مورد متن و سند حدیث و قبول و یا رد آن سخن میگوید.[۴۱]
قرطبی همچنین در تفسیر خود به بیان اسباب نزول و قرائات مختلف و لغات و وجوه اعرب میپردازد و سپس به تخریج احادیث و بیان الفاظ غریب و آوردن سخنان فقهاء و جمعآوری سخنان سلف و پیروان آنان از خلف میپردازد. وی بسیار از اشعار عرب و نقل سخنان مفسران پیشین به عنوان شاهد استفاده میکند و بر سخن پیشینیان مانند ابن جریر طبری، ابن عطیه، ابن العربی، کیاهراسی و ابوبکر جَصاص نظر میدهد.
قرطبی از بیان بسیاری از داستانهای مفسران و اخبار مورخان و اسرائیلیات خودداری میکند و گاه به بیان جانبی از آنها میپردازد؛ چنانکه به رد سخنان فلاسفه و معتزله و صوفیان غالی و دیگر فرقهها پرداخته، مذاهب ائمه را یاد کرده و آن را مورد مناقشه قرار میدهد و از دلیل پیروی میکند و نسبت به مذهب خود (یعنی مذهب مالکی) تعصب نمیورزد، تا آنجا که انصاف علمی، وی را بر آن داشت تا به دفاع از دیگر مذاهب و اقوالی بپردازد که ابن العربی مالکی در تفسیر خود آنها را رد کرده بود. قرطبی در پژوهش خود آزاد و در نقد خود پاکدست، و در مناقشه و بحث با مخالفان بسیار جانب ادب و اخلاق را نگاه میداشت با اینکه به اندازهٔ کافی به همهٔ نواحی تفسیر و علوم شریعت آگاهی داشت.
دربارهٔ او گفتهاند:
ابن فرحون دربارهٔ او میگوید: «او از بندگان صالح خداوند و از علمای عارف و اهل ورع و زاهد در دنیا بود و به آنچه به سود او بود از امور آخرت مشغول بود…»[۴۲]
ذهبی میگوید: «او امامی اهل فنون و متبحر در علم است».[۴۳]
ابن عماد حنبلی دربارهٔ قرطبی چنین میگوید: «وی امامی عَلَم، و از غواصین در معانی حدیث بود».[۴۴]
زرکلی میگوید: «از بزرگان مفسران، انسانی صالح و اهل عبادت بود».[۴۵]
آرای علما دربارهٔ تالیفات قرطبی:
ذهبی دربارهٔ تالیفات قرطبی میگوید: «وی دارای تصنیفاتی مفید است که نشان دهندهٔ کثرت اطلاع وی و فضل والای اوست… تفسیر ارزشمند وی در جهان آوازه افکنده است و در معنای خود کامل است. وی دارای کتابی است به نام «الأسنی فی أسماء الحسنی» و «التذکره» و دیگر کتابهایی که نشان دهندهٔ امامت و هوش و نبوغ و اطلاع بسیار اوست».[۴۶]
ابن فرحون دربارهٔ تفسیر وی «جامع أحکام القرآن والمبین لما تضمن من السنه وآی القرآن» میگوید: «این تفسیر از باارزشترین تفاسیر و سودمندترین آنان است که در آن داستانها و وقایع تاریخی را نیاورده و به جای آن احکام قرآن و استنباط ادلهٔ آن را آورده است و به ذکر قرائات و إعراب و ناسخ و منسوخ پرداخته است».[۴۷] همچنین ابن فرحون میگوید: «کتاب «تذکار فی أفضل الأذکار» را بر اساس روش تبیان نووی نوشته است اما کتاب او کاملتر از کتاب نووی و دارای بهرهٔ علمی بیشتری است».[۴۸] همچنین ابن فرحون دربارهٔ کتاب «قمع الحرص بالزهد والقناعه ورد ذل السؤال بالکتب والشفاعه» میگوید: «تالیفی را در این باب ندیدهام که بهتر از این کتاب باشد».[۴۹]
ابن عماد حنبلی میگوید: «وی زیبا تالیف میکند و خوب نقل میکند».[۵۰]
وفات امام قرطبی:
سرانجام امام قرطبی شب دوشنبه نهم شوال سال ۶۷۱ هجری قمری در «مُنیَه الخصیب» واقع در صعید مصر دیده از جهان فرو بست. قبر وی در منیا واقع در شرق رود نیل قرار دارد.[۵۱]
منبع: سایت قصه الإسلام ـ ترجمه و بازنویسی: عبدالله .م /عصر اسلام
———————————-
[۱] داوودی: طبقات المفسرین ۲/۶۵، ۶۶. سیوطی: طبقات المفسرین ص: ۷۹. صفدی: الوافی بالوفیات ۲/۱۲۲، ۱۲۳.
[۲] مشهور حسن محمود سلمان: الإمام القرطبی شیخ أئمه التفسیر ص: ۲۰.
[۳] داوودی: طبقات المفسرین ۲/۶۵، ۶۶. سیوطی: طبقات المفسرین ص: ۷۹. صفدی: الوافی بالوفیات ۲/۱۲۲، ۱۲۳.
[۴] مشهور حسن محمود سلمان: الإمام القرطبی شیخ أئمه التفسیر ص: ۲۰.
[۵] همان، ص: ۴۵.
[۶] همان، ص: ۱۵.
[۷] همان، ص: ۱۷-۱۹.
[۸] ابن فرحون: الدیباج المذهب فی معرفه علماء أعیان المذهب ص: ۳۱۷.
[۹] مشهور حسن محمود سلمان: الإمام القرطبی شیخ أئمه التفسیر ص: ۴۷.
[۱۰] نام کامل این کتاب «قمع الحرص بالزهد والقناعه ورد ذل السؤال بالکسب والصناعه» است به معنای: «از بین بردن آز و طمع به وسیلهٔ زهد و قناعت و برگرداندن ذلت سوالگری با کسب و صنعت». (عبدالله .م)
[۱۱] همان: ص: ۴۸.
[۱۲] مشهور حسن محمود سلمان: الإمام القرطبی شیخ أئمه التفسیر ص: ۵۰.
[۱۳] سورهٔ مائده: آیهٔ ۴۴.
[۱۴] قرطبی: التذکره فی أحوال الموتى وأمور الآخره ص: ۷۴۰.
[۱۵] قصبی زلط: القرطبی ومنهجه فی التفسیر ص: ۳۶.
[۱۶] مشهور حسن محمود سلمان: الإمام القرطبی شیخ أئمه التفسیر ص: ۵۷.
[۱۷] ابن فرحون: الدیباج المذهب ص: ۳۱۷. مقری: نفح الطیب ۲/۴۰۹. داوودی: طبقات المفسرین ۲/۶۵.
[۱۸] مشهور حسن محمود سلمان، الإمام القرطبی، شیخ أئمه التفسیر، ص: ۵۸.
[۱۹] قرطبی، جامع لأحکام القرآن الکریم ۱/۳. مشهور حین محمود سلمان، مرجع سابق ص: ۱۵۸،۱۵۹.
[۲۰] قرطبی، التذکره فی أحوال الموتی وأمور الآخره، ص: ۷۱۷.
[۲۱] مشهور حسن محمود سلمان: الإمام القرطبی شیخ أئمه التفسیر ص: ۱۵۹، ۱۶۰.
[۲۲] مراکشی: الذیل والتکمله لکتابی الموصول والصله ۵/۵۸۵. داوودی: طبقات المفسرین ۲/۶۶. سیوطی: طبقات المفسرین ص: ۷۹.
[۲۳] داوودی: طبقات المفسرین ۲/۶۶. سیوطی: طبقات المفسرین: ص: ۷۹.
[۲۴] مقری: نفح الطیب ۲/۴۰۹.
[۲۵] قرطبی: الجامع لأحکام القرآن الکریم ۱۵/۱۴۱.
[۲۶] سیوطی: طبقات المفسرین ص: ۷۹.
[۲۷] مراکشی: الذیل والتکمله لکتابی الموصول والصله ۵/۵۸۵.
[۲۸] ابن حجر: الدرر الکامنه ۱/۳۷۹.
[۲۹] ابن رشید فهری: ملء العیبه بما جمع بطول الغیبه فی الوجهه الوجیهه إلى الحرمین مکه وطیبه ۳/۴۲۵.
[۳۰] قرطبی: التذکره فی أحوال الموتى وأمور الآخره ص: ۲۳۴.
[۳۱] مشهور حسن محمود سلمان: الإمام القرطبی شیخ أئمه التفسیر ص: ۹۸.
[۳۲] همان، ص: ۱۲۸.
[۳۳] همان، ص: ۱۳۵.
[۳۴] قرطبی: التذکره فی أحوال الموتى وأمور الآخره ص: ۳۲۹- ۵۲۲. قرطبی: الجامع لأحکام القرآن الکریم ۱/۱۴۱.
[۳۵] رحمه الله کیرانوی: إظهار الحق ۲/۳۹۵- ۳۹۷. بغدادی: هدیه العارفین ۲/۵۶- ۳۲۶.
[۳۶] قرطبی: الجامع لأحکام القرآن الکریم ۱۳/۱۶.
[۳۷] همان: ۱/ ۱۷۳.
[۳۸] همان: ۱۰/۲۶۸.
[۳۹] همان: ۱/۳.
[۴۰] همان، همان صفحه.
[۴۱] مشهور حسن محمود سلمان: الإمام القرطبی شیخ أئمه التفسیر ص: ۱۰۴- ۱۰۹.
[۴۲] ابن فرحون: الدیباج المذهب فی معرفه أعیان علماء المذهب ۱/۱۶۴.
[۴۳] ذهبی: تاریخ الإسلام ۵۰/۷۵.
[۴۴] ابن عماد حنبلی: شذرات الذهب، تحقیق عبد القادر الأرناءوط و محمود الأرناءوط، دار ابن کثیر، دمشق- بیروت، چاپ اول، ۱۹۸۶م، ۷/۵۸۵.
[۴۵] زرکلی: الأعلام ۵/۳۲۲.
[۴۶] ذهبی: تاریخ الإسلام ۵۰/۷۵.
[۴۷] ابن فرحون: الدیباج المذهب فی معرفه أعیان علماء المذهب ص:۳۱۷.
[۴۸] همان.
[۴۹] همان.
[۵۰] ابن عماد حنبلی: شذرات الذهب ۷/۵۸۵.
[۵۱] سیوطی: طبقات المفسرین ص:۷۹. مشهور حسن محمود سلمان: الإمام القرطبی شیخ أئمه التفسیر ص:۴۵.