سخن و کلام پاک و نیکو از دیدگاه قران و سنت
سخن و کلام پاک و نیکو از دیدگاه قران و سنت
:دکتر احمد شرباصی مصری / مترجم: محمد بهاءالدین حسینی
پاک سخن(طیّب الکلام)
طیب، به معنای حلال، پاک و پاکیزه و نظیف است. تطیب، زدودن آلودگی[و بر خود بوی خوش مالیدن و خود را خوشبو کردن]. طیب، آن چه که حواس و نفس آدمی از آن لذت ببرد. طعام طیب در شرع، آن چه که مصرف کردنش به مقدار نیاز و در جایگاه خاص خود، روا و مطلوب باشد. پس وقتی[این تعریف] ما صدق پیدا می کند، که آن چیز در هر شرایط و زمانی پاک و پاکیزه به حساب آید و اگر چنین نباشد، هر چند اکنون پاک محسوب است؛ اما[همیشه] و در آینده پاک نخواهد بود. طیب در میان انسان ها، کسی است که از نادانی و سفاهت و بدکاری و اعمال زشت و قبیح، پاک و به لباس علم و ایمان و کارهای نیکو آراسته باشد.
گفتار سنجیده ی بی غل و غش و یا سخن نیکو و بی ریا، فضیلتی والا مرتبه ی قرآنی است که صفای قلب و صداقت زبان انسان به آن شناخته می شود. وقتی خداوند، قلبی پاک و مالامال از احساس و زبانی شیرین و خوش بیان[ و دور از فریبکاری] را روزی آدمی نمود، به یقین سرافرازی و موفقیت را به وی بخشیده. این است که برخی از پیشوایان می گویند:«سخن خالص و بی پیرایه، فرجام عمل بزرگ و نیکوست» بله سخن و گفتار پاکیزه و بی آلایش[و دور از منکر و معاصی] هم چون سحر در انسان اثر می گذارد، به قلبش نیرو می بخشد، روانش را آرام نگه می دارد و آرامش و سعه ی صدر به او می دهد. موفقیت در بیان پاک از طریق گفتار پاکیزه و بی غل و غش بخششی والا مرتبه ی ربانی به شمار می آید. گویند:«سخن و گفتار پاکیزه، عطایای[خدای بزرگوار] است. تردیدی نیست که سخن، بیانگر و دلیل و راهنمای شنخات خرد آدمی و نیت پاک دل و درون اوست.»
«به یقین، سرچشمه ی سخن از ته دل است و زبان[چگونگی نیت] درون را باز می گوید»
قرآن در بسیاری از آیاتش، انسان را به سوی سخن پاک و دور از آلودگی، تشویق می کند و می فرماید:
« وَلْتَکُن مِّنکُمْ أُمَّهٌ یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ وَیَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنکَرِ وَأُوْلَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ »آل عمران/۱۰۴
( باید از میان شما گروهی باشند که ( تربیت لازم را ببینند و قرآن و سنّت و احکام شریعت را بیاموزند و مردمان را ) دعوت به نیکی کنند و امر به معروف و نهی از منکر نمایند ، و آنان خود رستگارند . )
( ادْعُ إِلِى سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَهِ وَالْمَوْعِظَهِ الْحَسَنَهِ وَجَادِلْهُم بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِیلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِینَ )نحل/۱۲۵
« ( ای پیغمبر ! ) مردمان را با سخنان استوار و بجا و اندرزهای نیکو و زیبا به راه پروردگارت فراخوان ، و با ایشان به شیوه هرچه نیکوتر و بهتر گفتگو کن ؛ چرا که ( بر تو تبلیغ رسالت الهی است با سخنان حکیمانه و مستدلاّنه و آگاهانه ، و به گونه بس زیبا و گیرا و پیدا ، و بر ما هدایت و ضلال و حساب و کتاب و سزا و جزا است . ) بیگمان پروردگارت آگاهتر ( از همگان ) به حال کسانی است که از راه او منحرف و گمراه میشوند و یا این که رهنمود و راهیاب میگردند . »
( وَمَنْ أَحْسَنُ قَوْلاً مِّمَّن دَعَا إِلَى اللَّهِ وَعَمِلَ صَالِحاً وَقَالَ إِنَّنِی مِنَ الْمُسْلِمِینَ )فصلت/۳۳
« گفتار چه کسی بهتر از گفتار کسی است که مردمان را به سوی خدا میخواند و کارهای شایسته میکند و اعلام میدارد که من از زمره مسلمانان ( و منقادان اوامر یزدان ) هستم ؟ »
قرآن حکیم، بندگان خدا را برای بیان سخن نیکو و پاکیزه تشویق می کند و می فرماید:
( وَقُل لِّعِبَادِی یَقُولُواْ الَّتِی هِیَ أَحْسَنُ إِنَّ الشَّیْطَانَ یَنزَغُ بَیْنَهُمْ إِنَّ الشَّیْطَانَ کَانَ لِلإِنْسَانِ عَدُوّاً مُّبِیناً )اسرا/۵۳
« ( ای پیغمبر ! ) به بندگانم بگو : سخنی ( در گفتار و نوشتار خود ) بگویند که زیباترین ( و نیکوترین سخنها ) باشد . چرا که اهریمن ( به وسیله سخنهای زشت و ناشیرین ) در میان ایشان فساد و تباهی به راه میاندازد ، و بیگمان اهریمن ( از دیر باز ) دشمن آشکار انسان بوده است ( و پیوسته درصدد برآمده تا آتش جنگ را با افروزینه وسوسه شعلهور سازد ) . »
به بندگان باایمان اعلام کن که سخن نیکو بگویند. سخن نیکو، یعنی، کلمه ی توحید و یکتا پرستی و اقرار به رسالت پیامبر. حال اگر کافری در مورد توحید و عقیده با آنان به جدال برخاست؛ در جوابش بگویند: خداوند تو را هدایت فرماید و بر تو رحم آورد.
باید این خداپرستان- قاطعانه- حسن ادب و گفتار شیرین و پاکیزه را در میان خود مراعات نمایند و سرلوحه ی سیمین زندگی خویش قرار دهند و به یاد آورند که سخن زشت از وسوسه ی اهریمن بر می خیزد؛ چون دشمن دیرینه و آشکار آدمی است.
قرآن، این سخن پاکیزه و نیکو را از زمره ی پیمان و تعهدی به حساب می آورد که : خداوند از بنی اسرائیل گرفت. می فرماید: ) وَإِذْ أَخَذْنَا مِیثَاقَ بَنِی إِسْرَائِیلَ لاَ تَعْبُدُونَ إِلاَّ اللّهَ وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَاناً وَذِی الْقُرْبَى وَالْیَتَامَى وَالْمَسَاکِینِ وَقُولُواْ لِلنَّاسِ حُسْناً وَأَقِیمُواْ الصَّلاَهَ وَآتُواْ الزَّکَاهَ ثُمَّ تَوَلَّیْتُمْ إِلاَّ قَلِیلاً مِّنکُمْ وَأَنتُم مِّعْرِضُونَ( بقره/۸۳
« و ( به یاد آورید ) آن زمان را که از بنیاسرائیل پیمان گرفتیم که جز خدا را نپرستید و نسبت به پدر و مادر و نزدیکان و یتیمان و بینوایان نیکی کنید ، و به مردم نیک بگوئید ، و نماز را برپا دارید ، و زکات را بپردازید . سپس شما جز عدّه کمی روی برتافتید و سرپیچی کردید ( و از وفای به پیمانی که با خدا بسته بودید ) رویگردان شدید . »
قرآن، سخن بهتر را در دعوت به خیر، انجام کار پسندیده، بازداشتن از کار زشت راستگویی در خبر، مدارا و نرمی در گفتگو و… مجسم کرده است و می فرماید:
( إِنَّ اللَّهَ یُدْخِلُ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ یُحَلَّوْنَ فِیهَا مِنْ أَسَاوِرَ مِن ذَهَبٍ وَلُؤْلُؤاً وَلِبَاسُهُمْ فِیهَا حَرِیرٌ وَهُدُوا إِلَى الطَّیِّبِ مِنَ الْقَوْلِ وَهُدُوا إِلَى صِرَاطِ الْحَمِیدِ إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا وَیَصُدُّونَ عَن سَبِیلِ اللَّهِ وَالْمَسْجِدِ الْحَرَامِ الَّذِی جَعَلْنَاهُ لِلنَّاسِ سَوَاء الْعَاکِفُ فِیهِ وَالْبَادِ وَمَن یُرِدْ فِیهِ بِإِلْحَادٍ بِظُلْمٍ نُذِقْهُ مِنْ عَذَابٍ أَلِیمٍ )حج/۲۳-۲۵
« ( این حال گروه اوّل ، یعنی کافران در قیامت است . امّا گروه دوم که مؤمنانند ) خداوند کسانی را که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته انجام دادهاند ، به باغهائی ( از بهشت ) داخل میگرداند که در زیر ( درختان و کاخهای ) آن رودبارها جاری است . آنان با دستبندهائی از طلا و مروارید زینت مییابند ، و جامههایشان در آنجا از حریر است . آنان به سوی ( گفتن ) سخنان زیبا ، و راه ( انجام کارهای ) پسندیده رهنمود میگردند . بیگمان کسانی که کفر میورزند و ( مردمان را ) از راه خدا ( که دین اسلام است ) و ( مؤمنان را ) از ( ورود به ) مسجدالحرام باز میدارند که ( مکّه است و ما ) آن را برای همه مردمان ، اعم از کسانی که در آنجا زندگی میکنند و یا از نقاط دیگر بدان وارد میشوند ، یکسان ( حرم امن و امان و محلّ مراسم حجّ و عمره ) نمودهایم ، همچنین کسانی که با توسّل به ظلم ( از حدّ اعتدال خارج میشوند و ) در آن سرزمین مرتکب خلاف میگردند ، عذاب دردناکی بدیشان میچشانیم . »
اهل تفسیر می گویند: واژه های «الطیب من القول» در آیه؛ یعنی، قرآنی که به ترتیل قرائت شود یا دعایی بیدار کننده و یا اندرزی هشدار دهنده. باید دقت کنیم که چگونه- در این جا- قرآن، الطیب من القول را به واژه ی «هدوا»: (رهنمون می شوند) تعبیر کرده است؟ به این دلیل که واژه ی طیبه، نوعی والا از انواع هدایت و موفقیت به شمار می آید و تمسک به سخن پاکیزه از خصایص اهل هدایت و پایداری به سوی راه راست خداست.
قرآن می فرماید:
( مَن کَانَ یُرِیدُ الْعِزَّهَ فَلِلَّهِ الْعِزَّهُ جَمِیعاً إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ یَرْفَعُهُ وَالَّذِینَ یَمْکُرُونَ السَّیِّئَاتِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِیدٌ وَمَکْرُ أُوْلَئِکَ هُوَ یَبُورُ )فاطر/۱۰
« هر کس عزّت و قدرت میخواهد ، ( آن را از خدا بخواهد چرا که ) هر چه عزّت و قدرت است در دست خدا است . ( راه وصول به عزّت و قدرت هم گفتار و کردار نیک است ) . گفتار پاکیزه به سوی خدا اوج میگیرد ( و گوینده خود را پرواز میدهد ) ، و خدا کردار پسندیده را بالا میبرد ( و انجام دهندهاش را والا میگرداند ) . کسانی که نقشههای سوء میکشند و نیرنگها به راه میاندازند ، عذاب سختی دارند ، و نقشهها و نیرنگهایشان نقش بر آب و تباه میشود . »
ببین که چگونه قرآن سخن شیرین و پاکیزه را به تصویر کشیده، انگار که سخنان پسندیده در حال اوج گرفتن و مسابقه دادن به سوی جایگاه پذیرش بارگاه الهی و خشنودی وی، نیروی مقتدری است و یا این که: شایان رسیدن به آن مقام رفیع قدسی است.
ابن کثیر در تفسیرش به نقل از عبدالله پسر مسعود- رضی الله عنه- می گوید:
«هرگاه برایتان حدیثی بازگوییم، تأییدش را از قرآن می آوریم»بدانید که: وقتی بنده ی با ایمانی بگوید: سبحان الله و بحمده و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اکبر تبارک الله. فرشته ای این کلمات را برمی دارد و زیر بالهایش می گذارد، سپس به آسمان می رود و به همه ی فرشتگان عرضه می کند، آنان نیز برای گوینده ی این کلمات آمرزش می طلبند، تا به محضر پروردگار می رسد.»
سپس عبدالله پسر مسعود، این آیه را تلاوت کرد:«الیه یصعد الکلم الطیب و العمل الصالح یرفعه»
عبدالله پسر عباس – رضی الله عنه- می گوید: «کلمه ی طیب: یاد و تسبیح خداست که به سوی او بالا می رود و عمل صالح:«ادای فرایض است. پس هرکس هنگام ادای فرایض خویش از خدا یاد کند؛ آن عمل صالح، ذکر و تسبیح او را به آسمان می برد و به محضر پروردگار می رساند و اگر خدا را یاد کند، اما از انجام فرایض خودداری ورزد، آن ذکر و یاد به سوی عملش برمی گردد و گویند: این است پاداشی متقابل»»
در سوره ی ابراهیم می فرماید:
( أَلَمْ تَرَ کَیْفَ ضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً کَلِمَهً طَیِّبَهً کَشَجَرهٍ طَیِّبَهٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِی السَّمَاء تُؤْتِی أُکُلَهَا کُلَّ حِینٍ بِإِذْنِ رَبِّهَا وَیَضْرِبُ اللّهُ الأَمْثَالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ وَمَثلُ کَلِمَهٍ خَبِیثَهٍ کَشَجَرَهٍ خَبِیثَهٍ اجْتُثَّتْ مِن فَوْقِ الأَرْضِ مَا لَهَا مِن قَرَارٍ یُثَبِّتُ اللّهُ الَّذِینَ آمَنُواْ بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِی الْحَیَاهِ الدُّنْیَا وَفِی الآخِرَهِ وَیُضِلُّ اللّهُ الظَّالِمِینَ وَیَفْعَلُ اللّهُ مَا یَشَاءُ )ابراهیم/۲۷-۲۴
« بنگر که خدا چگونه مثل میزند : سخن خوب به درخت خوبی میماند که تنه آن ( در زمین ) استوار و شاخههایش در فضا ( پراکنده ) باشد . بنا به اراده و خواست خدا هر زمانی میوه خود را بدهد ( و دائماً به بارنشسته و سرسبز و خرم باشد ) . خداوند برای مردم مثلها میزند تا متذکّر گردند ( و پند گیرند ) . و سخن بد به درخت بدی میماند که از سطح زمین کنده شده باشد ( و در برابر وزش طوفانها هر روز به گوشهای پرتاب گردد و ثبات و ) قراری نداشته باشد . خداوند مؤمنان را به خاطر گفتار استوار ( و عقیده پایدارشان ) هم در این جهان ( در برابر زرق و برق مادیات و بیم و هراس مشکلات محفوظ و مصون مینماید ) و هم در آن جهان ( ایشان را در نعمتهای فراوان و عطایای بیپایان ، جاویدان و ) ماندگار میدارد ، و کافران را ( در دنیا و آخرت ) گمراه و سرگشته میسازد ، و خداوند هرچه بخواهد انجام میدهد . »
در تفسیر این آیات گفته اند: کلمه ی طیبه؛ یعنی گواهی دادن بر یکتایی خدا و به قولی چنین است: مؤمن با سخن پاکیزه و اعمال شایسته اش همچون درخت خرما، بارور و سودمند و بهره وری اش همیشگی است.
از عبدالله پسر عمر – رضوان الله علیهما – چنین نقل شده است که پیامبر (ص) فرمود: «از درختی به من خبر دهید که به شخص مسلمانی تشبیه شده و برگهایش همواره سبز و ماندگار است و هر آن – به خواست خدا – میوه می دهد.» ابن عمر می گوید: به ذهنم رسید که آن درخت، درخت خرمابن است؛ اما ابوبکر و عمر را نگریستم که سکوت کرده اند؛ من نیز یارای سخن گفتن را در خود ندیدم.
پیامبر فرمود: «چرا چیزی نگفتید؟ آن، درخت خرماست.»
وقتی مجلس را ترک کردیم، به پدر گفتم: به ذهنم گذر کرد که درخت خرما باشد. پدرم گفت: پس چرا نگفتی؟
گفتم: چون شما چیزی نگفتید، من هم دم نزدم.
عمر گفت: اگر می گفتی، برایم – از چنین و چنان – دوست داشتنی تر بود.
به تعبیر برخی از مفسران، کلمه ی طیبه به شجره طیبه تشبیه شده است که ثابت و قد کشیده و بهره ور است. گرد باد آن را تکان نمی دهد، هیچ وقت شاخه هایش را خم نمی کند و کلنگ هیچ ستمگری آن را از بیخ نمی کند؛ بلکه بر سر ستم و بدی نافرمانی، چیره و قد کشیده است و ثمره اش قطع شدنی نیست؛ چون دانه اش هر آن در دورنهای فراوانی می روید.
[از طرفی] کلمه ی خبیثه همانند شجره ی خبیثه است که احساسات را برمی انگیزد و آتش افروزی می کند، درهم و برهم و آشفته می گردد و عده ای گمان می برند که از شجره ی طیبه محکم تر و استوارتر است؛ اما باد کرده و [بر زمین] ریخته و ریشه هایش زیاد در خاک فرو نرفته است، انگار که روی زمین قرار دارد و پس از مدتی نه چندان طولانی از زمین کنده می شود و قرار و دوامی ندارد.
در زیر سایه ی آن درخت جاویدان که سخن پاکیزه به آن می ماند؛ خدای یکتا، اهل ایمان را به واسطه ی گفتار پایدار و عقیده ی استوار در زندگی دنیا و در آخرت، ثابت قدم نگه می دارد. همچنین در زیر آن درخت ناپاک که روی زمین آرام و دوام ندارد؛ خداوند، کافران ستمگر را سرگشته و حیران می گرداند؛ زیرا از حد مرز خود پا فراتر گذاشته و از نور هدایت و ایمان به خدا، دور گشته اند. پس خدا هر چه بخواهد، همان می شود.
قرآن مردم را به آراستن و پیوستن به فضایل و ارزشهای سخن نیکو و پاکیزه تشویق می کند؛ چون نشانه ی درون پاک آدمی است. از طرفی نیز از انحراف در بیان و گفتار و سخنان زشت و قبیح برحذر می دارد و می فرماید: ( وَالَّذِینَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ )[۱] : « و کسانیند که از ( کردار ) بیهوده و ( گفتار ) یاوه رویگردانند ( و زندگی را جدّی میگیرند ؛ نه شوخی ) . »
واژه ی لغو، یعنی سخنی که مورد اهمیّت نباشد، هیچ فایده ای در آن یافت نشود و از شأن انسان مسلمان دور به نظر آید و برازنده ی حال او نیست که بر زبان آورد. قرآن می فرماید: ( لاَّ یُحِبُّ اللّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوَءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلاَّ مَن ظُلِمَ وَکَانَ اللّهُ سَمِیعاً عَلِیماً )[۲] : « خداوند دوست ندارد ( که افراد بشر پردهدری کنند و عیوب همدیگر را فاش سازند و ) زبان به بدگوئی گشایند ، مگر آن کسی که مورد ستم قرار گرفته باشد ( که میتواند از شخص ستمگر شکایت کند و بدیهای او را بیان دارد و او را دعا و نفرین نماید ) و خدا شنوای ( دعای مظلوم و ) آگاه ( از کار ظالم ) است . »
قرآن از دشنام دادن، بدگویی و سخن دور از ادب بیزار است؛ حتّی در مقام قضاوت و یا دفاع [از حقوق] مردم یا رو در روی ستمگر؛ زیرا سخن پاکیزه آن نیست که شخص [بدان وسیله] خود را خوار و زبون نشان دهد و حقّش پایمال و در برابر ستم ستمگر زار و زبون گردد. سخن نیک و ارزنده بسیار پرمعنا، مستحکم، برنده و مانع گفتن سخن ناپاک در جاهای مناسب است. پیامبر می فرماید: «بهترین جهاد، بیان سخن حق در برابر فرمانروای ستمگر است.»
سخن نیکو، موجب صداقت و درستکاری و دوری از دروغگویی است. سخن نیکو، به سخنی گفته می شود که: راست باشد؛ از این رو، پیامبر بزرگ می فرماید: «از دروغ بپرهیزید؛ چون آدمی را به سوی تبهکاری و بدنامی می کشاند.» هیچ گاه بدنامی و نیک نامی کنار هم قرار نخواهند گرفت.
قرآن، سخن حق و درست را می ستاید و به پاداش بزرگی اشاره می کند:
( یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَقُولُوا قَوْلاً سَدِیداً یُصْلِحْ لَکُمْ أَعْمَالَکُمْ وَیَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَمَن یُطِعْ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ فَازَ فَوْزاً عَظِیماً )[۳] : « ای مؤمنان ! از خدا بترسید ( و خویشتن را با انجام خوبیها و دوری از بدیها از عذاب او در امان دارید ) و سخن حق و درست بگوئید . در نتیجه خدا ( توفیق خیرتان میدهد و ) اعمالتان را بایسته میکند و گناهانتان را میبخشاید . اصلاً هر که از خدا و پیغمبرش فرمانبرداری کند ، قطعاً به پیروزی و کامیابی بزرگی دست مییابد . »
خداوند در سوره حجرات به مسلمانان فرمان می دهد تا در سخن گفتن با پیامبر (ص)، بسیار باادب و منظم و پاکیزه گفتار باشند:
( یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَرْفَعُوا أَصْوَاتَکُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِیِّ وَلَا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ کَجَهْرِ بَعْضِکُمْ لِبَعْضٍ أَن تَحْبَطَ أَعْمَالُکُمْ وَأَنتُمْ لَا تَشْعُرُونَ إِنَّ الَّذِینَ یَغُضُّونَ أَصْوَاتَهُمْ عِندَ رَسُولِ اللَّهِ أُوْلَئِکَ الَّذِینَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوَى لَهُم مَّغْفِرَهٌ وَأَجْرٌ عَظِیمٌ )[۴] :« ای کسانی که ایمان آوردهاید ! صدای خود را از صدای پیغمبر بلندتر مکنید ، و همچنان که با یکدیگر سخن میگوئید ، با او به آواز بلند سخن مگوئید ، تا نادانسته اعمالتان بیاجر و ضایع نشود . آنان که صدای خود را نزد پیغمبر خدا پائین نموده و آهسته برمیآورند ، کسانیند که خداوند دلهایشان را برای پرهیزگاری پاکیزه و ناب داشته است . ایشان آمرزش سترگ و پاداش بزرگی دارند . »
مراعات این احترام و ارج نهادن در محضر شامخ پیامبر خدا (ص) همیشگی است سزاوار نیست هیچ مسلمانی در مسجد پیامبر [در مدینه] و یا در کنار قبر مبارکش، صدایش را بلند نماید.
از امیر مؤمنان، عمر فاروق – رضوان الله علیه – نقل است که: [روزی] صدای بلند دو مرد را در مسجد پیامبر شنید. با خشم و تندی نزد آنان رفت و گفت: می دانید کجا هستید؟
سپس گفت: از کجا آمده اید؟
گفتند: از طایف آمده ایم.
فاروق بزرگوار گفت: اگرا اهل مدینه می بودید، ضربه ی دردناکی بر شما وارد می آوردم.
این است که دانشمندان دینی مقرر کرده اند که: بلند حرف زدن در کنار قبر پیامبر (ص) کراهت دارد؛ همان گونه که در زمان حیات مبارکش با صدای بلند حرف زدن ناپسند و بی ادبانه بود. پس این ادب و احترام چه در حال حیات و چه در زمان وفات، بر هر فرد مؤمنی واجب است.
———————————————————
منبع: دایره المعارف اخلاق قرآنی / مؤلف:دکتر احمد شرباصی مصری / مترجم: محمد بهاءالدین حسینی / انتشارات: تافگه ۱۳۸۴